صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

دیدگاه >>  بین الملل >> گزارش هادیان
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۳۱۰۰
درباره تحولات رخ داده تحلیل پیش رو درصدد پاسخ گویی به این سوال است که چرا انصارالله و نیروهای مردمی در این مقطع زمانی روی به چنین عملیات هایی آورده اند؟
پایگاه بصیرت / محمد رضا فرهادی
پایگاه بصیرت،محمد رضا فرهادی/ با گذشت بیش از هفت ماه از حملات ائتلاف سعودی- صهیونیستی به مردم بی دفاع یمن، این حملات نه تنها تا به امروز هیچ گونه دستاوردی را چه در عرصه میدانی و چه سیاسی نداشته، بلکه ائتلاف مزبور را نیز با هزینه های جبران ناپذیری مواجه کرده که همین امر سبب یک نوع تشکیک و تشدد در صفوف نیروهای ائتلاف نیز شده است. اما آنچه بیش از همه در عرصه میدانی یمن نمود و بروز دارد، دست برتر داشتن انصارالله و نیروهای مردمی است که نمونه بارز آن را می توان در عملیات صافر(با کشته و زخمی شدن بیش از هزار نظامی ائتلاف)، شکست های متعدد عملیات تصرف صنعا توسط نیروهای ائتلاف ، هدف قرار دادن ناوچه های عربستان و در این اواخر نیز مورد هدف قرار دادن پایگاه " خمیس مشیط" و کشته و زخمی شدن نزدیک به 500 نفر از نیروهای ائتلاف و نیروهای آمریکایی و اسراییلی می توان اشاره نمود.
درباره تحولات رخ داده تحلیل پیش رو درصدد پاسخ گویی به این سوال است که چرا انصارالله و نیروهای مردمی در این مقطع زمانی روی به چنین عملیات هایی آورده اند؟
1)صبر  و حوصله استراتژیک انصارالله به خوبی توانسته دشمن سعودی را به ایجاد حرکت هایی خلاف اصول و قوانین جنگی وادارد و در مقابل دشمن سعودی با غافلگیر شدن نسبت به واکنش های انصارالله تا حدودی دست به عصا حرکت کرده و ائتلاف به رهبری عربستان به خوبی به این امر پی برده که انصارالله و نیروهای مردمی و ارتش یمن در هر حالتی توانایی پاسخ گویی را دارند و پاسخ آنان نیز کوبنده خواهد بود، همان طور که در دو عملیات گذشته(عملیات صافر و خمیس مشیط) این امر به خوبی مشهود بوده است.
2)عربستان از همان ابتدا با استراتژی جنگ تهاجمی و عملیات های خصمانه سعی در واکنش های احساسی از ارتش و نیروهای مردمی داشت تا با این کار انصارالله را مجبور کند که عکس العمل نشان داده و به نوعی انصارالله را عامل اصلی نابسامانی و ادامه دار شدن جنگ معرفی نماید و به نوعی به حملات خود مشروعیت حقوقی ببخشد، اما با انجام دادن حملات کورکورانه توسط عربستان و هم چنین کشتار مردم بی گناه یمن، این حق برای انصارالله قانونی شناخته شد که در برابر حملات صورت گرفته عکس العمل هایی در خور توجه داشته باشد.
3)  استراتژی عربستان از آغاز جنگ در یمن، جنگ فرسایشی( بین انصارالله ، نیروهای تکفیری و جدایی طلب) و به نوعی درگیرکردن توان نیروهای داخلی در درون خود یمن بود تا با مدیریت جنگ از هزینه‎های خود بکاهد و از سوی دیگر توان انصارالله را در داخل با گروههای مخالف تحلیل برد، تا در پس فشار به انصارالله امتیازهای لازم را بگیرد که این استراتژی امروزه با شکست مواجه شده است.
4)ارتش و کمیته های مردمی با انجام چنین عملیات هایی این پیام را می خواهند به گوش عربستان و هم‎پیمانان آنان برسانند که این گروه ها توانایی پاسخ گویی در سطح بالایی دارند و هر زمان که لازم بدانند می توانند خاک عربستان را نیز مورد هجوم قرار دهند. بنابراین وجود سامانه های پیشرفته و تجهیزات مدرن نظامی همچون سامانه گنبدآهنین  که برخی منابع از خرید آن توسط عربستان ازرژیم صهیونیستی خبر داده بودند، با جنگ 51 روزه غزه و همچنین جنگ اخیر یمن کارآیی این سامانه بر همه معلوم و مسجل شد.
5)اولویت فعلی انصارالله در یمن تکیه و تاکید بر مسایل و مشکلات داخل است. در تحلیلی کلی می‌توان ادعا کرد انقلابیون یمن به رهبری انصاراللّه هم توانسته‌اند بحران تکفیری‌ها را کنترل و مدیریت کنند و هم پیوند ائتلاف ضد یمن را سست کنند و البته در نهایت فشار بین‌المللی مضاعفی را نیز علیه متجاوزان به یمن ایجاد کنند. شاهد مثال نیز کشته شدن تعدادی از سربازان اماراتی و مقصر دانستن عربستان در این حملات بود که انصارالله تا حدودی توانسته دودستگی در بین نیروهای ائتلاف به وجود آورد.
نتیجه
برخلاف استنباط بسیاری از تحلیگران مبنی بر عدم کارآیی انصارالله و ناتوان بودن در پاسخ گویی به حملات عربستان، حملات اخیر به خوبی قدرت انصارالله و نیروهای یمنی را مشخص کرد. بنابراین شکست‎های پی درپی ائتلاف و همچنین درگیر شدن در جبهه های مختلف در یمن(با گروههای تکفیری، جنبش جنوب و همچنین نیروهای انقلابی) این ائتلاف را بیش از هر چیز بر آن داشته که برای برون رفت از بحران موجود چاره ای بیندیشد و بیش از این نیز دچار خسارت و زیان نشود.
از سوی دیگر بر همگان مسجل شد که قدرت ائتلاف و کشورهای هم پیمان عربستان در حمله به یمن بیش از این نیست و الان که نزدیک به هفت ماه از حمله به یمن می گذرد، ائتلاف نتوانسته بر یک کشوری که دولت و ارتش منظمی ندارد غلبه نماید که این یک شکست بزرگ برای این کشورها به حساب می آید.

نام:
ایمیل:
نظر: