1- جناب مولانا در مثنوی پیرامون اهمیت مقوله «شناخت» داستانی را نقل می کند که هر چند در نهایت سادگی و روانی بیان شده ولی در واقع مبانی فلسفی شناخت را با هنرمندی به تصویر کشیده است.2- مواجهه قدرت های غربی با طلوع انقلاب اسلامی در تاریکی دوره ای که تنها اساس قدرت به موشک و تانک و دستاوردهای تکنولوژیک ختم می شد نیز درخور تامل و اعتناست چرا که عدم شناخت صحیح نسبت به حقیقت انقلاب اسلامی باعث شده تا دشمنان ایران اسلامی همواره طی سه دهه گذشته در برآورد محاسبات خود دچار اشتباهات راهبردی بشوند.اما آنچه که محرز است و جای کمترین تردیدی درباره آن وجود ندارد این است که دشمنان جمهوری اسلامی علی رغم اینکه در برخی بزنگاه ها و موارد، اعترافاتی درباره راهبرد اشتباه شان در مواجهه با ایران اسلامی داشته اند ولی از عمق توانمندی ها و ظرفیت های قدرتی به نام جمهوری اسلامی ایران شناخت واقعی و حقیقی نداشته اند.البته شناخت ناقص نسبت به جمهوری اسلامی موقعی بهتر فهمیده می شود که همین فارین پالیسی با صراحت درباره کشورمان می نویسد؛ «ما نمی توانیم ایران را تحلیل کنیم».علت خیلی پیچیده نیست و به همان نوع شناخت قدرت ها نسبت به حقیقت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران برمی گردد و از این روی می پندارند می شود با اهرم های رایج در صحنه سیاسی یا اقتصادی ایران اسلامی را به کوتاه آمدن از حقوقش ترغیب و تطمیع کرد.5- امام راحل عظیم الشأن از یکسو عمق قدرت های غربی و از سوی دیگر عمق جمهوری اسلامی را در بیانی ساده و همه فهم اینگونه تشریح می نمایند: «... آن روزی که انقلاب شروع شد ما هیچ نداشتیم، پیروزی ما با دست خالی بدست آمد و بحمدالله تا بدین جا رسیده ایم که امروز مورد توجه تمام قدرت های بزرگ هستیم و تمام قدرت ها در این فکرند که با این انقلاب چگونه برخورد کنند. مطمئن باشید از قدرت ها کاری ساخته نیست. هیچ گونه نگرانی به خودتان راه ندهید، شما جنود خدا هستید و پیروزید. آنهایی که در ابتدا حرکت خودشان را شروع کردند با طمأنینه قلبی شروع کردند و از هیچ نترسیدند. قدرت های بزرگ از آن جهت که در شما هست که آن ایمان به خداست خبر ندارند لذا دایم می گویند ما دارای موشک هستیم آنها دارای موشک هستند ولی ایمان ندارند، شما ایمان دارید، قلب هایتان با مبدأ نور و قدرت پیوند خورده است، پیوندی ناگسستنی اما آنها این را نمی فهمند...».7- و بالاخره باید گفت؛ قدرت های غربی باید بدانند که به گواهی سه دهه گذشته و علی رغم به صحنه آوردن تمامی ظرفیت های سیاسی، نظامی، اقتصادی، رسانه ای و تکنولوژیک شان علیه ایران اسلامی، ملت بزرگ ایران و جمهوری اسلامی آشکارا نشان داده و ثابت کرده است که از این قدرت ها هراسی ندارد و به مسیر بالندگی و تعالی خود به قوت و با قدرت ادامه می دهد و اگر جز این بود روزنامه واشنگتن تایمز پس از تحولات کنونی منطقه نمی نوشت: «انقلاب[امام] خمینی همچنان در حال سرکوب قدرت آمریکاست؛ به رغم ارزیابی غلط تحلیلگران غربی، نفوذ ایران رو به افزایش است...».الف: نزاع السدیری ها و الشمری هاشکاف دومی که در میان شاهزادگان سعودی شکل گرفته را می توان حاصل نزاع میان شاهزادگان غرب گرا و شاهزادگان سنت گرا عنوان کرد. در کنار شاهزادگان سنت گرایی که حفظ جایگاه و منزلت خود را تداوم ساختار قبیله ای در عربستان می دانند، گروهی از شاهزادگان سعودی نیز که معمولا تحصیل کرده کشورهای اروپایی و آمریکا هستند، خواستار مدرن شدن ساخت حکومت در این کشور هستند. هرچند سیستم حکومتی عربستان تلاش می کند تا هیچ گاه اختلاف های درون خاندان سعودی به بیرون درز نکند با این حال مخالفت های علنی شاهزادگان غرب گرا هر از چند گاهی برای سعودی ها دردسر ساز می شود. از جمله شاهزادگان غرب گرای سعودی می توان به" بسمه بنت فهد بن عبدالعزیز"، که بارها سیاست علمای وهابی در رابطه با زنان را مورد انتقاد قرار داده است، "طلال بن عبدالعزیز"، شاهزاده لیبرالی که در دهه شصت به دلیل حمایت از اصلاحات در قانون اساسی به مصر گریخت اما پس از عفو "فیصل" پادشاه وقت عربستان، به این کشور بازگشت و اخیرا از عضویت در هیات بیعت عربستان استعفا داده است و همچنین "ولید بن طلال بن عبدالعزیز"، میلیاردر سعودی و موسس و مدیر مجموعه کانالهای موسیقی روتانا نام برد.جمهوری اسلامی:سراب احیاء طرح خاورمیانه بزرگاین سخن نخستوزیر عراق، درست است و با طرحی که در سطحی وسیع توسط قدرتهای استعماری غربی برای منطقه خاورمیانه در نظر گرفته شده کاملاً منطبق میباشد. این طرح، بازسازی شده طرح خاورمیانه بزرگ است که دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری بوش کوچک درصدد تحقق آن بود ولی با شکست سختی که حزبالله لبنان در تابستان 1385 بر رژیم اشغالگر قدس تحمیل کرد پرونده این طرح نیز در آن زمان بسته شد. بعد از تحولات یکسال و نیم اخیر در کشورهای عربی و شمال آفریقا که در اثر اوج گرفتن بیداری اسلامی رخ داد و آمریکا و سایر قدرتهای سلطه گر احساس خطر کردند بار دیگر طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شد و اینبار آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی با بکارگیری مهرههای سرسپرده خود در منطقه به ویژه شیوخ قطر و آلسعود برای نجات این طرح سرمایهگذاری کردهاند.درحال حاضر، علاوه بر ایجاد شورش در سوریه و عراق، منحرف ساختن مسیر انقلاب در مصر نیز در برنامه کار آمریکا، قدرتهای اروپائی، صهیونیستها و سران ارتجاع عرب قرار دارد. انحلال مجلس مصر توسط شورای عالی نظامی حاکم بر این کشور و حمایت از سرلشکر احمد شفیق آخرین نخستوزیر رژیم مبارک برای رقابت با نماینده جناح انقلابی و اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری از جمله این برنامه هاست. اکنون که انتخابات ریاست جمهوری مصر به پایان رسیده و اطلاعات غیررسمی از نتایج این انتخابات حکایت از پیروزی محمد مرسی نماینده معرفی شده توسط اخوانالمسلمین و حمایت شده توسط جناح انقلابی و اسلامی دارد، تحرکات پشت پرده شورای عالی نظامی به نمایندگی از آمریکا، صهیونیسم و ارتجاع عرب برای پیروز اعلام کردن سرلشکر احمد شفیق و یا ابطال این انتخابات شروع شده است.رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه که با توطئه علیه سوریه و عراق همراهی میکند، هر چند ظاهراً درصدد نوعی هماهنگی با همفکران اخوانی خود برآمده و به وعدههای ناتو و آمریکا نیز دل خوش کرده ولی از نقشههای بعدی آمریکا و صهیونیستها غافل است. آنها برای ترکیه در مرحله بعد - البته اگر این مرحله را بتوانند آنطور که میخواهند به پیش ببرند - نقشه خطرناکی دارند. اردوغان اگر هرچه سریعتر از راهی که در پیش گرفته برنگردد، سرنوشتی خطرناکتر از مهرههای آمریکا در جهان عرب در ا نتظارش خواهد بود به ویژه آنکه هم اکنون مردم ترکیه به مواضع بشدت غربگرایانه وی اعتراض دارند.رسالت:ما ، جهان اسلام و بعثتی دوبارهاین نور پس از 14 قرن هنوز برافروخته و فروزان باقی مانده است. قانون اساسی ما را خدا نوشته است و بشر در پدیداری آن هیچ نقشی نداشته است و این نوشته در طول 23 سال حیات رسالت نورانی پیامبر اسلام در اختیار بشر نهاده شده است . باید عقل و بویژه قلب را در معرض تابش این نور قرار دهیم والا هم عقل زایل میشود و هم قلب را سیاهی و زنگار میگیرد. اگر بیماریهای قلب را با نور قرآن معالجه کنیم، در آن جز خدا نمینشیند ، تسلیم حق خواهد بود و با یاد او آرام میگیرد. برخی دلها به بیماری انکار، تعصب، انحراف، قساوت ، مرده دلی و ضیق دچار هستند. این بیماری انسان را به وادی کفر ونفاق میاندازد.اکنون در شهرهای بزرگ ما نمادهای اسلامی کمتردیده میشوند. گنبد و منارههای مساجد و نیز صدای اذان در میان انبوه برجها و ساختمانهای سر به فلک کشیده گم شده است و آثار و نشانههای اسلامی در میان انبوه تبلیغات و آگهیهای تجاری شرکتهای چند ملیتی دیده نمیشوند. باید فکری در این باره کرد. اخلاق و فقه در بازار ومعاملات ما کمتر نمود دارد. سامانههای اقتصاد کشور بر اصول قانون اساسی شکل نگرفته است .ملت ما:5+1 همکاری کندلذا در صورتی که آنها انعطاف بیشتری از خود نشان دهند، جمهوری اسلامی ایران هم از خود انعطاف نشان داده و نسبت به برخی مواضع کوتاه میآید. بهطور کلی با توجه به اینکه مذاکرات درباره موضوع مهم مسئله هستهای صورت میگیرد و این مسئله دغدغه و حساسیت خاص خود را برای تمام جهانیان در سیاست خارجی به دنبال دارد و خواست بسیاری از کشورها برای برخورداری از آن است، بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که مذاکرات در یک دوره به نتیجهای دلخواه بینجامد.«تبعات شکست مذاکرات برای غرب»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم جواد جهانگیرزاده است که در آن میخوانید؛اولین روز مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5+1 در مسکو در حالی به پایان رسید که به نظر میرسداین دوره از مذاکرات از پیچیدگی بیشتری نسبت به مذاکرات استانبول و بغداد برخوردار است. پیش از همه شرایط برگزاری این دوراز مذاکرات تفاوت ماهوی با دو دورقبل دارد. یکی از تفاوتها محل برگزاری این دوره از مذاکرات است که برای اولین بار در کشوری است که خودش جزو یکی از اعضای 1 + 5 است و این نشاندهنده اهمیت مذاکرات است.درعین حال صبر جمهوری اسلامی ایران هم حدی دارد،زیرا در داخل کشورهم نسبت به نتیجه مذاکرات و سودمند نبودن آن و نرسیدن به یک راه چاره که بتواند هم ایران و هم غرب را متقاعد کند این مذاکرات را زیر سوال می برد. اساسا این موضوع پذیرفته نیست که فقط مذاکره کنیم. بنابراین شرایط مذاکره در مسکو اگر چه سخت است و انتظارات زیادی از آن وجود دارد اما به نظر می رسد طرفین به ویژه طرف غربی برای اینکه باب مذاکرات بسته نشود تلاش بیشتری برای رسیدن به نتیجه مثبت میکنند.بسته شدن باب گفتوگو برای غرب سودمند نخواهد بود زیرا با توجه به شرایط منطقه و جهان و معضلاتی که غرب در حوزه اقتصادی دارد، بسته شدن باب گفتوگو با ایران ،غرب را در حوزه انرژی به شدت دچار مشکل می کند و صلاحیت غرب را هم برای ورود به پروندههای مهم زیر سوال خواهد برد. براساس آمارهای اعلام شده از سوی منابع خبری نماینده اخوان توانسته است با رأیی نزدیک به احمد شفیق، پیروز انتخابات گردد. این یعنی نزدیک به نیمی از مردم مصر به سمت نماینده نظام سابق مصر گرایش داشته اند. درست است که احمدشفیق از حمایت گسترده شورای نظامی و عوامل حکومت سابق بهره مند بوده است اما با توجه به تحولات و انقلابی که در مصر رخ داده، به راحتی می توان مردم را به دو دسته تقسیم کرد، یا جزء دسته انقلابیون هستند یا همراهان شورای نظامی و متمایل به رژیم سابق، لذا تعارض مراکز قدرت در مصر امری اجتناب ناپذیر است.با توجه به نفوذ نظامیان در دادگاه قانون اساسی مصر مشاهده کردیم که این گروه چگونه توانست زمینه صدور رأی انحلال پارلمان را فراهم کند. پارلمانی که اخوانی ها توانسته بودند اکثریت آن را به دست بگیرند و امید داشتند با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، روندی را در پیش بگیرند که با تصویب قوانین لازم الاجرا از نفوذ و دخول مهره های حکومت پیشین جلوگیری کنند.آمریکا و غرب توانسته بودند درحکومت سی ساله مبارک حاشیه امنی را برای اسرائیل فراهم آورند و حتی خصومت عربی که در زمان عبدالناصر به وجود آمده بود را به همکاری اعراب با اسرائیل تبدیل کنند. لذا اجازه نخواهند داد تا اخوان بتواند به سادگی پایه های قدرت خود را در حکومت مصر مستحکم کند.ضمن اینکه شورای نظامی باتوجه به قدرت و انسجامی که در مصر دارد می تواند این فشار را دوچندان کند.چون اولاً روند انقلاب بسیار طولانی وفرسایشی شده و نمی توان منتظر حضور میلیونی مردم در التحریر بود. ثانیاً نیروهای نظامی و ارتش این بار با راهپیمایان به عنوان شورشی و اخلال گر برخورد خواهند کرد و مانند گذشته نقش حامی آنها را نخواهد داشت.ضمن بزرگداشت این مناسبت فرخنده، یادداشت امروز بدین مناسبت نگاهی به وضعیت امت اسلامی از منظر عدالت خواهی می اندازد، امید است مرضی خداوند سبحان واقع وهمه مشمول عنایات روح آسمانی پیامبر عظیم الشان قرار گیریم.اولین نکته در بررسی وضعیت امت اسلامی در جهان معاصر این است که شاخصههای دقیقی را مورد نظر قرار دهیم. شاخصههایی که از منظر دستیابی به عدالت مورد نظر اندیشه اسلامی قابل اعمال در مناطق مختلف جهان باشند.آنچه ما با عنوان بیداری اسلامی میشناسیم منعکس کننده همین واقعیات هستند. جوهره بیداری اسلامی ملتهای مسلمان بازگشت به آموزههای تعالی بخش مبعث است. درک این ظرفیت عظیم اعتقادی بسیار حائز اهمیت است وبرخودباوری امت اسلامی میافزاید.نکته دوم اینکه در مقابل نهضت بیداری مسلمانان وبازگشت آنها به آموزههای الهی، ظالمان جهانی وسرسپردههای آنان تلاش زیادی میکنند تا مسیر حرکت ملتها، به حاکمیت ارزشهای الهی منتهی نشود. این تلاشها را نباید دست کم گرفت.بر همین مبنا است که پشت سر هم برنامههای فرهنگی غرب در جوامع اسلامی به اجرا در میآید. آنچه در قالب برنامه یورو ویژن در جمهوری آذربایجان در همین خرداد ماه به اجرا درآمد، یا آنچه در قالب اجرای کنسرتهای بی بند باری توسط برخی کشورهای عربی و با میزبانی از مهرههای شناخته شده هالیوود یا بالیوود طی ماههای اخیر به اجرا در می آید، بخشی از همین همراهی های سرسپردههای غرب در کشورهای اسلامی برای بی غیرت کردن تودههای امت اسلامی است.این چنین است که حرکتهای فرهنگی گسترده غرب به بار می نشیند وما وقتی به اطراف خود نگاه می کنیم ، میبینیم بسیاری از جوانان وغیر جوانان در امت اسلامی به خودباختگی دچار شده والگوهای خود را مبتنی بر آنچه از مغرب زمین تجویز می شود انتخاب می کنند. در بزرگداشت مبعث لازم است این کارایی دو گانه ظرفیتهای اطلاع رسانی وارتباطات را مورد توجه جدی قرار دهیم و برای پرهیز از برخورد انفعالی برنامه ریزی درستی را در پیش گیریم. شرق:رسانهای شدن شریعتی و «شریعتی رسانهای شده1) هر سال وقتی خرداد به آخر میرسد، «رسانهای شدن شریعتی» آغاز میشود و این رسانهای شدن گشودگیها و ناگشودگیهای ویژهای را به دنبال دارد.پیر بوردیو جامعهشناس برجسته فرانسوی که دیدگاهی انتقادی به رسانهها دارد از مفهومی به عنوان «روشنفکران رسانهای» برای نشان دادن این وجه تحدیدآمیز رسانهای شدن مقولههای اساسی یاد میکند. به نظر او مساله این محدودیت از آنجا آغاز میشود که رسانهها مجبور میشوند «دایما تقدیرهای مقطعی خود را تجدید کنند» و در نتیجه به جایی میرسند که «زندگی روشنفکری را روی الگوی مدهای روز ببینند»، به این ترتیب تصویر «روشنفکر رسانهای شده» از نظر بوردیو تصویری است که براساس الگوهای «شیک و غیرشیک»، «جدید و از مد افتاده» به جای الگوهای «درست و نادرست» و «اصیل و مبتذل» بازنمایی میشود.2) البته با گسترش دامنه رسانهها، «رسانهای شدن شریعتی» محدود به رسانههای جریان اصلی یعنی مطبوعات و رادیو و تلویزیون نمانده است؛ فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و پیامکها نیز میدان مهمی برای فهم مقوله «رسانهای شدن شریعتی» هستند. پای شریعتی را بر سر هر خوب و بد میدان سیاست یا حتی هر سبکی از زندگی به میان آوردن و جملهای از او برگزیدن یا به او منتسب کردن، جلوههایی از «رسانهای شدن شریعتی» در فضای شبکهای امروز است. پیش از این به خوبی خانم دکتر سوسن شریعتی به تحلیل فرهنگی و اجتماعی پیامکهایی پرداخت که بعضا نسبتی هم با گفتهها و نوشتههای او نداشت و به درستی همین پدیده را دال بر موضوعیت یافتن شریعتی و نگرش جامعه به او دانست.واقعیت این است که پدیدهای بهنام «گفتمان شریعتی» در فرهنگ ما هنوز حضور دارد که متن، زبان و سخن او به صورت مکتوب و نامکتوب، جدی و شوخی بخشی از آن میشود. به این اعتبار گفتمان شریعتی رویدادی ارتباطی نیز هست و باید علاوه بر توجه به صورت زبانی و اطلاعاتی آن این دسته از مسایل را نیز شناخت که چه کسی، چرا و در چه زمانی از آن «صورت زبانی» بهره گرفته است. گفتمان شریعتی با واحدی بزرگتر از جملات او سروکار دارد. گفتمان شریعتی را بیتوجه به زمینه آن، زمانه او و گفتمانهای رقیبش نمیتوان شناخت و به درستی رسانهای کرد.5) برای رسانهای شدن این گفتمان و کمکردن فاصله میان «شریعتی رسانهای شده» با «شریعتی واقعی» شاید درستتر این باشد که از فرصتهای رسانهای استفادهای واقعیتر برده شود. شریعتی هم مثل میراثهای فرهنگی دیگر نه باید و نه میتواند در تاریخ منجمد شود.مردم سالاری:سناریوی توهم پیروزی مصرانتخابات پارلمانی هم با پیروزی اخوانالمسلمین همراه شد اما کسی از توطئه یکساله که توسط اتاق فکر دیکتاتورهای عرب در ریاض تصویب شده بود سخنی به زبان نیاورد! نهایت توهم ملت مصر اینجاست که آنها و بسیاری دیگر کنارهگیری ارتش را پذیرفتند. مگر میشود ارتشیان فرعون که برای سالیان سال و حتی در زمان حکومت جمال عبدالناصر در راس قدرت بودهاند، از خیر قدرت بگذرند!؟البته در این میان مزدوران حسنی مبارک با هدف اختلاف افکنی درگیری قبطیها و مسلمانان را عملیاتی کردند. در قسمت دوم سناریوی مصوب برای مصر انتخابات ریاست جمهوری با دخالت نامحسوس ارتش برگزار شد تا شفیق و مرسی وارد مرحله دوم شوند.این استراتژی در هر دو صورت برای شورای نظامی برد- برد خواهد بود. این که مصری ها به یک جشن ساده پس از پیروزی محمد مرسی بسنده کنند تکرار اشتباهی است که حدود 6 ماه پیشتر تجربه کرده بودند و اگر در مقابل تقلب کوتاه آیند؛ باید دمکراسی را به رویاهایشان بسپارند.برخی از این نهادها از تبلیغاتی میترسیدند که مخالفان نظام نوپای جمهوری اسلامی تلاشهای خود را بر آن متمرکز کرده بودند تا در کنار کمبودهای اقتصادی و بحرانهای مربوط به سالهای جنگ، این بیماری مرموز نیز به چالشی اخلاقی و اجتماعی برای نظام تبدیل شود.«روبان سرخ” بیش از دو دهه است - بر اثر تلاشهای موسسات گوناگون دولتی و غیردولتی در کشورهای مختلف- در جهان به نماد ایدز تبدیل شدهاست؛ نمادی که البته بیش از خود بیماری ایدز”همدلی با بیماران ایدزی” را به ذهن متبادر میکند. موضوعی که در کشور ما علیرغم توصیههای فراوان اخلاقی و آموزههای مذهبی، هنوز جایگاه درخوری نیافتهاست.علیرغم هشدارهای شدید متخصصان حوزههای مختلف دراین باره، سیاستهای رسمی فاصله بسیاری با نظرات این کارشناسان دارد و به نظر میرسد که میزان دسترسی دستگاههای رسمی به کارشناسان و متخصصان حوزههای مرتبط کم است؛ موضوعی که خود میتواند به یکی از آسیبهای مهم جامعه ما تبدیل شود.«رقابت آمریکا و چین در آسیا و موقعیت ایران»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر محمد مهدی بهکیش است که در آن میخوانید؛مذاکرات چندجانبه در یکی از مهمترین رقابتها در شرق آسیا متمرکز شده است به ترتیبی که چین و آمریکا هر یک به شکل دهی سازمانهای منطقهای اقتصادی مورد علاقه خود مبادرت کردهاند و رقابتی سخت در این وادی در جریان است. در 12 ماه مه 2012، سه کشور چین، ژاپن و کره جنوبی اعلام کردند که برای ایجاد یک منطقه آزاد تجاری (پیشبینی میشود که تشکیل منطقه آزاد تجاری چین، ژاپن و کره جنوبی بتواند موجب افزایش تولید ناخالص داخلی چین به میزان 9/2 درصد، ژاپن 5/0 درصد و کره 1/3 درصد شود. ملاحظه میشود که اتحاد سه کشور فوق، بهرغم تفاوتهای سیاسی متعددی که بین آنان وجود دارد، بر محور فعالیتهای اقتصادی استوار شده است و پیشبینی میشود که این اتحاد راه متفاوتی را برای سازشهای سیاسی بیشتر باز کند.منطقه آزاد تجاری چین، ژاپن و کرهجنوبی عملا به آسهآن ملحق خواهد شد و بازار بسیار بزرگی را در برابر اول، اتحادیهای که با آسهآن در سال 1992 شروع شد و اینک به طرف آسهآن + 6 (یعنی آسهآن به علاوه چین، ژاپن، کره جنوبی، هند، استرالیا و زلاندنو) در حرکت است که بعد از ادغام با منطقه تجارت آزاد سه جانبه فوق(CEPEA) نیز رو به رشد سریع است.) با مشارکت تعدادی از اعضای APEC میتواند راهی به سوی ایجاد منطقه آزاد تجاری FTAAPTPPشکلگیری منطقه آزاد تجاری در سه کشور چین، ژاپن و کره جنوبی نشان از دو امر مهم دارد. اول آنکه دنیا بهرغم همه مشکلات اقتصادی در غرب، در پی توسعه رقابت و ایجاد مناطق بزرگتر تجارت آزاد است و دوم این که منطقه آسیا در دهههای آینده جایگاه مهمتری در رقابتهای بینالمللی خواهد داشت.Union است و در ماه گذشته مطرح شد و به احتمال زیاد در آیندهای نه چندان دور کشورهای عراق، اردن و مراکش را نیز به طرف خود جلب خواهند کرد و میدانیم که این اتحادیه گرایش روشنی به طرف آمریکا دارد.حال باید دید که در این میان کشورمان ایران که از نظر جمعیت و نیروی انسانی متخصص، درآمد و موقعیت جغرافیایی از کشورهای مهم خاورمیانه به حساب میآید، شرکای تجاری خود را چگونه انتخاب میکند تا از یک طرف در رقابت با اتحادیههای بزرگی که در حال شکلگیری است، بتواند از مزیتهای کشور استفاده مطلوب کند و از طرف دیگر با کشورهایی اقدام به تاسیس منطقه آزاد تجاری کند که در وادی رقابتهای فشرده در پیشروی در منطقه، حرفی برای گفتن داشته باشند.«توافقی نیمبند برای امروز»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم حمید تهرانی است که در آن میخوانید؛ برای یک بار دیگر مذاکرهکنندگان ایرانی و اروپایی گردهم آمدند تا برای برونرفت از بحران هستهای ایران تدبیر کنند.در یک سناریوی احتمالی اگر ایران برای همکاری دقیقتر و موثرتر با آژانس اعلام آمادگی کند و اتهامهایی را که چند روز پیش علیه آژانس مطرح کرد به فراموشی بسپارد و در مقابل اگر اروپا از اجرای تحریمها و سختگیریهایی که علیه ایران اعمال میکند دست بردارد آنگاه میتوان امیدوار بود که راههایی برای رسیدن به یک تفاهم پدیدار شده اما باوجود مساعی دیپلماتهای روسی و تلاشهایی که در ایران و غرب صورت گرفته، هنوز چشمانداز مناسب و دلگرمکنندهای برای حصول یک نتیجه در دسترس نیست.با این حال چندان دور از ذهن نیست که در مجموعه گفتوگوهایی که امروز انجام میگیرد توافقی نیمبند انجام گیرد اما آیا این توافقهای نیمبند راهگشاست؟«جانشینی برای نفت»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم سیدعلیرضا شجاعی است که در آن میخوانید؛با وجود اینکه سهم معدن در صادرات غیرنفتی و افزایش ارزش افزوده بخش صنعت و معدن نسبت به سالهای گذشته افزایش چشمگیری داشته است، اما همچنان خامفروشی محصولات معدنی بهعنوان یک تهدید بازدارنده، بازده اقتصادی این بخش را تحتالشعاع قرار داده است.حال اگر این فرض صحیح را بپذیریم که معدنکاری بهعنوان یکی از صنایع مادر، به امر مهم تولید مواد اولیه موردنیاز در صنایع تبدیلی و فرآوری کشور مشغول است و این نکته را نیز مدنظر قرار دهیم که پیشرفت اصولی معدنکاری در کشور، نهتنها بهبود وضعیت اشتغال نیروهای بومی و کاهش نیاز کشور به واردات مواد اولیه را بهدنبال دارد بلکه میتواند یکی از پارامترهای مهم در گسترش حجم صادرات غیرنفتی تلقی شود، شاید با جدیت بیشتری تکمیل حلقههای تولید محصولات معدنی را دنبال کنیم!اما بهراستی میزان ارزش افزوده این میزان ذخائر غنی معدنی برای کشورمان چقدر است؟ آیا کشورمان در محصولات فرآوریشده معدنی در جهان حرفی برای گفتن دارد؟ بهطور قطع رونق بخش معدن و ازدیاد تولید با ارزشافزوده بالا نیازمند عزم همهجانبه و توجه هرچه بیشتر به تولیدات صادراتمحور است.