صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

دیدگاه >>  عناوین کل دیدگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۲۸۳۱۳۴
این رفتار دموکرات‌ها در دو سال گذشته دچار تحولات بیشتری در راستای انجام طرح خاورمیانه جدید شد که همزمان ایجاد جنگ‌های نیابتی گسترده با برنامه ریزی های خاص به سمت تجزیه کشورهای منطقه با توجیهات منطقی ختم می‌شود.
پایگاه بصیرت / محسن خاکساری
پایگاه بصیرت،محسن خاکساری / از سال 2001 میلادی جمهوری خواهان امریکایی برای اجرای نهایی پروژه "نظم نوین جهانی" طرح " خاورمیانه جدید" یا همان خاورمیانه بزرگ را کلید زدند و جرج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده، در عراق از گام¬های این طرح سخن گفت و اشغال عراق و افغانستان نیز در همین راستا بود. این طرح برای ایجاد نظم هژمونیک و برتری ایالات متحده در منطقه غرب آسیا مطرح شد که شامل آسیای میانه، جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا می‌شود و نتیجه آن تجزیه و تغییر ساختارهای سیاسی و اعتقادی و حتی جغرافیایی 22 کشور عربی و نیز ایران، ترکیه، افغانستان و رژیم صهیونیستی است. در نهایت بر اساس این طرح کشورهای منطقه غرب آسیا( بالاخص ایران، سوریه، عراق و لبنان) که به دلیل بافت اعتقادی موجود مانع ایجاد نظم جهانی لیبرال بودند دچار تحول و تجزیه شده، و جایگزینی دموکراسی هدایت شده باعث ایجاد نظم مورد نظر ایالات متحده و تأمین منابع نفتی، تأمین امنیت اسرائیل و .. می‌شود.
اما با روی کار آمدن دموکرات‌ها در امریکا تغییراتی در رفتار این دولت برای رسیدن به اهداف خود ایجاد شد که از حالت مطلق نظامی به روش‌های نرم با بهره گیری از تفکرات جوزف نای تغییر وضعیت داد که به عنوان نمونه می‌توان به استراتژی تویتری اوباما در سال 88 در قبال ایران اشاره کرد.
این رفتار دموکرات‌ها در دو سال گذشته دچار تحولات بیشتری در راستای انجام طرح خاورمیانه جدید شد که همزمان ایجاد جنگ‌های نیابتی گسترده با برنامه ریزی های خاص به سمت تجزیه کشورهای منطقه با توجیهات منطقی ختم می‌شود. به صورت موردی میتوان به تجزیه سودان اشاره کرد و همچنین بحث تقسیم کشور یمن به دو بخش شمالی و جنوبی و نیز طرح گارد ملی در عراق در کنار قدرت گرفتن و اتحاد بیشتر کردها در اثر نبرد با داعش که تمام این تحولات کاملا مطابق با نقشه پیشنهادی خاورمیانه جدید می‌باشد؛ حتی می‌توان به تحرکات اخیر گروهک پژاک و پ ک ک اشاره کرد که ترکیه را دچار بحران های شدید داخلی کرده است.
در مورد عربستان و رفتار آل سعود که در سال‌های اخیر به شدت با سازمان جاسوسی موساد وارد همکاری شده است و غالب سیاست های خود را بر اساس تأمین منافع رژیم صهیونیستی و امریکا اتخاذ می‌کند، می‌توان گفت در کنار تمام مسائلی که در مورد حادثه منا و مسجدالحرام مطرح شده که مهمترین آن ها جنگ قدرت بین جناح محمدبن سلمان و محمدبن نایف است؛ باید گفت اساساً دنیای اسلام هم کلام شده است که آل سعود کفایت لازم برای اداره حج را ندارد و اصولاً باید امور حج از دست آل سعود خارج شود، اما نکته بسیار مهمی که در این قضیه نهفته، این است که اداره امور حج و شهر مکه و مدینه به دست چه کسانی باشد؟
وقتی به نقشه طراحی شده برای خاورمیانه جدید که در واقع نقشه جغرافیایی بعد از تجزیه کشورهاست بنگریم خواهیم دید که در این طرح عربستان به دو کشور تجزیه شده، یکی با نام "ایالت مقدس اسلامی"  که شامل مکه و مدینه و دیگری با نام "حکومت مستقل آل سعود" که دیگر مناطق عربستان است. باید دقت داشت که افکار مردم جهان و منطقه آماده اینکه بهترین راه برای حل بحران های خاورمیانه بعد از تغییر پادشاهی در عربستان تغییر در ساختار کشورهایی چون یمن، سوریه، عراق، ترکیه، عربستان و به ترتیب دیگر کشورهای منطقه است؛ نشود، بلکه این طرح شومی برای سرکوب تفکرات انقلابی و اسلامی است که به غلیان افتاده و مانع تحقق اهداف استکبارند. حال در این برهه حساس باید دید آیا رفتار دولت جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین بازیگر منطقه مطابق با عزت و حکمت اسلامی است و در جهت افزایش امنیت ملی گام برمی‌دارد و یا از موضع انفعال وارد شده و مشغول ذوب کردن دیوار بی اعتمادی با به اصطلاح جامعه جهانی می‌ماند که باید نگران به مخاطره افتادن امنیت ملی در آینده نه چندان دور بود.
/ محسن خاکساری – کارشناس ارشد علوم سیاسی
 


نام:
ایمیل:
نظر: