در ميان شخصيتهاي تاريخي سدههاي اخير، هيچ نامي چون نام بنيانگذار کبير جمهوري اسلامي در قلب ملت ايران جاي نداشته است. حضرت امام(ره) با دم مسيحايي خود توانست نهضت اسلامي ملت ايران را بعد از ساليان طولاني حاکميت استبداد و استعمار به پيروزي برساند و در اين مسير تمامي امت با گرايشهاي فکري، اعتقادي و سياسي و فرهنگي مختلف را بسيج نموده و در مسير تحقق استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي هدايت نمايد. دستيابي به اين موفقيت و اين جايگاه رفيع ( که حاصل تسخير قلبها و مغزها بود و تجلي آن استقبال تاريخي از ايشان در بهمن 57 و وداع باشکوه در خرداد 68) جز به اخلاص اين بزرگمرد و نگاه فراگير و فراجناحي ايشان ميسر نبود.
حضرت امام(ره) از همان ابتداي آغاز نهضت اسلامي، اصل و بناي عمل سياسي خود را توجه به منافع ملت و حرکت در مسيري بالاتر از تعلقات تنگ جناحي و سياسي قرار داد. وي به مثابه پدري بود که گاه دست نوازش و گاه نگاه غضب آلود خود را نسبت به عملکرد جريانهاي سياسي کشور نشان ميداد، تلاش مينمود تا ضمن حفظ همه فعالين سياسي معتقد به اسلام و انقلاب و مردم، آنها را در مسير صحيح سياست ورزي هدايت و راهنمايي کند.
حضرت امام(ره) تا پايان عمر گرانبارشان مبتني بر همين اصل عمل کرد و همين ثبات در مسير حق بود که امروز نيز هيچ يک از جريانهاي سياسي نخواهند توانست نام ايشان را به نفع خود مصادر نمايند. ملت ايران نيز چنين نگاه تقليلگرايانه و تنگ نظرانه را نخواهند پذيرفت و بدون شک نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد. بدون شک آلوده ساختن نام ايشان به رقابتهاي سياسي و هرگونه بهره برداري جناحي از وابستگيهاي نسبي، سببي، و ... ايشان، حرکت در طريقي است که نه تنها مورد رضايت آن عزيز سفر کرده نخواهد بود، بلکه در ميان ملت بصير ايران نيز با واکنش همراه خواهد بود.
اين وضعيت برشمرده، شرايط حساسي را براي فعاليتهاي سياسي - اجتماعي همه منسوبين به حضرت امام(ره) ايجاب ميکند و فرصتها و محدودیتهایی را به همراه خواهد داشت که باید نسبت به آن هوشیار و پایبند باشند.
به عنوان نمونه با فرا رسيدن موسم انتخابات پنجمين دوره انتخابات مجلس خبرگان و همزماني آن با برگزاري دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي فضاي عمومي کشور کاملا سياسي شده و بر رونق بازار سیاست و جنب و جوشهای احزاب و گروههای سیاسی افزوده است. در این بین ورود نواده حضرت امام (ره) به عرصه نامزدي مجلس خبرگان، رخدادي است که براي اولين بار اتفاق افتاده است. این حرمت از يکسو نويدبخش و از ديگر با نگرانيهايي همراه است.
از سويي حضور چنين عزیزانی از خاندان بزرگ حضرت امام(ره)، هم به نحوي از حقوق اوليه ایشان به حساب ميآيد که نمیتوان آن را نادیده گرفت، و هم آنکه با توجه به عزت این نام، با استقبال باشکوه مردمي همراه خواهد بود. همچنین این اقدام میتواند فرصتي مناسب براي زنده نگه داشتن آرمانها و انديشههاي آن حکيم بزرگ زمانه ما باشد.
بدون شک تکرار نام خميني(ره) و استقبال ملت از اين نام بر خشم و غضب دشمنان اين ملت خواهد افزود و آنان را از تسلط بر سرنوشت اين کشور بيش از پيش نااميد خواهد کرد. چرا که نام "خميني" تداعي بخش مفاهيمي کليدي چون حکومت اسلامي، ولايت مطلقه فقيه، دشمن شناسي، استکبارستيزي، عزت اسلامي، استقلال، هويت ديني، آزادي اسلامي، مردمسالاري ديني و ... است و تکرار اين کليدواژهها خواب را از چشمان استکبار در طول دهههاي اخير ربوده است. لذا این حضور بسیار گرانقدر و ارزشمند بوده و بر لطافت و طراوت و طهارت فضای انتخابات آتی خواهد افزود و باید از آن استقبال نمود.
از سويي ديگر حضور خاندان و منسوبين حضرت امام(ره) در عرصهي سياسي با اين نگراني همراه است که نکند جريانها و گروههاي سياسي فرصتطلب درصدد مصادره اين نام برآيند و با اينکار اهداف زودگذر و تنگنظرانه جناحي خود را دنبال نمايند! آنچه این دغدغه را افزون میکند تحرکات سیاسی جریانهایی است که متاسفانه عملکرد قبل قبولی در طول سالهای اخیر نداشته و روز به روز از گفتمان و اندیشه حضرت امام(ره) فاصله گرفتهاند. اوج این بداخلاقی و انحراف را میتوان پس از حوادث خلاف قانون بخشی از این جریان در انتخابات سال 88 مشاهده نمود که با توهین و افترا و اتهام مکرر به بنیانگذار انقلاب اسلامی همراه بود.
در سال 1389 درست در شب سالگرد ارتحال حضرت روح الله(ره)، يکي از قلمبدستان فتنهگر به ميدان آمده و با نوشتاري خطاب به سران فتنه، از آنها ميخواهد که از نام امام خميني(ره) فاصله بگيرند و از خط امام اعلام برائت نمايند! "اکبر گنجي"؛ عنصر فراری حامی فتنه، با ادبياتي توهين آميز حضرت امام(ره) را متهم به جنايت کرده مينويسد: «آيت الله خميني که حفظ نظام را مهمتر از کليه احکام شرعي به شمار ميآورد و آن را تئوريزه کرد، براي حفظ نظام هر عملي را مجاز ميدانست. مگر در تابستان 1367 چند هزار زنداني سياسي به حکم او قتل عام نشدند؟ سرسپردگي به آيت الله خامنهاي با سرسپردگي به آيت الله خميني تفاوتي ندارد، هر دو مصداقي از نظام سلطاني را به نمايش گذارده و ميگذارند.»
اين مزدور وابسته به دستگاههاي جاسوسي آمريکا که متاسفانه با قاطعيت از موسوي وکروبي حمايت ميکند، در نوشته ديگري که با عنوان "آيت الله خميني؛ بيگناه يا..." در تاريخ 27/3/89 نوشته است، با صراحت و بيشرمي بيشتري آن "عزيز سفر کرده" را مورد بياحترامي قرار ميدهد و مينويسد: «چه کسي نميداند که آيت الله خميني آمر جنايت عليه بشريت بود؟» وي حضرت امام را متهم به ديکتاتوري کرده و مينويسد: «آيت الله خميني هيچ مرجع تقليدي را که موضعي انتقادي اتخاذ مينمود را تحمل نميکرد.»! و در ادامه ميافزايد: «... مسأله اين بود، در اين کشور هيچ کس نبايد مطرح شود. هر کس مطرح مي شد، کارش را مي ساختند. در دهه ي اول انقلاب، بايد، فقط آيت الله خميني مطرح ميگشت...»!؟
در گامي ديگر "محسن کديور" يکي ديگر از ضدانقلابيون فراري که اتفاقا از تئوریپردازان این جریان سیاسی به حساب میآید، نامهاي خطاب به حجت الاسلام سيد حسن خميني،(26/3/89) مينويسد و از ايشان ميخواهد تا به عنوان "يکي از نوادگان فاضل مرحوم آيت الله خميني" از رکن اساسي انديشه سياسي حضرت امام که نظريه ولايت مطلقه فقيه باشد اعلام برائت کرده و «اعلام اميدواري ميکند که سيد حسن در تحقيقاتشان به اين نتيجه برسد که ولايت شرعي فقيه بر مردم، فاقد مستند معتبر عقلي و نقلي است»!
وي با صراحت اعلام ميدارد که حضرت امام(ره) در کارنامه خود از "چند خطاي نه چندان کوچک" برخوردار است که در صدر آن ارائه مکتب سياسي ايشان مبتني بر نظريه " ولايت انتصابي مطلقه فقيه" قرار دارد! وي با متهم کردن نظام اسلامي و در راس آن ولايت مطلقه فقيه، خطاب به نواده حضرت امام(ره) مينويسد: «از آنجا که اصل ولايت فقيه و مصداق فعلي آن (بنا به شهادت مرحوم پدر شما و سه نفر ديگر از سران نظام در آن زمان) مورد رضايت آيت الله خميني بوده است، آيا علاوه بر براهين نظري، ارزيابي منصفانه دو دهه اخير بالاترين دليل بر بي اعتباري اين نظريه نيست؟ پرسش جدي اين است: خط امام اين "خطاي فاحش" را چگونه مي خواهد اصلاح کند؟»
متاسفانه اینچنین ادعاهای واهی و اتهامات دروغین توسط بزرگان این جریان و مخاطبین این نامهنگاریها بیپاسخ ماند و واکنش در خوری را به همراه نداشت که حکایت از عدم تمایل برای مرزبندی با این منحرفین داشت.
حال با گذشت چند سال از فتنه 88، جریان سیاسی که چنین کارنامهای در ضدیت با حضرت امام(ره) به استقبال از ورود نواده حضرت امام(ره) به میدان رقابت انتخابات مجلس خبرگان شده است! طبیعی است که چنین اقداماتی حساسیت و نگرانی دلسوزان نظام اسلامی و مریدان و شاگردان مکتب حضرت روح الله(ره) را به همراه داشته باشد.
در اولین گام بنظر میرسد که نواده حضرت امام(ره) باید با اعلام موضع صریح در برابر این جریان صف آرایی کرده و مرزبندی خود با دشمنان و کینهوزان حضرت امام(ره) را علنی و آشکار نماید. در گام بعدی تاکید بر آرمانهای حضرت امام(ره) و بازخوانی شاخصههای مکتب سیاسی ایشان در این ایام بار دیگر موجب یاس و ناامیدی طمع ورزان و منحرفین خواهد شد.
البته ورود شایسته حجت الاسلام سیدحسن خمینی و اعلام حضور مستقل در انتخابات، نویدبخش ناامیدی این جریان است و ضروری است که بر این استقلال و فراجناحی بودن تاکید ورزیده شود. به واقع سیدحسن نباید اجازه دهد تا رای به ایشان، رای به جناحی خاص تعریف شود، چرا که اولا این اقدام از میزان آراء وی خواهد کاست، و مهمتر از آن موجب تقلیل و فروکاستن از نام امامی خواهد شد که این خاندان بدان منتسب است. حضرت امام(ره) همواره باید فراتر از جناحها و نگاههای تنگ نظرانه تعریف شود و حفظ این مهم بيش از هرکس برعهده منسوبین و نزدیکان و خاندان امام و در گام بعدی دوستان و شاگردان مکتب ایشان است.
نام حضرت امام(ره) براي هميشه تاريخ بايد مقدس بماند و خواهد ماند. فرصت طلبان هرچند ممکن است که چندصباحي با شيادي و معرکهگيري سياسي، اذهان عمومي را دچار خطا و غفلت کنند، اما بايد بدانند که نام خميني زنده است، تا نهضت اسلامی زنده است و تا ملت بصير ايران زندهاند و تلاشهاي ايشان براي تحريف و تخريب و به فراموشي سپردن نام امام(ره) آب در هاون کوبيدن است. حضرت امام(ره) شجره طيبهاي است که ريشه در باورهاي الاهي يک ملت با تاريخي هزاران ساله دارد و ثمره تلاش آن بزرگمرد براي هميشه تاريخ باقي خواهد ماند.
چراغي را که ايزد برافروزد/ هر آنکس پف کند ريشش بسوزد