«حماسه جاوید»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن میخوانید؛مروری بر صفحات تاریخ نشان میدهد جنایت و کشتارهای فجیع انسانی در طول تاریخ کم نبودهاند. جنایاتی که بیان آنها مو را بر تن انسان سیخ میکند.این راز ابعاد مختلف دارد که این نوشتار به بعضی آنها میپردازد. آنها که شهید میشدند تا آخرین نفس به یاد بازماندگان بودند و بازماندگان در آرزوی پیوستن به شهدا. نقطه کانونی و محور پیوند این جمع کسی نبود جز حسین بن علی(ع).کیهان:با امام حسین علیه السلام در صحنه تحولات آفریقااین بخشی از سخنان روحانی برجسته مصری سید قطب است و به خوبی جایگاه اهل بیت و بخصوص حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام را در میان مصریان و پیروان مذهب شافعی نشان می دهد. سیدقطب این جملات را برای خوشامد عده ای نگفت بلکه خود نیز بر منهاج امام حسین بود و در این راه به شهادت رسید. به غیر از شهید قطب می توان هزاران اندیشمند شافعی، مالکی و حنفی دیگر را در شمال آفریقا- کشورهای مغرب، الجزایر، تونس، لیبی، مصر و...- نشان داد که درباره ائمه بزرگوار شیعه همان اعتقادات و علاقه ای را ابراز کرده اند که شیعیان ابراز نموده اند و می توان گفت ابی عبدالله همان تأثیری را بر اهل سنت گذاشته که بر شیعه گذاشته و به همان میزان که در ادبیات مذهبی شیعه می توان تأثیر کربلا و عاشورا را مشاهده نمود در ادبیات مذهبی اهل سنت هم قابل مشاهده است. حرمت امام حسین و دفاع جانانه از حریم او به همان میزان که شیعیان را برانگیخته، سنیان را نیز برانگیخته است. همین یک ماه پیش یک گروه جاهل وهابی در مصر از تخریب نمادهای متعلق به ائمه- تحت عنوان مبارزه با بت پرستی!- سخن گفت و بطور خاص به تخریب «مشهد رأس الحسین» که یکی از اصلی ترین زیارتگاههای مسلمانان مصر است، اشاره کرد. بلافاصله پس از آن مصر به جوش آمد. در عراق نیز از همان آغاز واقعه عاشورا و بخصوص از نیمه دوم قرن سوم در دوره حکومت آل بویه و در سوریه از آغاز حکومت حمدانیان در قرن چهارم مراسم روز عاشورا برگزار می شده است. در مغرب (مراکش) از اواسط قرن دوم هجری به مدت 150 سال حکومت به دست سادات فاطمی- از نسل زیدبن علی بن الحسین علیه السلام- می افتد و پس از آن حرمت امام حسین و تعظیم عاشورا بزرگ داشته شده و هم اکنون نیز در تقویم رسمی، عاشورا تعطیل است و مردم به عزاداری می پردازند هر چند از قرون پنجم تا نهم قمری مردم مراکش به مرور از مذهب زیدیه به سوی مذهب شافعی گرویده اند ولی هنوز سادات در این کشور از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند و رساندن نسب خود به پیامبر و ائمه شیعه یکی از مهمترین عوامل منزلتی در این کشور می باشد. در لیبی سالیان زیادی تشیع حاکم بوده است. یک نمونه آن شیخ سلیم رئیس مفتی بزرگ الازهر مصر است که در پاسخ به نامه علامه سیدعبدالحسین شرف الدین- فقیه بزرگ شیعی لبنان- می نویسد من در کلمات شما جز حقیقت چیزی نیافتم و اعتراف می کنم که هرچه گفته ای حق است و این در حالی است که علامه شرف الدین در نامه خود قضاوت شیعه را درباره مهمترین مسایل اختلافی میان شیعه و سنت بیان کرده بود. حالا یک لحظه مکث کنید و به این سؤال جواب دهید «چه چیزی روح گذشت و حق جویی را در شمال آفریقا پراکنده و فاصله مذهبی را از میان برداشته است؟» بدون شک کسی تردید ندارد که امام حسین(ع) و اثر خونی که از او در این مناطق پراکنده شده، فاصله میان مذهب حسینی و مذاهب شمال آفریقا را برداشته و این موضوعی است که در همین دوره ما امثال سیدقطب، عبدالرحمن شه قاوی، عبدالحمید جوده السحار، عباس محمودالعقاد، خالد محمد خالد و توفیق ابوعلم بارها آن را بیان کرده اند.با این وصف می توان با امام حسین(ع) تحولات شمال آفریقا را دقیق تر دید و نسبت این تحولات را با مدل هایی که امروز مطرحند متوجه شد. از جنبه تاثیر جریانات غرب گرا و به تعبیر رایج «اسلام ملایم» هم می توان با قاطعیت گفت این نوع نگرش نمی تواند جایگاهی در تحولات شمال آفریقا پیدا کند. عرفان شمال آفریقا با روح مبارزه و فرهنگ اهل بیت پیوند دارد و این نمی تواند با مدل اردوغان یا هر جریان غیرانقلابی دیگر تطبیق یابد. بر این اساس در مصر شخصیت هایی نظیر عمروموسی، البرادعی، ایمن نور علیرغم تلاش فراوان نتوانستند رأی قابل توجهی جذب نمایند. در تاریخ مصر هم جریان اسلام ملایم و شخصیت هایی نظیر یعقوب صنوع، شبلی ثمیل و طه حسین نتوانسته اند جایگاهی در فرهنگ و تاریخ مصر پیدا کنند.قصور جدی پلیسانتقاد از حوادث سفارت انگلیس( بخش ورود به سفارت) را همانند دیگر فضاها نه تنها مذموم نمی دانیم بلکه براین باوریم که اتفاقا نشان دهنده این امر است که جوسازی انگلیسی ها علیه جمهوری اسلامی ایران مکارانه است روشن می کند که نظام موافق با این اتفاقات نبوده است اما مخصوصا در این مورد خاص نباید فراموش کنیم که دشمن به دقت دنبال رصد مواضع ما است لذا نقادی ما نباید به گونه ای باشد که اصل موضع یکپارچه مان علیه انگلیس بدسابقه ای که در آخرین اقدام خود بانک مرکزی ما را تحریم کرده است زیرسوال برود ثانیا نه تنها باید اصل خروش دانشجویان مورد مدح و تقدیر قرار گیرد بلکه حتی از پلیس و تعدادی دانشجو که دچار خطا شده اند نیز در برابر دشمن حمایت شود همانگونه که اگر عضوی از یک خانواده دربرابرفرد "بدخواه" و "بدسابقه" که دشمنی دیرینه با آن خانواده دارد، خطایی را مرتکب شود باید مورد تذکر جدی قرار گیرد تا آن خطا دیگر تکرار نشود اما فرد خطاکار دربرابر این بدخواه که به دنبال سوء استفاده برای تخریب کل خانواده است مورد حمایت قرار می گیرد.با فضاسازی های صورت گرفته توسط انگلیس و آمریکا جوی ایجاد شده است که گویی روی دادن حادثه ورود به سفارت انگلیس هزینه های بسیار سنگین و غیرقابل جبرانی برای ایران دارد درحالیکه اگر واقعگرایانه به مسائل نگاه کنیم غیراز جو بین المللی علیه ایران که به زودی به پایان خواهد رسید هزینه های احتمالی دیگر یا غیرمهم خواهد بود یا با دیپلماسی فعال قابل جبران. نادرست است اگر سرمان را زیربرف کنیم و بگوییم جامعه بین الملل این مساله را کم اهمیت تلقی کرده است اما این مساله به دو دلیل می تواند به هیچ وجه آنچنان نگران کننده نباشد اول اینکه دنیا بارها تجربه تعرض به سفارتخانه ها را دارد و دیپلماسی فعال می تواند به راحتی این امر را برای جامعه بین الملل شفاف کند که دولت ایران به شدت به دلیل جسارت های مکرر دولت انگلیس تحت فشار افکارعمومی است و بهترین شاهد نیز موضع جمهوری اسلامی قبل از این وقایع مبنی بر کاهش سطح روابط با دولت انگلیس است که همین تصمیم نتوانست افکارعمومی را قانع کند به همین دلیل این کشورها به جای اینکه نظام ایران را متهم کنند بهتر است طرف مقابل را مجبور به رفتاری کنند که مطالبه افکارعمومی مردم ایران را از مسئولان شان کاهش دهد. و اما نکته آخر موضع مسئولان بعد از این واقعه است. مهمترین خطای استراتژیک این مسئله خواهد بود که موضع گیری مسئولان به گونه ای باشد که بین مواضع آن ها نوعی شکاف احساس شود چرا که احساس شکاف در مواضع مسئولان در بهترین حالت، این سیگنال را برای طرف مقابل ارسال می کند که به دلیل دونگاه می تواند با فشار آن ها را متقاعد به امتیاز دادن کند و در نتیجه فشار طرف مقابل برمردم و کشور چند برابر افزایش می یابد قواعد دیپلماتیک حکم می کند که تمام مسئولان کشور به صورتی هماهنگ و یکپارچه موضعی واحد اتخاذ کنند (هرموضعی که جمع بندی شد) نکته دومی که به نظر می رسد باید مدنظر باشد این مساله است که ضعف نشان دادن به منزله پذیرفتن فشار بیشتر است. دربرابر دشمنی "بدخواه" که جز به نابودی ایران و سقوط نظام اسلامی راضی نمی شود باید محکم و بااقتدار عمل کرد.ارتش آمریکا روز جمعه کنترل پایگاه نظامی "ویکتوری" در نزدیکی بغداد، را که اصلیترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق به حساب میآمد، را به نیروهای عراقی واگذار کرد. سخنگوی نیروهای نظامی آمریکا در عراق درباره تحویل این پایگاه به این جمله بسنده کرد که "ما فقط یک برگه کاغذ را امضاء کرده و به عراقیها دادیم و هیچ مراسمی برگزار نشد"، که این نوع اعلام خبر، بیانگر اوج اکراه و نارضایتی آمریکاییها از تحویل این پایگاه است. در پایگاه نظامی ویکتوری در نزدیکی بغداد بیش از 100 هزار نظامی مستقر بودند.مجبور شدن آمریکا به خروج از عراق، آنهم بدون دستیابی به دستاوردی قابل ذکر، شکست بزرگی برای واشنگتن محسوب میشود. اساساً آمریکا به عراق نیامده بود که به این شکل خارج شود.دولت عراق حتی اگر بخواهد هم نمیتواند تابع سیاستها و سرسپرده قدرتهای استعمارگر باشد چرا که جامعه عراق و به خصوص رهبریت مذهبی آن چنین مجوزی را نمیدهد. دولتمردان عراقی به خوبی واقف هستند که هرگونه تسلیم شدن و امتیازدهی به قدرتهای استعمارگر، آغاز روند سقوط آنان خواهد بود.همچنین، گزارشهایی حاکی از آن است که آمریکا، چند پایگاه در عراق را همچنان در اختیار خواهد داشت تا بنابه آنچه ادعا شده است در برابر تهدیدهای احتمالی از سوی همسایگان مقابله کند!با این استدلال که شواهد و مصادیق حق خواهی ما از انگلیسیها بیشتر است، مذاکره را پذیرفتم و بلافاصله پس از معرفی نمایندگان و هیئت همراه آقای گیبس را با این سئوال غافلگیر کردم که: "در عجبم که چرا دولت انگلیس سفیر خود در تهران را جهت محاکمه به لندن فرا نخواند. چون او به جای آنکه طبق کنوانسیونهای بینالمللی و مقتضیات روابط دو جانبه، سفیر دوستی باشد، دشمنی ایجاد کرد و ایرانیها را به یاد تاریخ خصومتهای بریتانیا در کشورشان انداخت و ..." در این دیدار به حدی مطالبات بر حق مردم ایران و ناجوانمردیهای انگلیسیها از استعمار تا 28 مرداد، انقلاب، جنگ و تحریم و مداخله را مطرح کردیم که طرف انگلیسی با گفتن این نکته که امیدوار است در زمان دیگری فضا برای مذاکره فراهم آید، ملاقات را پایان داد.در گذشته هم همین سیاست در دستور کار آنها قرار داشت. آنها هنگامی که میبایست از نفت ایران چشمپوشی میکردند، کودتایی را به ملت ایران تحمیل کردند و زمانی که قرار بود جای خود را در منطقه به استعمار تازهای به اسم ایالات متحده آمریکا بدهند، بحرین را از ایران جدا کردند و حداقل در 58 نقطه مرزی و ارضی منطقه تخم نفاق و درگیری و اختلاف را بر جای گذاشتند.ایرانیها هیچگاه فریب شعارها و سیاستهای به اصطلاح دموکراسیسازی و حقوق بشری انگلیسیها را نخواهند خورد. در اوج حملات نظامی آمریکا به منطقه و بعد از فروپاشی حکومت صدام در عراق، انگلیس تنها کشور دنیا بود که نقشه تجزیه کشورهای بزرگ اسلامی،از جمله ایران را مطرح کرد .و آنچه اکنون انگلیسیها در صدد باوراندن آن به دوستان غربی خود و بویژه آمریکاییها هستند این است که خاورمیانه "موزائیک" بهتر از خاورمیانه امروز قابل مدیریت است، چون در نقشه آنها کشورهای بزرگ و داعیهدار، تجزیه شدهاند و علاوه بر اینکه دیگر نمیتوانند داعیه مقاومت داشته باشند هر قسمت از خاک تجزیه شده به خط گسل تازهای تبدیل میشود و جنگ و ناامنی را در دنیای اسلام تا آینده مورد نیاز غرب نهادینه میکند.بعد از جنگ، با شروع بازسازی، آنها ایران را تحریم اقتصادی، صنعتی و فناوری کردند تا کشور از مولفههای رشد و توسعه اقتصادی عقب بماند. و هرگاه در ایران به دلیل رقابتهای سیاسی، اختلافی پیش میآید، انگلیسیها از آن به عنوان عاملی برای نهادینه کردن خشونت و بیثباتی استفاده میکنند.ایران از تحریم استقبال نکرده ولی در عمل از هر امکانی برای مقابله با سیاستهای تحریمی استفاده کرده است. کشور ما سه سال پیش از ارتباط بانکی حوزه دلار و دو سال پیش از حوزه یورو خارج شده است. به گونهای غمانگیز حتی بیماران سرطانی ایران که برای مداوا به اروپا میروند برای گرفتن پول از بانکهای آن قلمرو با مانع مواجهاند. آنها نیز تحریمند وگرنه اقلامی همچون اسلحه امروزه در ایران ساختنی است نه خریدنی. ما در اوج جنایات صدام نیز با تحریم فروش تسلیحاتی غرب مواجه بودیم.آنچنان بر این دسیسه شوم خود دست یازیدند تا مردم با ملیت های مختلف علیه یکدیگر جبهه گرفتند و شعار "مرگ بر..." را کلمه اول ابراز خشونت خود قرار دادند. بی آنکه تنش و درگیری به وجود آید، یکی دشمن دیگری و دیگری تشنه خون آن یکی شد!جنگ منافع میان سیاستمداران پتانسیل ها و زمینه های برقراری صلحی جهانی را از بین برده است و اجازه نمی دهند تا حلقه های انسانی در سراسر دنیا به یکدیگر متصل شوند و با ارتباطات انسانی به حل مشکلات خود بپردازند. معیار های انسانیت و حق طلبی در قالب ملیت و فرهنگ های مختلف در آسیا، اروپا و آمریکا باهم تفاوتی ندارند. نمونه آن را می توان در رویکردهای اعتراض آمیز در کشورهای اروپایی و عربی مشاهده کرد که چگونه مردم در مواجهه با ناکارآمدی حاکمانشان رفتاری مشابه انجام می دهند. هرکجای دنیا که حادثه ای برای همنوعان ما پیش می آید، بدون هیچ توجهی به دین و مسلکشان، مراتب همدردی خود ابراز می کنیم. اما این نا اهلان قدرت طلب هستند که اجازه نمی دهند (منافعشان اجازه نمی دهد) ملت ها در کنار هم مشکلاتشان را برطرف نمایند.حمایت:حق خواهی و دقت در روش های تحقق آناین تشتت فکری در تشخیص حق و باطل ممکن است در مواردی به مبانی نظری و حوزه های مفهومی مربوط شودیا اینکه به مصادیق و موارد جزئی ارتباط پیدا کند بدین معنا که فرد در تطبیق مصداق با معیارها و اصول ره به خطا می برد و در نتیجه نوع نگرش وی دچار مشکل می شود. بر همین اساس عمل او و روشهای انتخابی او برای رسیدن به هدف نیز ممکن است دچار اشکالات متعددی شود.همگان می دانیم که پس از مدت ها شیطنت دولت های غربی برای ایجاد محدودیت های مختلف بر ایران و اعمال تحریم های پی در پی طی هفته های اخیر، بالاخره مجلس شورای اسلامی که متشکل از نمایندگان ملت است، هفته گذشته تصمیم گرفت که روابط با دولت انگلیس را کاهش دهد و سفیر انگلیس را نیز ملزم سازد که ایران را ظرف دو هفته ترک کند. متعاقب این مصوبه که به تایید فوری شورای نگهبان نیز رسید، جمعی از شهروندان به سفارت و مکان دیگر فعالیت هیئت نمایندگی انگلیس در تهران حمله کردند و مراتب اعتراض خود را به عملکرد انگلیس ابراز داشتند. نکته اول اینکه در سطح جهانی قبل از حقوق بین الملل موضوعه فعلی، قرن هاست که اماکن مربوط به نمایندگان سیاسی کشورهای دیگر در کشور مهمان از مصونیت و احترام برخوردار می باشند و این احترام نیز مبتنی بر عمل متقابل است بدین معنا که بهر صورت مراکز و نمایندگان هر کشور در کشور دیگر مورد حمایت قرار دارند. سوای این سابقه عرفی قدیمی ، در دنیای فعلی کنوانسیون وین در خصوص روابط دیپلماتیک(1961) و کنوانسیون راجع به روابط کنسولی( 1963) ، معیارهای عرفی را شکل سند رسمی قراردادی بخشیده اند وامروزه از جمله اسناد بسیار حائز اهمیت در حقوق بین الملل محسوب می شوند.2-حادثه عاشورا سکه دورویی می باشد که یک روی آن آوارگی، اسارت، کشته شدن، گرسنگی و یتیمی فرزندان شهدا را با خود دارد که غصه دار و غم انگیز می باشد و با خود گریه و اشک و ندبه و ناله و آه و فریاد دارد و روی دیگر آن «حماسه و شجاعت و شهادت طلبی و ذلت ناپذیری و استقامت و وفاداری و فداکاری و عزت نفس و عظمت فکر و فقه و فهم و فلسفه» را با خود دارد که هر خواننده و بیننده و شنونده را به شگفتی و اعجاب وامیداردو تحسین و تکریم و تجلیل و تعظیم را با خود دارد.4-حماسه حسینی، مدرک قرآنی دارد و الهام از وحی خداوندی چون آیه111 سوره توبه «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه الخ» دارد که این فراخوان در سه کتاب بزرگ الهی «تورات و انجیل و قرآن» نقل شده است. آیاتی چون «فقاتلو ائمه لکفرانهم لا ایمان لهم و لعلهم ینتهون» و «فقاتلو اولیا» الشیطان ان اکیدا الشیطان کان ضعیفا» را که با سران کفر و هواداران شیطان بجنگید با خود دارد. آیات دفاع و جهاد، مدرک امام است و از روایات و احادیث، بحد کمال و تمام در کتب یافت می شود که حضرت رسول اکرم فرمود «حسین منی و انا من حسین» حسین از من است و من از حسینم، و فرموده اند «الا سلا م نبوی الحدوث و حسینی البقا»» اسلا م توسط رسول اکرم آورده شد و توسط امام حسین علیه السلا م ماندگار گشت. رسول اعظم فرمود«الحسن والحسین سید الشباب اهل الجنه» حسن و حسین دو سرور و سالا ر جوانان اهل بهشت می باشند. «قاما اوقعدا» قیام نمایند و یا سکوت و قعود داشته باشند که هر دو امام در عصر معاویه «صاحب زور و زر و تزویر» به مصالحه تن دردادند و حضرت سیدالشهدا در برابر تعرض مغرورانه و جاهلا نه یزید تسلیم نشد و حدود «5 ماه و 12 روز» مقاومت کرد و قهرمانانه و عزت مندانه شهادت را پذیرفت. تهران امروز:عبرتهای عاشوراو سپس جریانی نرم و خزنده از آلبوسفیان وارد دستگاه حکومتی شدند و مصادر امور را اشغال کردند. پس از شهادت حضرت امیرالمومنین(ع) و صلح حضرت امام حسن(ع) با معاویه زاویه انحراف بیشتر و بیشتر شد تا نوبت به یزید لعنتالله علیه رسید که آشکارا اصول دین مبین اسلام را زیر پا میگذاشت و فسق و فجور او آوازهای انکارناپذیر یافته بود و با این حال لقب امیرالمومنین را نیز غصب کرده بود. میزان انحراف به حدی رسیده بود کهشرق:قیام مردانه«مهاتما گاندی»مرد نالید که: آخر!...اقبال لاهوری بزرگ چه خوب میگوید که: حسین، سرّ ابراهیم و اسماعیل بود / یعنی آن اجمال را تفصیل بوداگر ابراهیم «اسماعیل»اش را به مذبح برد و کارد بر گلویش گذاشت و آهنی برّان در برابر گوشت نازک گلو کند شد و خداوند، قربانی او را پذیرفت و گوسفندی به جای «اسماعیل» ذبح شد و «عید قربان» شکل گرفت در پهنه کربلا هیچ تیر و شمشیر و نیزهای در برابر سر و پهلو و اندام علیاکبر و گلوی نازک و کوچک علیاصغر، کندی نگرفت و شکافت و پاکترین خونهای بشری را به زمین و آسمان افشاند و دست پر خون حسین و فریاد بیدارگرش به آسمانها رسید که :خدایا!پیش فرعونی سرش افکنده نیسترمز قرآن از حسین آموختیمتازه از تکبیر او ایمان هنوزAhmisaچگونه باورهای خود را تجزیه و تحلیل میکنند؟ موج عاشورا هم به صورت افقی تأثیر دامنه داری برجای گذاشته و هم به صورت عمودی در گذر زمان و تاریخ باقی مانده و پیام آن برای همه نسلها اثربخش و نقش آفرین بوده است. تأثیرات همه جانبه عاشورا در افق وعمود زمان و مکان و ماندگاری آن به علت جامعیت و عمق و غنای آن است.بهترین راه مقابله با خرافات، بازتولید عاشورا و احیای آندر گفتمانها است و استفاده از ادبیات درست در عاشورا و عرضه صادقانه هنر در حماسه عاشورا، مانع از راه یافتن آسیب به ساحت این حادثه بزرگ است.پتانسیل و ظرفیت بزرگ معنوی عاشورا باید بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. با این ظرفیت میتوان انقلابی ایجاد کرد، مشکلات اخلاقی جامعه، گرفتاری، فقر و محرومیتها را رفع و بستری برای شکل گیری نهادهای فرهنگی، نهادهای مردمی فرهنگی، نهادهای مردمی اجتماعی، توجه به مشکلات جوانان و محرومان، اصلاح فکرو فرهنگ جامعه ایجاد کرد. تاریخ نمیداند که چه گفته است حسین با خدا در سجده آخرینش؟ نمیداند عباس، از جام معرفتالله چه نوشید که با جگر سوخته بر آب گوارا لب دوخت؟ ندید که قاسم، از بلندای قله عرفانش چگونه مرگ را شیرینتر از عسل یافت. نفهمید که چرا زینب در کربلا- با همه مصائب و رنج هایش- جز «ما رایت الا جمیلا» ندیده است. تاریخ تنها انعکاسدهنده گنگ و بیدرک سندهاست؛ آنچنان که این سندها در تاریخ طبری، با همه فهمناپذیریاش انعکاس یافته است.«برای آرامش بازار سکه طلا»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنان صفت است که در آن میخوانید؛بازار سکه طلا، تنها چند ساعت کاری آن هم به صورت ناکامل از فرمان و دستور پرهزینه تصمیمسازان پولی اطاعت کرد.آیا بانک مرکزی انبارهایی پر از زروسیم دارد که آن را تبدیل به سکه کرده و با عرضه آن، اشتهای بازار را جواب دهد؟ به نظر نمیرسد این گونه باشد و حتی در صورت موجود بودن آن که با هزینه کردن پول نفت به دست آمده، حراج آن غیرمنطقی است. پس باید برای جلوگیری از رشد تقاضا کاری کرد. این اقدام نباید به فرمان تازه باهدف کنترل تقاضا باشد، چون بازار زیرزمینی و بازارسیاه درست خواهد شد. راهحل این است که سایر بازارها و گزینههای سرمایهگذاری برای 350 هزار میلیارد تومان نقدینگی فعال در جامعه، جذاب شوند. یکی از این بازارها و گزینهها میتواند، افزایش نرخ سود سپردهگذاری بانکها و تا جایی که ممکن است آزادسازی آن باشد. رییس کل بانک مرکزی در چند ماه سپری شده بارها تاکید کرده است، میخواهد این کار را انجام دهد، اما معلوم نیست چرا و کدام سد و مانع اجازه این اقدام را از بانک مرکزی سلب کرده است.