نویسنده: محمد اسماعیلی
هر چه زمان میگذرد بهتر اثبات میشود که ارتباط مدعیان اصلاحات با دولت تدبیر و امید از نوع «گزینشی» است به این معنا که تا آنجایی از دولت روحانی دفاع و حمایت میکنند که اهداف حزبی آنها اقتضا میکند، آنجایی حاضر به پرداخت هزینه برای دولت هستند که منافع پدرخواندههای آنها تأمین شود و چنانچه وزیر یا مسئولی در دولت تنها به فکر خدمت به مردم –آن هم به دور از دستهبندیهای سیاسی – باشد و توجهی به خواستههای این جریان نداشته باشد – اگرچه زحمتکش و فعال- باشد را هم مورد تخریب و تهمت قرار میدهند. تأکید روی نقاط دلخواه فعالیتهای دولتمردان توسط تجدیدنظرطلبان و برجسته کردن آن و سانسور رفتار یا گفتار برخی از مسئولان دولتی تنها به این دلیل که رویکرد آنها مطلوب رهبران این جریان نیست باید به مفهوم «رفتار گزینشی» طیف دگراندیش در مواجهه با دولت دانست.
تخریب تأملبرانگیز وزیر بهداشت و درمان دولت یازدهم یکی از مصادیق موضوع فوق است با این توضیح که دوریگزینی هاشمی وزیر بهداشت از ورود به مباحث حزبی و دستههای سیاسی و همچنین تمرکز بر خدمترسانی به جامعه باعث واکنش شدید روزنامههای زنجیرهای نسبت به وی شده است. در طول سه روز اخیر روزنامههای آفتاب یزد و آرمان در اقدامی مشابه هاشمی را به عکس یک صفحه نخست خود تبدیل و به بهانههایی خاص به عملکرد وی حمله کردهاند.
روزنامه آفتاب یزد در شماره یک شنبه خود با انتشار عکس وزیر بهداشت و انتخاب تیتر زرد به بهانه جبهه پایداری کارنامه 17ماه وزیر را زیر سؤال برده و نوشته: «[آنچه سبب تعجب است] برخوردهای دوگانه تفکرات پایداری با اجزای دولت حسن روحانی است، یعنی انتقادات پردامنه و عمیق از سیاست خارجه و حوزه فرهنگ و امنیت اجتماعی و سکوت، همراهی و گاه مدح و ستایش از حوزه سلامت یعنی همان حوزهای که تحت نظارت سیدحسن هاشمی قرار دارد. آنچه بیشتر به اهمیت موضوع دامن میزند سکوت در برابر چالشهایی است که در این حوزه پدیدار شده است.
روغن پالم، برنجهای آلوده، سونامی سرطان، موضعگیری صریح وزارت بهداشت در موضع آلودگی هوا و مواردی از این دست، این شائبه را به ذهن هدایت میکند که پایداریهایی که منتظر کوچکترین لغزش از سوی نیروهای اجرای حسن روحانی هستند تا شدیدترین و برندهترین انتقادات را راهی ساختمان پاستور کنند، چگونه است که این چنین سوژههای نابی را برای به باد انتقاد گرفتن دولت تدبیر و امید نادیده میانگارند؟»
به وضوح پیداست که روزنامه آفتاب در بخشی از مطلب به صراحت به تخریب کارنامه هاشمی میپردازد و برشمردن اتفاقاتی مانند شایع شدن سرطان و مباحث مربوط به روغن پالم و... هاشمی را به صورت ضمنی به عنوان یکی از ناموفقترین افراد کابینه معرفی میکند.
این روزنامه همچنین در ادامه مطلب خود به ارائه تحلیلی سطحی از اوضاع حاکم بر صداو سیما هم میپردازد: این دو زاویه یعنی وزارت بهداشت و نادیدهانگاری، همراهیها و حمایتها ضلع سوم یا دیگری نیز دارد و آن همراهی رسانه ملی در نهادینه کردن مهندسی طراحی شده پایداری است! زیرا سوژههای پیرامون وزارت بهداشت به طرز سؤالبرانگیزی از رسانه ملی نیز دچار سادهانگاری، نادیدهانگاری و گاه همراهی کردن شده است. این سه ضلع به طرز زیبایی با رپورتاژهای معنادار رسانه ملی در این حوزه یعنی بهداشت و درمان هرگونه تردیدی در همراهی کردن انتخاباتی جبهه پایداری را مردود میشمارد.»
اقدام این روزنامه زنجیرهای در این جهت سؤالات فراوانی را در اذهان عمومی به وجود آورد، سؤالاتی نظیر اینکه چرا تجدیدنظرطلبان از دیده شدن فعالیتهای وزیر علوم توسط مردم نگران هستند و در تلاشند تا احتمال ارتباطگیری وی به جبهه پایداری را برجسته نمایند؟
یا اینکه چرا در چندماه اخیر این روزنامهها اقدامات چشمگیر برجسته وزیر بهداشت را به صورت کمرنگ پوشش داده و این اقدامات را در صفحه نخست خود درج نکرده و هماکنون یکباره هاشمی را تیتر و عکس نخست صفحه اول خود میکند، آن هم با ادبیاتی که کاملاً بوی تخطئه میدهد.
روز گذشته تخریب اقدامات وزیر بهداشت وارد فاز جدیدتری هم شد به طوری که روزنامه آرمان رسانه نزدیک به خانواده هاشمی رفسنجانی در اقدامی غیرقابل توجیه، با درج کاریکاتور هاشمی وزیر بهداشت را چاپ کرد و پاسخ بسیاری از سؤالات را در این متن پاسخ گفت.
این روزنامه در بخشی از متن به صراحت از نگرانی جماعت تجدیدنظرطلبان از کاندیدا شدن هاشمی در انتخابات آینده ریاست جمهوری یاد میکند، آن هم با دستاویز قرار دادن حمایت اصولگراها از عملکرد وزیر بهداشت در طول یک سال و نیم اخیر.
در بخشی از این مطلب آمده: در نمایشگاه مطبوعات امسال خبرگزاری تسنیم از تصمیم وزیر بهداشت درباره برنامهاش برای کاندیداتوری ریاستجمهوری دوازدهم سؤال کرد و او البته این موضوع را رد کرد اما سؤال این خبرگزاری را میتوان به معنای زمینهسازی افکار عمومی برای پذیرش رقابت وزیر بهداشت دولت یازدهم با رئیس این دولت برای انتخابات ریاستجمهوری آینده ارزیابی کرد؟ چراکه معمولاً وزرای سیاسی کابینه بیشتر در معرض سؤالاتی از این قبیل قرار میگیرند تا وزرایی مثل بهداشت که عملاً حوزه اقداماتشان دور از موضوعات سیاسی است.
بنابراین این سؤال نمیتواند فیالبداهه و بدون پیشزمینه مطرح شده باشد. از سوی دیگر رویکرد خبرگزاریهای اصولگرا مثل فارس و تسنیم نوعی استقبال از این موضوع را نشان میدهد و اینکه ظاهراً آنها میخواهند با ترغیب و تشویق این مسئله را حساب شده جلوه دهند تا در نبود گزینه جدی برای رقابت با دکتر روحانی، از وزیر برگزیده او حمایت کنند. در ادامه نگارنده مطلب تلاش داشته تا مدعی ارتباطگیری پنهانی وزیر بهداشت با برخی از اصولگرایان شود.
از زاویه دیگری هم میتوان به عملکرد هاشمی نگاه کرد که شاید طعم آن گس باشد. وزیر بهداشت اگر فعال است باید تحسین شود، اگر به مراسمهای مختلف با عنوان وزیر بهداشت میرود هم شایسته تقدیر است. اگر ایازی یعنی دست راست قالیباف را قائممقام خود کرد، حتماً به تواناییهای او آگاه است که حکمی برایش صادر کرد. اگر به مراسم پسر عماد مغنیه رفت و شهادت او را تبریک و تسلیت گفت، اقدام ارزشمندی است... دلیل برخی اقدامات وزیر بهداشت چیست؟ حضور ایازی در وزارت بهداشت و آن هم در جایگاه بالا را چه باید تعبیر کرد؟ ایازی احتمالا نقش پل ارتباطی قالیباف با افراد دیگر را بازی کرده است که در انتخابات ریاستجمهوری گذشته هم میتوان نقش پررنگ او را مشاهده کرد... تعاملات ایازی با برخی که نمیتوان نسبتی میان آنها و بخش درمان جامعه یافت علامتهای سؤال زیاد دیگری در ذهن شکل میدهد یا اصرار برخی برای خبری شدن مداوای چشم یک کاندیدای در حصر از سوی هاشمی هم نشانه مبهمی از تقویت برخی گمانههاست.
در پایان این مطلب همچنین آمده است: «قاضیزادههاشمی میخواهد رئیسجمهور شود» تکذیب شود یا نشود اما برخی مراودات و روشهای خبری شدن برخی اقدامات وی این شائبه را در ذهن متبادر میکند که نکند هدفی بالاتر از وظایف وزارتی مدنظر دارد.
افزایش سطح تنازعات با روحانی
در حالی جماعت تجدیدنظرطلب تلاش دارند تا مسیر پر چالشی را پیش روی وزیر موفق بهداشت و درمان قرار دهند که رئیسجمهور کشورمان در طول یک سال و نیم گذشته بارها از اقدامات و فعالیتهای قاضیزاده هاشمی دفاع کرده و کارکرد وی را مورد تمجید و تعریف فراوان قرار داده است. به عنوان نمونه روحانی در آبان ماه 93 در مصاحبه خود با تحسین از کارکرد وزیر بهداشت و درمان و با قدردانی از زحمات تمام دستاندرکاران حوزه سلامت کشور که بار سنگینی بر دوش آنهاست، میگوید: برای اینکه کشور را بسازیم همه باید به میدان بیایند زیرا دولت به تنهایی قادر نیست مشکلات را حل کند.
با بررسی رفتار و کنش جریان مدعی اصلاحات در طول ماههای اخیر میتوان نمونههای بسیاری را جستوجو کرد که در آن جماعت تجدیدنظرطلب به مقابله با رئیسجمهور پرداخته و ساز مخالف و متضاد با وی را کوک کردهاند تا آنجایی که نشانی از همپوشانی مدعیان اصلاحات با دولت تدبیر و امید به زحمت یافت میشد.
هدف از تخریب هاشمی چیست؟
اما اهداف جماعت تجدیدنظرطلب از تخریب وزیر بهداشت و درمان را میتوان به صورت موجز اینگونه بیان کرد:
1- یکی از احتمالات تخریب روزافزون نسبت به عملکرد وزیر بهداشت را میتوان اینگونه ابراز کرد که هاشمی در طول ماههای اخیر در پازل تجدیدنظرطلبان بازی نکرده و آنگونه که پدرخواندهها خواستهاند اطاعت امر نکرده است.
همانند برخی از وزرا یا سرپرستان وزارت علوم که ماهها طبق دستورعمل اتاق فکر جماعت اصلاحات عمل کرده و در اقداماتی ضربتی دانشجویان ستارهدار را به دانشگاه بازگردانده، رؤسای جدید دانشگاهها را از بین افراد تندرو گزینش و دانشگاهها را به باشگاههای سیاسی تبدیل کردند.
خب طبیعی است وارد نشدن وزیر به مباحث حزبی و جناحی منجر به طرد و تخریب وی از سوی تجدیدنظرطلبان خواهد شد و رسانههای منسوب به این طیف بیمحابا وی را سیبل گاه وبیگاه حملات تخریبی خود قرار میدهند.
2- حالت دیگر این موضوع است که اقدامات مؤثر هاشمی در طول دوران وزارتش توانسته محبوبیتهایی برای وی در جامعه به همراه داشته باشد و افزایش محبوبیت وی در کشور این نگرانی را برای تجدیدنظرطلبان به همراه داشته که هاشمی با توجه به پتانسیلش برای موفقیت در انتخابات آتی- به فرض حضور در این آوردگاه- میتواند رقیب جدی برای خود اصلاحطلبان هم به شمار آید و این یعنی شکلگیری مانعی دیگر بر سر راه موفقیت اصلاحطلبان در بازگشت به قدرت.
3- شاید اظهارات افشاگرایانه هاشمی در طول این مدت را بتوان یکی از دلایل تخریب وی عنوان کرد، به عبارت دیگر به نظر میرسد جلوگیری وزیر بهداشت از ادامه فسادهای حوزه بهداشت و درمان با طرحهایی نظیر طرح تحول نظام سلامت یا جلوگیری از زیر میزی برخی پزشکان جماعت وابسته به یک طیف سیاسی را ناراحت کرده و به واکنش عصبی وا داشته است به گونهای که جریان متضرر در این بخش با کمک حزب متبوع خود به مقابله با وی برخاستهاند.
4- یکی دیگر از موضوعاتی که باید توجه کرد این است که طرد و حتی تحمیل کنار گذاشتن برخی وزرای غیرهمسو از دولت، یکی از سناریوهای جماعت مدعی اصلاحطلبی است که حاشیهتراشی برای وزارت کشور و تخریب عملکرد وی و متمرکز شدن امروز روی وزارت بهداشت دو نمونه عینی میتواند باشد.
5- مانعتراشی و حسادتورزی برخی از وزارتخانههای ناکارآمد و حاشیهساز را هم میتوان اضافه کرد، آنگونه که بسیاری از مسئولان این وزارتخانهها تلاش دارند به بهانههای مختلف وزیر برجسته و موفق دولت را از متن خدمترسانی به مسیر حاشیه و تنش بکشانند.
هر چند که میتوان دهها احتمال دیگر در این باره مطرح کرد اما بیتوجهی وزیر بهداشت به دستههای سیاسی و پشت کردن به اهداف حزبی آنها در این وزارتخانه و دانشگاههای تحتنظر این وزارت، این پیشبینی را مطرح میکند که در روزهای آتی باز هم در کانون هجمههای روزنامههای زنجیرهای قرار گرفته و عملکرد وی باز هم زیر تیغ تند تخریب برود.
این را هم باید اضافه کرد که سابقه و کارنامه جماعت تجدیدنظرطلب- از جمله دو نمونه فوق- این موضوع را نشان میدهد که حمایت این جریان از افراد و مسئولان با معیار منافع حزبی است و مؤلفههایی نظیر خدمترسانی به مردم و تلاش و تمرکز بر پیشرفت و توسعه کشور جایگاه چندانی ندارد.