صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

دیدگاه >>  اقتصادی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۶۷۳۵
مروری بر تاریخ معاصر ایران و روابط خارجی ایران و فرانسه نشان می دهد که این روابط با فراز و نشیب های زیادی در طول تاریخ مواجه بوده است.هر جا که منافع این کشور و یا کشورهای غربی و یا شرکای این کشور ایجاب کرده است، برخلاف منافع ملی ما و برخلاف قوانین بین‌المللی عمل کرده و صدمات اقتصادی زیاد و جبران ناپذیری بر کشور ما وارد کرده است
پایگاه بصیرت / احمد قهرمانی
با وجود بد عهدی های فرانسه و شرکت های فرانسوی در چند سال اخیر و خوی استعماری فرانسه در طول تاریخ در قبال ایران، بستن بیش از 20 قراداد اقتصادی با ارزش بالغ بر 30 میلیارد یورو در بخش های مختلف صنعتی، نفتی، هوایی، حمل و نقل و خودرو با چه ضمانت اجرایی صورت گرفته است؟
مروری بر تاریخ معاصر ایران و روابط خارجی ایران و فرانسه نشان می دهد که این روابط با فراز و نشیب های زیادی در طول تاریخ مواجه بوده است.هر جا که منافع این کشور و یا کشورهای غربی و یا شرکای این کشور ایجاب کرده است، برخلاف منافع ملی ما و برخلاف قوانین بین‌المللی عمل کرده و صدمات اقتصادی زیاد و جبران ناپذیری بر کشور ما وارد کرده است و امروز هم شاهد هستیم که بدون اشاره به این صدمات و بدعهدی ها و بدون گرفتن خسارات بدعهدی های گذشته و ضمانت اجرایی لازم ،قراردادهای میلیاردی با این کشور و یا همان شرکت های بد عهد امضا می شود.مروری بر سیاست خصمانه این کشور در طول انقلاب اسلامی گواهی بر این ادعاست:
الف)سیاست فرانسه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی
1- مخالفت با سیاست خارجی نه شرقی نه غربی :
هر چند در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران به دلیل پیش بینی ژیسکاردستن،دولت وقت فرانسه بر سقوط شاه و احترام خاص افکر عمومی فرانسه به انقلاب اسلامی به دلیل حضور کوتاه مدت امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو فرانسه،از انقلاب اسلامی ایران حمایت کردند ولی با مشخص شدن سیاست خارجی نه شرقی و نه غربی انقلاب اسلامی، به دلیل اینکه فرانسه خود از اقمار کشورهای استعمارگر غرب محسوب می شد، با انقلاب اسلامی مخالفت کرده و همگام با کشورهای غربی سعی در منصرف کردن ایران از این سیاست و همسو کردن ایران با سیاست های استعماری خود از طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی برآمد.
2- پناه دادن به سران رژیم پهلوی و مخالفان سیاسی فراری:علاوه بر فشارهای سیاسی و اقتصادی و همراهی با کشورهای غربی در تنگنا قراردادن ایران ، دولت وقت فرانسه سران رژیم پهلوی را که در حال فرار از کشور و از دست انقلابیون بودند تا در مقابل اعمال ضد مردمی و ضد انقلابی و ضد دینی خود پاسخگو نباشند، پناه داده و از آنها حمایت کرد. از جمله این افراد بختیار،آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی بود که به فرانسه پناهنده شد و در زمان دولت ژاک شیراک به طرز مشکوکی به قتل رسید. علاوه بر سران رژیم پهلوی، مخالفان انقلاب و فراریان از کشور هم به دامان فرانسه پناه می بردند و فرانسه هم از آنها حمایت کرده و به آنها پناه می داد.از جمله این افراد بنی صدر معزول بود که بعد از آشکار شدن خیانت هایش به مردم و کشور ،فرار کرده و به فرانسه پناهنده شد.منافقین و رهبران این گروه ضد انقلابی و ضد مردمی از جمله مسعود رجوی بعد از اینکه با مرام و مسلک انقلابی نتوانستند کنار بیایند و دشمنی خود را با انقلاب اسلامی آشکار کردند،از سوی مردم و مسئولین طرد شده و به دامان فرانسه پناه بردند و تا مدت‌ها در آنجا به راحتی زندگی کرده و بر علیه انقلاب اسلامی نقشه می کشیدند.
3- تلاش برای وارد کردن فشار اقتصادی بیشتر بر ایران: فرانسه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر فشار های سیاسی، به طرق مختلف سعی می کرد تا انقلاب اسلامی را از لحاظ اقتصادی هم در تنگنا قرار دهد. در این راستا یکی از کارهای دولت فرانسه، لغو یک طرفه قراردادهای اقتصادی بود که در زمان رژیم پهلوی با دولت و شرکت های فرانسوی بسته شده بود. این در حالی بود که در ابتدا انقلاب اسلامی را تأیید کرده و با آن همراهی کرده بود. از دیگر کارهای دولت فرانسه همراهی با آمریکا در تحریم های بیشتر اقتصادی و فشار بیشتر بر حکومت تازه تأسیس انقلاب اسلامی بود تا از این طریق ایران را از پیگیری سیاست ضد استعماری خود باز دارد. در ادامه این سیاست دولت فرانسه از تحویل سه ناوچه تندرو که قرارداد خرید آن در زمان رژیم پهلوی بسته شده بود، خودداری کرد تا هر چه بیشتر ایران را در مقابل تهدیدات رژیم بعثی عراق در آستانه حمله به ایران در فشار مضاعف قرار دهد.
4- کاهش روابط سیاسی: به دنبال سیاست خارجی نه شرقی نه غربی و عقاید و تفکرات ضد استکباری و ضد استعماری جمهوری اسلامی ایران، دولت فرانسه علاوه بر پناه دادن به سران رژیم پهلوی و مخالفان سیاسی، فشارهای مضاعف اقتصادی و لغو یک طرفه قراردادهای تجاری،در اعتراض به محاکمه و اعدام سران رژیم پهلوی که خیانت های آنها به مردم و کشور و همراهی آنان با استکبار جهانی آشکار شده بود، سطح روابط خود را از سفارت به کارداری کاهش داده و سفیر خود را از ایران فرا خواند.
ب) سیاست فرانسه در دوران جنگ تحمیلی
 بعد از حمله عراق به ایران در 31 شهریور 1358 ، دولت فرانسه به دلیل مخالفت با انقلاب اسلامی و عقاید و تفکرات انقلابی مردم ایران و همچنین اهمیت روابط دیرینه خود با عراق و نیاز مبرم فرانسه به نفت و بازار کشور عراق، از دولت صدام حسین در طول جنگ حمایت کرده و با بستن قراردادهای مختلف و هنگفت نظامی و فروش تجهیزات و ادوات مختلف زمینی و هوایی به کشور عراق، مخالفت و دشمنی آشکار خود با انقلاب اسلامی ایران را نشان داد. با این کار ضمن تأمین منافع خود حمایت سایر کشورهای عربی را به نفع خود جلب کرد چرا که دیگر کشورهای عربی به دلیل حمایت فرانسه از رژیم صهیونیستی از آن دلخور بودند. عراق در طول سال‌های 1977 تا 1985 میلادی در طول جنگ تحمیلی در حدود 8 میلیارد دلار جنگ افزار و تجهیزات نظامی از فرانسه خریداری نموده و بهای آن را از طریق فروش نفت به فرانسه پرداخت کرد. این در حالی بود که ایران تحریم شده بود و از فروش نفت ایران و خرید تجهیزات نظامی توسط ایران جلوگیری می شد.
 در خلال جنگ ایران و عراق و در تیرماه 1366 به دلیل انفجارات در پاریس و کشته و زخمی شدن تعدادی، دولت فرانسه به بهانه اینکه تعدادی از متهمان این انفجار ایرانی بودند، روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع می کند و سعی می کند تا ایران را در فشار بیشتر سیاسی و بین المللی قرار داده و زمینه پیروزی عراق در جنگ را فراهم نماید. همچنان که وزیر خارجه وقت فرانسه در سفر به مصر اعلام می کند که شکست عراق در جنگ به نفع ما نیست. ولی این قطع روابط زیاد طول نمی کشد و به دلیل نیاز فرانسه به بازار ایران دوباره مشکلات فیمابین حل شده و روابط بر قرار می گردد.
 با تصویب قطعنامه 598 در شورای امنیت سازمان ملل همکاری فرانسه با دیگر کشورهای غربی برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران تکمیل می شود. چرا که فرانسه نگران شکست عراق، افزایش قیمت نفت و صدور انقلاب اسلامی به منطقه بود.
ج)سیاست فرانسه بعد از جنگ تحمیلی
 هر چند که بعد از قبول قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران، به دلیل گستردگی بازار ایران و نیاز فرانسه به این بازار،دولت فرانسه سعی نمود به بهبود روابط خود با ایران بپردازد ولی دیری نپایید که اتفاقاتی رخ داد که فرانسه دوباره سیاست خصمانه ضد ایرانی خود را آشکار کرد.
 ماجرای سلمان رشدی و حکم ارتداد برای وی از سوی حضرت امام خمینی(ره)، منجر به افزایش حمایت‌های فرانسه از این شخص مرتد شد که این امر به نوبه خود رکود سیاسی - اقتصادی را در روابط تهران – پاریس ایجاد نمود. پس از آن فرانسه در ماجرای ساختگی میکونوس جبهه کاملاً ضد ایرانی اتخاذ نمود. فرانسوی ها هم در این قضیه با نفوذ دیگر کشورهای اروپایی سفیر خود رااز ایران فرا خواندند و وقتی به دستور مقام معظم رهبری قرار شد سفیر آلمان در برگشت به ایران آخرین سفیری باشد که به تهران برمی‌گردد، سفیر فرانسه هم تا آخرین لحظه در کنار سفیر آلمان باقی ماند و همزمان با او وارد تهران شد.
 هر چند در دوران آقای خاتمی شاهد پیشرفت روابط اقتصادی بین ایران و فرانسه هستیم ولی بزرگترین اقدام ضدبشری و جنایت تاریخی در این دوره از سوی فرانسه علیه مردم عزتمند ایران به شکل پنهان اجرا شد و آن ارسال گلبول‌های خونی آلوده به ویروس ایدز بود که باعث شد تخم این بیماری در کشور کاشته شود. در دولت احمدی نژاد نیز شاهد همراهی فرانسه با کشورهای غربی در تحریم هر چه بیشتر ایران و حتی عدم اجرای قراردادهای رسمی بین شرکت ایران خودرو و شرکت پژو برخلاف قوانین بین الملی هستیم که در راستای فشار هر چه بیشتر بر ایران از سوی غرب طراحی شده بود.
د)سیاست فرانسه در مذاکرات هسته ای
 بحث مذاکرات هسته ای در ابتدا در سال 2003 در بحبوحه جنگ آمریکا علیه عراق و شاید به دلیل مخالفت فرانسه با سیاست آمریکا در خاوررمیانه و عدم همراهی این کشور با آمریکا در حمله به عراق به پیشنهاد فرانسه و با همراهی انگلیس و آلمان پایه‌ریزی شد. اما دو سال بیشتر طول نکشید که سیاست فرانسه تبدیل به سیاست سخت گیرانه شده و در این راه حتی گوی سبقت را از آمریکا هم ربود و در سال 2010 هم تحریم های اقتصادی سخت گیرانه علیه ایران را افزایش داد.
 در مذاکرات ژنو و لوزان شاهد سیاست های سخت گیرانه و بر خلاف جریان مذاکرات، از سوی فرانسه علیه ایران هستیم. تا جایی که لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه خواستار«تضمین های قابل کنترل»از سوی ایران برای اجرای مذاکرات می‌شود. هر چند به نظر می رسد که این دیدگاه‌های سخت گیرانه فرانسه در مذاکرات به خاطر تأمین نظر لابی های صهیونیستی فعال در فرانسه و رژیم صهیونیستی و شرکای منطقه‌ای فرانسه ازجمله عربستان، قطر و امارات می باشد ولی القاب «نقش پلیس بد» و «نقش نگهبان» و «نقش بازدارنده» برای فرانسه در مذاکرات هسته ای در اذهان مردم ایران خواهد ماند.
بنابراین در طول مذاکرات هسته‌ای هیچ وقت فرانسه در جهت به نتیجه رسیدن مذاکرات و یا نزدیک کردن نظرات طرف های مختلف حرکت نکرده و سعی نموده است سیاست های رقابتی خود را در قبال آمریکا و روسیه و یا تأمین منافع خود و شرکای خود را در سایه مذاکرات هسته ای دنبال نماید.
نتیجه گیری
 بنابراین با وجود نقش ضد ایرانی فرانسه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و همراهی آن با کشورهای غربی در تحریم هرچه بیشتر و فشار بر انقلاب اسلامی، پناه دادن به سران رژیم پهلوی و مخالفان سیاسی فراری و منافقان، همراهی و کمک های نظامی به عراق در طول جنگ تحمیلی 8 ساله و صدور تجهیزات و ادوات مختلف نظامی به عراق ، تحریم های مختلف در دوران بعد از جنگ تحمیلی و لغو قراردادهای اقتصادی و تجاری بر خلاف قوانین بین المللی، تلاش در جهت فشار وارد کردن بر ایران و تأمین منافع دشمنان ایران از جمله رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله سیاست های خصمانه فرانسه علیه جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد. با وجود این همه خصومت دولت فرانسه، آیا بستن 20 قرارداد اقتصادی با ارزش بالغ بر 30 میلیارد یورو، نجات اقتصاد بحران زده فرانسه می باشد و یا جذب سرمایه برای خروج از رکود در کشور؟ آیا ضمانت اجرایی لازم در خصوص قراردادهای به این بزرگی از دولت بدعهدی مثل فرانسه که بدعهدی آن برای ملت ما ثابت شده است، اخذ شده است یا خیر؟ آیا تضمینی وجود دارد که مثل گذشته شاهد لغو یک طرفه قراردادها از سوی فرانسویان نباشیم؟ آیا در صورت تکرار تاریخ سرمایه ما قابل برگشت خواهد بود؟ و مهم‌تر از همه آیا در صورت تداوم همکاری‌ها آیا سود حاصله از این قراردادها به جیب شرکت‌های صهیونیستی و شریک اصلی آن‌ها در اروپا‌(فرانسه) نمی‌رود؟ به راستی آیا با کشوری که همواره مدافع رژیم کودک کش و تروریست‌پرور صهیونیستی و ملجأ و پناهگاه شروران و فراریان و تروریست‌هایی از جمله منافقین بوده می‌شود همکاری و مراوده تجاری و روابط توریستی داشت؟ آیا کشوری که خون کثیف به ایرانی تزریق می‌کند، روزگاری خون همین ایرانیان را به شیشه نکرد تا از اندیشه خود دست بردارند و هم‌جهت با خواسته‌های او شوند؟
پس باید مسئولین محترم اجرایی کشور روابط فی مابین با کشورهای جهان و از جمله کشورهای متخاصم گذشته و حال را بر مبنای عزت، حکمت و مصلحت تعریف کنند نه بر اساس خوش‌بینی و رفاقت....
نام:
ایمیل:
نظر: