صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۰۸۲
صادق ملکی، کارشناس ارشد مسائل منطقه در گفتگو با بصیرت
نگاه تاریخی سران آنکارا به سوریه و عراق با ظرفیت های امروز ترکیه همخوانی ندارد. یکی از عوامل اصلی بحرانی که ما امروز در سوریه و عراق شاهد آن هستیم این که ترکیه با رفتن و با اتخاذ و یا با قرائت خاص از روایات تاریخی برای سیاست های مد نظر خود، عقبه تاریخی می سازد تا سیاست های خود را نزد افکار عمومی برای مردمش توجیه کند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل
چند روز قبل، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه موضع تازه ای درباره سوریه گرفت و روس ها از این موضع متعجب شدند. اردوغان با صراحت اعلام کرد دلیل اعزام نیروهای ارتش ترکیه به خاک سوریه تنها به این دلیل است به نظام «بشار اسد» در این کشور پایان داده شود. این موضع ترکیه که به نظر می رسید بعد از وقوع کودتای ناکام در این کشور و نیز بعد از گفتگوهای دوستانه آنکارا و مسکو، دیگر در دستور کار مقامات این کشور نیست، سبب تعجب روس ها و برخی تحلیل گران شد.
برای درک سیاست واقعی ترکیه در سوریه و دلیل این تناقضات ترکیه، خبرنگار گروه بین الملل بصیرت، گفتگویی را با صادق ملکی، کارشناس ارشد مسائل منطقه انجام داده است که مشروح آن در ذیل می آید. کارشناس ارشد مسائل منطقه معتقد است موضع اخیر ترکیه درباره سوریه چیز جدیدی نیست و این اظهارات موضع اصلی آنکارا درباره سوریه است.

بصیرت: با توجه به موضع اخیر اردوغان درباره سوریه، به نظر شما چرا رئیس جمهور ترکیه تا این اندازه نسبت به مسائل سوریه مواضع متناقضی دارد؟ 
اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، مواضع متناقضی ندارد، بلکه آن اظهارات مبنی بر این که هدف ترکیه از دخالت در سوریه، سقوط بشار اسد است، موضع اصلی ترکیه می باشد. ترکیه در ارتباط با سوریه در سال های اخیر با سیاست های سلبی سبب شده که وضعیت این کشور مطلوب رژیم صهیونیستی شود. در واقع ترکیه با اعزام گروه های تروریستی و تجاوز به سوریه، سبب کلنگی شدن و اوضاع وخیم برای مردم این کشور شده است. شرایطی که در حال حاضر و در سال های اخیر در سوریه و حتی در عراق وجود دارد، بخش مهمی از آن حاصل سیاست های توسعه طلبانه ترکیه بوده است.
 ترکیه سیاست های خود را با توجه به شرایط کشورهای مختلف بر مبنای سیاست های مبتنی بر نگاه قومی یا مذهبی تنظیم کرده و به اجرا می گذارد. در واقع مواضع آقای اردوغان در این که هدف ترکیه از دخالت در سوریه ایجاد تغییرات مثبت به نفع مردم است یک بیانیه و اظهاراتی بوده که با ورود وزارت خارجه ترکیه صورت گرفته است و تلاشی برای اصلاح موضع اولی و اصلی اردوغان می باشد. لذا اگر به سیاست های ترکیه از سال 2011 به بعد نگاه کنیم، عملا ترکیه با اعزام تروریست ها و با ایجاد تسلیحات و با پشتیبانی های مختلف لجستیکی برای تروریست ها در سوریه، زمینه هایی را ایجاد کرد که بحران سوریه به یک بحران بین المللی تبدیل شود و چتر امنیتی برای رژیم صهیونیستی ایجاد شود.
 سوریه خط اول مقاومت در مقابل با رژیم صهیونیستی بود که این خط مقدم، امروز دچار بحرانی شده که بیش از هر چیزی برای بقای خودش تلاش می کند. تمامی این موارد سیاست هایی بوده که ترکیه در سوریه اعمال کرده و همچنان این سیاست ها را اعمال می کند. نظرات ترکیه در رابطه با داعش تغییر نکرده است. داعش یک عنصر راهبردی در دست ترکیه است و از آن به عنوان یک برگ برنده در سوریه و عراق نگاه می کند. 
داعش در واقع ابزار اعمال قدرت ترکیه در سوریه و عراق می باشد. و گروه های تروریستی هم با هدایت ترکیه است که تغییر نام می دهند یک روز احرارالشام، جبهه النصره می شود و روز بعد به ارتش آزاد تغییر نام می دهد. توسعه طلبی و تجاوز ترکیه به سوریه آن قدر علنی شده که حتی اردوغان ادبیات مرسوم در سیاست بین المللی را رعایت نمی کنند و علیرغم مخالفت های دمشق و بغداد با دخالت های ترکیه در عراق و سوریه، دولت ترکیه با ندیدن این مخالفت به نقض حاکمیت مستقیم سوریه که مخالف قوانین بین المللی است، می پردازد. 

بصیرت: بنابراین این مواضع اخیر ترک ها، یک تغییر مهم در سیاست هایشان نسبت به سوریه محسوب نمی شود؟
ملکی: تغییر سیاست ترکیه در خصوص سوریه و عراق یک تغییر تاکتیکی بر سر اجبار می باشد. همان طور که ترکیه مدتی پیش راجع تمامیت ارضی سوریه و عراق صحبت می کرد. ادعا دارد که موصل تا چند مدت پیش جزء خاک ترکیه بوده است. وقتی این موضوع را اعلام کرد حتی در مورد قرارداد لوزان، شبه به وجود آورد. که این ایجاد شبه راجع قراداد لوزان در بخشی برای توجیه تجاوز ترکیه و برای آینده های دور یا نزدیکی که اگر شرایط نامطلوب بحرانی بیشتری در منطقه شد بتواند با زیر سوال بردن قرارداد لوزان از شرایط وخیم منطقه برای خودش سهم ببرد.
 ترکیه نسبت به حلب علایق تاریخی دارد، اما نگاه تاریخی سران آنکارا به سوریه و عراق با ظرفیت های امروز ترکیه همخوانی ندارد. یکی از عوامل اصلی بحرانی که ما امروز در سوریه و عراق شاهد آن هستیم این که ترکیه با رفتن و با اتخاذ و یا با قرائت خاص از روایات تاریخی برای سیاست های مد نظر خود، عقبه تاریخی می سازد تا سیاست های خود را نزد افکار عمومی برای مردمش توجیه کند. در صورتی که اگر تاریخ مبنای سیاست های روز کشورهای دنیا باشد بسیاری از نظم و نظامی که در حال حاضر بر نظام بین المللی حاکم، تغییر می کند. اگر کشورهایی مانند ایران، مصر و هند بخواهند امروز تاریخ را مبنای خودشان قرار دهند، بسیاری از همسایه های آن ها در قلمرو خودشان قرار می گیرد، ولی عقلانیت ایجاب می کند ما از تاریخ برای پل ارتباطی و دوستی استفاده کنیم، اما متاسفانه نگاه نوعثمان گرایی که الان مسلط بر سیاست خارجی و داخلی ترکیه هست در سیاست خارجی و داخلی برای این کشور مشکلات عدیده ایی ایجاد کرده است. این مشکلات عدیده بسیاری از موفقیت ها از جمله موفقیت های اقتصادی دولت حزب عدالت و توسعه را در یک شیب آرام، بر باد می دهد. سقوط ارزش لیر در حال حاضر یکی از نشانه های بارز صدماتی است که از قبال سیاست های دولت آنکارا، اقتصاد و مردم ترکیه متحمل آن شده اند.

بصیرت: روسیه از مواضع اخیر اردوغان نسبت به سوریه تعجب کرده است؟ آیا این موضوع سبب وضعیت جدیدی در روابط ترکیه و روسیه می شود؟
ملکی: روابط ترکیه و روسیه بر اساس همان نگاه تاریخی، یک روابط مبتنی بر دشمنی است. یعنی مردم آناتولی، مخصوصا مردم آن بخش آسیایی خاطرات تلخی از روس ها دارند و نگاه روس ها به ترکیه به عنوان یک عامل غرب در منطقه دیده می شود.
عضویت ترکیه در ناتو یک درک و مفهوم راهبردی برای مسکو دارد. روابطی که در حال حاضر بین مسکو و آنکارا برقرار است، یک رابطه تاکتیکی مبتنی بر منافع زودگذر می باشد. 


یعنی اگر قرار باشد ترکیه مجبور به گزینه انتخاب شود، حتما غرب و آمریکا را انتخاب خواهد کرد، زیرا هم از نظر تاریخی (منظور تاریخ معاصر) در صف کشورهای غربی بوده و هم در دوران جنگ سرد، جبهه اصلی جنوبی ناتو، ترکیه بوده که دژی در برابر نفوذ کمونیست ها قرار داشت. در حال حاضر ترکیه در موضوعات کلان سیاست های بین المللی همراه با غرب بوده است. در موضوع کریمه با روس ها اختلافات جدی دارد و در موضوع اوکراین با آمریکا و غرب هماهنگ می باشد. لذا روابطی که امروز بین مسکو و آنکارا وجود دارد یک روابطی است مبتنی بر نیازهای متقابل مسکو و آنکارا که آن را توجیه می کند. به عنوان مثال ترکیه به گاز نیاز دارد و قیمت های گاز را نسبت به ایران با روس ها متعادل می کند و روس ها هم به فروش گاز نیاز دارند. ترکیه در بخش مقاطع کاری و در بخش صادرات محصولات کشاورزی به بازار مسکو نیاز دارد و روس ها نیز نیازهای متقابلی در رابطه با ترک ها دارند. این نیازهای متقابل در شرایط عادی و یا شرایطی که بحران قابل کنترل می باشد، قابل توجیه خواهد بود. اما اگر روزی به انتخاب گزینه ها دو کشور برسند، حتما نگاه هر دو کشور به یکدیگر نگاه منفی خواهد بود. 
سقوط سوخو یک رویداد و یک خطای راهبردی بود که ترکیه انجام داد. به نوعی سقوط سوخو را بایستی ما سیگنال این ببینیم که غربی ها از کانال ترکیه در رابطه با اوکراین، روس ها را تنبیه کردند. این نگاه را می توان به سقوط سوخو داشته باشیم. لذا تلقی این که همکاری امروز مسکو و آنکارا تبدیل به یک همکاری راهبردی باشد، امری بسیار دور از ذهن است. این که برخی صاحب نظرها مطرح می کنند که شانگهای می تواند جایگزین اتحادیه اروپا برای ترکیه شود، این موضوع یک تلقی غلط می باشد. هدف ملی و فرادولتی ترکیه پیوستن به اتحادیه اروپا است و این هدفی است که فراتر از تصمیم دولت اردوغان قرار دارد. دقت کنید حدود70 الی80 درصد اقتصاد ترکیه متکی به تجارت با غرب می باشد. 50 درصد از 150 میلیارد حجم تجاری ترکیه فقط با اتحادیه اروپا می باشد. لذا نبایستی ما فراز و نشیب های مقطعی روابط ترکیه با غرب و یا اتحادیه اروپا را مبنا قرار دهیم و به این تحلیل برسیم که ترکیه از غرب رو به سمت شرق کرده است.

بصیرت: در همین حال که اردوغان چنین موضعی را داشت، خبر سفر لاوروف وزیرخارجه روسیه برای گفتگو درباره مقابله با تروریسم و یافتن راه های سیاسی حل بحران در سوریه به ترکیه منتشر شد. این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
ملکی: در این زمینه به طور مشخص چالش اصلی در سوریه و عراق، بین ایران و ترکیه می باشد. ولی وزرای خارجی با همدیگر گفتگو می کنند. گفتگوی وزیر خارجه یا سفر وزیر خارجه روسیه به آنکارا هم در همین جهت تلقی و ارزیابی می شود. آمریکایی ها در اوج جنگ سرد با روس ها متقابلا با یکدیگر رابطه داشتند. در سفرها حرف های مثبتی انجام می شد. وظیفه دیپلمات ها، وظیفه نظامی نیست. وظیفه آنها گفتگو است. ایجاد صلح، همکاری و ایجاد فضای مثبت می باشد. و زبان آنها، زبان گفتگو است، لذا فضایی که الان وزیرخارجه ترکیه، ایران و روسیه استفاده می کنند. مربوط به وظیفه دیپلماسی است که بر عهده آنها می باشد. لذا در این سفرها من نمی گوییم مبنای همکاری باشد حتما اگر عقل بر اعتماد باشد و سیاست را بر اساس برد ـ برد تنظیم کنند و عقلانیت در منطقه حاکم شود، می تواند همکاری شکل بگیرد و بحران سوریه و عراق در چارچوب مرزهای این دو کشور به سوی حل شدن حرکت کند.
 ایران از اول مهم ترین راه حل سوریه را گفتگوهای سیاسی اعلام کرده است. روس ها هم با این نگاه موافق هستند. شاید ترک ها جدیدا با توجه به مشکلاتی که بحران سوریه و عراق در سیاست خارجی و داخلی برای آنها ایجاد کرده است، احساس کردند که بایستی از راه رفته بازگردند و رفتار خود را اصلاح کنند. این اصلاح رفتار اگر از حرکت تاکتیکی به یک حرکت راهبردی تغییر کند، می توانیم بگوییم که امید ایجاد شده که بحران سوریه و عراق حداقل در میان مدت به سوی شرایط مطلوب و بهبودی حرکت کند و گرنه بسیاری از این گفتگوها را در گذشته دیدیم که فضا را برای تروریست ها ایجاد کرد تا خودشان را بازسازی کنند و عملیات جدیدی را انجام دهند و شرایط میدانی را تغییر دهند. در آتش بس قبلی همین اتفاق افتاد. الان در شرایط میدانی در حلب، نیروهای سوری و مقاومت شرایط مطلوبی دارند. نبایستی دوباره این شرایط مطلوب با گفتگوهای صلحی که بهانه آن صلح می باشد، اما هدف آن تجهیز تروریست ها است، شرایط حلب به زیان جبهه مقاومت و به نفع تروریست ها تغییر کند.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد ایران و ترکیه در این جغرافیا زندگی می کنند. ترکیه، آمریکا و اروپا از این جغرافیا دور هستند. بیشترین زیان این بحران را کشورهای خاورمیانه و همسایه نزدیک آنها که ایران و ترکیه باشد، خواهند دید. لذا یکی از مهم ترین موضوعاتی که در دستور کار تهران و آنکارا بایستی باشد، حل و فصل صلح آمیز بحران عراق و سوریه هست. در این نگاه نباید نگاه تنگ نظرانه مذهبی و قومی حاکم باشد. عقلانیت سیاسی را بایستی به اصطلاح حاکم کنند و بر اساس برد ـ برد و منافع متقابل و از همه مهم تر، تامین منافع مردم سوریه و عراق باید مدنظر تهران و آنکارا باشد. 
اگر بر این مبنا حرکت کنند من اعتقاد دارم این نزدیکی دیدگاه تا حدود زیادی می تواند با توجه به پتانسیل و قدرتی که این دو تا کشور دارند و اگر این دو قدرت مکمل همدیگر باشند، می توانند نظرات خودشان را تا حدود زیادی به واشنگتن و مسکو تحمیل کنند و شرایط مطلوب تری از امروز ایجاد کنند. اگر این موضوع به سرانجام نرسد در بلندمدت قدرت های بین المللی به طور مشخص روسیه و آمریکا می توانند با توجه به ظرفیتی که در بحران دارند، تصمیماتی را بگیرند که این تصمیمات خسارت اولیه آن متوجه منطقه از جمله ایران و ترکیه خواهد بود. مثلا در موضوع کردی الان بین ترکیه و آمریکا یک اختلاف نظر جدی وجود دارد. لذا به جای این که ترکیه و ایران در تنظیم روابط خود با آمریکا و مسکو با بیم و امید حرکت کنند، بهتر است با اعتماد به یکدیگر این بیم را کاهش دهند و با امید و اعتماد متقابل فضایی را ایجاد کنند بتوانند تغییرات واقعی در صحنه بحران ایجاد کنند. 
 البته با توجه به شرایطی که ترکیه ایجاد کرده استف ما در نگاه کلان، نگاه مثبتی به ترکیه داشته و داریم. ما در نگاه کلان طبق پیام انقلاب اسلامی، نگاه مثبتی به اتحاد مسلمانان داشته ایم./ 

با تشکر از جناب آقای ملکی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: وحید قاسمی

نام:
ایمیل:
نظر: