صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۸  ، 
شناسه خبر : ۲۸۳۱۲۴
همکاری راهبردی ایران و روسیه در پرونده «مقابله با تروریزم»، غرب و رژیم‌ها و نیروهای وابسته به آن را بشدت نگران کرد و به موضعگیری شدید وادار نمود اما سوال اساسی این است که چه چیزی از این «همکاری مشترک» باعث عصبانیت و نگرانی آنان شده است؛ اصل مبارزه با تروریزم حداقل در صورت قضیه با غرب و اصول اعلامی آن منافات ندارد بنابراین قاعدتا مبارزه با تروریزم نباید سبب نگرانی غرب شده باشد کما اینکه ورود ایران به این مبارزه در جریان آزادسازی 4 استان عراق از سیطره داعش باعث نگرانی غرب نشد

روزنامه کیهان **

هراس غرب از توافق امنیتی ایران و روسیه / سعدالله زارعی

همکاری راهبردی ایران و روسیه در پرونده «مقابله با تروریزم»، غرب و رژیم‌ها و نیروهای وابسته به آن را بشدت نگران کرد و به موضعگیری شدید وادار نمود اما سوال اساسی این است که چه چیزی از این «همکاری مشترک» باعث عصبانیت و نگرانی آنان شده است؛ اصل مبارزه با تروریزم حداقل در صورت قضیه با غرب و اصول اعلامی آن منافات ندارد بنابراین قاعدتا مبارزه با تروریزم نباید سبب نگرانی غرب شده باشد کما اینکه ورود ایران به این مبارزه در جریان آزادسازی 4 استان عراق از سیطره داعش باعث نگرانی غرب نشد. آنان حتی در شکل ظاهر، نقش ایران را در مبارزه با تروریزم داعش ستودند و یکی از مقامات آمریکایی گفت؛ «ظرفیت ایران برای رهبری مهار داعش بالاست و هیچ کشور دیگری در منطقه قادر به ایفای این نقش نیست.» نگرانی آمریکا، اروپا و رژیم‌های وابسته منطقه از همکاری ایران و روسیه در پرونده امنیتی سوریه به تلاش دو کشور برای تثبیت دولت اسد هم برنمی‌گردد. اگرچه غرب و رژیم‌های وابسته به آن از ادامه حضور بشاراسد در قدرت ناخرسندند و برای حذف او همه تلاش خود را کرده و راههای قانونی و غیرقانونی را طی نموده‌اند اما همکاری ایران و روسیه در امور مربوط به دولت سوریه تازگی ندارد تا موجب نگرانی جدید باشد.

نگرانی جبهه غرب در تجزیه و تحلیل دلایل و نتایج همکاری ایران و روسیه در یک پرونده امنیتی منطقه این است که تهران و مسکو در حال تمرین یک همکاری راهبردی هستند که می‌تواند به تشکیل یک جبهه منسجم و کارآمد در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شود و بطور جدی روی بسیاری از پرونده‌های مهم اثر بگذارد. غرب بخوبی می‌داند که هر دو کشور ایران و روسیه دارای «پیرامون» موثر هستند. روسیه در حوزه سیاست خارجی در نقطه راهبردی تعداد قابل توجهی از کشورها در آسیای میانه، قفقاز و شرق آسیا قراردارد و ایران نیز در نقطه راهبردی تعداد قابل توجهی از دولت‌ها، جنبش‌ها و ملت‌های مخالف غرب نشسته است. این دو قدرت وقتی بهم می‌رسند و روی اصولی به توافق می‌رسند قادر خواهند بود بسیاری از روندها و رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی را تحت تاثیر قرار دهند این در حالی است که دلایل زیادی وجود دارد که احتمال پیوستن کشور چین به این جبهه را قوت می‌بخشد. این قلم فارغ از اینکه ایران و روسیه به مرحله روابط استراتژیک و هم‌پیمانی راهبردی رسیده باشند یا نرسیده باشند، نگرانی غرب را از جهاتی قابل درک می‌داند:

1- بعد از توافق برجام، غرب گمان می‌کرد، توافق مشترک ایران و 5+1 (توافق وین) یک انتقال‌دهنده (کاتالیزور) است که سبب تغییر هویت ایران شده و آن را از کشوری مخالف غرب به کشوری «همراه» تبدیل می‌کند. بر این اساس «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا حدود یک ماه پیش - در کشاکش بحث مجلس نمایندگان آمریکا درباره توافق وین- به اعضای کنگره آمریکا گفت: «سیاست تهدید ایران راه به جایی نبرد و ما از طریق برجام تلاش کردیم تا ایران را به پذیرش مواردی که تا پیش از آن دست یافتن به آنها ممکن نبود، وادار نمائیم». در واقع خط سیاسی غرب این بود که تغییر رویکرد سیاسی ایران را کلید بزند و از این رو در حالیکه براساس متن برجام، باید شاهد رونق روابط اقتصادی ایران و غرب می‌بودیم، در روزهای اول توافق مقامات سیاسی اروپا راهی ایران شدند و همین چند روز پیش و در جریان کنفرانس مقدماتی مونیخ که در تهران - از سوی آلمان و با همکاری وزارت خارجه ایران - برگزار شد، وزارت خارجه آمریکا تلاش زیادی کرد تا هیئتی را برای حضوردر این کنفرانس گسیل نماید که ناکام گردید. توافق امنیتی ایران و روسیه در پرونده سوریه که به سهولت و در زمانی کم به نتیجه رسید و عملیاتی شد، تصور غرب را بهم ریخت. آنان از این توافق این را استنباط کردند که ایران همزمان با توافق سیاسی با غرب به یک توافق راهبردی با روسیه در حوزه حساس امنیتی رسیده است. این در حالی است که کشورهای غربی به بهانه تایید توافق وین، به صدور قطعنامه‌ای (2231) روی آوردند که مهمترین رویکرد آن اعمال محدودیت‌ شدید علیه قدرت نظامی ایران بود. توافق امنیتی تهران- مسکو عملا یک مهر ابطال بزرگ بر این سیاست زیرکانه به حساب می‌آید. چرا که این توافق در هر سطحی که صورت گرفته باشد به تقویت توانایی و موقعیت اضلاع مقاومت منجر شده و بخصوص تقویت موقعیت ایران را در پی می‌آورد.

2- به گمان غرب، در توافق ایران و روسیه، این روسیه است که کمک به جبهه ایران را پذیرفته است چرا که در توافق چهار جانبه ایران، روسیه، سوریه و عراق، دو کشور سوریه و عراق متحد استراتژیک ایران هستند. بنابراین در این هم‌پیمانی، جبهه مقاومت دارای موقعیت جدیدی شده است. از منظر غرب، ورود نظامی مستقیم روسیه به پرونده امنیتی سوریه، ایران را از ورود مستقیم و موثر نظامی در سوریه بی‌نیاز می‌کند و حال آنکه ورود گسترده‌تر ایران به پرونده سوریه باعث تحریک حساسیت‌های منطقه‌ای می‌شود و در نهایت دردسرهایی را برای ایران پدید می‌آورد. غرب به‌خوبی می‌داند و در چند پرونده امنیتی تجربه کرده است که ظرفیت ایران و رهبری آن در اداره بحران‌های پیچیده امنیتی بالاست این قدرت مدیریت تا به آنجاست که می‌تواند یک کشور اشغال شده (مورد عراق) را به یک متحد استراتژیک تبدیل کرده و به استقلال برساند. با این وصف - درست یا نادرست - تحلیل غرب این است که در هم‌پیمانی ایران،‌ روسیه، عراق و سوریه، فرمان حرکت در دستان ایران است و بقیه با اتکا به توان راهبردی ایران در مدیریت بحران به ایفای نقش می‌پردازند. این در حالی است که در توافق مشترک چهار کشور، موضوع اصلی «مهار تروریزم»‌ است و در این میان هر چهار کشور «تروریزم شبه‌مذهبی»‌ را مشکل جدی خویش ارزیابی می‌نمایند و به این توافق یا هم‌پیمانی به عنوان راهی برای مهار تروریزمی که مرزهای آنان را تهدید می‌کند می‌نگرند.

3- هم‌پیمانی ایران، روسیه، عراق و سوریه در پرونده امنیتی مهار تروریزم، برخلاف مدل‌هایی که غربی‌ها برای مهار تروریزم مطرح کردند که نوعا از ادعاهای تبلیغاتی فراتر نرفت، می‌تواند به یک مدل موفق تبدیل گردد. در این صورت این همکاری و هم‌پیمانی در بحران سوریه محدود نمی‌شود و می‌تواند در هر جای دیگر که با بحران تروریزم مواجه هستند،‌به کار آید. در این حالت مهار تروریزم که برای غرب بهانه‌ای برای حضور مستقیم نظامی در منطقه حساس غرب آسیا می‌باشد به روندی منجر می‌شود که دلیلی برای ادامه حضور نظامیان آمریکایی و... در کشور‌‌هایی نظیر افغانستان باقی نمی‌ماند. با این وصف هم‌پیمانی یا هر نام دیگری که روی توافق امنیتی ایران، روسیه، عراق و سوریه بگذاریم، یک راهبرد اساسی در تغییر رویکردهای منطقه محسوب می‌شود. غرب از این منظر به شدت نگران است و از این رو تبلیغات گسترده‌ای به راه انداخته تا بباوراند که این همکاری آنگونه که تصور می‌شود، عمیق و ادامه‌دار نیست. کما اینکه تبلیغات حساب‌شده‌ای هم در بعضی از رسانه‌ها و محافل ایرانی به راه افتاده تا مردم ایران، روسیه را غیرقابل اعتماد بدانند و این در حالی است که هر مقدار - کم یا زیاد - که روس‌ها پای کار بمانند، به نفع کشوری است که حفظ سوریه را یک «ضرورت راهبردی» تلقی کرده و برای آن تلاش می‌نماید یعنی ایران. بنابراین در اینجا اساسا سخن گفتن از اینکه آیا روسیه قابل اعتماد است یا نه درست نیست و موضوعیت ندارد.

4- از منظر غربی‌ها، توافق 4 جانبه مذکور که با مبنای مبارزه با تروریزم شکل گرفته و قایل به فاصله‌گذاری میان تروریست‌ها - تقسیم آنان به خوب و بد - نیست، در آینده‌ می‌تواند مبارزه با هر تروریزمی را در بر بگیرد. چنین جبهه‌ای نیم ‌نگاهی هم به تروریزم سازمان‌یافته رژیم صهیونیستی دارد کما اینکه مهار تروریزم در سوریه یعنی اقتداربخشی به «مهمترین دولت عرب مخالف اسرائیل» و این در شرایطی است که این سوریه به کانون فعالیت حزب‌‌الله لبنان هم تبدیل شده و به آن امکان داده است تا در مناطق مشرف به بلندی‌های جولان حضور یابد. این وضع برای رژیم تل‌آویو خطر فوق‌العاده‌ای را در پی دارد. اسرائیلی‌ها بدون تردید می‌دانند که به فرض تماس تلفنی پوتین با نخست‌وزیر رژیم اسرائیل و حتی اطمینان‌بخشی تلفنی به او و حتی خط قرمز خواندن امنیت اسرائیل، واقعیت میدانی عوض نمی‌شود. اسرائیل می‌داند که پشتیبانی هوایی روسیه از عملیات زمینی حزب‌الله در سوریه به هر حال به تقویت موقعیت حزب‌الله و تسهیل موفقیت آن منجر می‌شود و این، اسرائيل را با حریف قدرتمند‌تر مواجه می‌گرداند از این رو اقدام نظامی روسیه در سوریه تحت هر شرایطی کار را بر رژیم صهیونیستی سخت‌تر می‌کند.

5- توافق امنیتی چهارجانبه از یک امتیاز بزرگ دیگر برخوردار است. آنچه اتفاق می‌افتد یک جبهه طبیعی و برخوردار از عمق مردمی است و از این رو حتما توام با ملاحظات انسانی و در نظر گرفتن محدودیت‌های عملیاتی است.

***************************************

روزنامه قدس **

آل سعود و عطش نزدیکی به صهیونیست‌ها/ محمدحسین جعفریان

در خبرها آمده بود روس‌ها برای آغاز عملیات مشابه سوریه در خاک عراق اعلام آمادگی کرده‌اند. این خبر ناخوشایندی برای غرب و متحدان منطقه‌ای آن بویژه عربستان و رژیم صهیونیستی به شمار می‌آید.

همزمان از سوریه خبر می‌رسد روس‌ها در هشداری صریح و عملی به «تل آویو» به آن‌ها گفته‌اند؛ دیگر نباید به حریم هوایی سوریه به بهانه‌های مختلف نزدیک شوند. پیامد این هشدار روس‌ها چند جنگنده رژیم صهیونیستی را برفراز دشت «عکار» رهگیری کرده و وادار به ترک مسیر و احتراز از ورود به حریم هوایی سوریه کردند.

جدیت و موفقیت نظامی روس‌ها در منطقه دو گروه از کشورها را بشدت هراسان کرده است؛ نخست حامیان داعش را، شامل شیخ نشین‌های سواحل جنوبی خلیج فارس و آل سعود و متحد اصلی آن‌ها در اجرای این نقشه، ترکیه و گروه دیگر، صهیونیست‌ها و حامیان غربی آن‌ها هستند. این وضعیت باعث سفر کاروان‌های مختلف سیاسی از سوی آل سعود به مسکو شد.

آن‌ها پیشنهادهای اغواکننده‌ای را نیز به پوتین دادند اما روس‌ها از موضع خود عقب نشینی نکردند. در طرف دیگر صهیونیست‌ها نیز هیأتی متشکل از مقام‌های رده اول سیاسی و نظامی خود را روانه مسکو کردند. گنجاندن امرای ارشد ارتش در این هیأت نوعی هشدار به روس‌ها تلقی شد، اما باز هم مسکو اهمیتی به این سفرها و درخواست‌ها نداد.

صهیونیست‌ها بشدت نگرانند که با وضعیت موجود، گروه‌های مقاومت و به طور خاص حزب‌ا... فرصت یابد تا موشک‌های خاص و ممنوعه‌ای را از ایران یا حتی روس‌ها تحویل بگیرد که تعادل قوای موجود در منطقه را به ضرر تل آویو بر هم زند. وضعیت تازه در سوریه با تمام دردسرهایش برای صهیونیست‌ها، منافع پنهان و درخشانی نیز داشته است. تقریباً تمام کشورهای عربی منطقه بجز سوریه و عراق، به اندازه تل آویو از قدرتمند شدن مقاومت بیمناکند.

از سوی دیگر آن‌ها بشدت از تداوم عملیات و حضور نظامی روس‌ها در منطقه عصبانی‌اند، چرا که باعث نابودی تروریست‌های دست پرورده آنان می‌شود. این وضعیت فرصت بسیار مغتنمی را برای نزدیک شدن این ممالک به صهیونیست‌ها پدید می‌آورد.

بتازگی هیأت رسانه‌ای صهیونیست‌ها به عربستان رفته و «عادل الجبیر» وزیر خارجه آل سعود در ملاقات با آن‌ها پیام دوستی برای تل آویو فرستاده است. همزمان وزیر خارجه بحرین از تلاش‌های کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای خرید تسلیحات از صهیونیست‌ها، از جمله سامانه گنبد آهنین خبر داد.

ادعایی که توسط هیچ یک از این کشورها از جمله آل سعود تکذیب نشد. کشورهای عربی منطقه به رهبری دولتمردان خام و کم تجربه آل سعود آشکارا در فرار از روس‌ها سرگرم ایجاد روابط قوی‌تر با صهیونیست‌ها هستند.

به نظر می‌رسد ورود روس‌ها به سوریه باعث بروز دسته بندی‌های جدید در کشورهای منطقه شده است. به طوری که ممالک متمایل و حامی مقاومت و گروه‌های مقاومت در سمت روس‌ها و مخالفان و دشمنان این جریان در سمت صهیونیست‌ها قرار گرفته‌اند.

در پی نشانه‌های انتفاضه جدید و شاید با همین رویکرد جدید است که خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس نیز از روس‌ها خواست تا به رژیم صهیونیستی برای پایان تجاوزاتش در اراضی فلسطینی فشار بیشتری وارد کنند.

اما سؤال اصلی اینجاست که آیا روس‌ها تا زمان لازم به این بازی ادامه خواهند داد یا هر گاه به نفعشان باشد همه را تنها خواهند گذاشت؟

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

ملت مصر، رویاروی دیکتاتوری

بسم‌الله الرحمن الرحیم

نمایش ناکام انتخاباتی رژیم کودتائی ژنرال السیسی در نخستین پرده‌ خود به یک رسوائی تمام عیار مبدل شده است. عدم حضور مردم و احزاب سیاسی مطرح، آنچنان فضای سرد و بی‌رمقی را به نمایش گذاشت که حتی با تبلیغات رنگارنگ رژیم کودتا در رسانه‌هایش هم نتوانست سرپوشی بر اینهمه رسوائی بگذارد.

با این حال، سایر رسانه‌های مصری به افشاگری در این زمینه پرداخته‌اند که شرکت کنندگان در انتخابات را افراد مسن و بعضی کارکنان ادارات دولتی تشکیل می‌دهند ولی حوزه‌های اخذ رای بدون حضور جوانان، شاهد فضای خلوت و بی‌روحی بوده است. همین فضای رسوا کننده باعث شد «شریف اسمعیل» نخست‌وزیر رژیم کودتا در یک دستور فوری به کارمندان دولتی مرخصی نیم روزه بدهد تا بلکه آنها را به پای صندوق‌های رای بکشاند که این تمهید کودتاچیان هم چندان تاثیری نداشت. این پدیده چندان غیرمنتظره نبود بلکه اگر غیر از این بود، تعجب‌آور بود.

میزان حضور مردم در پای صندوق‌های رای فقط حدود 2 درصد اعلام شده و این رقم به تایید کمیسیون نظارت بر انتخابات هم رسید ولی ساعت‌ها پس از پایان رای گیری‌ها، ناگهان درصد رای دهندگان 5 برابر شد و همان کمیسیون، رقم 10 درصد را برای میزان حضور مردم مصر در پای صندوق‌ها اعلام کرد. اکنون «شریف اسمعیل» نخست‌وزیر رژیم کودتائی نظر دیگری دارد و با 8 برابر کردن تعداد رای دهندگان، می‌گوید میزان مشارکت بین 15 تا 16 درصد بوده است!

بیش از 27 میلیون مصری واجد شرایط شرکت در انتخابات بوده‌اند که در نخستین مرحله، ساکنان 14 استان از 27 استان مصر به پای صندوقها فراخوانده شدند تا ترکیب مجلس مصر با 596 کرسی را مشخص کنند.

اگرچه ادعای بلندگوهای رژیم کودتا از اساس فریبکارانه است اما اگر حتی همین ارقام 10 یا 15 درصدی را ملاک ارزیابی قرار دهیم، باز هم با انتخابات قبلی مجلس مصر که در سال 1390 برگزار شد، قابل مقایسه نیست. در آن انتخابات، که چند ماه پس از سقوط رژیم حسنی مبارک بر اثر قیام مردمی مصر برگزار شد، میزان مشارکت مردمی 62 درصد بود.

نکته مهم اینست که ژنرال عبدالفتاح السیسی رئیس رژیم کودتا مرتباً از مردم خواسته بود در پای صندوق‌های رای حاضر شوند و اراده سیاسی خود را نشان دهند. مردم غیرتمند مصر هم اراده سیاسی خود را به نمایش گذاشتند و با قهر و بی‌اعتنایی مطلق به کودتاچیان ثابت کردند که آنها را شایسته اعتماد یک ملت نمی‌دانند.

حتی وزارت داخله مصر برای افزایش میزان مشارکت مردم به تهدید متوسل شد و هشدار داد که هر کس واجد شرایط رای دادن بوده و ثبت نام کرده، اگر حضور نیابد، فهرست غایبین تهیه می‌شود و هر کدام از آنها وادار به پرداخت جریمه نقدی سنگین 500 پوندی خواهند شد. همین هشدارها و تهدیدها به اندازه کافی گویاست و از یکطرف نشانگر اجباری بودن انتخابات است که ماهیت اختیاری مورد انتظار را به کلی منتفی ساخته و از سوی دیگر حتی با وجود همین تهدیدها و الزامات هم، اقبال عمومی در حد 2 درصد است که حتی برای یک رژیم کودتائی هم فاجعه تلقی می‌شود.

اگرچه بوق‌های تبلیغاتی رژیم کودتائی با بمباران تبلیغاتی سعی داشتند چنین وانمود کنند که عدم حضور مردم در پای صندوق‌ها به منزله قهر با صندوق‌ها تلقی شده و راه را برای دیکتاتوری هموار میکند ولی مردم غیرتمند مصر فریب نخوردند و با عدم حضور در پای صندوق‌های انتخابات فرمایشی رژیم کودتا نشان دادند که غیبت آنها مظهر قهر با کودتاچیان و بی‌اعتنائی به دیکتاتور شروری است که پا جای پای مبارک گذاشته است.

طبعاً رژیم کودتا اگر مورد استقبال عموم مردم قرار می‌گرفت، بیشتر خشنود می‌شد ولی از آنجا که قرار است مجلس جدید مشکلی برای کودتاچیان محسوب نشود و اوضاع به کام ژنرال باشد، به باشگاهی برای تایید و حمایت از وی تبدیل خواهد شد. کاملاً بعید به نظر می‌رسد که سازمان‌های رنگارنگ حقوق بشری هم واکنش قابل ذکری در قبال این روند تاسف بار داشته باشند و با سکوت خود با بیان بخش کوچکی از رویدادهای آشکار و کم اهمیت، از کنار این فاجعه و رسوائی خواهند گذشت.

کودتاچیان با انحلال مجلس نوپای مصر که به فاصله چند ماه از سقوط دیکتاتوری مبارک شکل گرفته بود و با فضاسازی و بازداشت «محمد مرسی» رئیس‌جمهور و نفرات کلیدی و مطرح دولت و جامعه مصر، فضای جهنمی کشتار و سرکوب و خفقان را حاکم ساخته‌اند و با توسل به نمایش انتخاباتی امیدوار بودند مشروعیتی جهانی کسب نمایند ولی در میدان عمل با غیبت و بی‌اعتنائی و قهر انقلابی ملت بزرگ و غیرتمند مصر مواجه شده‌اند.

رسانه‌های غربی حتی در این مقطع نیز نعل وارونه زده‌اند و عدم حضور مصریها را نشانه ناامیدی از تحقق دمکراسی معرفی کرده‌اند درحالی که آنچه شاهدیم، «نه» گفتن به فریبکاری‌های کودتاچیان و دست ردی بر سینه سرکوبگران آزادی است. کودتاچیان سعی کردند با حذف «اخوان المسلمین» و احزاب همسو، در مصر «خلا قدرت سیاسی» ایجاد کنند و از آن به نفع خودشان سود ببرند ولی بی‌اعتنائی مطلق مردم هوشمند مصر نشان داد که نقشه کودتاچیان شکست خورده و دستشان نزد مردم رو شده است. با اینهمه بعید است کودتاچیان رسوا، از دیدن این صحنه‌های آشکاری که اثبات فقدان پایگاه مردمی آنها در جامعه بزرگ مصر است عبرت بگیرند و از سیاست جنایت و سرکوب و خفقان منصرف شوند ولی اثبات عملی بی‌ریشه بودن چنین رژیم مفلوکی می‌تواند اراده مردم غیرتمند مصر را برای برداشتن گام‌های بعدی راسخ‌تر و تصمیم آنها را استوارتر سازد. این عدم مشارکت نشان داد ملت مصر زنده است و در مقابل دیکتاتوری قرار دارد.

***************************************

روزنامه ایران**

ذهنیت  گرایی، آفت سیاست خارجی/ آفرین چیت ساز اول

«واقع‌گرایی» پایه و اساس موفقیت در عرصه سیاست است. به حکم این قاعده یک دولت یا مقام سیاسی زمانی می‌تواند به آینده برنامه‌ها و اقدامات خویش امیدوار باشد که براساس شرایط عینی محیط پیرامون آنها را تنظیم کرده باشد. نقطه مقابل واقع‌گرایی، ذهنیت‌گرایی است. به همان میزان که تکیه بر واقعیت در عرصه فضیلت و اعتبار یک سیاستمدار است، پیروی از ذهنیت و تن دادن به احساس آفت و خطری جدی به حساب می‌آید.

حال وقتی در عرصه مهمی به نام دیپلماسی و سیاست خارجی گام می‌نهیم، واقعیت‌گرایی ارزش و اهمیتی فراتر از تصور پیدا می‌کند. دلیل واضح آن این است که برخلاف سیاست داخلی که تحت نفوذ دولت‌ها است صحنه سیاست بین‌الملل خارج از اراده و سیطره آنها قرار دارد. در سیاست داخلی غالباً گفته می‌شود دولت‌ها بازیگر بی‌رقیب هستند اما در محیط بین‌المللی آنها با چندین رقیب یا متغیر روبه‌رو هستند. در چنین محیط پیچیده‌ای شما نمی‌توانید با همان نگاه یا حتی ادبیاتی که مقابل گروه‌های داخلی دارید، سخن بگویید.

تفاوت مهم‌تر این است که در صحنه سیاست خارجی همه دولت‌ها برای تحصیل و تحقق منافع و علایق خویش تقلا می‌کنند لذا با این مختصات همچنان که استادان روابط بین‌الملل گفته‌اند، هر دولتی باید قبل از اعلام و اجرای برنامه‌های خویش، ارزیابی دقیق و روشنی از سه شاخص «منافع و توانایی و اهداف» حریفانش داشته باشد.

خطر بزرگ آنجا رخ می‌دهد که یک دولت در ارزیابی خویش از توانایی و اهداف حریف یا قدرت خود دچار اشتباه یا اغراق می‌شود. تاریخ سیاست در ایران و جهان پر است از حوادث تلخ و ناگواری که براساس همین محاسبات و تشخیص اشتباه رخ داده است. دست برقضا پدیده افراط یا تندروی که امروز به عنوان بزرگ‌ترین عارضه سیاست بین‌الملل از آن تعبیر می‌شود نتیجه همین خطای بزرگ در ارزیابی محیط سیاست خارجی است. ویژگی دیپلماسی ایران در دولت سابق همانا تکیه کردن بر ذهنیت‌ها و گریز از واقعیت‌ها بود و مدیرانش به دلیل نداشتن تحلیل دقیق از موقعیت ایران و نیز مواضع بازیگران دیگر وارد یک رقابت و مبارزه‌ای توانفرسا شدند که نتیجه آن اتلاف منابع عظیم اقتصادی و نفتی و تحمیل انواع تحریم‌ها و تنگناها بر زندگی مردم بود.

در ادبیات سیاسی امروز، تعبیر دقیق‌تری برای اصل واقع‌گرایی در سیاست خارجی استفاده می‌شود و آن مفهوم «عقلانیت» است طبق این اصل ارزش و اعتبار هر سیاستی با قاعده سود و زیان سنجیده می‌شود و سیاست خارجی آن دولتی به صفت عقلانیت مزین می‌شود که بتواند با برقراری تناسب درست میان امکانات داخلی و اهداف خارجی، حداکثر منافع را برای ملت خویش به ارمغان آورد.

این مقدمه مبسوط از آن جهت ذکر شد تا در یکی از نشانه‌های تازه واقعیت‌گریزی و ذهنیت‌گرایی در سیاست خارجی دولت‌های مجاور خلیج فارس تأمل کنیم. سیاست تیم جدید دولتمردان ریاض به باور قاطبه ناظران امروز در چنبره خطر بزرگ بلندپروازی و واقع گریزی تیم مدیران جوان آن گرفتار آمده است کافی است اظهارات دیروز وزیر خارجه جوان سعودی را از نظر بگذرانید و لحن و ادبیات او را با همتای ایرانی‌اش قیاس کنید.

عادل الجبیر، در این اظهارات زبان به تهدید نظامی قدرتی مثل ایران می‌گشاید اما در مقابل، ظریف با نگاهی اندرزگونه خطاب به وی می‌گوید که ریاض سودای حذف ایران از معادلات سیاسی منطقه را از سر دور کند زیرا تفکر حذف راه به جایی نمی‌برد (نقل به مضمون).

شواهد بسیاری در سیاست خارجی امروز ریاض در حوادث یمن، سوریه و حتی عراق دلالت بر این دارد که اتاق فرمان دیپلماسی سعودی‌ها در این مرحله در اختیار گروهی است که مثل الجبیر فقط با زبان تهدید و ستیز با منطقه و دنیا سخن می‌گویند دست‌کم بعد از مرگ امیر عبدالله، دیپلماسی سعودی در مسیری قرار گرفته که از میدان مذاکره و تفاهم حتی با شرکای غربی خویش گریزان است و دقیقاً مثل دولت افراطی تل‌آویو از همه توان نظامی، مالی و دیپلماسی خود برای برهم زدن طرح‌های صلح‌طلبانه بهره می‌گیرد.

آخرین سخن را در این باره رئیس جمهوری امریکا زد وقتی که حکومت ریاض لابی‌گران خود را برای متوقف ساختن توافق هسته‌ای به کار گرفت اوباما در گفت‌وگو با «توماس فریدمن» خبرنگار و تحلیلگر نیویورک‌ تایمز به ریاض نهیب زد که تهدید واقعی علیه کشورهای عربی و عربستان و ایران نیست بلکه تهدیدات آنها در داخل نهفته است. اوباما با لحنی صریح تهدیدات داخلی در کشورهای عربی را به آنها گوشزد کرد: «جمعیتی که در برخی موارد به حاشیه رانده شده، جوانانی که با بیکاری مواجه هستند، ایدئولوژی مخرب و پوچ‌گرایانه و گاهی این تصور که هیچ مجرای سیاسی‌ای برای ابراز نارضایتی وجود ندارد.» دست آخر رئیس کاخ سفید که گویی از سرسختی و تعصب شریک سعودی خویش کلافه شده، این را هم گفت که گفتن این حرف‌ها دشوار است، اما چیزی است که باید مطرح شود.

در هر حال پیامد تفکری که تیم مدیران جوان ریاض پیش گرفته برای منطقه و جهان عرب این شده است کشوری که به مدت سه دهه از جنگ و درگیری به دور بود و رهبران سلف آن با افتخار اعلام می‌کردند که هیچ گاه به طور مستقیم در نزاع‌ها و جنگ‌های منطقه‌ای ورود نمی‌کنند، اکنون سررشته‌دار چندین نزاع منطقه‌ای شده‌اند. به گونه‌ای که حتی نزدیک‌ترین شرکای ریاض اذعان می‌کنند که همه آشوب‌ها و غائله‌های قومی و فرقه‌ای به ریاض ختم می‌شود.

***************************************

روزنامه جام جم **

انتفاضه سوم با ابعاد فراگیرتر / جعفر قنادباشی

با گذشت سه هفته ازآغاز انتفاضه سوم (انتفاضه قدس) و گسترش مبارزات استشهادی جوانان ونوجوانان فلسطینی به همه شهرها وشهرک های واقع در فلسطین اشغالی، رژیم صهیونیستی در بدترین موقعیت خود در مقایسه با دو دهه گذشته قرار گرفته و تمامی تدابیر این رژیم برای برقراری آرامش و تثبیت اوضاع در مناطق اشغالی، با شکست روبه‌رو شده است.

تازه ترین اقدام کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) در صدور مجوز برای «تفتیش بدنی» فلسطینیان (حتی در شرایطی که مشکوک نباشند) آن هم بعد از صدور مجوز حمل سلاح برای شهرک نشینان صهیونیست به خودی خود نشان‌دهنده نگرانی وهراسی است که مقامات رژیم صهیونیستی را در برگرفته و بیانگر اوضاع وخامت باری است که حتی رفت وآمدها و بسیاری از فعالیت اقتصادی وتجاری این رژیم را در شهر بیت المقدس ودیگر شهرهای واقع در سرزمین های 1948 متوقف ساخته است.

آنچه مسلم است نه تنها اعضای دولت نتانیاهو، بلکه هیچ یک از صهیونیست‌های اشغالگر، آغاز دور جدیدی از مبارزات فلسطینیان را پیش بینی نمی کردند و به‌هیچ وجه انتظار آن را نداشتند که «انتفاضه سوم» با این ابعاد فراگیر و در حالی که برخی از اختلافات، شکاف های موجود میان گروه‌های فلسطینی راعمیق تر کرده بود، آغاز شود.

انتفاضه‌ای که این بار بیش از گذشته همه اعضای خانواده فلسطینیان به ویژه زنان ودختران در آن نقش اصلی را ایفا می‌کنند و هر روز بیش از روز قبل در صحنه مقابله با نظامیان رژیم اشغالگر حاضر می شوند.

پیداست که سفر «بان کی‌مون» دبیر کل سازمان ملل به فلسطین اشغالی ودیدار وی با مقامات تل آویو، بیش از آن که زمینه‌ ساز شرایط دلخواه سران رژیم صهیونیستی باشد، آتش خشم جوانان و نوجوانان فلسطینی را در اعتراض به اهمال ورزی‌های این سازمان، شعله ورتر خواهد کرد؛ جوانان ونوجوانانی که به هیچ نوع کمکی از خارج مرزها چشم ندوخته‌اند و از رژیم های پادشاهی در دنیای عرب که اینک آشکارا با رژیم صهیونیستی همکاری می کنند نیز هیچ امیدی ندارند.

اینجاست که تحلیلگران مسائل غرب آسیا، ازچشم اندازی بسیار امیدوارکننده درخصوص نتایج انتفاضه سوم سخن می گویند و پایان این دور ازمبارزات فلسطینیان را همراه با نتایجی بسیار قابل ملاحظه پیش بینی می کنند.

***************************************

روزنامه وطن امروز **

امام فقط قاب‌عکسی روی دیوار نیست

عشق است «هیأت ملت»/حسین قدیانی

فلان توافق با همه معایبش و با همه امتیازات نقدی که در ازای مشتی وعده نسیه داده، چیزی بیشتر از یک اسم رمز یا اسم مستعار نیست. در ورای این بازی نقش‌ها، نقشه‌هایی بس خطرناک‌تر از توافقک‌ها کشیده‌اند! ‌که چی! که خمینی بشود فقط یک قاب عکس‌ روی دیوار! یک احترام ظاهری لیکن هنگام اجرا، صرف‌نظر از وصیت‌ امام و پیام شهدا کار خودشان را بکنند! در مواجهه با عکس امام و شهدا سر تعظیم فرود آورند اما هنگام عمل، هم صحیفه امام را بپیچانند، هم وصیت شهدا را. اینکه امام گفته «اگر از صدام بگذریم از آل‌سعود نخواهیم گذشت» یک احترامکی برایش قائل شوند اما درست در هنگامه‌ فاجعه منا، خیلی ظریف و در عین حال خیلی زمخت اظهار دارند: «عربستان از داعش و دیگر تروریست‌های تکفیری ضربه خورده... و عربستان دوست ماست» و از این حرف‌های ذیل عنوان اخوک عبدالله! اینکه باری نوشتم آدمی می‌تواند فقط وزیر دولت وقت باشد، نه وزیر نظام جمهوری اسلامی، نه وزیر خمینی بت‌شکن و نه وزیر خون شهدا، دقیقا از ورای همین منظر است. کار را به جایی رسانده‌اند که وزیر خارجه آلمان در همین تهران و در حضور آقایان، امیدوار به تغییر رفتار جمهوری اسلامی در قبال کشورهای منطقه می‌شود و حتی از اسرائیل هم نام می‌برد! «همان اسرائیل نجس» از دیدگاه امام خمینی. والله نقشه‌ها کشیده‌اند برای انقلاب و انقلابی‌ها. در این نقشه، این جماعت همه حقی دارند، حتی حق دارند در برابر تهمت تقلب به یک انتخابات باشکوه 40 میلیونی سکوت کنند، بر «دروغ اکبر» ماله بکشند، زمینه‌ساز تحریم شوند، آبروی نظام را ببرند، آنگاه بی‌آنکه اندک عذری بخواهند صندلی‌نشین هم بشوند! کوچک‌ترین اعتراضی هم به جماعت کنی، انگ‌بارانت می‌کنند که اخلاق را زیر پا گذاشته‌ای! خود مجازند هر رگ گردنی را علیه ملت و نمایندگان ملت کلفت کنند، در جوار این همه شهید منا، هنوز هم با بشکه‌های سعودی نرد عشق ببازند، امام راحل و شهدای ادوار انقلاب را رسما و علنا بپیچانند، ما اما حق حتی یک اعتراض هم نداریم! که اگر اعتراض کنیم، حواله‌مان می‌دهند به جهنم! واقعا کسی هست تصویر و تصور کند مظلومیت حزب‌الله را؟! چند روز دیگر یوم‌العیار عاشوراست و کمی بیشتر اگر به حضرات رو بدهیم یارای این وقاحت را خواهند داشت که از «اخلاق سکولار» بر فرق جواب نه به امان‌نامه‌ شمر هم چماق بلند کنند! والله نقشه این است که از انقلاب اسلامی صورتی باقی بماند عاری از سیرت انقلابی. یک انقلاب اسلامی که اسمش البته همان انقلاب اسلامی باشد اما خالی از محتوای ضد ظلم! به انقلاب اسلامی چه مربوط که عربستان آبشخور اصلی تروریست‌های تکفیری است؟! به انقلاب اسلامی چه مربوط که آمریکا اول حامی بشکه‌های سعودی است؟! به انقلاب اسلامی چه مربوط که وزیر خارجه آلمان چشم در چشم آقایان در مقام تطهیر اسرائیل نجس و حرامزاده برآید؟! به انقلاب اسلامی چه مربوط که حرم عقیله بنی‌هاشم در خطر است؟! فوق فوقش باید با داعش هم به بازی برد- برد برسیم و دیگر آن راه پرافتخار را نرویم که سردار شهید حاج‌حسین همدانی رفت! با این حساب ایراد اصل کاری حتی به امام خمینی هم بازنمی‌گردد بلکه بی‌تعارف باید سوال از حسین‌بن علی(ع) کرد که چرا فرمودند یکی چون من هرگز با یکی چون یزید بیعت نمی‌کند؟! و شگفتا! تا یک کلام حرف از انقلاب و انقلابی‌گری می‌زنیم، مشکلات اقتصادی مردم را برای‌مان لیست می‌کنند! کانه مقصر رکود اقتصادی، عنصر بلندبالای مقاومت است؛ یا لباس بدون جلیقه ضدگلوله سردار سلیمانی یا لباس آغشته به خون سردار مدافع حرم! یا شعار «مرگ بر آمریکا» یا شعار «هیهات منا ‌الذله!» از چماق اخلاق سکولار که عین بی‌اخلاقی است نترسیم، نهراسیم، انقلابی باقی بمانیم و از حضرات بپرسیم که اگر رواداری با دشمن، نتیجه اقتصادی مد نظر را نداشته، گناه خون سردار همدانی‌ها چیست؟ و شگفتا از نفاق‌شان که تا دیروز مواضع خود را با

پرچم داعش ست می‌کردند، اسد را می‌زدند، مقاومت را می‌زدند و امروز،‌ داعیه‌دار علمدار مدافع حرم شده‌اند!

و باز باید رک و راست بپرسیم که شما اگر این همه نگران اوضاع اقتصادی مردم هستید، چرا در برابر فتنه زمینه‌ساز تحریم، آن سکوت گوشخراش را از خود نشان دادید؟ و چرا همان سال 88 بر گوش سران فتنه که اول مسبب دور جدید تحریم‌ها بودند نخواباندید؟ و نه‌تنها بر گوش اصحاب فتنه سیلی نزدید که تا آنجا که یارای‌تان بود خیانت بی‌مثال فتنه‌گران را ماست‌مالی کردید! شما اگر اینقدر نگران فشار تحریم بر گرده ملت بودید، در وهله اول باید خط خودتان را از خط فتنه پررنگ‌تر می‌کردید، حال آنکه از دیروز تا امروز داعیه‌تان آن است که ان‌شاءالله فتنه نبوده و گربه بوده! و باز هم شگفتا! به موازات این همه سنگ اوضاع بد معیشتی مردم را به سینه زدن، باز هم مدعی عبور مردم از تنگناهای اقتصادی هستید؟ چند روز پیش یکی از آقایان اظهار داشت عده‌ای از خوشحالی مردم ناراحت می‌شوند! باز هم باید پرسید از کدام خوشحالی و از کدام مردم حرف می‌زنید؟ مصادیق این خوشحالی کجاست؟ و این مردم کیستند؟ لابد منظورتان از مردم خوشحال، همان مردمی بودند که در مازندران با استقبال چشمنواز خود موجبات مضحک‌ترین عذرخواهی ممکن را باعث شدند که مسؤول ستاد استقبال مردمی از سوی مردم مازندران به خاطر عدم استقبال مدنظر معذرت‌خواهی کند!

واقعیت آن است که ما از خوشحالی مردم حقیقتا خوشحال می‌شویم. اما وقتی می‌بینیم مردم ناراحت از دست‌فرمان غلط آقایان هستند، بهتر آن می‌بینیم که انگ‌ها را به جان بخریم اما پژواک غم و رنج آحاد ملت باشیم. ما مثل بعضی‌ها نیستیم که ملت را به این و آن بفروشیم، چه اینکه ما دولت را هم برآمده از رای ملت می‌دانیم و اصل را ملت می‌دانیم، نه دولت‌های چند ساله!

قلم ما، آبروی ما، و قطره قطره خون ما فدای راه این ملت، فدای راه روح‌الله، فدای خون شهدا. و تا خمینی، خمینی است ما اجازه نمی‌دهیم شامورتی‌بازی‌ها و شارلاتان‌بازی‌ها از آن ابرمرد بی‌بدیل، فقط یک قاب عکس واجب‌الاحترام روی دیوار بسازد! ما خط سیاست خارجی خود را بی‌تعارف از وزیر خارجه دولت اعتدال نگرفته‌ایم که تصور کنیم داعش ضربه‌های اساسی به عربستان زده! نخیر! ما داعش را از قضا دست‌پرورده بشکه‌های سعودی می‌دانیم و با افتخار اعلام می‌کنیم خط سیاست خارجی خود را از سطر سطر صحیفه نور امام می‌گیریم، ایضا از کلمه به کلمه وصایای شهدا. روزگار اگر مشغول امتحان غیرت ماست، بداند که این دشمن‌دوستی‌ها، ذره‌ای از بغض ما نسبت به شیطان بزرگ کم نمی‌کند. سرسره‌بازی روی خون شهدای منا و کاسبی با تحریم از همان زمان فتنه، همان به هنر آقایان باشد. هنر ما انقلابی ماندن در روزگاری است که توهم‌ زده‌اند چون حسین(ع) با چون یزید لعنت‌الله‌ می‌توانست بازی برد- برد داشته باشد! چند روز پیش از این پیشنهاد دادیم به آقایان که برای شناسایی کاسب تحریم و باز شدن گره ذهنی خود، به هرنحو که صلاح می‌دانند مرجعی بیابند جهت رسیدگی به اموال مدعیان و منتقدان. سکوت در برابر این پیشنهاد همه چیز را برای ملت روشن‌تر از پیش کرده است. وقتی ملت ناراحت از رکود و تورم، می‌بیند که بعضی‌ها همچنان چشم به سیاست خارجی دوخته‌ و داخل را واگذار به کرم اوباما و جان‌ کری کرده‌اند، واقعا و دقیقا باید از چه چیزی خوشحال باشد؟! شرمنده اگر ما مثل فلانی قادر نیستیم ناراحتی ملت را خوشحالی ملت ببینیم! و شرمنده اگر خمینی برای ما نه قاب عکسی روی دیوار که مردی همچنان وسط میدان است! گیرم توانستید درون قلب رآکتور اراک را با سیمان پرکنید، لیکن قلب مالامال از عشق ما به خمینی با سیمان سنگ نمی‌شود! با هیچ مصالحی! و با هیچ مصلحتی!

***

گرم باد دم معرفت محرم که همیشه خوب موقعی از راه می‌رسد. به تأسی از جمله معروف خمینی که گفت: «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» باید گفت: «محرم و صفر است که انقلاب اسلامی را زنده نگه داشته است». و الا آقایان توهم می‌زدند نظامی چون نظام جمهوری اسلامی در همه زمینه‌ها اهل بازی

برد ـ برد با نظامی چون نظام جلاد تحریم ایالات متحده است! «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» امسال بهنگام‌تر از هر سال دیگری سر رسید تا هشداری باشد برای جماعت که هرگز از گندم ری نخواهند خورد! در آستانه محرم، امسال اولین شهید را سیدعلی حسینی خامنه‌ای تقدیم حضرت سیدالشهدا کرد؛ سردار شهید حاج حسین همدانی! خجالت از روی این شهید عاشورایی نمی‌کشید که در شام هم از بازی برد – برد با لعین داعشی سخن می‌رانید؟! بشار اسد شناسنامه ایرانی ندارد اما حتم دارم ایرانی‌تر از جماعتی است که می‌خواهند با تئوری‌های مسخره، حضور داعش در جوار حرم عقیله بنی‌هاشم را نهادینه کنند. یا حسین شهید! لبیک ما نشان به نشان شهدای‌مان هنوز هم به ندای «هل‌من‌ناصر» امام عاشوراست. خط ما را خون سرخ تو ترسیم می‌کند. و این ظاهرا بزرگ‌ترین گناه ماست! آری! دولت ملت ما دستگاه اباعبدالله است. و این ظاهرا بزرگ‌ترین گناه ملت ماست! عشق است این گناه ... و عشق است «هیأت ملت» که نه از کودکی، از ازل عاشقت بوده‌اند حسین جان.

***************************************

نام:
ایمیل:
نظر: