صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۶۸۴
ناديده گرفتن واقعيات و تصور افزايش هواداران اصلاحات نه تنها مشکلي از اصلاح طلبان حل نکرده بلکه به مشکلات آنها و حتي کشور افزوده است. نگاه واقع بينانه به صحنه سياسي پس از انتخابات، پذيرش شکستي است که حجاريان همو که اصلاحاتي‌ها از وي به عنوان مغز متفکر جريان خود ياد مي‌کنند، به آن اشاره کرده است.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسین عبداللهی فر

اين روزها برخي فرصت‌طلبان در باب نتيجه انتخابات، مغرورانه لب به سخن گشوده و چشم خود را بر برخي واقعيات مي‌بندند. ناديده انگاشتن برخي از اين واقعيت‌ها ممکن است سبب خطاي تحليلي عده‌اي گردد. در اين نوشته به همين دليل برآنيم تا به يکي از موارد از باب نمونه اشاره کنيم.

چندي پيش يکي از اساتيد علوم سياسي در يادداشتي که روزنامه شرق (11ارديبهشت) آن را در سرمقاله خود درج کرده مي‌نويسد: «آمار شهرهايي را که براي برنامه‌هاي انتخاباتي قبل و بعد از عيد رفتم، درست به خاطر نمي‌آورم؛ ولي مجموعا در دو دور انتخابات به يک، دو ‌جين شهرستان و مراکز استان براي سخنراني‌هاي انتخاباتي سفر کردم. گاهي در دانشگاه‌ها سخنراني داشتم و گاهي هم در ستادهاي «ائتلاف اميد» يا مجموعه‌هاي وابسته به اصلاح‌طلبان. آنچه در يک تصوير کلي مي‌توانم از اين يک، دو جين سفر انتخاباتي بگويم، آن است که به قول تهراني‌هاي قديم، اصلاحات بچه کرده است»

اگر قرار باشد از اين مقدمه که نويسنده به آن اشاره کرده و منظورش شلوغي ستادهاي ائتلاف اميد يا اصلاح طلبان بوده، چنين نتيجه گرفت که اصلاحات بچه کرده يا زاييده است و بخواهيم آن را به عنوان يک گزاره موثر بر تحليل‌هاي سياسي در اين جهت استفاده کنيم، لازم است به چند سوال پاسخ داده شود:

1- آيا سخنران ارسالي از مرکز توقع داشته که وقتي از سوي ائتلاف اميد - يعني اصلاح طلبان و اعتدالگرايان که از سوي دولتمردان پشتيباني مي شود - به استان ها گسيل مي شده مثلا از سوي ميزبان که شامل مجموعه اي از استاندار تا فرماندار و روساي دانشگاه‌ها و غيره مي شده مورد استقبال قرار نگرفته و يا تعداد اندکي را فراخوان کنند؟ در اين صورت بقاء رياست چه مي شود؟

2- آيا نگارنده يادداشت که همان سخنران اعزامي از مرکز مي‌باشند هرگز از ميزان هزينه‌اي که در ستادهاي ائتلاف صورت گرفته سوال کرده‌اند؟ برخي از گزارشات شنيداري از شهرها تفاوت هزينه دو رقيب را تا چندين ميليارد تومان ذکر کرده و حقير به عينه در دور دوم در يکي از شهرها وقتي به ستاد دو رقيب انتخاباب رفتم - که اتفاقا حداقل در ظاهر اختلاف گرايشي هم نداشتند - يک ستاد را بسيار خلوت و يکي ديگر را بسيار شلوغ ديدم و عجيب بود که در ساعات نيمه شب چندين مامور نيروي انتظامي مجبور به کنترل ترافيک بودند. وقتي علت را جويا شدم موضوع «شام» مطرح بود و طبيعي بود ستادي که شام ندهد خلوت باشد.

3- سوال سوم از سخنران پرکار اصلاحات که به قول خودش به دو جين شهرستان سفر کرده اين است آيا واقعا انتظاري غير از اين داشته و اگر با اجتماعات اندکي مواجه مي‌شد بيشتر برايش سوال ايجاد نمي‌شد؟ به نظر مي‌رسد که ايشان اگر با اين وضعيت روبرو نمي‌شد برايش اين سوال ايجاد مي‌شد که اگر اصلاحات و اعتدال به ائتلاف نمي‌رسيدند و اصلاحات مي‌خواست بدون حمايت دولتي‌ها وارد ميدان رقابت شود، با چه شرايطي مواجه مي‌شد. استاد بهتر از همه به اين امر واقفند که آنچه سبب شده تا سخنران چنين دعوت‌هايي احساس کند اتفاق تازه‌اي رخ داده از برکت ائتلاف بوده و اين تجمعات اولين نتيجه پيوند دو جريان است.

4- از همين رو براي بنده که با سخنران و نويسنده يادداشت افتخار آشنايي از نزديک را دارم برايم تعجب آور بود که بخواهد بر چنين واقعيت‌هايي روشني چشم ببندد. استاد خود اين رويه را قبول دارند که مردم براي کمک به دولت ها هميشه در اولين انتخاباتي که براي مجلس برگزار مي شده، به نامزدهاي مدافع دولت وقت راي داده و در واقع موانع را از پيش پاي دولت برداشته اند. اکنون اما نه دولت توانست اکثريت مجلس را از آن خود کرده و نه اصلاح‌طلبان بدون دولت مي‌توانند فراکسيون موثري را تشکيل دهند.

5- اکنون وقت طرح يک سوال مهمتر است و آن اينکه آيا استاد در سفرهاي استاني خود به وضعيت رقابت ها و تعداد آراء جناح رقيب شان توجه نکردند؟ چگونه استاد که خود اهل منطق رياضي و رشته تحصيلي شان پيش از آنکه علوم انساني باشد، آشنايي با فرمول‌هاي آماري و محاسباتي است، به مجموع آراء اصولگرايان در استان‌ها توجه نکرده‌اند که چندين برابر آراء چند جريان موتلف دولت، اصلاحات، کارگزاران و اعتدالي‌هاي مي‌باشد. شانس اصلاح طلبان تعداد اندک شان بود که آنرا مديون رد صلاحيت به دليل سوابق درخشان خود بودند. اصولگرايان در حالي با هم به رقابت پرداختند که هنوز مدعي کسب اکثريت مجلس هستند و براي قضاوت نهايي بايد منتظر آينده ماند.

بار ديگر در خاتمه اين نوشتار هدف نگارش آنرا گوشزد مي کنيم که ناديده گرفتن واقعيات و تصور افزايش هواداران اصلاحات نه تنها مشکلي از اصلاح طلبان حل نکرده بلکه به مشکلات آنها و حتي کشور افزوده است. نگاه واقع بينانه به صحنه سياسي پس از انتخابات، پذيرش شکستي است که حجاريان همو که اصلاحاتي‌ها از وي به عنوان مغز متفکر جريان خود ياد مي‌کنند، به آن اشاره کرده و براي چاره‌جويي آن پيشنهاد توافق دو جناح کشور براي صدور ليستي 290 نفره در کل کشور را مي‌دهد. حجاريان با استفاده از ضرب المثلي از ادبيات عرب که مي‌گويد مناصب رخيص شده اند، متذکر اين نکته شده که در پرتو شرايط کنوني کساني به مجلس راه يافته اند که تنها شاخصه آنها نداشتن سوء سابقه بوده و اصلاح طلبان ناگزيرند از کارکرد آنها براي چهار سال آينده دفاع کنند.


نام:
ایمیل:
نظر: