صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۲۸۵۴۱۶
احمد پورنجاتی در گفت‌وگو با «آرمان» مطرح كرد
مقدمه: احمد پورنجاتي فعال سياسي اصلاح‌طلب معتقد است ايجاد تشكل‌هاي اصلاح‌طلب در صورتي كه به اتحاد اصلاح‌طلبان خدشه‌اي وارد نكند، مي‌تواند طيف‌هاي جديدي را نمايندگي كرده و به نشاط سياسي بيفزايد. همچنين به گفته پور نجاتي امكان حضور ناطق نوري در انتخابات آينده تقريبا نزديك به صفر است و وي تصميم دارد جايگاهي فراجناحي داشته و در اتاق فكر نظام در راستاي منافع ملي فعاليت كند، نه ذيل سايه اصولگراياني كه به ويژه در سال 84 از او فاصله گرفته‌اند. به عقيده اين فعال سياسي اصلاح‌طلب، اصولگريان نيز در صورت عدم حضور ناطق نوري به سمت جريان‌هاي راديكال چون پايداري نخواهند رفت چون در گذشته با حمايت احمدي‌نژاد تجربه‌اي تلخ داشته‌اند. در ادامه گفت‌وگوي «آرمان» با احمد پور نجاتي را مي‌خوانيد:
پایگاه بصیرت / ويدا رباني

(روزنامه آرمان ـ 1394/06/12 ـ شماره 2843 ـ صفحه 7)

* پس از سال 92 شاهد شكل‌گيري تشكل‌هاي مختلف اصلاح‌طلب چون بنياد اميد ايرانيان، نداي ايرانيان بودیم و در حال حاضر نيز اتحاد ملت ايران اسلامي هستیم. حضور اين احزاب مي‌تواند چه نقشي در انتخابات آينده داشته باشد؟

** من تصور مي‌كنم ظرفيت‌هاي حزبي موجود در قالب‌هاي مختلف تا جايي كه از اردوگاه اصلاح‌طلبي خارج نشده‌اند مفيد است. هر چند براي فعاليت‌هاي مختلف طيف بندي‌هاي موجود درون اصلاحات كفايت مي‌كند اما ايجاد تشكل‌هاي جديد از اين نظر كه بخش تازه‌اي از ديدگاه‌هاي علاقه‌مند به تحول خواهي را مي‌تواند به خود جلب كند مي‌تواند تاثير مثبت داشته باشد، به شرط اينكه از ريل اصلاح‌طلبي خارج نشده و دچار نوعي بلوغ دوپينگي از نظر سياسي نشوند و احساس خيالبافانه و فرا واقعيت به آنها دست ندهد. اين تشكل‌ها بايد در چارچوب واقعيت‌هاي موجود حركت كنند، به ويژه نقطه قوت جريان اصلاحات را كه عبارت است از تمركز لیدری جريان اصلاحات كه فردي هم نيست به مخاطره نيندازند. جريان اصلاحات، رویکرد برخاسته از عقل جمعي است و اين احزاب و تشكل‌ها نيز اگر به تقويت آن كمك كنند بسيار پسنديده و خوب است. به همين دليل از ايجاد احزاب و تشكل‌هاي جديد صرف نظر از برخي حاشيه‌هايي كه ايجاد شد يا خطاهايي كه برخي افراد منتسب به آنها انجام دادند كه بايد خطاهاي فردي تلقي شود، مي‌توان ارزيابي مثبتي داشت. اين تشكل‌هاي تازه تاسيس اگر نقطه كانوني جريان اصلاح‌طلب را به عنوان يك نقطه مثبت همواره مد نظر قرار دهند، مي‌تواند به نشاط سياسي بيشتر كمك كند.

* همواره مساله حضور محمدرضا عارف در انتخابات آينده به عنوان كانديداي مورد نظر اصلاح‌طلبان براي رياست آينده مجلس مطرح مي‌شود. دكتر عارف نيز بارها تكرار كرده است كه بنا ندارد اين‌بار نيز كناره‌گيري كند. اصلاح‌طلبان چه برنامه‌اي براي رياست مجلس آينده دارند و چه رويكردي به محمدرضا عارف خواهند داشت؟

** دكتر عارف هم به لحاظ نوع شخصيت و هم به لحاظ موقعيتي كه همواره در جريان اصلاح‌طلبي داشته‌اند مورد احترام و وثوق اصلاح‌طلبان هستند. در عمل و به ويژه در يك برهه بسيار مهم انتخابات نيز نشان دادند كه برخورد كاملا عقلاني و خردمندانه و معطوف به نظر جمعي را مورد توجه قرار مي‌دهند. من به عنوان كسي كه كم و بيش در جريان انتخابات 92 بودم، نوع رفتار دكتر عارف در جريان حمايتي كه با معيار‌هاي خاص قرار شد جريان اصلاح‌طلب از دكتر روحاني داشته باشند آشنا هستم و مي‌دانم كه تغييري در شخصيت، موقعيت و رفتار سياسي دكتر عارف به وجود نيامده و در متن جريان اصلاح‌طلبي نيز تلقي متفاوتي از وي ايجاد نشده است. اينكه امروز پيش‌بيني كنيم كه اصلاح‌طلبان با شخصيتي مانند عارف در انتخابات چه رفتاري خواهند داشت و چه جايگاهي به ايشان خواهند داد بسيار زودهنگام است.

تاكنون هم مساله به اين حد نرسيده است كه در نهايت چه الگويي براي مجلس آينده و چه موقعيتي براي دكتر عارف به عنوان شخص در نظر گرفته شده است كما اينكه براي اشخاص ديگر نيز چنين برنامه‌اي مشخص نشده است. به همين دليل، گمان مي‌كنم اصلاح‌طلبان با همان رويكرد تعاملي، اقناعي و واقع گرايانه كه در انتخابات رياست‌جمهوري داشتند، عمل خواهند كرد. اتفاقا در انتخابات گذشته مساله تنها انتخاب يك فرد بود كه اين مساله به نظرم سهل‌تر و آسان‌تر است به اين دليل كه موقعيت هر كسي كه به عنوان سر ليست اصلاح‌طلبان مطرح شود بعد از تعيين تصميم نهايي مجلس است كه مشخص مي‌شود. اگر مجلس آينده مجلسي باشد كه اكثريت قاطع اصلاح‌طلبي داشته باشد و در آن مجلس دكتر عارف هم به عنوان

سر ليست اصلاح‌طلبان مطرح شود مي‌توان پيش بيني كرد كه رياست مجلس با چه كسي خواهد بود. اما اگر مجلس آينده با اكثريت اصولگرا باشد و اقليت موثري از اصلاح‌طلبان نيز حضور داشته باشند و در سر ليست اصلاح‌طلبان هم دكتر عارف باشد مشخص است كه اين موقعيت، شرايط متفاوتي را رقم خواهد زد. در حال حاضر به نظر من اين بحث‌ها بيشتر از سوي رقبا دامن زده مي‌شود كه نوعي صورت مطالبات درون جبهه اصلاحات ايجاد كنند كه شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب پيشاپيش سهم خواهي داشته باشند در حالي كه اساسا اصلاح‌طلبان سال‌هاست كه چنين رويكردهايي ندارند و در گذشته نيز وجود نداشت، به ويژه بعد از انتخابات 84 و تجربه تلخي كه به وجود آمد تا امروز شاهد موارد بسيار آشكاري بوده‌ايم كه اصلاح‌طلبان در بزنگاه‌ها چگونه تصميم مي‌گيرند.

در 88 شاهد بوديم اصلاح‌طلبان در واقع سه كانديداي بسيار مهم داشتند يكي از آن سه نفر رئيس دولت اصلاحات بود. اما به آساني شخص ايشان تصميم‌گيري كرد و اينطور نشد كه فضايي متشتت و راي شكن به وجود بيايد. بنابراين من فكر مي‌كنم اينكه در آينده چه كسي براي اصلاح‌طلبان محوريت داشته باشد و دكتر عارف در كنار ديگر اصلاح‌طلبان جرياني موازي ايجاد كند، قطعا وجود نخواهد داشت. اصلاح‌طلبان يكپارچگي جدي دارند. انكار نمي‌كنم كه ممكن است از سوي برخي افراد كم تجربه‌تر خطاهايي صورت بگيرد، براي مثال اينكه تشكل‌هاي تازه و نوپايي شكل بگيرد و بخواهد اتحاد اصلاح‌طلبان را تهديد كند، اما به‌طور كلي بدنه اصلي اصلاحات خوشبختانه بسيار عاقلانه و معطوف به منافع ملي و واقعيت‌هايي كه خوشبختانه نتيجه‌بخش هم بوده است، حركت مي‌كند.

* با توجه به نزديك شدن انتخابات مي‌بينيم كه وجود دولت اعتدالگراي روحاني در حال شكل دادن به طيفي ميانه متشكل از اصولگرايان و اصلاح‌طلبان است، آيا اين نزديكي به نفع فضاي سياسي كشور است؟

** نبايد اين اشتباه در اذهان ايجاد شود كه دولت به دنبال شكل دادن به جرياني ميانه رو و جديد است. البته دكتر روحاني به حزب اعتدال و توسعه نزديك بوده و حتي در آن حضور نيز داشته است. اما اين به معناي سه پارچه شدن جريان‌هاي سياسي نيست كه متشكل از اصلاح‌طلبان، اعتدالگراها و اصولگرايان باشد بلكه به اين معناست كه از هر طيف افرادي كه معتدل‌تر هستند در مجلس آينده حضور پيدا كنند كه اين مساله نيز با توجه به شرايط فعلي كشور در حال شكل‌گيري است و دولت نيز در آن دخالت مستقيمي ندارد.

* حضور ناطق نوري مي‌تواند چه تاثيري در فضاي سياسي كشور داشته باشد؟ اگر ناطق در انتخابات شركت كند بهتر است اصلاح‌طلبان گزينه خود را داشته باشند يا با وي ائتلاف كنند؟

** به نظر من آنچه كه مشخص است عدم حضور ناطق نوري در انتخابات آينده است، بنابراين فرض اين مساله كه وي در فضاي سياسي كشور مي‌تواند چه نقشي ايفا كند، شايد چندان معقول نباشد. پس از سال 84 و اقداماتي كه اصولگرايان انجام دادند ناطق نوري به‌طور كلي از فضاي اصولگرايان دور شد و اكنون هم من از خود ايشان شنيدم كه خود را فراجناحي مي‌دانند. ايشان پس از انتخاب احمدي‌نژاد تصميم گرفته‌اند منتسب به جريان خاصي نباشند و تنها به نفع منافع ملي نقش ايفا كنند. در سال 92 نيز ديدم كه ايشان نقش موثري در انتخابات داشتند، هر چند كه اين نقش و حضور مستقيم نبود. قطعا اين مساله كه ناطق نوري در اتاق فكر نظام حضور داشته باشد مي‌تواند در تامين منافع ملي تاثير‌گذاري بيشتري داشته باشند.

* در حال حاضر گفته مي‌شود بسياري از اصولگرايان اصرار دارند كه ناطق نوري بار ديگر به فضاي سياسي كشور باز شود، بر فرض كه ايشان حضور پيدا كنند اين مساله نمي‌تواند به اصولگرايان براي بازگشت به ريل اعتدال و جلوگيري از ملحق شدن به جريان پايداري كمك كند؟

** فضاي حال حاضر براي اصولگريان با آنچه كه پيش از 84 بود بسيار متفاوت است. اين جريان از حمايت از احمدي‌نژاد آسيب‌هاي جدي ديده است و ناطق نوري هم قطعا نمي‌خواهد در دل چنين جرياني تعريف شود. اصولگرايان نيز نتيجه نزديك شدن به این جريان را ديده و تجربه كرده‌اند و قطعا اين اشتباه تاريخي را تكرار نمي‌كنند، به ويژه اصولگرايان جوان كه با شرايط حال حاضر جامعه نيز بيشتر آشنا هستند هيچگاه زلف سرنوشت خود را به باد جريان‌هاي تندرويي چون جريان پايداري گره نخواهند زد.

* حضور شخصيت‌هايي مانند علي لاريجاني چه تاثيري مي‌تواند در جريان اصولگرايي به ويژه بازگشت آنها به اعتدال و عقلانيت داشته باشد؟

** از موضع يك رقيب سياسي مي‌توانم بگويم به نفع اصولگرايان و به نفع كشور است كه اصولگرايان اين تخم مرغ‌هاي اندك و شكسته‌اي را كه حاصل حمايت از كانديداي مورد نظرشان يعني احمدي‌نژاد است، به خطر نيندازند. به نفع اين جريان سياسي است كه از افرادي كه بيشتر به واقعيت‌ها، منافع عمومي كشور توجه داشته و نگاه واقع گرايانه و عقلاني دارند، چون علي لاريجاني حمايت كنند كه به سود اصولگرايان است. من تصور مي‌كنم جامعه ديگر تاب اين را ندارد كه يك جريان سياسي به دنبال بر هم زدن بي‌منطق اوضاع باشد. بنابراين حمايت از چهره‌هاي معتدل به نفع آنهاست. اين مساله در مجلس هشتم و نهم نيز ديده شد. در آن زمان شخصيت‌هاي اصولگراي ديگري چون حداد عادل نيز حضور داشتند اما خود اصولگرايان متوجه شدند از نظر سياسي به سود آنهاست كه از علي لاريجاني براي رياست مجلس حمايت كنند و انتخاب نيز انتخاب درستي بود. اين در عرصه انتخابات مجلس نيز مي‌تواند اتفاق بيفتد. به نظر مي‌رسد براي اينكه جريان اصولگرا حال بهتري پيدا كند بايد از عناصري كه در درون اصولگرايان نه پايگاه و نه نقش آفريني مفيد، موثر و نتيجه بخشي داشته‌اند، دوري كند، يعني بهتر است به جريان‌هاي واقع گرا نزديك شوند و دكتر لاريجاني نيز به عنوان چنين شخصيتي مي‌تواند مورد توجه آنها قرار بگيرد.

* يكي از مسائلي كه مطرح مي‌شود منابع مالي است كه برخی از راه‌های نامشروع کسب می‌کنند اگر اين منابع وارد انتخابات شود مي‌تواند در سرنوشت آن چه تاثيري داشته باشد؟

** بي پرده بگويم كه انتخابات اگر بخواهد به صورت جدي با فعاليت‌هاي گسترده، تبليغات سياسي و نوعي سازمان يافتگي اجتماعي صورت بگيرد در آن حرفي نيست اما اگر كسي مدعي اين شود كه بدون هيچ هزينه‌اي در انتخابات حضور پيدا كرده، دست كم در 20 سال اخير قابل قبول نيست هر چند كه در گذشته شايد چنين امكاني هم وجود داشت. بنابراين منابع مالي و شفافيت آن بسيار مهم است. بايد‌سازو كارهاي قانوني وجود داشته باشد. ورود پول‌هاي كثيف به عرصه انتخابات بسيار پديده خطرناك و درعين حال مشمئز‌كننده‌اي است كه در شأن فضاي سياسي جامعه ايران نيست كه به چنين آلودگي‌هايي دچار شود. متاسفانه در برهه‌هايي چنين مسائلي وجود داشته است، به ويژه در انتخابات مجلس كه صرف نظر از مراكز و شهرهاي بزرگ در مناطق شهري كوچك و حاشيه شهر و حوزه‌هاي انتخابيه روستايي تعاملات مختلف وجود دارد. بايد‌سازو كاري براي پاكيزگي اقتصادي انتخابات وجود داشته باشد. دولت به ويژه در اين دوره نقش بسيار مهمي مي‌تواند در رديابي منابع مالي و توجه به آنها از هر جريان سياسي ايفا كند.

نمي‌توان پيشاپيش كسي را متهم كرد چون در پرونده يكي از مقامات دولت گذشته نمونه‌هاي شگفت آوري از تعامل بين دستگاه اجرايي و نمايندگان در عرصه انتخابات مطرح شده است در اينجا ما دلواپس مي‌شويم كه نكند به نوعي ديگري اين اتفاقات رخ دهد. بايد‌سازو كاري وجود داشته باشد كه انتخابات از نظر تامين مالي شفاف و آشكار باشد و كانديداها در برابر هزينه‌هايي كه مي‌دهند، پاسخگو باشند. التبه اينكه كساني كه از لحاظ مالي توانا و برخوردار باشند و علاقه‌مند به يك جريان و شخصي خاص كمك كنند، فاقد ايراد است. اما نبايد به گونه‌اي باشد كه انگيزه حمايت داوطلبانه شخصي سر از پرونده‌هاي فساد در آورد كه متاسفانه در گذشته بي‌نمونه هم نبوده است.

http://armandaily.ir/?News_Id=126557

ش.د9402507

نام:
ایمیل:
نظر: