رسول سنائیراد/ یکی از ابعاد ننگین فتنه ۸۸، ورود و بازیگری بیگانگان و ایفای نقش آشکار در آن بود که گرچه حین فتنه با توجه به پیامدهای منفی آن بر افکار عمومی داخل کشور، لو رفتن ماهیت بیگانهپسند بازی فتنهگران و ریزش پیادهنظام فریبخورده آنان، سعی در کتمان آن شد، اما ورود نیروهای وابسته به سفارت انگلیس در اردوکشیهای خیابانی، فعال بودن رسانههایی، چون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا (VOA)، العربیه و... در عرصه جنگ روانی و خدماتدهی شبکههای مجازی و ارتباطی، چون فیسبوک و توئیتر در جهتدهی و فضاسازی به نفع فتنه، رسوایی بیگانگان و فتنهگران را در همان زمان که آتش فتنه زبانه میکشید، فراهم آورد. افزون بر این، اعترافات هیلاری کلینتون مبنی بر حمایتهای سخاوتمندانه آمریکاییها که حتی مانع تعمیر دورهای توئیتر شده بودند، اهمیت فتنه و فتنهگران را نزد بیگانگان معلوم کرد.
پاسخ به چرایی این اهمیت را میتوان در مواضع ضمنی و به ویژه مناظرات انتخاباتی کلینتون و ترامپ جستوجو کرد که در رقابت برای نمایش عمق کینه و دشمنی خود با جمهوری اسلامی ایران، آنچه را جنبش سبز و جریان میانهرو در ایران مینامیدند، مایه تضعیف نظام دانسته و از حمایت از آن در راستای اهداف خبیثانه خود به سخن گفتند.
در حالی که فتنه ننگین و فرصتسوزی هشت ماهه پس از انتخابات ۸۸ با حماسه بزرگ مردمی در ۹ دی فروکش کرده بود، حمایت بیگانگان از فتنهگران همچنان ادامه یافت. پس از فتنه، نه تنها بسیاری از عناصر فراری فتنه در کشورهای غربی پذیرفته شده و فضاسازی سنگین حقوق بشری نیز برای ممانعت از هرگونه برخورد با عوامل اصلی و سران داخل فتنه در دستور کار قرار گرفته بود، بلکه تشدید فشار بر نظام برای دامن زدن به شکافهای برآمده از فتنه و فرسایش توان و قدرت نظام از طریق تحریمهای اقتصادی وارد مرحله جدیدی شد و روند مذاکرات هستهای که تا پیش از فتنه ۸۸ در وضعیت مناسبی قرار گرفته بود، مختل شد.
پیش از فتنه روند قدرتیابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ناکامی نظام سلطه در فروپاشی نظام یا مهار این روند، استکبار غربی را ناچار به پذیرش واقعیت استحکام نظام کرده و مذاکره با آن را اجتنابناپذیر یافته بود؛ اما بروز فتنه با لجاجت سران آن در داخل که با قانونشکنی، اردوکشی، متهمسازی نظام به تقلّب و چنگ کشیدن بر اعتبار سیاسی آن دنبال میشد، طمع بیگانگان به اختلافات و شکافهای داخلی را برانگیخت و آنان را به سوی بهرهگیری از سیاست فشار بیرونی و تحریم فلجکننده برای دامن زدن به شکافها و تبدیل آن به نافرمانی، شورش و فروپاشی داخلی سوق داد. بهگونهای که در مقطعی به دنبال تحریم بنزین و مختل کردن حملونقل در کشور بوده و در مقطع دیگر با تشدید تحریم دارویی و به گروگان گرفتن سلامت مردم برای تحریک عاطفی بیماران و بستگان آنان به تحریم سوخت هستهای به راکتور تهران رو آوردند؛ البته همانگونه که نظام از فتنه ۸۸ عبور کرده و با هوشیاری ملت بصیر حماسه ۹ دی را خلق کرده بود، این تحریمهای ظالمانه نیز زمینه خلق فرصتهای جدیدی، چون افزایش تولید بنزین با اختصاص بخشی از ظرفیت مراکز پتروشیمی و تولید صفحات سوخت هستهای به غنای ۲۰ درصد با همت دانشمندان هستهای و در رأس آنان شهید شهریاری فراهم آمد و دشمن از دستیابی به اهداف پلیدش بازماند.
البته سیلی محکم مردم و نظام در ۹ دی به فتنهگران و حامیان آنان، به کینه دشمن خبیث دامن زد و از این رو برای جبران آن، خط فشار و تحریم خود را با تصور ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت شدیدتر کرد که هزینههایی تحمیل شد و به زعم خود توانست در بخشی از نخبگان، محاسبات را تغییر دهد؛اما رو شدن خصلت دشمن که امروز هم با نقض برجام، آن را به نمایش گذاشته، این ظرفیت معرفتی در مردم را تقویت کرد که آمریکا هیچگاه دشمنی و خباثت خود علیه کشورمان را کنار نگذاشته و به نتیجهای کمتر از اعمال سلطه بر کشور و بازگرداندن ما به دوران وابستگی و تبدیل به ژاندارم تابع و مطیع در منطقه راضی نخواهد بود؛ از این رو بیاعتمادی به آمریکا در عمق فرهنگ سیاسی مردم ما نهادینه شده و نسل جوان هم با تجربهای که از مذاکرات هستهای و برجام به دست آورده و معرفتی که کسب کرده است، با نسل گذشته که کودتای سیاه ۲۸ مرداد و فاجعه ۱۶ آذر در سال ۱۳۳۲، حمایت از رژیم مستبد پهلوی و تبدیل سفارت آمریکا به لانه جاسوسی پس از انقلاب، تجاوز نظامی به صحرای طبس، حمایت از صدام متجاوز و سرنگونسازی هواپیمای مسافربری ما را به یاد داشته و در حافظه تاریخی ضد آمریکاییاش جای داده، همنظر شده و به این ذات استکباری، فریبکارانه و غیرقابل اعتماد کاخ سفید و دولتمردان آن پی برده است.