پایگاه بصیرت،گروه فرهنگی:21 شهریور امسال، یکصدوچهاردهمین سالگرد ورود سینما به ایران است؛ تاریخی که از آن به عنوان روز ملی سینما یاد می‌شود. سال 1279شمسی یک سال تاریخی برای سینمای ایران بود. مظفرالدین شاه قاجار در سفری که به فرانسه داشت عاشق یک جعبه جادویی میگردد. او این جعبه جادویی را خریداری نموده و به همراه خود به ایران می آورد. آن چیزی نبود جز یک دوربین فیم برداری و امکانت پخش فیلم .اولین فیلمبردار شاه همان عکاس باشی دربار شاه یعنی میرزا ابراهیم خان عکاس باشی انتخاب میگردد.شاه ایران در مورد این دستگاه اینچنین میگوید:"دستگاهی است كه بر روی دیوار می اندازند و مردم در آن حركت می كنند"اولین سینمای ایران به گواه تاریخ در سال 1283 در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیم خان صحاف باشی افتتاح میگردد و این آغازی بود بر سینمای پرفراز و نشیب ایران بود. در مورد اولین سینمای ایران حکایات بسیاری وجود دارد به عنوان نمونه برخی از مورخان اینگونه بیان نمودند.با بدگويی گروهی از مردم که تأسيس سالن سينما را بی دينی می دانستند، شيخ فضل الله نوری به تکفير سينما پرداخت و صحاف باشی به ناچار سينمايش را تعطيل کرد.برخی از محققان وجود این سینما را در ایران نفی کرده و منکر آن میشوند ولی در تاریخ ،این سینما به عنوان اولین سینمای ایران ثبت شد. در مراحل اولیه طبقه اعیان شاهد نمایش فیلم در این سینما بودند . از سال 1386 شمسی اولین بار نمایش عمومی در سینما روسی خان - ایوانف_ صورت پذیرفت.وی بیش از نمایش عمومی پانزده فیلم خریداری شده را چندین بار برای دربار قاجار پخش کرده بود . در هر حال این سینما به عنوان اولین مکان نمایش عمومی فیلم در ایران بود. روسی خان برای رونق گرفتن کار سینما اولین تبلیغ را در روزنامه دوم مهر 1286 در روزنامه حبل المتين چنین آورد.خيابان علاءالدوله در عکاسخانه روسی خان، يک ساعت و نيم از شب گذشته تا شش ساعت پرده های نوظهور بعمل سينه ماتوگراف که عکس متحرک تازه ترين اختراعات است تماشا می دهد... بليط های واردين دو قران و سه قران.هرچند در این دوران چند سینما یه طور غیر ثابت راه افتادند ولی تلاشها با انقلاب مشروطیه و وضع نا امن کشور به جایی نرسید . بعد از سال 1291 شاهد بازگشایی ذوباره و تاسیس سینماها در ایران بودیم . سینماهایی که در ادامه آورده شده از این دست هستند.سينما خورشيد، سينا خورشيد لاله زار، سينما پالاس و مهمتر از همه گراند سينما . در اغلب تاریخ‌نگاری‌های سینمایی، تنها به اسامی و زمان وقوع رخدادها اکتفا شده است و اهداف، علل و انگیزه‌های حوادث، مغفول مانده‌اند. این درحالی است که توسعه و تکوین هنر هفتم در کشور ما بیشتر به یک پروژه سیاسی و ایدئولوژیک شباهت داشته تا یک روند فرهنگی طبیعی. بازخوانی پرونده شخصیت‌های موثر در این حوزه و فرایندها و جریان‌های سینمایی در دوران ابتدایی حیات سینما در ایران، به فرضیه سیاسی بودن این پدیده، رنگ واقعیت می‌بخشد؛ برای مثال، اولین سالن‌های سینمای ایران را افرادی چون میرزا ابراهیم‌خان صحاف‌باشی (از عناصر مطلوب حکومت قاجار و نزدیک به جریان فراماسونری)، علی وکیلی و اسحاق زنجانی (هر دو تحصیل‌کرده مدارس اتحادیه جهانی رژیم صهیونیستی) راه‌اندازی کردند.همچنین در سال ۱۳۰۹ اولین فیلم ایرانی با نام «آبی و رابی» به کارگردانی «آوانس اوگانیانس» ساخته شد. اوگانیانس چند سال بعد هم فیلم «حاجی‌آقا آکتور سینما» را ساخت؛ فیلمی که سراسر توهین به فرهنگ اسلامی ، مردم کشورمان و تمسخر مذهب است و مذهبی بودن را دستمایه طنز قرار داده است. فراموش نکنید که این فیلم درست در سال‌های نخست حکومت رضاشاه ساخته شد. محتوای این فیلم کاملاً با جهت‌گیری استعماری حاکمیت وقت ایران هماهنگ بود. نخستین فیلم ناطق سینمای ایران با نام «دختر لر» به کارگردانی «عبدالحسین سپنتا» نیز دارای رویکردی اسلام‌ستیزانه و صهیونیستی بود. فیلم این اثر با عنوان فرعی «ایران دیروز، ایران امروز» در حقیقت فیلمی برای تبلیغ رژیم استبدادی تازه تأسیس پهلوی محسوب می‌شد به طوری که این فیلم، فرهنگ سنتی و مذهبی مردم کشورمان را تحقیر می‌کرد و تنها راه ورود دوباره ایران به دروازه‌های تمدن را تن دادن به طرح‌های استعماری و غرب‌زده شدن معرفی می‌کرد. آنچه رویکرد و ماهیت اصلی این فیلم را برملا می‌کند، صحنه پایانی آن است. در تیتراژ پایانی فیلم، ستاره داوود (نشانه صهیونیسم) به نمایش درمی‌آید و تصویر رضاشاه در آن پدیدار می‌شود!یکی دیگر از آدم‌هایی که نقش موثری در تحرکات سینمای شاهنشاهی داشت «اسماعیل کوشان» بود. او با هماهنگی عوامل «اینتلیجنت سرویس» انگلیس نخستین استودیوی سینمای ایران را با نام مؤسسه سینما تئاتر «رکس» و سپس «میترا فیلم» راه‌اندازی کرد.آثار تولید شده این موسسات به الگوهایی برای فیلم‌های آینده سینمای ایران تبدیل شدند. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «شرمسار»، «گل‌نسا»، «بی‌پناه» و... اشاره کرد که در همه آنها، کاباره، هرزه‌گرایی، رقص، میگساری، عشق بین دختر و پسر و... عناصر کلیشه‌ای بودند. به این ترتیب موجودی که از آن به عنوان «فیلمفارسی» یاد می‌شود، متولد شد. فیلم‌هایی که به نوعی، زاییده افکار مسموم سازندگان‌شان بودند و همچنان که از هویت تولیدکنندگانشان برمی‌آید، ساختار اخلاقی جامعه ایرانی را هدف قرار داده بودند. تا آنجا که حتی یکی از منتقدان سینمایی آن روزگار به صراحت از این فیلم‌ها به عنوان «وسیله نمایش هرزگی و فساد» یاد کرد.رژیم پهلوی برای تحمیل برنامه‌ها و سیاست‌های استعماری خود چاره‌ای جز تخریب ارزش‌های مذهبی حاکم بر جامعه ایرانی نداشت. به همین دلیل هم از جذابیت سینما بهره گرفت. آنچنان که میان افزایش حجم فیلمفارسی و غلظت ابتذال و بی‌حیایی در آن و وقایع سیاسی و اجتماعی آن روزگار نسبت مستقیمی دیده می‌شود. از اوایل دهه۴۰، جامعه ایران دستخوش اتفاقات تازه‌ای شد که مقدمات خروش مردم ایران و سرنگونی رژیم دیکتاتور پهلوی را فراهم کرد؛ افزایش نارضایتی‌های اجتماعی، آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، گسترش روزافزون فاصله طبقاتی و... از جمله حوادث مهمی بودند که در آن سال‌ها کشورمان را دستخوش تحولات تازه‌ای کردند. هم از این رو، رژیم شاه شروع به اجرای مجموعه برنامه‌هایی کرد که از یک طرف مردم را سرگرم و تحقیر کند و از طرفی، توجیه‌گر طرح‌های ظالمانه و ضدمردمی باشد.البته در همین سال‌ها، گونه دیگری از سینما نیز به تقلید از سینمای اروپا شیوع یافت. این نوع فیلم‌ها که برخلاف ماهیت لمپنیستی و مبتذل فیلمفارسی، دارای ژستی شبه‌روشنفکرانه بودند، اما در واقع همان مفاهیم و اهداف را در قالبی نخبه‌گرایانه ارائه می‌دادند. نمایندگان این جریان، افرادی چون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، فریدون گله و... بودند که آثاری به‌ظاهر فرهیخته، اما دارای محتوایی ضداخلاقی و انحطاط‌آمیز را می‌ساختند.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فضای سینما دگرگون شد. ورود نسل جوان انقلابی و ظهور سینمای دفاع مقدس از مهم‌ترین عوامل این دگرگونی بود، اما متأسفانه از اواسط دهه 70 و با سیاستگذاری‌های دولت موسوم به اصلاحات، دو جریان فیلمفارسی و شبه‌روشنفکری بار دیگر بر سینمای ما مسلط شده‌اند و از همین روست که مجدداً مردم از سینما قهر کرده‌اند.