صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۲۷۵۵۵۸
اشرف بروجردی در گفتگو با آرمان: اصلاح طلبان جرات بیان برخی سخنان روحانی را ندارند/ آرای روحانی، مرهون اصلاح طلبی است/ اشتباه روحانی این است که همه تغییرات را به سیاست خارجی منوط کرده است.

 اشرف بروجردی درباره دلیل ادعای موفق بودن گفتمان اصلاح طلبی گفت: اصلاح طلبان موفق ترین و مقبول ترین گفتمان هستند چون اصول گرایان ادبیاتشان را از آن ها وام گرفتند.
روزنامه آرمان، امروز یکشنبه 94/3/3 گفت و گویی با اشرف بروجردی، از چهره های اصلاح طلب انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید: نظرتان درباره حضورپررنگ زنان در مجلس چیست و اصلاح طلبان باید در میدان دادن به زنان پیشرو باشند.
پیش بینی های لازم برای حضور زنان از مناطق کوچک تر صورت گرفته است؟ ما در قدم نخست دنبال سهم بودیم.
سهم 25 درصدی را پیشنهاد کردیم و خواستار این بودیم که حداقل در انتخابات فعلی محقق شود.
طرح را برای مجمع تشخیص مصلحت هم فرستادیم.
آنجا هم به این نتیجه رسیدند که این طرح درست است و در نتیجه طرح با موافقان فراوانی مواجه شد.
حتی شخص آیت ا.
هاشمی موافقت خود را اعلام کرده بود اما در نهایت بنا به مسائلی طرح ارائه نشد.
زنان مسلما در این دوره باید پررنگ تر ظاهر شوند.
تشکل های سیاسی بیشتری باید از بین خود زنان شکل بگیرد.
تشکل های سیاسی موجود و مشخصا احزاب باید سهمیه زنان را در دوران خودشان به رسمیت بشناسند.
یعنی اگر قرار است که لیستی ارائه شود، سهمیه زنان در آن لیست رعایت شود.
اگر در حال حاضر قانونی اعمال نشده، تنها راه همین است که خود احزاب در لیست ها مقید به سهم زنان باشند در کشورهای دیگر بیست الی بیست و پنج درصد سهمیه زنان است.
اما در ایران چون سهمیه وجود ندارد باید قانون نانوشته ای احزاب برای خودشان داشته باشند.
در لیست هایی که احزاب ارائه می کنند باید زنان از سهم بیشتری برخوردار باشند.
این مساله می تواند به افزایش مشارکت عموم جامعه کمک فراوانی کند و زنان اصلاح طلب هم می توانند حضور پررنگ تری داشته باشند.
همین طور بخشی از دغدغه های اصلاح طلب ها هم می تواند از این طریق رفع شود.
به هر حال زنان کم حاشیه ترند و این کمک می کند آنها بتوانند جدی تر وارد شوند و در این عرصه حضور داشته باشند.
از آن طرف هم شرایط فراهم است.
جزو معیار های شرکت در انتخابات مدرک تحصیلی فوق لیسانس به بالاست که در جامعه ما زنان حائز این مدرک کم نیستند.
البته متاسفانه تجربه زنان در کار های اجرایی بسیار کم است و یک دغدغه مهم در این حوزه به شمار می رود.
البته این تجربه کم به معنای ناتوانی نیست، بلکه به خاطر برخی بی مهری هایی است که دولت های مختلف نسبت به زنان روا داشته اند.
از این رو فاکتور تجربه و تخصص را زنان ما کم دارند.
ولی فکر می کنم زنان می توانند نقش پررنگی در انتخابات آینده داشته باشند.
از 280 نفری که در مجلس حضور دارند باید 30 نفر از زنان حضور داشته باشند.
آیا فعالیت برنامه ریزی شده ای از سوی بانوان اصلاح طلب انجام شده است؟ ما هم اکنون درحال شناسایی زنان مستعد و علاقه مند هستیم و سفرهای استانی ما به صورت مرتب انجام می شود.
کارگاه های آموزشی مان برگزار می شود و از این طریق آنها را ترغیب می کنیم که در عرصه انتخابات وارد شوند.
حمایت های جمعی در حوزه تبلیغات و هزینه های دیگر نیز درحال برنامه ریزی است.
حضور اصلاح طلبان و آرایش سیاسی شان را چطور ارزیابی می کنید؟ حالا که امید ها برای حضور هر چه بیشتر اصلاح طلبان در مجلس بیشتر شده، باز هم برخی از این جریان، ساز ناکوک می زنند؟ هدف اصلی اصلاح طلب ها اجرای یک انتخابات پرشور است.
در حقیقت این سرفصل آغاز ورود به انتخابات اصلاح طلبان به شمار می رود.
البته از نظر ما تحقق این مساله نسبت مستقیمی با منافع کشور، منافع حزبی و گروهی دارد.
نگاه اصلاح طلبی به منافع کلی جامعه فراتر از نگاه به منافع حزبی و گروهی است.
از این رو قصد دارند کسانی به مجلس راه پیدا کنند که هم مدافع ارزش های کشور باشند و هم متخصص و هم علاقه مند به پیشرفت و توسعه و آبادانی.
این خط مشی اصلاح طلبی در زمینه ورود به انتخابات مجلس است.
نفرات متعهد و درعین حال متخصص و علاقه مند به پیشرفت کشور که با تحقق این مهم منافع حزبی نیز پوشش داده خواهد شد.
از نظر ما مجلسی قدرتمند و به نفع کشور خواهد بود که به وظایف خودش به خوبی عمل کند و خود را موظف بداند که همه اقشار جامعه را نمایندگی کند.
به عبارتی مجلس نباید فقط و فقط به فکر کسانی باشد که از آنها رای گرفته است، بلکه باید نماینده همه اعضای جامعه حتی کسانی باشد که به آنها رای نداده اند.
این نگاه می تواند مجلس قدرتمندی سامان دهد که منافع کشور را به خوبی تامین کند.
نکته مهمی درباره نگاه کلی اصلاح طلبی به انتخابات وجود دارد که نباید فراموش شود.
اصلاح طلبان انتخابات را معبری برای رسیدن به دموکراسی می دانند.
اگر ما واقعا می خواهیم در این عرصه موفق باشیم لاجرم باید این مسیر و این معبر را پشت سر بگذاریم.
چرا که از این راه می شود نشان داد که کار حزبی و تحزب می تواند ابزاری برای نیل به دموکراسی باشد، به این معنا که تحزب راهی برای حرکت در مسیر دموکراسی است.
البته دیدگاه ما این نیست که دموکراسی می تواند همه آمال و آرزوهای یک جامعه آرمانی را نمایندگی کند و تاکید می کنم ماچنین اعتقادی نداریم.
ولی تصور می کنیم در شرایط فعلی، بهترین ابزار دموکراسی است، هرچند همه ابزارها نیست.
البته که در آینده می توانیم ابزار هایی طراحی کنیم که دموکراسی را تکامل بخشد و ما را برای رسیدن به یک جامعه آرمانی یاری کند.
از طرفی باید دقت کرد که وقتی از جامعه آرمانی صحبت می کنیم یک جامعه رویایی و دور از دسترس و تخیلی مد نظرمان نیست، بلکه جامعه آرمانی در ادبیات اصلاح طلبی به معنای جامعه رو به تکامل و رشد است.
فکر می کنید حزب اتحاد ملت که به تازگی مجوز خود را دریافت کرده است، می تواند به عنوان یک حزب فراگیر جریان اصلاح طلبی را پوشش دهد؟ احزاب تازه تاسیس مسلما از جایگاه محکمی برخوردار نخواهند بود.
هر چند هر حزبی که تاسیس می شود تمرینی برای رسیدن به یک حزب قدرتمند به شمار می رود.
از این رو قضاوت درباره حزب اتحاد ملت بسیار زود است، پس باید منتظر ماند که در آینده این حزب چه جایگاهی برای خود کسب می کند.
اینکه آیا می تواند طیف وسیعی از جامعه را مدیریت کند یا خیر؟ ما معتقدیم این حزب هم مثل بقیه احزاب است.
اگر بتواند با جامعه تعامل بیشتری داشته باشد، مسلما تاثیر گذار خواهد بود .
بسیاری از احزابی که تاسیس شده اند به دلیل نحوه و میزان تعامل خود با جامعه، کمرنگ، محو و کلا حذف شده اند.
حزب اتحاد ملت هم با تجربه گرفتن از گذشته اگر بتواند عملکرد سنجیده ای داشته باشد، سرفصل ها و ایده های اصلاح طلبی را حفظ کند، می تواند آینده خوبی داشته باشد.
اما این که جایگزین حزب دیگری بشود، اینگونه نیست.
اصلاح طلبان در مقابل این حزب مانند دیگر احزاب هم پیش داوری ندارند و منتظر می مانند تا عملکرد آن را ببینند و بعد قضاوت کنند.
این شائبه هنوز هم از سوی برخی از تندرو ها مطرح می شود که اصلاح طلبان به خاطر اینکه یقین داشتند سبد رای شان خالی است، سراغ روحانی رفتند تا از این مسیر برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.
نظر شما چیست؟ این یک اتهام بزرگ است.
ارزیابی من این است که ملت ایران آقای روحانی را جدای از اصلاح طلبی نمی دانسته و نمی دانند.
چرا که من باور دارم اکثریت جامعه ما اصلاح طلب است.
نباید گستره و شعاع اصلاح طلبی را کوتاه کرد.
همان طوری که امروز اصولگرایان در پی تعریفی از خود هستند که بتواند اقشار مختلف را دربر گیرد.
این در حالی است که گفتمان اصلاح طلبی ذاتا فراخ تر است.
در انتخابات ریاست جمهوری هم این گفتمان اصلاح طلبی بود که موفق شد.
این گزاره که اصلاح طلبان به خاطر کمبود رای سراغ آقای روحانی رفتند یک اتهام است.
چون من فکر می کنم اصلاح طلبان با تجربه ای که از گذشته داشتند، متوجه این موضوع بودند که انسجام و وحدت رویه می تواند آنها را به پیروزی برساند.
البته انسجام و وحدت یکی از باورهای اصلاح طلبی بوده است که در دوره پیشین انتخابات ریاست جمهوری با دقت و صحت عملیاتی شد.
در انتخابات ریاست جمهوری اتحاد رویه نخبگان سیاسی اصلاح طلب به اتحاد و انسجام آنها با ملت انجامیده و نتیجه قابل توجه به دست آمد.
بنابراین این اتهام پذیرفته نیست.
از طرفی هم ادبیات و هم مانیفست آقای روحانی هم ادبیات و مانیفست اصلاح طلبی بود.
حتی برخی از تعابیری که آقای روحانی به کار می برند، پررنگ تر از تعابیری است که اصلاح طلبان امروز می توانند به کار گیرند.
اصلاح طلبان شاید نتوانند برخی از سخنان آقای روحانی را به کار ببرند.
آقای روحانی از جامعه اصلاح طلبی به دور نیست، هر چند با شعار اعتدال و میانه روی آمده اند.
خود آقای روحانی هم می داند که آرای خود را مرهون جریان اصلاح طلبی است.
اگر اصلاح طلبان به یاری روحانی نمی رفتند حداقل این بود که انتخابات به دور دوم می کشید و با اجماع کلی که به وجود آمد، اصلاح طلبان توانستند از این اتفاق جلوگیری کنند.
بنابراین اصلاح طلبان سهم بزرگی در انتخاب آقای روحانی داشتند.
ولی طیف مقابل این دیدگاه معتقد است که به خاطر فاصله ای که میان اصلاح طلبان با روحانی وجود داشته، امروز خصوصا در برخی مطالبه های اجتماعی و مدنی اصلاح طلبان گام های موثری برنمی دارند.
ما نمی توانیم واقعیت های جامعه را نادیده بگیریم.
اولویت امروز این است که ما بتوانیم ادبیات مان را در جامعه منتشر کنیم و همه طیف ها را با خود همسو کرده یا حداقل مخالفت آنها را کاهش دهیم.
برخی از گره های فکری که در میان مردم وجود دارد باید باز شوند.
در اوایل انقلاب می شد با مشارکت زنان مخالفت می شد اما بعد از انقلاب اصلاحاتی در این دیدگاه ایجاد شد دلیل چنین تغییر رویه ای اقتضای جامعه بود و شرایط زمان اقتضا می کرد که سهم زنان پررنگ تر شود.
از این رو به نظر می رسد آقای روحانی هم می خواهند جامعه را نسبت به گفتمان اصلاح طلبی دعوت به اندیشیدن کند.
همین بحثی که اخیرا درباره پلیس مطرح کردند ناظر به این موضوع است.
اینکه پلیس موظف به اجرای اسلام نبوده و باید قانون را به اجرا درآورد، عین متن قانون اساسی و نگاه مدیریتی جامعه است.
حرف رییس جمهور بسیار ارزشمند است چراکه قانون ما در واقع منبعث از اسلام و برگفته از شرع است.
اما این دلیل نمی شود که فقه پویا به دست پلیس باشد.
پلیس مجری است و مراجع تعیین کننده نظر اسلام، مراجع هستند که می توانند با در نظر گرفتن شرایط احکام اسلامی را منتشر کنند و بعد آن احکام مسیر خود می باید طی کنند تا به دست پلیس رسیده و به اجرا درآید.
هر چند به نظر می رسد که آقای روحانی در همین مقدار مصلحت های عمومی جامعه را مقدم می داند.
البته شاید برخی تردیدها به خاطر برچسب هایی است که به ایشان از سوی افراد مختلف زده می شود، صورت می گیرد.
البته عملکرد کنونی آقای روحانی متوجه یک نقد مهم است.
ایشان همه تغییرات و تحولاتی را که جامعه طالب آنهاست را به فاز اول سیاست خارجی و مساله هسته ای منوط و مشروط کرده است.
در حالی که زمان کوتاه است و فرصت اندک.
حالا دیگر نزدیک دو سال از ریاست جمهوری ایشان می گذرد و حیف است که آقای روحانی این فرصت را از دست بدهد.
از طرفی اصولگرایان تندرو ساکت نیستند و مشغول فعالیت خودشان هستند و می خواهند جامعه را چنان که می خواهند شکل دهند.
آقای روحانی باید به این مسائل با دقت بیشتری اندیشیده و مواضع محکم تری اتخاذ کنند.
اگر دولت به همین منوال پیش رود طرفداران جوان، خصوصا جوانان دانشجو که کم هم نیستند را از دست نمی دهد؟ این مساله در انتخابات مجلس می تواند تاثیرگذار باشد.
بالاخره تکیه گاه اصلی اصلاح طلبان بدنه جوان جامعه است.
البته من از ناحیه جوانان یک نگرانی خاصی دارم.
خصوصا درباره کسانی که مدعی روشنفکری اند که از مواضع سیاسی خود عدول کرده اند.
البته این حرفم به این معنا نیست که مواضع سیاسی شان تغییر کرده است بلکه منظورم این است که حساسیت خود را نسبت به سیاست از دست داده اند.
جوانان ما دایره فکر و عمل شان خیلی سیاسی نیست.
بی تفاوتی سیاسی بروز و ظهور پیدا کرده است.
خواسته ها و مطالبات شان سیاسی نیست.
به جای سیاست و مطالبه های سیاسی، صرفا خواسته های اجتماعی و فرهنگی دارند.
سیاست در نظر جوانان کمرنگ شده که این می تواند مساله ساز باشد.
وقتی جوان با حضور در سیاست با موانعی روبه رو می شود، چه توقع و انتظاری می توان داشت؟ من همه اینها را قبول دارم.
ولی کسی که عزم کرده به قله ای برسد از خار راه نمی هراسد.
رفتارهای پوپولیستی مانع از حضور واقعی و پررنگ جوانان در عرصه سیاست شد.
شاید خواسته دولت های نهم و دهم این بود که عرصه سیاست جولانگاه جوانان نباشد.
بنابراین صرفا مسائل اجتماعی و فردی ترویج داده می شد تا جوان دنبال سیاست نباشد.
اما ما هم بالاخره یک روز جوان بودیم.
آرمانی داشتیم.
فکر می کردیم آن آرمان مهم تر از زندگی شخصی مان است.
بنابراین وارد عرصه سیاست می شدیم.
سختی را هم بر خودمان می خریدیم.
نمی شود از جوانان گله کرد، من هم گلایه ای ندارم.
اما سوالم این است که چرا جوانان این چنین شده اید؟ تصور من این است که دنیای ارتباطات و شقوق مختلف مسائل اجتماعی گسترده شده و در این میان جوانان شما هم دنبال همان دنیای مجازی و مسائل اجتماعی می روید و نیازی به سیاست احساس نمی کنید.
این دنیا ها مطالبات شما را شخصی کرده است.
تا حدی حق با شماست.
اما برای کسی که آرمان خواه باشد، نمی شود گفت این قبیل مسائل برای دوری از آرمانش کافی است.
شما از جایگاه یک جوان به مساله نگاه نمی کنید.
شاید حضور در عرصه سیاست برای جوانان منطبق بر معادلات دوره شما نباشد.
در سال های گذشته به رغم همه شعارها درباره تامین زندگی جوانان گام های عملی ملموسی برداشته نشد.
من قبول دارم اما نه صددرصد.
گذشتگان همه این سختی ها را متحمل شدند ولی چون آرمان بالا داشتند با همه مشکلات کنار می آمدند.
در زمان ما مهم این بود که جوان در دایره علمی به خواسته ها و آرمان هایش برسد.
شما زندگی علما و یا دانشمندان را ببینید.
دود چراغ خوردند و عالم شدند.
دانشجوی امروز ما مطالبات و خواسته اش مرزی محدود شده ندارد، هر چیزی که برایش فراهم شود بیشتر می خواهد.
البته پیش روی شان برخی ناملایمات و نابرابری ها را می بینند و هر جوانی طبعا می گوید چرا فلانی داشته باشد و من نداشته باشم.
چرا دیگری برخوردار باشد و من برخوردار نباشم.
عرض من بیشتر روی این است که حوزه سیاست را رها کردند و این نگرانی جدی برای آینده است.
وقتی کشور های دیگر را بررسی می کنیم متوجه می شویم که اکثر افرادی که در انتخابات شرکت می کنند یا در مناسبات سیاسی وارد می شوند، همه جوان هستند.
البته که تا جامعه ما به وضعیت ایده آل برسد باید گام های موثرتری برداشته شود برخی ناملایمات و نابرابری ها رسیدن به این وضعیت زمان بر است ولی باید تلاشمان را صرف کنیم.
باید جوانان گروه هایی ایجاد کنند و تعامل هایی داشته باشند.
بحث و جدلی داشته باشند و از بین خودشان عده ای را سوق بدهند که وارد سیاست شوند.
این چنین بی تفاوتی جوانان نتیجه اش می شود این که میانگین سن کابینه آقای روحانی بالای 66 سال برود.
برگردیم به بحث خودمان درباره آرایش سیاسی اصلاح طلبان.
چند درصد کرسی ها به اصلاح طلبان می تواند تعلق بگیرد؟ فکر می کنم بخشی به تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب بازمی گردد.
اگر اصلاح طلبان از مواضع خود عدول کنند، بدان معنا که مثلا با اصولگرایان توافقی ترتیب دهند به هیچ وجه نه به نفع جامعه و نه به نفع اصلاح طلبی است.
اگر قرار باشد برای رسیدن به قدرت و رفتن به مجلس اصلاح طلبان با اصولگرایان همراه شوند فکر نمی کنم موفقیت چشمگیری به دست بیاورند.
جامعه از این نوع رفتار ها خیلی راضی نخواهد شد.
جامعه می خواهد مسئولین بسیار شفاف و صریح مواضع خودشان را داشته باشند و ابراز کنند و با شفافیت مواضع هم به مجلس راه پیدا کنند.
اصلاح طلبی و گفتمان اصلاحات امروز موفق ترین گفتمان و مقبول ترین است.
دلیل مستند این بحث این است که اصولگرایان نیز امروز بیشترین تعابیری را که به کار می برند از ادبیات اصلاح طلبی وام گرفته اند.
این نشان می دهد که رویکرد مردم رویکرد اصلاح طلبی است.
برخی اصولگرایان به خاطر همین برای جلب آرای مردم از ادبیات اصلاح طلبی بهره می گیرند.
بنابراین اصلاح طلبان قرار نیست که غیرشفاف باشند و از روش هایی استفاده کنند که بیشتر آمال و منافع حزبی است و نه واقعیت های جامعه و منافع ملت.

نام:
ایمیل:
نظر: