«دو کور در آستانه گور»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن میخوانید؛پس از آنکه از چندین هفته قبل برخی اخبار و افشاگری ها نشان می داد یک توطئه صهیونیستی- آمریکایی در منطقه در حال شکل گیری است دیروز بطور رسمی بررسی طرح موسوم به اتحاد بحرین و عربستان در رأس دستور کار نشست کشورهای شورای همکاری خلیج فارس قرار گرفت.بنابراین در گام اول وزیر اطلاع رسانی بحرین روز گذشته پیرامون طرح اتحاد این کشور و عربستان اعلام کرد: «بحرین موافقت کرده است که با عربستان سعودی در چهار محور «امنیت»، «دفاع»، «اقتصاد» و «امور خارجی» متحد شود.اینکه آیا این طرح به لحاظ حقوقی «اتحاد» است یا «الحاق» بحرین به عربستان است و یا بحث شود که آیا بحرین «تحت الحمایه» قرار می گیرد یا عربستان «قیمومیت» بحرین را عهده دار می شود و به جهت مفاهیم حقوقی کدامیک از این واژه ها در بحث کاربرد دارد در دایره اهمیت ثانویه قابل پرداختن است.بنابراین آنچه که محرز است و نمی توان آن را پنهان کرد این است که حاکمان آل خلیفه و آل سعود آنهم در شرایطی که مشروعیت آنها بر باد رفته است نمی توانند توافقاتی اینچنینی انجام دهند و حتی اگر این توافقات در نشست شورای همکاری خلیج فارس باشد باز هم سیمای این اقدام غیرقانونی و توطئه ننگین قابل رتوش نخواهد بود.پرسش بعدی که در واقع پلی خواهد بود برای رسیدن به پاسخ، این است که آیا طرح اتحاد را می شود جدای از تحولات منطقه خاورمیانه و بیداری اسلامی ارزیابی کرد؟بنابراین در شرایطی که آل خلیفه در سرکوب قیام مردم بحرین و خاموش کردن آتشفشان اعتراضات و خیزش های انقلابیون ناکام بوده است به آل سعود متوسل شده است تا در قالب این طرح به اصطلاح «اتحاد» جلوی حرکت های انقلابی و اعتراضی فزاینده را بگیرد. اما این اقدام عجزآلود آل خلیفه حاوی یک پیام مهم است که ناخواسته به آحاد مردم و انقلابیون تقدیم کرده است: «شکست سنگین آل خلیفه در بستر بیداری اسلامی و پیروزی بزرگ ملت بحرین». اگر آل خلیفه در مدیریت انقلاب و اعتراضات گسترده و عمیق مردم موفق بود آیا با عربستان بر سر طرح «اتحاد» توافق می کرد؟نکته مهم این است که عربستان نیز از طرح «اتحاد» با بحرین طرفی نخواهد بست و اهداف شوم آل سعود محقق نخواهد شد.اما اشتباه بزرگ آل سعود این است که طرح اتحاد و طرح هایی از این دست نه فقط توان جلوگیری از پیروزی انقلابیون مسلمان بحرین را ندارد بلکه ظرفیت به میدان آمده در بحرین را به ظرفیت شیعیان منطقه شرقی عربستان نیز می افزاید. مگر طرح خاورمیانه بزرگ و بعد طرح خاورمیانه جدید که در مقیاسی منطقه ای و با پشتیبانی آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی از همین حاکمان مرتجع عربی برای مهار الگوی انقلاب اسلامی به صحنه آورده بودند توانست جلوی الهام بخشی انقلاب اسلامی را بگیرد؟یادآور می شود از همان ابتدای خیزش و خروش جوانان و ملت انقلابی بحرین علیه حاکمان مستبد و دیکتاتور آل خلیفه، آل سعود نیز به بهانه پیمان «سپر جزیره» به بحرین قشون کشی کرد و در کشتار و خونریزی مردم مظلوم این کشور شریک جرم آل خلیفه بود ولی آیا قیام پرشور و انقلاب بیداربخش ملت بحرین متوقف شد؟ بی شک پاسخ منفی است.و بالاخره باید گفت: علاوه بر شکست معنادار آل خلیفه در انقلاب ملت بحرین و شکنندگی و تزلزل آل سعود در جلوگیری از شکل گیری حرکت های اعتراضی در عربستان، مشکلات دیگری نیز وجود دارد که طرح اتحاد میان این دو رژیم را ابتر خواهد کرد.خراسان:اما و اگرهای نگاه رئیس جمهور به توسعه بخش کشاورزی۷۲۰۰انواع میوه ها را تولید می کنیم و چون صنایع تبدیلی نداریم، بخشی از آن به صورت تازه خوری مصرف می شود. بر اساس گفته کارشناسان ۵۰۲ برابر میزان مورد نیاز شیر تولید می شود اما متأسفانه از این شیر حداکثر پنیر و خامه تولید می کنند و از تولید دیگر فرآورده هایی که می توان از شیر به دست آورد غفلت شده است. ۲۰ درصد است و این امر برای دامدار صرفه اقتصادی ندارد.خراسان رضوی بیشترین هنرستان های کشاورزی کشور را دارد ولی به علت نبود برنامه حمایتی جامع، دانش آموختگان این رشته جذب بازار کار نمی شوند. هر چند سال هاست که دولت پرداخت وام به دانش آموختگان بخش کشاورزی را مطرح می کند ولی عملا به علت نداشتن وثیقه امکان دریافت زمین و تسهیلات راندارند. ۳۳۴۸۵۰اگر راه حلی هم ارائه شده اجرایی نشده است. در گذشته سند زمین محل اجرای طرح دامپروری و با کشاورزی به عنوان وثیقه پذیرفته می شد اما اکنون بانک فقط به اسناد منگوله دار شهری و به خصوص ساختمان می اندیشد.آقای رئیس جمهور! بانک کشاورزی تنها نام کشاورزی را یدک می کشد و تنها به فکر سود خودش است. این بانک در ردیف بانک های تجاری است نه تخصصی. تفکر درآمدزایی در این بانک پررنگ شده است و وام را هم به دلیل دریافت سود پرداخت می کند.۸۵قاچاق دام، بیماری ها و... از مشکلاتی است که وجود دارد و باید مدیریت شود. کسی مقصر نیست ولی باید چاره ای اندیشید که متأسفانه چنین عزمی را نمی بینیم.آقای رئیس جمهور! باید به شما برای اختصاص بودجه های مناسب به استان دست مریزاد گفت. امسال شاهد تحول در بخش کشاورزی خواهیم بود اگر بودجه تخصیص هم پیدا کند و در نتیجه طرح ها عملیاتی شود.«نمایشگاه خدمت و سؤالهای بیجواب»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در ن میخوانید؛دولت صدمین سفر استانی خود را در مکانی جشن گرفته است که نخستین آن را آغاز کرده بود؛ استان خراسان رضوی و شهر مقدس مشهد. رسیدن تعداد سفرهای استانی دولت طی دو دوره تقریبا چهار ساله و در آستانه ورود به آخرین سال فعالیت دولت دهم به عدد 100، این امکان را فراهم میآورد تا با مقایسهای بین آنچه طی این سالها و در این سفرهای بعضا پرحاشیه وعده انجامش داده شده و در نهایت انجام شده، عملکرد دولت را در سفرهای استانی ارزیابی کنیم.کافی است نگاهی گذرا بر آنچه در همین نمایشگاه میگذرد، داشته باشیم؛ غرفههایی با هزینههای نه چندان کم، حضور پر تعداد مسئولان پاسخگویی که کمترین اطلاعی از آنچه باید در این قبیل نمایشگاهها عرضه شود، ندارند و ریخت و پاشهای کلانی که در قالب چاپ بروشورهای تبلیغاتی، بنرها و کاتالوگها صورت میگیرد، عمدهترین تصاویری است که میتوان مشاهده کرد.این همه در حالی است که اگر نیک و دقیق به ماجرا نگاه میشد، به جای برپایی این قبیل نمایشگاهها، بهترین و گویاترین عرصه برای ارائه و معرفی دستاوردهای سفرهای استانی، اجرا و تکمیل طرحهایی بود که وعده انجامش در سفرهای پیشین داده شده بود و متاسفانه بخش عمدهای از آنها یا اساسا آغاز نشده یا نیمه کاره به حال خود رها شده است.انبوهی از طرحهای آغاز شده که به علت نبود کار کارشناسی، بررسی توجیه اقتصادی و ارزیابی علمی، پس از مدتی رها شده اند، از جمله این پیامدها است. در حوزه صنعتی تنها کافی است نگاهی به 8 طرح فولادی معروف وزارت صنایع و معادن سابق بیندازیم؛ طرحهایی که بدون جانمایی درست و تنها با شعار اشتغالزایی و رشد متوازن در جریان همین سفرها، مصوب شدند و امروز پس از گذشت چند سال و چندین بار پاسکاری میان دولت و بخش خصوصی به علت عدم توجیه اقتصادی تنها به تلی از سرمایههای عمومی یا همان درآمدهای نفتی تبدیل گردیده که بیخاصیت رها شدهاند.دولت اما در برابر این حجم انبوه چه کرده یا چه میتوانست بکند؟ به جز اینکه در دور نخست سفرها به شهادت نمایندگان مجلس، پول نقد میان مردم توزیع میکرد یا تسهیلات 500 هزار تومانی اختصاص میداد؟ آیا بهتر نبود به جای توزیع اینگونه نقدینگی که بیشتر به پرداخت اعانه شبیه بود و در دور بعدی سفرها هم متوقف شد، به بازتعریف ساز و کار ارائه خدمات درمانی و تحصیلی و اشتغالزایی همت میگمارد تا کرامت مردم عزیز کشورمان هم حفظ شود؟ «ایستگاه بغداد»عنوان سرمقاله روزنامه سیاستروز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛موضوع هستهای ایران به بسیاری از مسائل گره خورده است. هنگامی که در گفتوگوها اعلام میشود که روند گفتوگوها مثبت بوده، این روند بر روی اقتصاد جهانی تاثیر میگذارد و قیمت نفت، طلا و ... پایین میآید و هنگامی هم که دو طرف از روند مذاکرات اعلام نارضایتی میکنند، این واکنش برعکس میشود. در داخل نیز به این گونه است و بسیاری از مسائل اقتصادی کشور به نتیجه گفتوگوهای ایران و نگاه کنید، هنگامی که مذاکرات استانبول پایان یافت و دو طرف اظهارات خوشبینانهای ا نتیجه آن مطرح کردند، فضای اقتصادی کشور رو به آرامش گذاشت و بورس رونق گرفت و ارز به ویژه دلار کاهش پیدا کرد و قیمت طلا و سکه هم تلطیف شد. هر چند بخشی از این افزایش قیمتها به سیاستهای اقتصادی در داخل نیز باز میگردد. در اقتصاد جهان هم همین اتفاق افتاد. در بغداد برگزار شود. مطرح میکنند که قطعا باعث خواهد شد تا نتیجه مطلوبی از مذاکرات بغداد بیرون نیاید. تکرار ادعاهای غرب مبنی بر فعالیتهای نظامی هستهای ایران مذاکرات را به شکست خواهد انجامید.طرف مقابل، همواره از ایران تضمین میخواهد. تضمینی که نشان دهد جمهوری اسلامی ایران تنها فعالیت صلح آمیز هستهای دارد. کشوری که عضو سازمان بینالمللی انرژی اتمی است و معاهده انپیتی را هم امضا کرده است و به آن پایبند است، چه تضمین دیگری دراین زمینه باید ارائه کند؟۱+۵ هیچ انعطاف راهگشایی دیده نشده است. اصرار آنها بر ادعاهای پیشین خود، این موضوع را ثابت میکند.۱+۵«قهرمانی و پهلوانی، نیاز مستمر جامعه عدالتخواه»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛در روزهای اخیر، موفقیت های پی در پی ورزشکاران ایرانی در عرصه های فراملی توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد. سوای بازتاب های خارجی که هر مورد در سطح خود داشته است، این موفقیت ها بر بسیاری از تحولات سیاسی اجتماعی سایه افکندند و نسیم وار نشاطی را با خود برای جامعه ایران خصوصاً جوانان و علاقمندان پرشور ورزشی به ارمغان آوردند. نظر به اهمیت این موفقیت ها و اثری که تداوم این پیروزی ها در روند پیشرفت کلی کشور در پی دارد و در جهت تقدیر و حق شناسی از یکایک عزیزانی که در این عرصه برای کشور خود افتخار آفریدند، نکاتی به شرح زیر در همین زمینه تقدیم می شود. با این امید که مرضی خداوند سبحان واقع و مفید باشد.در مسیر تحولات جوامع بشری، بتدریج رشته های جدید ورزشی ایجاد و توسعه پیدا کردند و علم و دانش نیز به طور جدی در حیطه ورزش های مختلف به کار گرفته شد. چنانچه طی دهه های اخیر با توسعه ابزارهای رسانه ای و ارتباطی، گستره تأثیرگذاری فعالیت های ورزشی بر سایر امور جامعه بشری و متقابلاً تأثیرگذاری متغیرهای بیرونی از قبیل سیاست و قدرت بر حیطه ورزش نیز توسعه پیدا کرده است. با لحاظ همین واقعیات است که در جامعه عدالتخواه ایران،همواره ضمن اهتمام به گسترش ورزش قهرمانی لازم است به جنبه های اخلاقی وپهلوانی فعالیت های ورزشی و حفظ سلامت و پاکی آن توجه ویژه معمول شود تا ورزش قهرمانی و موفقیت های مربوطه همواره باعث گسترش خوبی ها و معرفت ها و گذشتها در روابط انسانی و ارائه الگوهای خوب و ماندگار برای عموم افراد جامعه خصوصاً کودکان و نوجوانان و جوانان شود.بنابراین لازم به تأکید است که اگر می خواهیم از ظرفیت های ورزش قهرمانی در حوزه فرهنگ و گسترش ارزش ها و خوبی ها و صفات پهلوانی بهره مند شویم حتماً باید برنامه جامع در این زمینه داشته باشیم و اجازه ندهیم که سرمایه های ملی به هدر روند یا روانه کشورهای دیگری شوند. اگر کار ایجابی در این زمینه انجام دهیم قطعاً آسیب های وارداتی حوزه ورزش که ناشی از الگوها و رفتارهای فرهنگی دنیای سرمایه داری است نیز اثرگذاری خود را از دست می دهد و منش پهلوانی و خصایص اخلاقی مبتنی بر فرهنگ اسلامی ایرانی بسط پیدا می کند. جامعه ما به شدت نیازمند بسط این خصال است. در همین زمینه بعضاً مواردی از قبیل حضور بانوان برای تماشای مسابقات و یا نحوه حضور در مسابقات ملی و بین المللی مورد نقد و نظرهای مختلف قرارمی گیرد حال آنکه بسیاری از این موارد را منطبق با موازین شرعی و ایجاد زیرساخت های لازم می توان به درستی حل کرد. خوشبختانه اندیشه اسلامی و رویکردهای جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت های بالایی برای مشارکت آحاد جامعه در امور ورزش قهرمانی در عین رعایت صفات اخلاقی و انسانی برخوردار است. باید کارآمدی این اندیشه را در عمل به درستی نشان دهیم.اگر این ضرورت را به درستی درک کنیم لازم است به ابعاد حقوقی موضوع توجه بیشتری معمول داریم و مبتنی بر موازین حقوقی و اخلاقی، برنامه ریزی ها و تلاش های اجرایی خود را در این حیطه ساماندهی نماییم تا مشکلات موجود همانند سمبوسه فروشی خیابانی یک قهرمان ملی ادامه پیدا نکند. در افق سند چشم انداز ایران 1404 اگر حرکت کنیم در این حوزه باید پیشرفت های جدی به دست آوریم و کار و تلاش زیادی مورد نیاز است. به امید آینده پربارتر در حیطه ورزش قهرمانی و رعایت خصال اخلاقی و پهلوانی ودرود به شرافت وبزرگواری قهرمانانی که با دست خالی وبدون حمایت های مختلف برای اعتلای نام کشورشان وشادی دل مردم از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند.«اتفاق جدیدی رخ نداده»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم دکتر جعفر حق پناه است که در آن می خوانید؛طی سالهای اخیر و با توجه به احراز ناکارآمدی شورای همکاری خلیجفارس در برقراری ترتیبات امنیتی مطلوب کشورهای عربی و همینطور افزایش نا آرامیها درون کشورهای این شورا، به نظرمیرسد که بازنگری در ساختار شورای همکاری خلیجفارس و ایجاد مناسبات تازه اجتناب ناپذیر باشد. خاصه آنکه دغدغه اکثر کشورهای حاشیه خلیجفارس تحتتاثیر روابط پر مناقشه غرب و ایران، خصوصا پرونده هستهای ایران است و از طرفی به زعم آنها دخالت ایران در بحرین میتواند پیامدهای امنیتی برای آنها به دنبال داشته باشد. لذا این تحولات و همزمانی آن با بحث بیداری اسلامی دست به دست هم داد تا تسریع شکلگیری این اتحادیه مورد توجه سران عربستان قرار گیرد.آیا این اتحادیه با عراق جدید که روز به روز قدرتمندتر میشود سر تعامل دارد و آیا میپذیرد که عراق هم در این اتحادیه حضور یابد یا نه؟ اینها سوالاتی است که در پیش روی این اتحادیه وجود دارد که پاسخگویی به آن، میزان کارآیی این اتحادیه جدید را مشخص میکند. لذا در درجه اول این اتحادیه باید به دغدغههای امنیتی داخلی اعضای آن توجه کند. آنها ناچارند به مسائل و فعالیتهای سلفی در وهله اول و همچنین شیعیان در بعد دیگر توجه داشته باشند. لذا باید گفت که اتفاق بزرگی در حال وقوع نیست مگر آنکه رویکرد مقامات کشورهای تشکیل دهنده این اتحادیه به مقوله امنیت و الگوهای امنیتی تغییر کند. آن زمان است که میتوان امید داشت که الگوی امنیت دسته جمعی را شاهد هستیم. «بودجه 91 در آیینه»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم حسن سبحانی است که در ان میخوانید؛معمولا در اقتصاد سیاسی این موضوع مطالعه میشود که تصمیمگیرندگان سیاسی چگونه در امور اقتصادی مبادرت به تصمیمگیری میکنند؟ پرواضح است که تصمیمگیری در منابع و مصارف مقدورات و امکانات مالی کشور متاثر از مسایل و منافع سیاسی است اما اینکه منافع یا مسایل یا مصالح به چه اندازه سازوکار اقتصادی را از موضوعیت خارج میکند مقولهای است که از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و انتظار چنین است که کشورهای در حال توسعه از این بابت در رنج و مشکلات بیشتری باشند. همچنین معین باشد که نوع مصارف در بودجه از چه شرایطی برخوردار است و در مجموع به لحاظ سیاستگذاری اقتصادی بودجه کشور در هرسال کدام هدف یا اهداف را نشانهگیری میکند و چرا و چگونه به تمام یا بخشی از این اهداف دسترسی مییابد. پاسخگویی به چنین مطالعاتی، بدونشک در پیچیدگی و سردرگمی و تداخل برخی امور و تفکیک اموری دیگر و تجزیه درآمدها به درآمدهای عمومی و درآمدهای اختصاصی، بدون اینکه به راستی محملی برای امتناع کارشناسی در چنین تقسیمبندیهایی وجود داشته باشد میسر نخواهد بود. 2- آیا میتوان مبالغ عمدهای از درآمدهای محتملالوقوع بدون اینکه در سقف درآمدی بودجه آورده شود در متن بودجه برای هزینههایی غیرقابل سنجش، بدون مقدار، غیرقابل نظارت و... لحاظ کرد؟وقتی شرایط اینگونه رقم میخورد میتوان به قاطعیت گفت که ما در اقتصاد سیاسی، نه ارگانیکی، که مکانیکی تصمیم میگیریم لذا از رصد کردن آثار تصمیماتمان بر سایر اجزای اندام عمومی اقتصاد غافلیم و چون غافلیم، دغدغه آن را هم نداریم که با نوع تصمیمگیریها چه بر سر رشد اقتصادی، توزیع درآمد، سطح عمومی قیمتها، اشتغال، تشکیل سرمایه و... میآید زیرا اینها دغدغه کسانی است که سیستم تصمیمگیری را ارگانیکی میفهمند، مقولهای که در فقدان آن به حسرتی دایمی در گریز از رفتار غیرسیستمی مبتلا شدهایم.«مخالفان سرسخت و دوستان متزلزل»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن میخوانید؛سرزمین پارس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 هر روز شاهد کارشکنی و نیرنگهای رنگارنگی علیه تهران بوده است.اگرچه در تاریخ ایران زمین جنگهای خونین و عناد برخی کشورها ثبت شده است اما 3دهه گذشته، تفاوتهای فاحشی با گذشته این سرزمین داشته است. حاکمان جزیره بحرین و سلفیهایی که دستشان به خون ملت بحرین آلوده است گویی توان ایستادگی در مقابل غرب را ندارند، پس یک دشمن ساختگی بهترین راه فرار است. در این بین امارات متحده عربی که هنوز نیم قرن از تولد آن نمیگذرد آتش بیار معرکه شده است.دیکتاتورهای عرب جملگی دچار توهم قدرت و ثروت هستند غافل از آنکه قدرت مردم پس از قدرت خداوند، تاثیرگذارترین عامل در تحولات منطقه و جهان است.این اقدام کابل را به نوعی میتوان خیانت به نان و نمکی که آنها سرسفره ایرانیها خوردهاند تلقی کرد.برای سالها، آغوش گرم و مهمان نواز ایرانیان پذیرای آوارگان افغانی بود، آیا ایران در طول دودهه گذشته برای حمایت از استقرار صلح و دموکراسی در این سرزمین رنج کشیده کوتاهی کرده است؟ اگر عبدالله عبدالله به رقابت با کرزای پس از ابطال آرای مخدوش انتخابات ادامه میداد و برنده میشد، پاسخگوی این گاف دیپلماتیک چه کسی بود؟مرد عباپوش افغان ها که هویت اوزیر سوال است مگر رفاقتش را برای تهران ثابت کرده بود که برخی دولتمردان نمیتوانستند لحظهای دستاو را رها کنند؟ دوستی کرزای مشتی از نمونه خروار برخی دوستان منفعت طلب همچون کومور است که از بحرانهایی که غرب در اوج خصومت خود علیه جمهوری اسلامی رقم میزند حداکثر منفعت طلبی را میبرند.خوشبختانه اقتدار جمهوری اسلامی ایران قائم به فرد یا شخص نیست با اشتباهات فردی و حتی تیمی، برهویت وجودی ایران خدشهای وارد نمیشود اما متاسفانه ممکن است ضررهایی مادی یا معنوی در پیداشته باشد.ملت ما:تصویر ما در آیینه های کجساحت نخست؛ آنی بود که انسان میخواست آیینهای در برابر خودش بگذارد و این آیینه اساساً توان بازتابندگی درست نداشت. ساحت دوم؛ رفتارهای فرد با اجتماعش بود، و ساحت سوم؛ رفتارهای انسان با ماوراءالطبیعه. وقتی در این سه ساحت خللی رخ میدهد. شرایط روانی یک جامعه دچار دگرگونی شده و هنرش هم که به نوعی بازتولید هنری فکر جامعه است به تکثری نامتجانس گراییده و فضایی ناموزون را نشان میدهد.چون مردم را هر چه بیشتر به هنر نازل دعوت میکنند و از دل این اتفاق هنری متعالی متولد نخواهد شد. حال این اتفاقهای نازل مدتی بود در برخی نمایشها میافتاد و سخنان نامربوطی رد و بدل میشد که نه جریانی شبیه «دادا»ایستها بود و نه واکنشی به شرایط حاکم بر کشور، همچون فعالیت «فوتوریست»ها و سپس «فرمالیست»ها که «مارکسیست»ها آنها را علیه خود میدانستند.حرف ما این نیست که از فردا شورای نظارت روی تکتک دیالوگها دقت کند و نمایشهایی که در سالنهای تئاترشهر روی صحنه میروند و همه آنها را که دعوت به خردورزی است، بایکوت کند؛ بلکه حرف این است که امروز باید حتی از نگاه امثال «فوکو» و «بارت» هم فاصله گرفت. هنر ما نیازمند یک خانه تکانی است، نه خانه تکانی هنرمندانی که نمیخواهند با اهالی سیاست باشند؛ خانه تکانی هنرمندانی که با اهالی سیاست هستند و به قول سهراب قطارشان چه خالی میرود.«راه مقابله با عبور ممنوع فقط پلیسی نیست»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن میخوانید؛هرروزه از سوی صاحبنظران مسائل اجتماعی و رسانهها خبرها و هشدارهایی به گوش میرسد که حکایت از آن دارد که تمایل به عبور از خطوط قرمز یا «عبور ممنوع»های زندگی اجتماعی بیشتر شدهاست. افزایش مصرف مواد الکلی، افزایش درگیریها و نزاعهای خیابانی، افزایش استفاده از مواد روانگردان، افزایش خودکشی با قرص برنج و... از جمله خبرهایی است که نشاندهنده افزایش تمایل قشرهایی از جامعه ایرانی به تخطی از هنجارها – اعم از قانون و عرف – میباشد.شناسایی علل این همه اتفاق خود نیز، قربانی اختلافات میان صاحبنظران و مسئولان است. برای مثال،کافی است که یک صاحبنظر با اتکا به نظریات جامعهشناسان و یافتههای میدانی خود بگوید که بخشی از این رفتارهای نابههنجار، برای نشان دادن مخالفت با برخی سیاستها و تصمیمات دولت بروز پیدا میکند، مشخص است که نزدیکان و حامیان دولت مستقر فریاد بر میآورند که« پروژه تضعیف دولت آغازشدهاست» یا کسی که در میان انبوه تحسینهای برخی از روحانیون از افزایش دینداری مردم، یکی از علل افزایش مصرف الکل را ناشی از کاهش علائق مذهبی جوانان عنوان کند، بدون هیچ تأملی در سخنانش، هدف انواع و اقسام تهمتها قرار میگیرد تا مبادا با «بوقهای استکبار همراه شده باشد!». حتی ممکن است اشاره یک محقق مسائل اجتماعی به انگیزههای اقتصادی برخی جرائم مانند اعتیاد و فحشاء، یک مسئول اقتصادی کشور را وادار کند تا شدیدترین حملات را روانه هرچه محقق و تحقیق در حوزه مسائل اجتماعی نماید.بدون تردید عبور از هر «ورود ممنوع» تنها با برخورد پلیسی و صدور برگ جریمه کاهش نمییابد بلکه اولین گام موثر، این است که حضور همه این موارد در حوزههای مختلف را به اندازه آمارهای تخلفات رانندگی بپذیریم. حتی اگر عبور از پررنگترین خطوط قرمز کشور هم باشد هیچ فایدهای از انکار آنها نصیب ما نمیشود بلکه تنها به انکار علائم پزشکی بیماری مهلکی میپردازیم که با گسترش سریع آن در بدن یک بیمار، او را به مرگ نزدیکتر میکند.«یادگیری زبان دوم؛کابوسی بهنام زبان انگلیسی»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم زهرا کیانبخت است که در آن میخوانید؛زبان پنجرهای است که چشمان انسان را به روی جهان فراخ فرهنگها و تمدنهای دیگر میگشاید و چشماندازی به مراتب وسیعتر از سرزمین و فرهنگی که متعلق به آن است را در برابر دیدگانش میگسترد. مسلم است که در گذشته، استفاده از ابزار زبان، تا حد زیادی به برقراری ارتباط با افرادی که در یک منطقه میزیستند محدود بوده است و انسانها، چندان خود را محتاج و ملزم به یادگیری دیگر زبانها که متعلق به مردمان سایر سرزمینها بود، نمیدیدند.این امر با درنظر گرفتن دانشآموزان و دانشجویانی که سالهای سال، در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی در مدارس و پس از آن در دانشگاهها حاضر میشوند و با این حال، در ابتداییترین زمینههای زبانی با مشکل مواجه هستند، به وضوح قابل درک و دریافت است. از دلایل این مساله که میتوان از آن با عنوان ضعفهای زبانی یاد کرد، میشود به مواردی همچون کمّی بودن آموزش زبان و عدم توجه به کیفیت آن، استفاده از شیوه آموزشی کمبازده متّکی بر یادگیری گرامر و حفظ لغات که صحبت کردن و مکالمه در آن جایگاهی ندارد و مشارکت نداشتن دانشآموزان و دانشجویان به گونه فعال در فضای کلاس، پرسش و پاسخ به زبان فارسی در فضای کلاسهای زبان خارجی، کتابمحور بودن، عدم استفاده از وسایل کمکآموزشی مانند پخش فیلم در یاددهی زبان و عدم توجه به دانش بسیار مهم "تکنولوژی آموزشی"، و ... اشاره کرد.تجدیدنظر و اعمال تغییر در روند آموزش زبان خارجی در سطح مدارس و دانشگاهها، عمر این یادگیری را طولانیتر کرده و موجب میشود زبان خارجی نه تنها پدیدهای خشک و غیرقابل انعطاف برای دانشپذیران نباشد، بلکه آنرا به صورت یک تفریح شاد و خستگیناپذیر نیز درمیآورد.«اقتصاد در اغما»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر سید احمد میرمطهری است که در آن میخوانید؛دو ماه از سال جدید میگذرد و بودجه امسال هنوز به تصویب نرسیده است.طی سالهای اخیر تزریق درآمدهای هنگفت ارزی ناشی از صادرات نفت به قیمتهای بسیار بالا پیامدهایی برای اقتصاد ما داشته و خواهد داشت که آشکارترین نمودهای آن افزایش شدید واردات و کاهش رشد بخشهای واقعی اقتصاد بوده است. همه اینها نشانههای بروز بیماری «هلندی» در اقتصاد ایران است. استمرار چنین وضعیتی به رکود در بخش واقعی اقتصاد و افزایش نرخ بیکاری و کاهش رشد اقتصادی کشور دامن خواهد زد. آیا تدبیری برای خروج از این شرایط در نظر گرفته شده است؟سخن آخر آنکه مدیریت اقتصاد ملی نباید روزمره شود و هر حرکت فعالان اقتصادی بر پایه حدس و گمان از سیاستهای اقتصادی باشد. اقتصاد ملی را نباید به «اغما» برد، بلکه آن را باید «بیدار» نگهداشت.«منابعی که به باتلاق میریزد»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم حمید تهرانی است که در آن میخوانید؛بیکاری مهمترین معضلی است که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند ، اگرچه تورم و گرانی کالا بزرگترین ظلم به اقشار ضعیف محسوب میشود اما اگر همین اقشار ضعیف شغل داشته باشند و برای تامین مایحتاج خود درآمد کسب کنند آنگاه تورم و گرانی باعث نابودی این قشر نخواهد شد اما چنانچه در عین گرانی، بیکاری و عدم کسب درآمد هم به قشر ضعیف و نیازمند تحمیل شود در این صورت بجز نابودی و افزایش آسیب اجتماعی چه چیز دیگری انتظار شهروندان دهک آخر جامعه را میکشد.از سوی دیگر باید به این نکته اشاره شود که کمبود نقدینگی در گردش نیز در حرکت کند صنایع دریایی بیتاثیر نبوده است. هماکنون به لحاظ دانش فنی و نیروی ماهر کمبودی در کشور احساس نمیشود، در واقع به مدد اعمال تحریمهای سیوچندساله شرایط مناسبی برای به منصه ظهور رساندن استعدادها و توانایی متخصصان داخلی در این بخش بهوجود آمده است. بومیسازی مراحل طراحی و ساخت کشتی اقیانوسپیما تنها نمونهای از توانمندیهای داخلی در عرضه صنایع دریایی است. سال) نمونه بارز آن است.ایران نیز ظرفیتهای بسیار زیادی برای تبدیل شدن به غول کشتیسازی دارد؛ مجتمعهای کشتیسازی هم جدیدترین فناوریهای روز دنیا و هم نیروهای متخصص و ماهری را در اختیار دارند، فقط باید بسترهای لازم برای استفاده بهینه از این توانمندیها را فراهم کند.