به عبارت
دیگر، ذوقزدگی برای فرود یک فروند ایرباس در مهرآباد و آن را حاصل برجام دانستن
در شرایطی صورت میگیرد که براساس همین برجام، حدود ۱۳هزار ماشین سانتریفیوژ فعال
در کشورمان از کار متوقف شده، قلب رآکتور اراک بتنریزی شده، سایت فردو تغییر
کاربری داده، غنیسازی ۲۰درصد اورانیوم تعلیق شده و ذخایر استراتژیک آن به خارج منتقل
شده و... و این در حالی است که به قول سیدعباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد کشورمان،
هنوز «شرایط بانکهای ما به حالت عادی برنگشته» و یا اینکه مطابق با اعلام بانک مرکزی،
بدهی خارجی ایران از دیماه سال ۹۴ همزمان با آغاز اجرای برجام تاکنون بیش از ۴۴ درصد
افزایش یافته است!!! منظور این است که اجرای برجام و توقعات از آن، آنگونه که
منظور بود، حاصل نشده و اگر در شرایط کنونی، آنهم بعد از یک سال، یک فروند ایرباس
خریداری شده، این دستاورد چندانی نیست که بخواهیم آن را مقابل دادههای خود در
برجام اندازهگیری کنیم و اینگونه ذوقزده شویم.
جالب آن
است که ذوقزدگی برخی در داخل کشور از حاصل شدن این دستاورد حداقلی از اجرای
برجام، در حالی است که آمریکاییها از تغییر شرایط برجام و به تعبیر آنها، تبدیل
کردن برجام به توافقی خوب سخن میگویند. بنابراین، در شرایطی که طرفمقابل به همین
اجرای کاریکاتوری برجام مایل نیست و درصدد است تا ستاندههای ایران در برجام را به
کمتر از این هم کاهش دهد و در مقابل، بر حجم دادههای ایران نیز بیفزاید، هیاهوها
و ذوقزدگیهای برخی طیفها در داخل کشور و عدماعتراض آنها بر سیاست کجدار و
مریز آمریکا در اجرای برجام، میتواند مقدمه و زمینه لازم را برای آمریکاییها،
جهت سختتر کردن شرایط بر ایران، فراهم کند؛ زیرا این ذوقزدگیها و بزرگمناییها،
آمریکاییها را به این نتیجه میرساند که ایران به کمتر از آنچه که هست نیز میتواند
راضی شود.
شبیه همین
وضعیت در پی اظهارنظر برخی مسئولان در روزهای اخیر نیز قابل مشاهده است؛ وقتی
اینها می گویند که در نبود برجام، در پرداخت حقوق کارمندان دولت نیز دچار چالش میشدیم،
برخی سناتورها و کارشناسان آمریکایی نیز در یک موضعگیری اعلام می کنند که اوباما
نمیدانست که چه اهرمی در دست دارد. لذا مسئولین باید توجه کنند موضع گیری آنها
جدای از کاربرد داخلی و جریانی، منافع ملی را به خطر نیندازد.