روزنامه ابتکار درسرمقاله خود با عنوان "بزنگاه‌های تاریخی ایران و عربستان! "به قلم جاماسب محمدی بختیاری آورده است:‏ روابط دیپلماتیک کشور ایران و عربستان سعودی، از دیرباز تاکنون، فراز و فرودهای متفاوتی را طی کرده است. ظهور ناسیونالسیم پان‌عربیسم ناصری در مصر که در مصاف با انترناسیونالیسم اسلامی که عربستان مدعی پرچمدار آن بود، باعث شد تا دولت ایران که خواهان تسلط بر منطقه خاورمیانه و بازیگری نقش ژاندارمی آن بود و ملی‌گرایی عربی را مقابل خود می‌دید، این دو کشور را وادارد تا در مقابل یکدیگر دست دوستی دهند و روابط آن‌ها در یک مقطعی از تاریخ، یعنی مخالفت با جمال عبدالناصر در مصر بهبود یابد. با ظهور انقلاب اسلامی ایران و به‌دست‌گرفتن پرچم انترناسیونالیسم اسلامی ذیل عنوان امت واحده جهانی اسلام به‌دست ایران، زمینه برای سردی روابط بین دو کشور رقم خورد و باعث ایجاد نوعی جنگ سرد و رقابت تسلیحاتی شد که در چارچوب دکترین «نیکسون» در خاورمیانه ترسیم شده بود.از طرفی آغاز جنگ ایران و عراق و حمایت مالی و سیاسی عربستان، توأم با رواج ‌تبلیغاتی پروژه ایران‌هراسی و از دیگر سو، تبدیل خاورمیانه به جایگاه مناسبی برای فروش اسلحه‌های موج دوم که «الوین‌تافلر» تبیین‌کننده‌ آن بود، روابط سرد بین دو کشور را رقم زد. دور جدید رقابت قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه و تحولات آن، هم‌زمان با آغاز ظهور قدرت‌های بزرگی همچون چین شد که توانست جایگاه مناسبی در اقتصاد جهانی و رقابت‌های اقتصادی برای خود ایجاد کند و تحولات سیاسی منطقه و جهان را تحت‌تأثیر رشد اقتصادی خود قرار دهد. برجسته‌ترین نقاط رویارویی ایران با عربستان را می‌توان در میدان‌ها و بزنگاه‌های زیر دسته‌بندی کرد: . مسئله فلسطین: در فلسطین نیز پیروزی سازمان حماس با تشکیل دولت خودگردان در غزه، تفوق ایران به ‌حساب می‌آید که نشانه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است؛ اگرچه مسئله فلسطین یکی از مسائل مهم برای آینده خاورمیانه است، چه از بُعد امنیت داخلی دولت‌ها، چه از بُعد امنیت منطقه و فرا‌منطقه‌ای. الف. اوپک: اقتصاد عربستان سعودی بر پایه تولید نیست. اقتصاد تک‌محصولی بر پایه صدور نفت و پرده‌داری خانه کعبه است. فراز و نشیب‌های روابط بین دو کشور نشان می‌دهد که هرگاه روابط دو کشور رو به تیرگی رفته است، دولت عربستان از صدور نفت و عضویتش در سازمان اوپک، به‌عنوان اهرم فشاری علیه ایران برای زیاده‌خواهی‌های سعودی‌ها در منطقه استفاده کرده است. در این راستا، دولت جمهوری اسلامی می‌تواند با تعلیق اعزام حجاج به حج عمره، مقابله به مثل کند. * رسالت ادعای این نوشتار آن است که اصول اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی بین برخی از سیاسیون و خواص- که البته بسیار هم در شئون قدرت سیاسی تاثیر گذارند- با معضلی به نام "شکاف تئوریک (حوزه نظریه) و پراتیک (حوزه عمل) مواجه شده است. خیلی شفاف بخواهیم بگوییم یعنی همین که بین حرف تا عمل ما فاصله افتاده و فکر می‌کنیم می‌توان با تشخیص‌های قائم به شخص یا اجتهادهای حزبی و گروهی کارها را پیش برد بی‌آنکه به اصول و مبانی فکری نظری انقلاب آسیبی برسد. البته این، خوشبینانه‌ترین تصوری است که می‌توان در این خصوص مد نظر داشت. واقعیت در خیلی از موارد عبارت است از اینکه ریاکاری سیاسی دامن برخی از فعالان عرصه سیاست و قدرت ما را فرا گرفته که در مقام حرف و نظر چنان مقدس مآبانه در دفاع از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و دلسوزی برای نظام و مردم ژست می‌گیرندکه کسی را یارای عرض اندام در برابرشان نیست، چون فقط آنها انقلابی هستند! اما همین‌ها سر بزنگاه‌های حساس یا آن گاه که منافع ایشان به مخاطره افتد، با رعایت مصالح خود و بی‌توجه به مصالح نظام هر طور که بخواهند عمل می‌کنند! البته باز هم نمی‌توان به آنها خرده گرفت که چرا از اصول، عدول کردید؟ چون فقط آنها درست می‌فهمند... چنین فضایی در سطح عموم جامعه هم این ذهنیت منفی را بر جای گذاشته که این انگ زنی‌ها و رقابت‌ها نه برای منافع ملت و کشور که از باب حب و مقام وقدرت و لج و لجبازی‌های سیاسی است که در سال انتخابات رونق گرفته است. اصولگرایان و نیروهایی که به تعبیری جریان ارزشی و انقلابی را شکل می‌دهند بایستی با درک شرایط و مقتضیات روز کشور و منطقه، دعواهای سیاسی را به حداقل برسانند. نکته پایانی هم اینکه در مورد موضوعاتی چون حکم رهبری به آقای مصلحی نیز وجه قانونی این مسئله و بعد حقوقی آن کاملا مشخص است و مصداقی از "احکام حکومتی " مقام ولایت امر به شمار می‌رود و در زمره بدیهیات و اصول مصرح قانون اساسی نظامی می‌باشد که بیش از 30 سال است مسیر بالنده خود را طی می‌کند. بنابراین واقعا قابل فهم نیست که چرا این قدر در مورد یک مسئله بدیهی بگو مگو و اظهار نظر و تحلیل و تفسیر و گزارش و... در سایت‌ها و روزنامه‌ها منتشر می‌شود. شایسته است فضا را در مسیر آرامش و منطق سوق دهیم و این مهم جز با اخلاق‌مداری و عقلانیت محوری روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "شلیک حقوقی به بی عملی سیاسی " به قلم حسام الدین برومند آورده است: چشم انداز تحولات منطقه بنابرشواهد و قراین غیرقابل خدشه حکایت از آن دارد که علی رغم توطئه هاو کارشکنی های قدرت های غربی خیزش و خروش ملت های مسلمان و بیداری اسلامی مسیر را برای خاورمیانه ای منهای سیطره و نفوذ آمریکا و اذنابش فراهم کرده است. نشانه این واقعیت را باید در ارزیابی شورای روابط خارجی آمریکا دید که اواخر هفته پیش خاطرنشان می کند ائتلاف ضد ایرانی آمریکا پس از وقوع تحولات منطقه از هم پاشیده است و تقلاهای واشنگتن برای ساماندهی یک ائتلاف از رژیم های عربی بر ضد ایران اسلامی بطور کامل با شکست مواجه شده و مردم کشورهای عربی با حاکمان خود موافق نیستند. اکنون پرسش کلیدی که در جان مسلمانان بخصوص برادران و خواهران ایران اسلامی شعله گرفته این است که در برابر این همه جنایات و تجاوزات مشمئزکننده و ددمنشانه چه باید کرد؟ قبل از هر چیز باید مشخص شود بر مبنای موازین حقوق بین الملل و معاهدات و کنوانسیون های بین المللی چه جرایمی را آل سعود و آل خلیفه علیه مردم بی دفاع بحرین مرتکب شده اند. علاوه بر سیاهه طولانی جنایات «آل خلیفه» که به بخشی از آنها اشاره شد «آل سعود» نیز با لشکرکشی به بحرین به سرکوب مستقیم مردم و غیرنظامیان پرداخته است. ICCIIبنابراین با این وضعیت انتظار بود که شورای امنیت سازمان ملل قبل از هر نهاد یا سازمان مسئول در محیط بین المللی بنابر وظیفه خطیر خود و با استناد به منشور سازمان ملل متحد یعنی حفاظت از صلح و امنیت بین المللی، این تجاوزات و جنایات آشکار را مهار کند. از سوی دیگر؛ نمی توان امید داشت خود دیوان کیفری بین المللی به جرایم بین المللی در بحرین رسیدگی کند و کار به سرانجامی برسد چرا که بحرین فرآیند الحاق به دیوان کیفری بین المللی را سپری نکرده است و علی رغم آنکه در دسامبر 2000 اساسنامه دیوان را امضا کرده ولی پارلمان آن را تصویب نکرده است و در نهایت عضو دیوان به حساب نمی آید. بدیهی است که این بهانه حقوقی برای دیوان وجود دارد تا به موضوع جنایات آل خلیفه ورود نکند. و بالاخره باید گفت با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران پیشقراول نهضت بیداری اسلامی است و امروز ملت ها و افکار عمومی منطقه به آن چشم دوخته اند و از انقلاب اسلامی الهام می گیرند در این وظیفه حساس و سرنوشت ساز و «اعمال صلاحیت جهانی» پیشقدم شود. * جمهوری اسلامی اما نکته‌ای که بیش و پیش از ورود به محتوا و جزئیات لایحه بودجه باید مورد توجه نمایندگان مجلس قرار بگیرد، تدارک ساز و کار و چارچوب مشخصی است که در چارچوب آن، تخلف هر کدام از دستگاه‌ها و نهادهای ذی نقش در تدوین، بررسی، تصویب و ابلاغ بودجه‌های سنواتی با جدی‌ترین و شدیدترین مجازاتهای قانونی ممکن مواجه شود. ناهماهنگی میان مجلس و دولت در مورد لایحه برنامه پنجم یا تداخل زمان و اولویت بررسی لایحه هدفمندی یارانه‌ها از نمونه‌هایی هستند که شاید با قاطعیت نتوان هیچکدام از دستگاه‌ها و قوا را به تنهایی در بروز تأخیرهای پدید آمده در بررسی آنها مقصر قلمداد کرد. از این رو در تدوین راهکارهای مناسب برای جلوگیری از تکرار چنین مواردی دو نکته اساسی باید مورد توجه جدی قرار بگیرد؛ نخست اینکه اصل را باید بر پیشگیری گذاشت، بدین معنی که با ایجاد تغییرات احتمالی لازم در سررسید قوانین موضوعه زمان‌دار مانند برنامه‌های پنجساله و... حتی المقدور از همزمانی و تداخل زمان تدوین و ارائه آن به نهادهای بررسی کننده و تصویب کننده جلوگیری بعمل آورد. روزنامه مردمسالاری در سرمقاله روز خود با عنوان " صداقت یا محافظه کاری؟ "به قلم محمدحسین روانبخش آورده است: صداقت در دنیای وانفسای سیاست، متاع کم یابی است و بر همین اساس هم ارزشمند است و باید قدرش را دانست و آن را از سوی هر که باشد، ستایش کرد. از همین روست که باید سخنان اخیر رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری را مورد توجه قرار داد و صداقتش را در بیان بعضی واقعیات ستود، از جمله این که «هرچه مشایی می گوید مورد تائید احمدی نژاد است» و «اگر کسی بگوید طرفدار احمدی نژاد است اما مشایی را قبول نکند، قطعا دروغ می گوید چرا که مشایی و احمدی نژاد تفاوتی با یکدیگر ندارند.» این وضعیت اما وضعیتی شکننده است و دیر یا زود منتقدین رحیم مشایی باید تصمیم خود را بگیرند که یا بی خیال برادر رحیم مشایی شوند و چشم هایشان در دو ساله پیش رو ببندند تا دولت به سرانجام برسد یا این که این تناقض عجیب را از انتقادات خود رفع کنند تا به جای این که حرف هایشان به شوخی شبیه باشد، جدی گرفته شود و منشا» اثری شود. یکی از اهداف مهم انقلاب ایرانیان که منجر به استقرار جمهوری اسلامی شد، دفاع و حمایت معنوی از خواست به حق ملت‌های استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بوده و هست. برای اثبات این امر می‌توان به رخدادهای اخیر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا اشاره کرد. از سوی دیگر آل خلیفه در بحرین همان شیوه دیکتاتور لیبی را در پیش گرفت با این تفاوت که تنهایی دست به کشتار مردم بی‌دفاع کشورشان نزدند و با اجیر کردن مزدوران دیگر کشورها به ویژه آل سعود، آنان را نیز در جنایت خویش شریک کردند. حال موضع جمهوری اسلامی در قبال این وقایع چیست؟ پاسخ این سوال در ماهیت انقلاب اسلامی و ویژگی‌های آن نهفته است. همانطور که گفته شد حمایت معنوی و دفاع از ملت‌های آزادی خواه و استقلال طلب از جمله ویژگی‌های اصلی انقلاب ما است. بلافاصله پس از نخستین اعتراضات مردمی در سوریه برخی از کارشناسان داخلی و خارجی خواستار موضع‌گیری صریح ایران در قبال این موضوع شدند. با این وجود طی روزهای اخیر برخی رسانه‌های غربی مدعی شدند ایران به دلیل رابطه نزدیکی که با دولت سوریه دارد، از اعتراض به این کشور خودداری کرده است که این گزارش‌ها به هیچ عنوان زیبنده انقلابی که الگوی ملت‌های مستقل و عدالت‌طلب بوده و هست، نیست. اگرچه این واقعیتی انکار ناپذیر است، اما نمی توان گفت که تمام معترضان سوری فریب‌خورده غرب هستند. در صورت اعتقاد به چنین تحلیلی، باید گفت که واقع‌بینانه به مسائل نگاه نکرده و تحلیل صحیحی از شرایط بین‌المللی نداریم. در کنار این امر، باید از معترضان سوری چنانچه خواسته مشروعی دارند، نیز دفاع معنوی کرده و مسئولان عالی‌رتبه جمهوری اسلامی به واسطه نفوذی که در سوریه دارند از حاکمان این کشور با جدیت بخواهند به خواست مردم تن داده و در فضایی آرام مشکلات را برطرف کنند. وظیفه دینی و انسانی ما حکم می‌کند هر کجا صدای مظلومی شنیده شد، به حمایت از آن برخیزیم. در سوریه نیز مردم این کشور نباید تصور کنند که حمایت ایران تنها حمایت از حکومت این کشور است و در معادلات جمهوری اسلامی مردم این کشور، خواست‌ها و نیازهای آنها به حساب نمی‌آید. دخالت نکردن در تصمیمهای دولت: حق محوری، کلید اصلی پیشرفت ملتها: رهبری در فراز دیگری از فرمایشاتشان، مجرم اصلی رخدادهای کنونی جهان اسلام را دنیای استکباری و صهیونیسم بین الملل معرفی کردند. نظام سلطه و اتاقهای فکر صهیونیسم که نمی توانند شاهد استقلال ملتها باشند، زمینه برخوردهای قهری را فراهم و از حاکمان مستبد و وابسته حمایت می کنند. امروز تیپولوژی موضعگیری غربیها در حوادث منطقه، بیانگر این ادعاست. ناتو با هدف دستیابی به 44 میلیارد بشکه نفت بزرگترین دارنده نفت قاره آفریقا، در اقدامی مشترک، غیرنظامیان لیبیایی را هدف قرار داده تا ضمن حفظ منافع خویش، از به قدرت رسیدن یک دولت مردمی مستقل جلوگیری کند. بر کسی پوشیده نیست، در سیر حوادث منطقه، بیشترین ضرر متوجه صهیونیستهاست که بارها این نگرانی را در اظهاراتشان علنی کرده اند. حق محوری، دلیل هجمه تبلیغاتی غرب: