صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

دیدگاه >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۱  ، 
شناسه خبر : ۲۹۱۱۸۸
يكي از فرزندان رسول خدا که هم نام ایشان است. در انديشة مسيحيان اين منجي آخرين، حضرت عيسي مسيح مي‌باشد كه در آخرالزمان برمي‌گردد. در ديدگاه يهوديان، آن شخصيت الهي و موعود امم «سرور ميكائيلي» و يا «ماشيح» و در نگاه زرتشتيان «سوشيانس» يعني نجات‌دهندة جهان مي‌باشد.
پایگاه بصیرت / حجت الله رجبي

يكي از پرسش‌هايي كه همواره ذهن بشر را به خود مشغول كرده، آيندة بشر يا به تعبير ديگر، پايان تاريخ است. اديان الهي با هر ديدگاه و گرايشي كوشيده‌اند به اين سؤال پاسخ دهند. اين اديان، آيندة بشر را روشن و همراه با صلح، صفا، آرامش، امنيت و گسترش عدالت مي‌دانند كه با ظهور منجي الهي و به دست يكي از اولياي برگزيدة خدا و با نابودي اهل باطل و كفر و الحاد و ظلم و ستم و بي‌عدالتي‌ها محقق خواهد گرديد. در انديشة مسلمانان اين تحول شگرف و بي‌نظير و جهاني، به دست يكي از فرزندان رسول خدا که هم نام ایشان است و به مهدي معروف است، رقم خواهد خورد. در انديشة مسيحيان اين منجي آخرين، حضرت عيسي مسيح مي‌باشد كه به صليب كشيده شد و به شهادت رسيد و به آسمان‌‌ها رفت و در آخرالزمان برمي‌گردد. در ديدگاه يهوديان، آن شخصيت الهي و موعود امم «سرور ميكائيلي» و يا «ماشيح» و در نگاه زرتشتيان «سوشيانس» يعني نجات‌دهندة جهان مي‌باشد. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت و مسيحيت موج مي‌زند. يهوديان در سراسر تاريخ محنت‌بار خود هرگونه خواري و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كرده‌اند كه روزي «مسيحا» بيايد و آنان را از گرداب ذلت و رنج رهانده، فرمانرواي جهان گرداند. غايت و پايان تاريخ در آموزه‌هاي اسلامي، حاكميت صالحان است. اين وعده حتمي خداوند به انسان‌هاست و با توجه به اين‌كه وعدة حتمي الهي تاكنون محقق نشده است، لذا موحدين حتي برخی غيرموحّدين ـ بي‌صبرانه منتظر محقق شدن وعدة ‌الهي مي‌باشند.
مقاله حاضر با بررسي متون ديني اين اديان به بررسي انتظار اديان الهي براي ظهور منجي بشريّت كه وعدة محقق نشدة حتميِ الهي است پرداخته و به استناد به متون مقدس اين اديان به اهميت آموزة منجي‌گرايي و همچنين اهميت انتظار در ميان اديان مهم الهي مي‌پردازد.
مفهو‌م‌شناسي انتظار
1. تعريف لغوي و اصطلاحي

«انتظار» مصدر باب «افتعال» بوده و از ريشة لغوي «نظر» مي‌باشد كه در معاني مختلفي از جمله چشم به راه بودن، «توقّع»، «درنگ در امور» و توقع امري را داشتن و مراقب بودن، نگهباني و نوعي اميد داشتن به آينده» ،با تأمل نگاه كردن استعمال شده است. از آنچه كه با مراجعه به كتب لغوي معلوم مي‌شود اين است كه انتظار يك حالت رواني به همراه درنگ و تأمل است.
برخي نيز گفته‌اند انتظار، حالتي است نفساني كه آمادگي براي آنچه انتظارش را مي‌كشند از آن برمي‌آيد و ضد يأس و نااميدي است.
نتيجه‌اي كه از معناي لغوي «انتظار به دست مي‌آيد اين است كه كسي كه عمل زشت و ناهنجاري انجام داده، منتظر كيفر آن است، و كسي كه بذري را در زمين پاشيده، منتظر است كه محصولش از زمين سربرآورد و سرسبز شود و كسي كه كار خير و شايسته‌اي انجام داده، منتظر است تا روزي فرا رسد و او پاداش كار خيرش را دريافت كند. اصل «انتظار فرج» از يك اصل كلي اسلامي مايه مي‌گيرد، و آن اصل حرمت يأس و نوميدي از لطف و رحمت خداوند است.
ضرورت و اهميّت انتظار
اعتقاد به منجي و مصلح جهاني براي جامعة بشري سرمايه‌اي ارزشمند تلقي مي‌شود. زيرا اگر نااميدي و يأس در فردي زنده شود، سعادت و خوشبختي آن فرد از جهات مختلف در معرض سقوط حتمي قرار خواهد گرفت. فرد مأيوس و نااميد، عنصر شكست‌خورده‌اي است كه ممكن است دست بر هر كاري بزند كه ماية بدبختي خود و ديگران گردد. اگر جامعة انساني مأيوس شود، نمي‌تواند ارزش‌ها و ناهنجاري‌هاي انساني مثل عدالت اجتماعي را در ميان خود زنده نگه‌ دارد؛ تا در پرتو آن ريشة همه ظلم‌ها و ستم‌ها، جنايات، نگراني‌ها و اضطراب‌ها را از بيخ و بن بركند. آنچه سبب شده تا انديشة ظهور منجي در اديان شكل بگيرد و جامعة جهاني در انتظار ظهور مصلح جهاني و الهي لحظه ‌شماري نمايند؛ بی عدالتی، بی هویتی، درماندگي، گرفتاري، و بحران‌هاي خانمان براندازي بوده كه تمامي موجوديت حيات بشر را تهديد مي‌كند توده‌‌هاي مردم كه خود قادر به رفع آن بلاياي بزرگ نبودند، براي رهايي‌شان، ظهور نجات‌دهنده‌اي را انتظار مي‌كشند.
انتظار براي يك دگرگوني بنيادي و ناگهاني در برخي ملّت‌ها و اقوام پيشين زمينه‌ساز پديد آمدن اعتقاد به هزاره‌ها شد. بسياري از نسل‌ها كه در انتظار آن دگرگوني عظيم بودند چون وقوع آن را محقق نيافتند بر اين گمانه دل بستند كه شايد در يكي از هزاره‌هاي تاريخ ديني خودشان، آن واقعة بزرگ، صورت عيني و واقعي به خود گيرد.
چون مفهوم رهايي از مشكلات ابتدايي، فردي و حتي قومي بسيار فراتر و گسترده‌تر شد، از اين‌رو مفهوم رهايي و نجات نيز مفهومي همگاني و جهاني يافت و به دغدغه‌اي براي تمامي بشريت تبديل شد. احتمالاً همين تلقي نسبت به «آخرالزمان»، يكي از مهم‌ترين عواملي بوده است كه تصور يك منجي جهاني را در اكثر اديان گذشته پديدار نموده است؛ از «سوشيانت»، موعود آيين زردتشتي گرفته تا «ماشيح» موعود يهودي مسيحي در مسيحيت و «امام مهدي» در نزد مسلمانان.
از اين‌رو، انديشة مهدويت و انتظار و منجي‌گرايي، از نظر ماهيت، يك انديشة جهاني و فرامليتي و فرامذهبي مي‌باشد كه همة قلمروهاي جغرافيايي و انساني را درنورديده است و در فرجام تاريخ، نوع بشريت از بركات و دستاوردهاي سترگ آن، بهره‌مند خواهد شد؛ به همين سبب مي‌طلبد كه اين تفكر به دليل جامعيت و فراگير بودن آن در جايگاه يك نظريه غالب و پر اهميت، جهاني‌سازي شود و طرح بين‌المللي اين انديشه در دستور كار انديشمندان و نهادهاي ديني قرار گيرد. چرا كه انتظار ظهور منجي، نه يك خوش‌بيني صرف، بلكه اقتضاي سنت و قانون تبدّل و تغيير نظام‌مند حاكم بر شرايط اجتماعي است.
انتظار در دين زرتشت
ظهور يك فرد برگزيده و مصلح بزرگ جهاني «آخرين دوره‌هاي تاريك و بحراني دنيا به منظور نجات بشريت از چنگال اهريمن ظلم و فساد و تأمين عدالت عمومي و آزادي فردي و اجتماعي در سراسر گيتي؛ موضوعي است كه از ديرزمان پيروان اديان آسماني و ملل ‌گيتي بدان ايمان داشته و در انتظار آن بوده‌اند يكي از اديان توحيدي كه اهميت فراواني به مسأله انتظار و ظهور منجي قائل شده است آيين زرتشتي مي‌باشد و با اين‌كه طبق نوشته محققين، تمام كتاب زرتشتي دستخوش تغيير و تحريف شده است:، با اين حال پييشگويي‌هاي زرتشت راجع به نجات‌دهنده دنيا در كتاب‌هاي زند و هومن يسن و جاماسب‌نامه و ساير منابع كنوني زرتشتي با جزئي اختلاف كه از تصرف بعدي ناشي شده است، با اخبار اسلامي و آنچه شيعيان جهان دربارة امام زمان نقل مي‌كنند، مطابقت كامل دارد.
بسياري از محققان معتقدند كه انديشة انتظار و منجي‌گرايي از ايران و ايرانيان به يهود منتقل شده و از يهوديان به عيسويان و مسلمانان منتقل گرديد و در اديان سامي كم‌كم ركني اساسي شد. اما از سويي ديگر چنين ايمان و عقيدتي، از زندگي روحي بشر سرچشمه مي‌‌گيرد. چنين روايات و پندارهايي چه به شكل قصص مذهبي و چه در بيان اساطير و روايات داستاني ميان همة اقوام و ملل متمدن و غيرمتمدن، گروه‌هاي فشرده و بسيط و اقوام و قبايل بدوي وجود داشته است. چنان كه ميان بدويان اقيانوسيه «بوميان ملانزي» و سرخ‌پوستان آمريكاي جنوبي نيز افسانه‌هايي حاكي از رجعت ناجيان و پيامبران و قهرمانان موعود وجود داشته است.
برخلاف ديگر اديان، كه معمولاً منتظر يك موعود نجات‌بخش‌اند، زرتشتيان منتظر سه موعود هستند كه هريك از آن‌ها به فاصله هزار سال از ديگري ظهور خواهد كرد، به موجب روايات زرتشتي، و بنا به يشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد مي‌شود كه با نام عمومي سوشيانس خوانده مي‌شوند. اين نام بخصوص براي تعيين آخرين موعود تخصيص يافته و او آخرين مخلوق اهورامزدا خواهد بود. در معناي سوشيانت چنين آمده است: «او را از اين جهت سوشيانت خوانند؛ براي آن‌ كه او به كلية جهان مادي سود خواهد بخشيد.
انتظار در دين يهود
عصر زرين بني‌اسرائيل در آينده

انديشة انتظار مسيحا، ماهيتاً يهودي است. اقوام عصر قديم، بر اثر نااميدي از وضع موجود و بي‌توجهي به آينده، به گذشتة خويش مي‌باليدند و كمال شادكامي اجتماعي و ملّي را در آن مي‌ديدند. يهوديان به عنوان قومي ديندار و معتقد به اينكه جهان را موجودي خوب و كامل آفريده، كمال را در آغاز آفرينش قرار مي‌دادند و مي‌گفتند نخستين انسان كه مستقيماً به دست خدا آفريده شده، لزوماً بايد كامل و كامروا باشد. اين انديشه با اين ‌كه خود باورهايي را در برخي اديان ديگر پديد آورده است، در الهيّات يهودي نقش مهمي ندارد؛ تا آن‌جا كه ربّانيّون يهودي در خيال‌بافي‌هاي خود در كتاب «تلمود» به مسأله «سقوط بشر» چندان توجه نكرده و به آدم از همان ابتدا كه در فردوس به سر مي‌برد، گناهان كبيره‌اي را نسبت داده‌اند. يهوديان كاميابي و فضيلت را نه در دوران طلايي گذشته، بلكه در آينده و «واپسين» روز كه تعبير دلپذير انبيا و حكيمان بود، مي‌‌جويند اين عبارت كتاب مقدّس ميان يهوديان رايج بود: «اگر چه ابتدايت صغير مي‌بود، عاقبتِ تو بسيار رفيع مي‌گردد» بررسي تاريخ قديم بني‌اسرائيل اين موضوع را روشن‌تر مي‌كند.( گرينستون، جوليوس، انتظار مسيحا در آيين يهود، ص18ـ‌17)
با توجه به گذشته تاريك قوم بني‌اسرائيل و حوادثي كه در نخستين برگ از تاريخ يهود ثبت شده، هريك از آنان به ترك سرزمين پدري و آوارگي در كشورهاي بيگانه مجبور و محكوم شدند و فراعنه قديم، فلسطينيان، اشراف وحتي چوپان‌هاي بي‌سروپا براي ايشان خط و نشان مي‌كشند پس از چندي، دوران بندگي و بيگاري وحشتناك قوم براي مصريان فرا مي‌رسد، چيزي كه روحيه آنان را يكسره در هم مي‌شكند.
آرمان قيام يك منجي
بسيار طبيعي است كه قومي با اين گذشتة تيره و تار در انتظار آيندة بهتر ‌باشد و پايان رنج‌هاي خود را در آن بجويد. به همين علّت هنگامي كه موسي به عنوان يك منجي ميان ايشان برخاست، آنان در پذيرفتن او درنگ نكردند. اين آرمان كه در دوران ابتلا پا گرفت با گذشت زمان در ژرفاي جان قوم، رشد و تحوّل يافت و متناسب با محيط و شرائط داخلي به اشكال گوناگوني درآمد، ولي هرگز به طور كامل از ايشان جدا نشد. عصر داوود و سليمان را مي‌توان دوران شكوفا شدن آرمان مسيحايي در اذهان قوم يهود دانست. آرمان ياد شده در آن زمان از گرايشي مادّي به رهايي از دشمنان ستمگر تحول يافت و به آرزو و اميد برپايي يك حكومت ملّي پابرجا و مبتني براصول اخلاقي خالص و آرمان‌هاي والا مبدّل گرديد. اين اميد مسيحايي با دو نيم شدن حكومت بني‌اسرائيل پس از سليمان و ميان‌داري انبيا كه قيام خود را در اين عصر آغاز كردند، جدّي‌تر شد. انبيا نه تنها آتش شوق را در دل‌ها روشن نگه مي‌داشتند، بلكه به توسعه دادن مفهوم مسيحا و دوران مسيحيايي مي‌پرداختند، به گونه‌اي كه بركت‌هاي آن عصر، علاوه بر بني‌اسرائيل، همة امّت‌هاي زمين را شامل مي‌شد. اميد و گرايش به اتّحاد دوباره بني‌اسرائيل تحت رهبري يك پادشاه احتمالاً پس از تجزية حكومت، هنگامي كه خاطرات خوش و دلپذير روزگار پادشاهي داوود و سليمان در اذهان قوم زنده بود، شدّت يافت و نقل مجلس واعظان و علماي اخلاق گرديد.
تب‌وتاب انتظار دخالت اعجازآميز خدا در دوران سيطرة ظالمانه روميان بر فلسطين به اوج خود رسيد و به همين علّت هنگامي كه يحياي تعميد دهنده، ندا در داد: «توبه كنيد؛ زيرا ملكوت آسمان نزديك است» توده‌هاي مردم پيام او را با جان و دل شنيدند.
كلمات هيجان‌آور اين «إِسني» پارسا دل‌هاي شنوندگان را تكان مي‌داد و الهام‌بخش گروه‌هاي ستمديده و بينوايي بود كه همواره آتش شوق انتظار براي قيام «مسح‌شدة» خدا در قلوبشان زبانه مي‌‌كشيد.
مسيحاي بلاكش در انديشة مسيحيان نخستين
حضرت مسيح در ميان آزادي‌هاي بي‌شمار دشمنان قوم و نزاع‌هاي داخلي گروه‌ها سربرآورد. اخگر هميشه پنهان دل‌هاي مردم يهودا به شعله‌اي سوزان مبدّل شد و با ارشاد فريسيان وفادار، اعتقاد به فرا رسيدن روزهايي بهتر تحت رهبري كسي كه خدا تعيين مي‌كند، پيوسته افزايش يافت. رنج و محنت به اندازه‌اي سخت و جان‌كاه و اشتياق به حدّي سوزان و وعده‌ها به حدّي دلگرم كننده بود كه پس از مرگ عيسي بر صليب، شاگردان او با شدّت و حدّت بيشتري به مسيحيايي او تمسّك جستند و براي مدلّل ساختنِ ايمان خود به نظرية «مسيحايي بلاكش» روي آوردند. اين نظريه به وعده‌اي از انبيا مستند بود كه بر اساس آن مسيحا بايد نخست رنج بكشد، آنگاه مجروح و اعدام شود.
اعتقاد به رستاخيز عيسي و بازگشت نهايي وي به جهان براي پايه‌گذاري پادشاهي خدا بر زمين دنبالة تحقق پيشگويي‌هاي مربوط به رنج كشيدن او بود. بر اين اساس، بخشي از آرمان مسيحيايي در زوان عيسي تحقق يافته، ولي تحقيق كامل آن در آخرالزمان خواهد بود.
در طي يك قرن، يهوديت همه پيوندهاي خود را با دين جديد كه به كمك تعاليم پولس طرسوسي نوسازي شده بود، قطع كرد و بر خط سنتي خود ادامه يافت: يهوديان تا اين زمان به آيندة شكوهمند و ظهور يك مسيحاي ديگر اميداورند و براي آن دعا مي‌كنند. آرمان مسيحایي هرگز نمرد، بلكه در ژرفاي جان يهوديان ريشه كرد و به رشد و بالندگي خود ادامه داد و در بسياري از دوره‌هاي رنج و سختي قوم، آرامش و تسكين آنان را فراهم ساخت.
عهد عتيق و انتظار
انتظار و موعود آخرالزمان مقوله‌اي است كه در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت موج مي‌زند و چشم به راهي و آمدن يك منجي،‌ از جمله اعتقادات ضروري يهوديت مي‌باشد. اين اعتقاد، ريشه در منابع مقدس آنان دارد كه به چند مورد اشاره مي‌شود.
در مزمور 37 از مزامير داود نبي: «خداوند داود نبي را به وسيلة انتظار تسلّي مي‌دهد. و او را به انتظار دعوت مي‌نمايد و به او وعده داده مي‌شود كه از كثرت شروران واهمه نداشته باشد. با اين بيان كه «اي داود! ذهنت را مشوش نساز كه البته خداوند منتظران را وارث زمين قرار خواهد داد و آنان ‌كه لعنت شده‌اند پراكنده خواهند شد و صالحان از مردم همان كساني هستند كه زمين را به ميراث برند و تا فرجام حيات جهان در آن زيست كنند.( اين توصيه به انتظار و وعده غلبه بندگان شايستة خدا، در قرآن كريم نيز مورد تأييد قرار گرفته است چنان‌كه در سورة انبياء، آية5 مي‌فرمايد: «ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر انّ الارض يرثها عبادي الصالحون»)
2. در كتاب صفنياي نبي باب سوم سطر8 و 9 مي‌خوانيم:
خداوند مي‌گويد براي من منتظر باشيد، زيرا كه قصد من اين است كه امت‌ها را جمع نمايم و ممالك را فراهم آورم. در آن زمان، زبان پاك به امت‌ّ‌ها باز خواهم داد تا جميع ايشان اسم يهوه (خدا) را بخوانند و به يك دل او را عبادت نمايند.
3. در كتاب دانيال نبي‌ باب دوازدهم (از كتب عهد قديم) مي‌خوانيم:
و در آن زمان سرور ميكائيلي امير عظيمي كه براي پسران قوم تو ايستاده است، خواهد برخاست و چنان زمان تنگي خواهد شد كه از حيني كه امتي به وجود آمده است تا آن روز نبوده، و در آن زمان هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب يافت شود، رستگار خواهد شد. بسياري از آناني‌كه در خاك زمين خوابيده‌اند، بيدار خواهند شد.( پيداست كه منظور عالم بعد از مرگ و زنده شدن مردگان در قيامت نيست) امّا ايشان به جهت حيات جاوداني و آنان به جهت خجلت و حقارت جاوداني.
لازم به ذكر است كه در تورات بخصوص در اسفار پنج‌گانه، هيچ سخن صريحي دربارة ماشيح و موعود وجود ندارد و برخي نتوانسته‌اند با تأويل برخي آيات آن اين‌چنين وانمود كنند. ولي در بخش‌هاي ديگر مثل مزامير داود و يا در پيشگويي‌هاي انبيايي مثل عاموس، هوشع، اشعيا، دانيال و ملاكي در اين زمينه مطالبي ديده مي‌شود؛ بخصوص از اشعياي دوم به بعد اين مطلب همان‌گونه كه آمد، پررنگ‌تر ديده مي‌شود، كه ما به خاطر دوري از اطالة بحث فقط به سه مورد از آن اشاره نموديم.
انتظار در مسيحيّت
انديشة بازگشت عيسي مسيح يكي از مهم‌ترين باورهاي جامعة مسيحيت را تشكيل مي‌دهد، از ديدگاه آنان مسيح به صليب كشيده شده و به شهادت رسيده است و سپس به آسمان رفته و در آخرالزمان برمي‌گردد. و جهان را درخشان مي‌سازد و نجات‌دهندة آخرين است چنان ‌كه در انجيل آمده است: «خداي پدران، آن عيسايي را كه شما به صليب كشيده و كشتيد برمي‌خيزاند، او را خدا بر دست راست خود بالا برده سرور و نجات‌دهنده ساخت، تا اسرائيل را توبه و آمرزش گناهان بدهد»
در انجيل لوقا آمده است: «كمربندهاي خود را بسته و چراغ‌هاي خود را افروخته بداريد، بايد مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي‌كشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بي‌درنگ در را براي او باز كنند. خوشا به حال آن غلاماني كه آقاي ايشان چون آيد، آن‌ها را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد زيرا در ساعتي كه شما گمان نمي‌بريد، پسر انسان مي‌آيد»( انجيل يوقا، باب12، آيات 35 ـ 40)
در انجيل مرقس آمده: «پس بيدار باشيد زيرا نمي‌دانيد كه در چه وقت صاحب‌خانه مي‌آيد، در شام يا نصف شب يا با بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد، امّا آنچه به شما مي‌گويم و به همه مي‌‌گويم، بيدار باشيد»( انجيل مرقس، باب13، آية شماره35)
مسيحيان بر اثر شدّت انتظار بازگشت عيسي(ع) دچار توهّماتي شدند و تاريخ‌‌هايي را براي اين رويداد پيشگويي كردند و بر اين اساس، فرقه‌هاي متعدّد از منتظران ظهور پديد آمدند.( از ميان اين فرقه‌ها مي‌توان به گروه «آناباتيست‌ها» اشاره كرد كه در قرن شانزدهم براي آماده كردن زمينه‌ي سلطنت هزار ساله حضرت عيسي به پا خاستند و برخي از شهرها را براي مدتي در اختيار گرفتند ولي شورش آنان بي‌رحمانه سركوب شد. و يا فرقه‌ي «ايروينگينان» براي سرعت بخشيدن به ظهور آن حضرت، دوازده حواري تعيين كردند ولي از اين انتظار طرفي نبستند و يا اين‌كه گروهي به نام «گواهان يهوه» براي پذيرايي از حضرت عيسي و انبياي پيشين در آمريكا آپارتمان تهيه كردند.(توفيقي، حين، مجلة موعود، شمارة 17، مقالة هزاره‌گرايي در مسيحيت» ص19 و 93)
در ميان مسيحيان عصر حاضر هم شوق انتظار هنوز زنده است، عده‌اي از مسيحيان بر اين عقيده هستند كه عيسي به زودي خواهد آمد و حكومت هزار ساله تشكيل خواهد داد.
از اين‌رو از ديرباز گروه‌هاي كوچكي با عقيدة هزاره‌گرايي در مسيحيت پديد آمده‌اند كه همه سعي و تلاش خود را به آمادگي براي ظهور دوبارة حضرت عيسي در آخرالزمان مصروف مي‌دارند. مانند فرقه «ادونيست‌هاي روز هفتم» كه قبل از سال 1834م به وجود آمدند و تا عصر ما باقي هستند.
يكي از رهبران مسيحي ايران، طي مصاحبه‌اي چنين اظهار مي‌دارد: «دين ما نيز مثل اكثر اديان ديگر ـ كه به آمدن فردي اعتقاد دارند ـ به ظهور مجدد حضرت عيسي اعتقاد دارد، همة مسيحيان هم به اين معتقدند چون حضرت ايشان اعلام كرده‌اند و در انجيل هم آمده است كه حضرت عيسي فرمود: من اكنون مي‌روم و بازخواهم گشت. حتي كليساي ما نيز يكي از يكشنبه‌هاي عيد خود را «يكشنبه‌‌ي بازگشت» ناميده است.
با آغاز سال 2000 ميلادي، حجم وسيعي از كتاب‌ها و مقالات، به غير از شبكه‌هاي راديو ـ تلويزيوني و سايت‌هاي اينترنتي به موضوع «هزاره جديد» و ظهور تحوّلي فراگير اختصاص يافت. نام برخي از اين آثار و نوشته‌ها خود گوياي محتوا و جهت‌گيري آن‌ها از جهت موضوع است:
* به سوي آخرالزمان،( Toward the Enda OF time) نوشتة جان‌آپديك،( John Updik) رماني دربارة وقايع سال 2020
* دروازة دمشق،( Damascus Gate) نوشتة رابرت استون(Robert Stone) دربارة ظهور مسيح و حواريونش در آخرالزمان؛
* پرسش درباره هزاره سلطنت مسيح،( Questioning the millennium) نوشتة استفان گولد(Stephan Gould) تحليلي دربارة وقايع آخرالزمان؛
* آخرالزمان!‌ ايمان و ترس در ساية هزاره سلطنت مسيح، نوشته دامين تامپسون، تحليلي درباره آخرالزمان؛
* پيشگويي‌ آسماني، نوشتة جيمز رد فيلد دربارة يك جهش فوق‌العاده به سوي فرهنگ جهاني.
پاپ ژان پل دوّم آغاز سال 2000 را عيد و جشن ويژه صلح اعلام كرد و به دنبال آن ميليون‌ها مسيح براي زيارت سرزمين مقدس (بيت المقدس) خود را آماده كرده و حتي دولت اسرائيل براي مواجهه با هجوم زائرين و نيز مقابله با گروه‌هاي به اصطلاح «رستاخيزي» كه ممكن بود براي تحقق برخي پيشگويي‌هاي مكاشفة يوحنّا به وجد آمده و دست به اقدامات خطرناك بزنند، تمامي امكانات خود را بسيج كرد. هيجان ناشي از تبليغات و پيشگويي‌ها، به حدّي بود كه وقوع بحران و آشوب در برخي مناطق جهان كاملاً مورد انتظار بود ولي در نهايت سال 1999 به پايان رسيد و همه چيز مانند گذشته تكرار شد.
دو ديدگاه در مورد هزاره‌گرايي
در پايان اين بخش لازم به ذكر است كه در مورد هزاره‌، دو ديدگاه متفاوت وجود دارد.
1. برخي معتقدند اين دوره هزار سال پيش از آمدن مسيح شروع مي‌شود و با آمدن او پايان مي‌يابد. به اين‌ها «گروه هزاره‌گراي قبل» مي‌‌گويند و بعد از اين هزاره، عيسي ظهور مي‌كند.
2. برخي ديگر معتقدند اين هزاره با آمدن مسيح شروع مي‌شود و آن را «گروه هزاره‌گراي بعد» مي‌نامند؛ يعني با آمدن مسيح هزاره آغاز مي‌شود كه گرايش به ايمان انجيلي زياد خواهد شد و كليسا رونق خواهد گرفت و جهان پر از ايمان خواهد شد (تقويت بنيان‌هاي ايمان، باور كردن عيسي به عنوان ماشيح، پذيرش دعوت كليسا از سوي ديگر امت‌ها، ترويج ايمان انجيلي از اعتقادات اين گروه مي‌باشد). اين هزاره بعدها باور غالب مسيحيان گرديد.
انتظار در اسلام
انتظار در اسلام ـ‌ به ويژه مذهب تشيع ـ عبارت از ايمان استوار بر امامت و ولايت حضرت ولي‌عصر و اميد ـ به ظهور مبارك آن واپسين حجّت الهي و آغاز حكومت صالحان است.
مسلمانان بر اساس وعده‌هاي صريحي كه قرآن كريم به ايشان داده است عقيده دارند كه طبق قانون خلقت و سنت آفرينش، تاريخ بر مبناي سنت‌هاي الهي‌ و وعده‌هاي خدايي به پيش مي‌رود و اگر چند روزي دنيا به نفع ستمگران تمام شده، ولي سرانجام حكومت مطلق جهان به دست صالحان و حق‌پرستان خواهد افتاد و امنيت و عدالت بر اساس قانون الهي در سرتاسر جهان برقرار خواهد شد. از آيات متعدد قرآن(بقره/ 1ـ3، ابراهيم/5، حجر/36ـ38. ، اسراء/33 و 81، انبياء/105، نور/55، نمل/62، قصص/5، حديد/17، بقره/148، آل عمران/83 و 200، نساء/47 و 59 و 60 و 77 و 159، مائده/14، انعام/44 و 158 و توبه/33 و... البته آيات مربوط به امام زمان چندين برابر اين مقدار است كه خواننده محترم را براي اطلاعات بيشتر به مطالعه كتاب‌هاي ذيل توصيه مي‌كنيم. 1. سيماي حضرت مهدي(عج) در قرآن، سيدهاشم حسيني بحراني، ترجمه سيد مهدي حائري قزويني، 2. امام مهدي از ديدگاه قرآن و عترت، علي دواني 3. مهدي در قرآن، رضا فيروز 4. المهدي في القرآن، سيدصادق حسيني شيرازي) به خوبي استفاده مي‌شود كه جهان روزي را در پيش دارد كه حكومت مطلق دنيا به دست پاكان و صالحان خواهد افتاد و روزي را كه مسلمانان انتظار مي‌كشند، همان روز قيام حضرت مهدي(عج) است. لازم به ذكر است كه تطبيق اين آيات نوراني بر وجود مقدس مهدي(عج) و حكومت جهاني آن حضرت تنها از راه روايات رسول گرامي اسلام و امامان معصوم امكان‌پذير است و همچون بسياري از موضوعات ديگر بدون استفاده از اين بيانات نوراني، آيات قرآن خاموش‌اند.
اعتقاد به ظهور مهدي موعود بخشي از اعتقادات اسلامي را تشكيل مي‌دهد و با وجود پاره‌اي از اختلاف‌نظرها در برخي جزئيات مربوط به شخص امام مهدي(عج) و نيز دربارة چگونگي ظهور و تشكيل حكومتِ آن حضرت، تمامي مذاهب اسلامي به آمدن چنين شخصيّتي در آخرالزمان باور دارند. برخلاف ‌نظر بعضي نويسندگان، اين عقيده به مذهب شيعه اختصاص نداشته و ندارد و عالمان و دانشمندان چهار مذهب اصلي اهل‌سنّت، يعني: شافعيان، حنبليان، مالكيان و حنفيان، به اين واقعيت تصريح دارند و هيچ محدّثي از محدّثان مسلمان نيست مگر آن ‌كه بعضي از احاديث نويد دهنده‌ي ظهور امام مهدي(عج) در آخرالزمان را روايت كرده است و در اين زمينه كتب زيادي نيز نگاشته شده است و محدثان فراواني احاديث فراواني احاديث مربوط به امام مهدي(عج) را در كتب خود آورده‌اند(براي مطالعه بيشتر ر.ك در انتظار قفنوس و مهدي منتظر در انديشه اسلامي. هر دو نوشتة هاشم العميدي، سيد ثامر، ص66 و 67، و همچنين سيد هادي خسروشاهي، مصلح جهاني و مهدي موعود از ديدگاه اهل سنت و علي دواني. دانشمندان عامّه و مهدي موعود و مهدي فقيه ايماني، الامام المهدي عند اهل السنه) و اين اخبار و بشارات راجع به ظهور آن حضرت و علائم و خصوصيات و جزئيات آن در كتب بزرگان علماء و مشايخ محدثين شيعه و سني متواتر، قطعي، مشهور و معروف است كه در امور اعتقادي و مذهبي جز چند مورد، كثرت اخبار و روايات به اين مقدار نيست و بايد گفت كه ايمان به رسالت پيغمبر اكرم(ص) و ساير اخبار غيبي‌ آن حضرت با ايمان به وقوع اين ظهور و عالم‌گير شدن دين اسلام به توسط حضرت مهدي(عج) ملازم و توأم است.
از اين‌رو مسأله انتظار و اميد به آينده‌اي درخشان و تشكيل حكومت عدل الهي بدست آخرين حجت الهي، مورد توجّه و عنايات ويژة نبيّ‌مكرم اسلام(ص) و ساير ائمّه اطهار(علیهم‌السلام) بوده است به طوري كه همواره پيروان خود را به انتظار و فراهم آوردن زمينه‌هاي ظهور و آمادگي روحي فردي و اجتماعي و نظامي و دوري از يأس و نااميدي، تشويق و ترغيب مي‌كردند. پيامبر(ص) فرموده‌ است: «انتظار الفرج عبادهٌ» و فرمود: «أفضَلُ اعمال امتي انتظار فرج الله عزّوجل»( بحارالانوار، ج52، ص122؛ الزام الناصب، ص137.) و فرمود: «طوبي للصّابرين في غيبته! طوبي للمقيمين علي محبّته! اولئك الذين وصفَهُمُ الله في كتابه و قال: «هديً للمتقين الذين يؤمنون بالغيب(بقره، آيه2 و 3.)»«خوشا به حال شكيبايان در هنگامة غيبت! خوشا به حال پابرجايان بر محبّت او! اين‌ها كساني هستند كه خداوند در كتابش، اوصافشان را چنين بيان داشته: ])قرآن[ هدايتي براي پرهيزگران است؛ همان‌‌هايي كه به غيب، ايمان مي‌آورند)
و فرمود: «المهديّ من ولدي الذي يفتح الله به المشارق الارض و مغاربها ذاك الذي يغيب عن اوليائه غيبةً لا يثبتُ علي القول بامامته إلّا من امتحن الله قلبه للايمان»( الزام الناصب، ج1، ص137)
«مهدي از فرزندان من است كه خداوند به وسيلة او شرق و غرب عالم را فتح مي‌كن. او كسي است كه از چشم دوستانش غايب خواهد شد و فقط كساني بر اعتقاد به او ثابت ‌قدم مي‌مانند كه خداوند دل‌هاي آن‌ها را بر ايمان، آزموده است»
«اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «انتظروا الفرج و لا تيأسوا من روح الله، فَاِن أحبّ الاعمال الي الله ـ عزوجلّ ـ انتظار الفرج. الآخذ بأمرنا معنا غداً في حظيرة القدس و المنتظر للفرج كَالمتسخِطِّ بدمه في سبيل الله»( بحارالانوار، ج52، ص123)
«منتظر فرج باشيد و از روح خدا مأيوس نشويد؛ زيرا محبوب‌ترين اعمال نزد خداوند، انتظار فرج است. به امر ما چنگ بزنيد تا كه فردا «حظيرة القدس» همراه ما باشيد. هر كس براي فرج انتظار بكشد، همانند كسي است كه در راه خدا در خونش بغلتد»
چه نوع انتظاري راجح و مورد سفارش معصومين(علیهم‌السلام) مي‌باشد؟
انتظار بر دو گونه است:
1. انتظاري كه سازنده است، تحرك‌بخش است، تعهدآور است، عبادت بلكه با فضيلت‌ترين عبادات است.
از مجموعه آيات و روايات اسلامي استفاده مي‌شود كه ظهور مهدي موعود حلقه‌اي است از حلقات مبارزة اهل حق و اهل باطل كه به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي‌شود. سهيم بودن يك فرد در اين سعادت موقوف بر اين است كه آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. امامان و رهبران معصوم الهي به طور روشن و صريح با ارائه تصويري مناسب از انتظار‌، روي برداشت درست و صحيح از مفهوم آن تكيه داشته‌اند و انتظار را از مقولة عمل به حساب آورده‌اند و لذا پيامبر(ص) فرمودند: «افضل‌ اعمال امتي انتظار الفرج»( كمال الدين، ج2، ص547، ح3)
2. انتظاري كه ويرانگر است، بازدارنده است، فلج‌كننده است و نوعي اباحي‌گري است. برداشت برخی افراد از مهدويت و قيام و انقلاب مهدي(عج) اين است كه صرفاً ماهيت انفجاري دارد. فقط و فقط با گسترش و اشاعه و رواج ظلم‌ها و تبعيض‌ها و اختناق‌ها و حق‌كشي‌ها و آنگاه كه اصلاح به نقطة صفر برسد و حق و حقيقت هيچ طرفداري نداشته باشد، ظهور اتفاق می‌افتد.
اين نوع برداشت از ظهور قيام مهدي موعود، و اين نوع انتظار فرج كه منجر به نوعي تعطيلی در حدود و مقررات اسلامي مي‌شود، به هيچ‌وجه با موازين اسلامي و قرآني و کلام ائمه(علیهم‌السلام) سازگار نمي‌باشد.
در پايان ذكر اين نكته لازم است كه انديشه پيروزي نهايي نيروي حقّ و صلح و عدالت، بر نيروي باطل و ستيز و ظلم، و استقرار كامل و همه‌جانبه ارزش‌هاي انساني، تشكيل مدينة فاضله و جامعة ايده‌آل و بالاخره اجراي اين ايدة عمومي و انساني به وسيلة شخصي مقدس و عالي‌قدر كه در روايات اسلامي از او به عنوان «مهدي» نام برده شده است، انديشه‌اي است كه كم‌ و بيش همة فرق و مذاهب اسلامي ـ با اختلافاتيـ بدان مؤمن و معتقدند. اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبيني‌ نسبت به جريان كلّي نظام طبيعت و سير تكامل تاريخ و اطيمنان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشر است.
اميد و آرزوي تحقق اين نويد كلّي جهاني انساني، در زبان روايات اسلامي «انتظار فرج» خوانده شده است.
«اللهم عجل لولیک الفرج»


فهرست منابع و مآخذ
1. قرآن كريم
2. كتاب مقدس
3. ابن منظور، لسان العرب، مؤسسه الاعلمي اللمطبوعات، بيروت، لبنان، 1426 ه‍ .ق.
4. آصف آگاه، سيد حسين، سوشيانت منجي ايرانويج، انتشارات آيندة روشن، چاپ اول، 1387.
5. تونه‌اي، مجتبي، موعودنامه فرهنگ‌ الفبايي مهدويت، انتشارات مشهور، چاپ بيست و ششم، 1390.
6. جوهري، صحاح
7. جمعي از نويسندگان، امام مهدي، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم، چاپ اول، 2009م.
8. حيدري، عزيزالله، مهدي تجسم اميد و نجات، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ اول، 1380.
9. خسروشاهي، سيد هادي، مصلح جهاني و مهدي موعود از ديدگاه اهل سنت، چاپ دوم، انتشارات اطلاعات، تهران، 1374ه‍ . ش.
10. دواني، علي، موعودي كه جهان در انتظار اوست، انتشارات دبيرخانة دائمي اجلاس حضرت مهدي موعود، چاپ چهارم، 1385.
11. دواني، علي، دانشمندان عامّه و مهدي موعود، چاپ سوم، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1361ه‍ . ش.
12. دهخدا، علي‌اكبر، لغت‌نامه، انتشارات مؤسسه لغت‌نامه دهخدا، تهران، 1377.
13. رضي، هاشم، سوشيانت موعود پيامبر آخرالزمان فرديسنان زردتشتي، انتشارات بهجت، چاپ اول، 1389.
14. زبيدي، تاج العروس، انتشارات داراحياء التراث العربي.
15. رضواني، علي‌اصغر، موعودشناسي و پاسخ به شبهات، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ اول، 1384.
16. شاكري زواردهي، روح اله، منجي در اديان، انتشارات بنياد فرهنگي مهدي موعود، چاپ اول، 1388.
17. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ترجمة منصور پهلوان، انتشارات مسجد مقدس جمكران، چاپ سوم، 1386.
18. صافي،‌ لطف اله، نويد امن و امان، انتشارات دفتر نشر آثار آية اله صافي، چاپ بيستم، 1386.
19. كامل سليمان، روزگار رهايي، ترجمه لطيف راشدي، انتشارات ارمغان طوبي، چاپ دوّم، 1387.
20. كلباسي اشتري، حسين، هزاره‌گرايي‌ در سنت مسيحي، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ وانديشة اسلامي، چاپ اول، 1388.
21. گرينستون، جوليوس، انتظار مسيحا در آيين يهود، ترجمة حسين توفيقي، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب، چاپ دوم، 1387.
22. مهدي فقيه ايماني، الامام المهدي عند اهل السنة، چاپ دوم، مجمع جهاني اهل بيت، قم، 1418ه‍.
23. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات مؤسسه الوفاء، بيروت ـ لبنان، 1403هـ.ق، 1938.
24. مجلة تخصصي انتظار، شمارة26ـ25.
25. مجلة موعود، حسين توفيقي، مقاله هزاره‌گرايي در مسيحيت، شمارة17.
26. مصطفوي، حسين، التحقيق في كلمات القرآن.
27. مهدوي‌فرد، عباس، فلسفة انتظار، انتشارات ياران قلم، چاپ اول، 1390.
28. هاشم العميدي، سيد ثامر، در انتظار قفنوس، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني،‌ چاپ پنجم، 1386.
29. هاشم العميدي، سيد ثامر، مهدي منتظر در انديشه اسلامي، ترجمه محمد باقر محبوب القلوب، انتشارات مسجد جمكران، 1380ه‍.ش.
30. يزدي‌حائري، علي،‌ الزام الناصب، انتشارات مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت ـ لبنان، 1404هـ.ق، 1984م

نام:
ایمیل:
نظر: