«کم لطفی به گزینش»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛دیروز آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم کشورمان در همایش «سی امین سالروز تنقیح گزینش به فرمان امام(ره)» که با حضور هیئت های مرکزی گزینش سراسر کشور تشکیل شده بود، درباره جایگاه گزینش و چگونگی انجام آن سخن گفت و ضمن انتقاد شدید از روال جاری گزینش ها، برای آنچه که از نگاه ایشان، اصلاح روش های گزینش تلقی می شود، پیشنهاداتی ارائه کرد. اظهارات دیروز آقای رئیس جمهور درباره گزینش و جایگاه و چگونگی آن اگرچه با طرح معروف «حذف گزینش» که از سوی مدعیان اصلاحات در مجلس ششم ارائه شده بود، بی شباهت نیست که این شباهت ها می تواند تصادفی و ناشی از کم توجهی به اصل ماجرا باشد ولی صرفنظر از این همخوانی، نگاه آقای رئیس جمهور در این باره -با عرض پوزش و برخلاف آنچه از ایشان انتظار می رود- خالی از خدشه نیست و ابهاماتی را در پی دارد که به مواردی از آن اشاره خواهیم کرد؛ «غلبه بلغم» در «سر» او تلقی کرده و به گفته آقای احمدی نژاد مطمئن بود که «اگر غذایش عوض شود، اخلاقش خوب می شود» و یا بایستی پرت وپلاگویی وی را ناشی از شخصیت غیرقابل اعتماد وی دانست؟! مثلاً؛ توضیح نمی دهند که اگر کسی در عصر بیداری اسلامی، «دوران اسلامگرایی را تمام شده»! معرفی کرد و اصرار داشت که «مکتب ایرانی» باید جایگزین «مکتب اسلام» شود، باید این پرت و پلاگویی را ناشی از «غلبه بلغم» در سر او تلقی کرده و ایشان را با این امید که «اگر غذایش عوض شود» دیگر پرت و پلا نمی گوید، در پست های حساس نظام به کار گرفت و یا به خاطر حفظ حرمت نظام و پاسداری از امانت مردم، عطای احتمالی او را به لقای خسارت آفرینش بخشید و...؟! 3- و این سؤال نیز -با عرض پوزش- از جناب رئیس جمهور محترم پرسیدنی است که چرا حضرتعالی علی رغم آنهمه تأکید و سفارش به مدارا و تحمل نظرات مخالف، کمترین اختلاف سلیقه را در کنار خود تحمل نمی فرمائید؟! که نزدیکترین نمونه آن برکناری دو وزیر کابینه در فاصله ای کوتاه است. آنهم در حالی که به عملکرد یکی از آنها نمره 20 داده اید و برای برکناری آن دیگری توضیح روشنی نداده اید؟! و... «تبعات طرح جدید قیمت گذاری طلا و سکه»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم در اقتصاد هر کشور پدیده ای وجود دارد با نام پدیده «بازارهای موازی»، این بازارها به نوعی رقیب یکدیگر بوده و بر هم اثر می گذارند. در اقتصاد ایران بازارهای موازی شامل بازار پول، بازار سرمایه، بازار مسکن و بازار طلا و ارز است. نقدینگی در این بازار ها در گردش بوده و با توجه به بازدهی و قوت و ضعف این بازارها، از یکی به دیگری در جریان است. شاهد این مدعا رکود بازار مسکن و منفی شدن شاخص بازار سرمایه و خروج منابع پولی از بانک ها در هنگام جهش قیمت ارز و طلا است. اما هم اکنون دولت با فیلترینگ سایت های اعلام قیمت لحظه ای طلا و سکه و غیرشفاف ساختن این بازار و همچنین اعلام اینکه ازاین پس قیمت طلا و سکه بر مبنای نرخ مبادلاتی خواهد بود، موجبات خروج نقدینگی از این بازار را فراهم کرده است. با توجه به چالش های بین المللی پیش رو، این نقدینگی به بازار ارز سرازیر شده و شرایط جهش قیمتی مضاعفی را در این بازار ایجاد خواهد کرد. امسال اما اظهارات وزیر صنعت، معدن و تجارت درباره ضرورت احیاء شورای عالی اقتصاد آن هم دقیقاً در فصل تب و تاب بودجه ای، رنگ و بوی دیگری به مباحث پیرامون انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی داده است. درست است که مهدی غضنفری در سخنان خود اشاره‌ای به نام سازمان برنامه و بودجه یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی نکرده و بر ضرورت تشکیل مجدد شورای عالی اقتصاد انگشت گذاشته است اما به دو جهت "شورای عالی اقتصاد" از سوی بسیاری رسانه‌ها مترادف سازمان برنامه و بودجه تلقی شد به گونه‌ای که چه بسا وزیر صنعت دولت دهم برای پرهیز از گرفتار شدن به خشم رئیس‌جمهور از اسم رمز شورای اقتصاد برای اشاره به سازمان برنامه و بودجه استفاده کرده باشد.وجه نخستی که رسانه‌ها را بر آن داشت تا چنین برداشتی از سخنان وزیر صنعت داشته باشند، بهانه و محفلی بود که غضنفری در آن به سخنرانی پرداخته و از ضرورت احیاء شورای اقتصاد سخن گفته بود یعنی همایش بودجه ریزی عملیاتی. وزیر صنعت، گرچه بروز مشکلات ارزی ناشی از تحریم‌ها را به عنوان عاملی که تشکیل دوباره شورای عالی اقتصاد را ضروری ساخته است، مطرح می‌کند اما واقعیت این است که گمشده اصلی و چاره کار اقتصاد بهم ریخته ایران، هماهنگی و برنامه ریزی منسجم برای برقراری تعادل میان بخش‌های مختلف و همراستا ساختن حرکت دستگاه‌های متعدد دولتی است و این همان نقشی است که سال‌های سال نهادی با نام سازمان برنامه و بودجه ایفا می‌کرد و آثار و برکات آن نیز به روشنی قابل ملاحظه بود چنانکه در شرایطی به عنایت دشوارتر از امروز نیز شاهد اداره بهتر و هماهنگ‌تر مسائل و چالش‌های اقتصادی کشور و دولت بودیم. رسالت:سخنی با برادرم رسایی با سلام و ادب ویژه چند نکته را که شما بهتر از بنده می‌دانید متذکر می‌شوم. خداوند در قرآن کریم فرموده است: و ذکر فان الذکری تنفع المومنین( ذاریات 55). 2- وقایع تلخ 18 تیر 78 نشان داد استعدادهایی در درون جمهوری اسلامی وجود دارد که دشمن طمع کرده تا آنها را به سربازی بگیرد. 4- اینکه ما با ساده اندیشی فکر کنیم دراردوگاه ما کسی مفتون فتنه‌گری‌های دشمن نشد و همگی پاک و صالح ماندند، درست ندیدن کل معادله فتنه است. نقشه دشمن این بود که به شکاف رقابت‌های سیاسی وارد شود، آنها را فعال نگه دارد و هر دو را به سمت افراطی‌گری ببرد. آنها بستر منازعات را برای نشستن شتر فتنه مهیا دیدند. از غفلت ، جهل منجر به لجاجت، عصبانیت وخشم و کینه‌توزی برخی بهره‌ها بردند و شد آنچه نباید می‌شد. برادر عزیز آقای رسایی، نطق شما در مجلس در واکنش به فرایند رسیدگی به جرایم مهدی هاشمی را در دو نوبت خواندم . اینجانب نمی‌خواهم وارد نقد حقوقی ماهیت نطق شما بشوم.اما چند نکته را از باب مختصات جنگ نرم یاد آوری می‌کنم. لحن شما در این دو نطق حکایت از این دارد که قدرت خارق العاده رهبری در مهار نبرد نرم دشمن را دقیق و روشن در محاسبه ندارید. د- البته تمام شخصیت‌های نظام در معرض نقد مردم و نخبگان هستند و خود را باید برای پاسخگویی آماده کنند. اما ما هم باید جانب انصاف و عدالت را رعایت کنیم ودر نقد آیت الله هاشمی رفسنجانی حریم گفته‌های امام(ره) و رهبری را در مورد ایشان نگاه داریم. بویژه این وصیت امام(ره) که: " میزان حال فعلی افراد است" . و- مراقبت شما در سخن گفتن و نطق در مجلس به‌عنوان روحانی، نماینده مجلس وعضو کمیسیون اصل 90 باید مبتونی بر رعایت دقیق موازین شرعی و قانونی باشد. سیاست روز:تجربه گزینش آنهایی که در فضای گزینش قرار گرفته و با حال و هوای آن آشنا هستند می‌دانند چه می‌گویم.۱۵ پرسش‌های بسیار دیگری هم شد. نماز جمعه می‌روی؟ روزه می‌گیری؟ حلال و حرام، مبطلات و ... الی آخر. همانگونه که رئیس‌جمهور گفته است، باید به گونه‌ای رفتار شود که دوگانگی در جامعه ایجاد نشود. چه بسا آن فردی که صداقت داشته و بگوید مثلا در نماز جمعه شرکت نمی‌کند از آن فردی که به دروغ گفته است که هر هفته به نماز جمعه می‌رود، قابل اعتماد‌تر باشد.اما با همه اینها باید به این نکته توجه داشته باشیم که گرچه همه افراد جامعه حق دریافت شغل مناسب براساس داشته‌های خود را دارند، اما باز هم برای جذب افراد در مناصب حساس تعهد حرف نخست را می‌زند و سپس تخصص است که می‌تواند در کنار تعهد، به عنوان مکمل، فرد مورد نظر را گزینش کند. اما پس از گزینش مدیریت و نگهداری نیروی انسانی و استفاده مناسب از آن فرد در آن سازمان و اداره است. بخش مهمی که در بیشتر مواقع مغفول واقع شده و باعث گردیده که امور بر روی زمین بماند. شهید بهشتی و تن از شهدای همراه ایشان و شهیدان باهنر و رجایی را چه افرادی به شهادت رساندند؟۷ «ساختارشکنی چرا؟»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حشمت‌الله فلاحت‌پیشه ست که در آن می‌خوانید؛مباحث رئیس‌جمهور در چند ماه اخیر این شائبه را ایجاد خواهد کرد که چگونه چنین گفتارهایی در گذشته دررفتارهای ایشان و اطرافیان‌شان دیده نمی‌شده ولی اکنون این مباحث عنوان می‌شود. مهم‌ترین ملاک برای ارزیابی شعار‌های امروز حلقه انتخاباتی دولت، نحوه قدرت گیری آنها و مدیریت جامعه طی هشت سال گذشته است. بزرگ‌ترین ضربه‌ها از این تصمیمات را در حوزهای تولید وصنعت و اشتغال شاهدش بوده‌ایم. مهم‌ترین نوع برخورد در چنین شرایطی این است که مردم بدانند مشکل امروز ما ناکارآمدی است و باید به‌دنبال دولت و عزم جدیدی باشند تا امکان شکل‌گیری دولتی مدیرو کارآمد به وجود آید. این کارآمدی روح خودش را باید از صداقت بگیرد.مردم باید به آن دسته از مسئولان و نخبگان و حتی کاندیداهای ریاست‌جمهوری که در گذشته عملکرد صادقی داشته‌اند و کارآمد عمل کرده‌اند و کارنامه آنها این موضوع را اثبات می‌کند توجه کنند. یکسری افراد در گذشته در فربه کردن بخشی از سیاستمداران تازه به دوران رسیده نقش داشتند. کسانی که دست‌شان با افراد فرقه انحرافی در یک کاسه بود و الان در فضای انتخاباتی سعی دارند ابراز برائت و دوری کنند ومردم را به سمت انتخاب‌های انحرافی دیگر سوق دهند. «سوالات بدون پاسخ»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛رجب طیب اردوغان نسخت وزیر ترکیه دیروز از اردوگاه آوارگان سوری دیدار کرد. وی در این دیدار باردیگر ادعاهای گذشته خود درباره سوریه را مطرح و تلاش کرد تا خود را حامی مردم این کشور معرفی و به اقدامات خود در قبال سوریه و منطقه رنگ بشر دوستی دهد. این اقدام در حالی صورت گرفت که در قبال رفتارهای به اصطلاح بشر دوستانه اردوغان چند سوال همچنان باقی است. پاسخ به این سوالات یک اصل را نشان می‌دهد و آن اینکه دیدار اردوغان از اردوگاه آوارگان سوری صرفا جنبه تبلیغاتی برای کاهش اعتراض‌های مردمی به سیاست‌های غرب‌گرایانه وی و نیز زمینه سازی برای اقدامات ترکیه در نشست به اصطلاح حمایت از آوارگان سوری در کویت است که اواخر ژانویه برگزار می‌شود. «نقش پررنگ القاعده در آینده سوریه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛اخیرا وزیر خارجه روسیه با اشاره به حملات نیروهای تروریستی در سوریه اظهار داشته است میزان اقدامات تروریستی القاعده در سوریه به شدت افزایش یافته است. به گونه ای که از میان سه گروه عمده نظامی فعال در سوریه جدا از ارتش آزاد سوریه و نیرو های سلفی اخوانی این القاعده و همپیمانان بومی و بین المللی این جریان هستند که در سوریه در جستجوی تشکیل دولتی به نوع خود هستندو ایمن الظواهری (که رهبر فعلی القاعده است) از نیروهای خود خواسته به حمایت از مردم شام بپردازند. در همین حین نیز باید توجه داشت که القاعده و هم‌پیمانان بین المللی این جریان اکنون دست به ورود گسترده به سوریه زده اند. چنانچه برخی به حضور جنگجویان نزدیک به یکصد ملیت و کشور مختلف در سوریه اشاره میکنند و حتی دولت چین نیز اعلام کرده است مخالفان چینی سینگ کیانگ در سوریه حضور یافته اند. چنانچه در ماه های اخیر و و طرح آتش بس گروه های نظامی وابسته به القاعده عملا آتش بس را نپذیرفتند و اینک نیز با حمایت جریانهای گوناگون مخالف القاعده در سطح بین المللی در حقیقت حتی اگر چنانچه دولت و مخالفان میانه رو سوریه به توافقی برای تعیین سرنوشت سوریه برسند عملا این القاعده است که با افزایش حضور نیروهای خود و انتقال آنها از کشورهای دیگر سرنوشت سوریه را به سوی تاریکی بیشتری رهنمون می کند. داشت که جلوی نفوذ ایران در آسیای میانه، خاورمیانه، آفریقا و... رابگیرد ولی حال باید دید که چه اتفاقی افتاده است. 2- اعمال سیاست‌های مورد نظر دولت ایالات متحده در هر یک از کشورهای مورد نظر بدون قبول یک رویه تعاملی با جمهوری اسلامی ایران. خصوصیت تقابل نرم این است که موفقیت کشور پیروز در نتیجه برتری در دیپلماسی رسمی و هزینه‌های مادی نیست،بلکه توان برتر دیپلماسی عمومی کشورموجب پیروزیش می‌شود. تمام نفوذ ایران در مناطق مورد چالش با آمریکا محصول معدل نوع نگاه افکار عمومی مردم کشور‌های دیگر است جالب است که در موارد بسیار این نگاه را کشور رقیب و خود آمریکائیها می‌سازند چنانچه کارشناسان معتقدند وجود رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه، موجب بسیج مردم سنی مذهب بطرف ایران شیعی شده است. آمریکا سالهاست تلاش دارد با محوریت دولت پادشاهی وغیردموکراتیک سعودی و قطر و بزرگ نمایی قرائت اردوغانی، قدرت نرم ایران را مهار نمایدولی این ابزارها به هیچ وجه متناسب با این هدفگذاری نیست. پرونده هسته ای ایران یکی دیگر از ابزارها و فرصت‌های دولت آمریکا برای تقابل با ایران و تخریب چهره بیرونی جمهوری اسلامی است این هدف برای تحریک افکار عمومی مردمان مغرب زمین، موفق بوده و باعث اسلام هراسی و ایران هراسی نیز شده است ولی در جهان پیرامون وجهان اسلام و منطقه خاورمیانه، موجب غرور مردمان این سرزمین و باعث ارتقاء اعتماد به نفس ملت‌های مظلوم شده و زمینه دلبستگی آنها به جمهوری اسلامی را افزایش داده است. آنان نمی‌دانند که واقعیت‌های تاریخی سخت و ماندگارند و عمق ذهنیت ملت‌های منطقه هرگز نمی‌تواند ایالات متحده را که تحسین دیکتاتورهایی چون حسنی مبارک حمایت بی قید و شرط از اسرائیل،دهه‌های متوالی به شاه بیت تکراری سیاست خارجی اش تبدیل شده بود،اکنون در لباس یک دوست بپذیرد.اما فرصت مهم آمریکا در چالش با جمهوری اسلامی به وضع داخلی کشور بر می‌گردد. مردم سالاری:آیا دولت آینده، دولت فرصت‌هاست ؟ نمونه‌های انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه به خوبی نشان می‌دهد که دولت‌هایی که پس از پیروزی انقلاب به قدرت می‌رسند شانس چندانی برای موفقیت ندارند و پس از این ناکامی گروه‌های افراطی با وعده تحقق همه مطالبات در کوتاه ترین زمان به قدرت می‌رسند و اتفاقا این گروه‌ها پس از کسب قدرت‌، به شدت فضای سیاسی را محدود کرده و تلاش می‌کنند تا حتی با اقداماتی خشونت آمیز وضعیت کشور را به حالت ثبات برگردانند‌. در شرایط جنگی نیز دولت‌ها تلاش می‌کنند تا با انواع و اقسام روش‌ها و شیوه‌ها مردم را راضی نگه دارند تا بتوانند جنگ را مدیریت کنند. حال سوال این است آیا دولت بعدی‌، دولت فرصت‌هاست یا دولت ناکامی‌ها ؟ محمود احمدی‌نژاد همواره براین باور است که دولت او دست به اقدامات اساسی و بنیادی در کشور زده است و اتفاقا همه این اقدامات علی‌رغم برخی اشکالات جزئی، موفق بوده‌اند لذا معتقد است دولت بعدی یا کار چندانی ندارد یا برای انجام کارها با دشواری چندانی رو به رو نخواهد شد لذا علی‌الظاهر دولت بعدی باید دولتی کامروا باشد. برخی دیگر نیز براین باورند که در دولت‌های نهم و دهم همه محدودیت‌ها و موانع شکسته شده و دولت بعدی دولت فرصت‌هاست که بی‌هیچ مانعی می‌تواند در جهت حل مشکلات کشور اقدام نموده و اگر از ظرفیت‌های کارشناسی بهره‌مند باشد به دولتی کامروا تبدیل شود. «خیلی کم و خیلی دیر»عنوان سرمقاله روزنامه قانون به قلم صادق زیباکلام است که در آن می‌خوانید؛چقدر خوب می‌شد اگر رویای تغییر احمدی‌نژاد تحقق پیدا می‌کرد. در زبان انگلیسی اصطلاحی است که به زبان فارسی می‌شود «خیلی کم و خیلی دیر». شاید چیزی نزدیک به نوش داروی بعد از مرگ سهراب. با این تفاوت که نوشدارو نه تنها دیرآمده، بلکه مقدار آن آنقدر کم است که به فرض هم که سهراب زنده می‌بود نمی‌توانست چیزی را تغییر دهد. معنی کامل‌تر آن این است که فرصت‌های خیلی خیلی بیشتری در گذشته می‌بود که اگر این اقدام یا حرکت در آن مقاطع صورت می‌گرفت شاید می‌توانست تغییری به وجود بیاورد.اما دیگر خیلی برای تغییر دیر شده. این فقط زمان انجام تغییرات نیست که دارند زمانی اتفاق می‌افتند که دیگر خیلی دیر شده، بلکه حجم و میزان آن هم به اندازه‌ای نیست که بتواند ثمر بخش و اثر بخش باشد. یعنی حتی اگر زمان و فرصتی هم باقی مانده بود حجم تغییرات آن قدر اندک است که نمی‌توانست تغییر و تحولی ایجاد کند. اما یکی، دو رویداد در این فاصله اتفاق افتاده است که سبب شده‌اند تا باوجود آنکه من اساسا و ذاتا آدم خوشبینی هستم، واقعا دچار تردید شوم که آیا در احمدی‌نژاد تغییر و تحولی صورت گرفته؟ عزل خانم دکتر مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت و درمان به آن صورت که دیدیم مرا با این پرسش بنیادی مجددا رو به رو ساخت که آیا اساسا آزادی خواهی و دموکراسی به روایت «روزا لوکزامبورگ» در قاموس آقای احمدی‌نژاد می‌تواند معنا و مفهومی داشته باشد؟ روزا لوکزامبورگ که به دلیل فعالیت‌های انقلابی‌اش تیرباران شد، جمله معروفی دارد که می‌گوید «آزادی یعنی حق اندیشیدن متفاوت.» که البته مراد، اندیشیدن متفاوت از حاکمیت و حکومت است. آیا براستی احمدی‌نژاد این حق را برای دیگران قائل است که متفاوت از او بیندیشند؟ من شخصا اندیشه و جهان بینی آقای صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد آقای احمدی‌نژاد را برای آزادی و دموکراسی مضر می‌دانم. اما معتقدم که او این گونه نباید کنار گذارده می‌شد. محض نمونه یکبار دیده نشده که وزیری به دلیل مخالفت با «رئیس» عزل و برکنار نشده باشد. با توجه به این نکته ظریف که در کابینه آقای هاشمی رفسنجانی طیف گسترده‌ای از وزرا بودند. از منتها علیه چپ (عبدا... نوری، محمد خاتمی، مصطفی معین، حسین کمالی و ...) تا منتها علیه راست (مصطفی میرسلیم، علی لاریجانی، علی محمد بشارتی، هاشمی گلپایگانی و ...). از عزل خانم دستجردی که بگذریم، مصاحبه طولانی اخیر آقای احمدی‌نژاد مجددا یادآور احمدی‌نژاد گذشته‌ها بود. نه به واسطه آقای دکتر حیدری، همچون گذشته‌ها تنها هنرش آن بود که لبخند بزند و سر به حالت تصدیق نشان دهد، بلکه به واسطه کل مطالبی که ایشان در آن یکی دو ساعت مطرح کردند.‌‌ همان رویکرد همیشگی، که عالم و آدم در خطا هستند و فقط ایشان و عملکردشان است که عاری از هر عیب و نقصی است. هر قدر هم که انسان می‌خواهد نوری و روزنه‌ای در انتهای تونل سیاه مدیریت اصولگرایان و کشور تصور نماید، متاسفانه واقعیت ها نمی‌گذارند. لب کلام آقای پسران آن بود که دیدگاه‌های شیکاگویی آقای بکر تنها یکی از رویکرد‌های رایج به اقتصاد و رکود اخیر غرب است. برخورد علمی یعنی بیان نظرات خود همراه با احترام به اندیشه طرف مقابل. یعنی بر حذر بودن از افراط و تخطئه نحله دیگری. یعنی آوردن شواهد بیشتر در طرفداری از نظر خود و در عین حال پذیرفتن اشتباهات؛ همچنان که پروفسور بکر در مورد رکود اخیر به آن اقرار کردند. محیط علمی و طرفداری و مخالفت با نحله‌های فکری، مانند طرفداری از فلان و بهمان تیم ورزشی نیست. شود، شأن و منزلت اقتصاددانان بزرگ را بیشتر حفظ می‌کند و این یعنی دارا بودن اخلاق علمی.