صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

فرهنگی >>  فرهنگی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۸۵۷
بررسى پیام ها و پیامدهاى حادثه پلاسکو
وقتى که همه توجه ها و تلاش ها باید معطوف بر نجات جان آتش نشانان مى بود، کاسبان درد و رنج مردم از این اتفاق هم نگذشتند و به دور از هرگونه خطر، شروع به لجن پراکنى کرده تا از این آب گل آلود ماهى مراد خود را بگیرند و به مقاصد کثیف سیاسى خود برسند.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی
به گزارش گروه فرهنگی بصیرت به نقل از خبرگزاری تسنیم، حادثه آتش سوزى و فروریختن ساختمان پلاسکو در قلب تهران، با توجه به خسارت هاى جانى و مالى، قلب هر انسان نوع دوست و به ویژه تمامى ایرانیان با هر نوع فکر و عقیده اى را به درد آورد. در این حادثه دلخراش، از یک سو اوج ایثار و فداکارى آتش نشانان قهرمان به نمایش درآمد و از سوى دیگر خانواده هایى داغدار عزیزان خود شدند.

حضور تمامى مسؤولان دست اندرکار در صحنه و پیام هاى صادرشده از سوى مسؤولان نظام، از پیام رهبر معظم انقلاب گرفته تا پیام هاى سران قوا و دیگران، همگى از عمق، ابعاد، آثار و پیامدهاى این حادثه تلخ و ناگوار حکایت مى کند. به طور قطع، هر حادثه بزرگ، به اندازه بزرگى اش درس ها و عبرت هاى بزرگ و فراوانى خواهد داشت. آنچه بسیار مهم و باارزش است، توجه جدى مسؤولان کشور در تمامى سطوح و همه آحاد مردم به این درس ها و عبرت ها است؛ از همین رو این حادثه را نباید به فراموشى سپرد و به راحتى از کنار آن عبور کرد. باید بر روى این حادثه تأمل کرد و از درس هاى آن عبرت گرفت. رسانه هاى کشور و به ویژه رسانه ملى، در این زمینه رسالت بزرگى بر دوش دارند که نباید آن را فراموش کنند.
درباره این واقعه چند نکته گفتنى است:
1. سرمایه اجتماعى: در حالى که در سال هاى گذشته صدها شبکه ماهواره اى و انبوهى از شبکه هاى مجازى در یک قالب کارى تعریف شده به دنبال آن بوده اند که ایمان، وحدت، عرق ملى و روحیه ایثارگرى در جامعه اسلامى ما را مذموم کنند؛ اما فداکارى آتش نشانان و قدرشناسى ملت در سراسر کشور نشان داد که جامعه ما با انباشتى از سرمایه اجتماعى و همدلى ملى روبه رو است و در برهه هاى حساس جنبه هاى خود را نشان مى دهد.
قبل از واقعه ساختمان پلاسکو و احساس همدلى آحاد مردم نسبت به آتش نشان ها و قدرشناسى عمومى از فدارکارى آنان، نمونه هاى مشابه «همدلى ملى» و قدردانى مردم را در تجلیل از شهداى غواص و هم چنین مدافعین حرم شاهد بوده ایم.
رمز و راز «همدلى ملى» و احساس مشترک مردم، تجلیل از ایثارگرى و شهادت طلبى براى اهداف والا و مقدس است. مردم ایران با قدرشناسى و بر اساس فطرت الهى با آتش نشان ها، شهداى غواص و مدافعین حرم برخورد نمودند. پاسداشت ایثار و فداکارى، نشانه ى مهمِ زنده بودن «هویت ملى و دینى» و رستاخیز فطرى مردم ایران است.
2. صداوسیما: رسانه ملى مهم ترین نقش را در اطلاع یابى مردم از این رخداد داشته و با پوشش لحظه به لحظه آن در حال داغ نگه داشتن این موضوع است و اجازه نداده رسانه ها و شبکه هاى غربى، مدیریت افکار عمومى را در این مسأله به دست گیرند؛ ازاین رو این رسانه باید آرام آرام از فضاى احساسى ایجاد شده در اطراف این موضوع به مباحث تکنیکى و فنى آینده نگرى در بحران و مقابله با آن بپردازد.
3. مدیریت بحران: یکى از فرصت هایى که این موضوع براى نظام ایجاد کرد، ظرفیت شناسى «ستاد مدیریت بحران» بود؛ ستادى که در سال 1387 زیر نظر وزارت کشور شروع به کار کرد و قرار بود از زلزله بم (1382) به عنوان یک هشدار براى مقابله با تهدیدات و آسیب ها استفاده کند؛ اما با گذشت 13 سال از این رخداد، حادثه پلاسکو نشان داد، این ستاد باید ظرفیت ها و قابلیت هاى خود را افزایش دهد.امید است این حادثه مسؤولان و ما مردم را بیشتر با اهمیت زیست انسانى و محیطى و لوازم آن آشنا کند و در این حادثه و عبرت هاى آن تأمل بیشترى شود.


آخرین روز دى ماه با خبر تلخى آغاز شد، وقوع آتش سوزى در ساختمان 54 ساله پلاسکو که در برابر شعله هاى عظیم آتش تاب نیاورد و در انتها فروریخت و دلاوران آتش نشان را در خود فرو برد. حادثه اى که در کنار خسارت اقتصادى عظیم خود، منجر به تلفات جانى جبران ناپذیرى شد و بهترین جوانان عرصه ایثار و فداکارى را از ملت شریف ایران گرفت.
بعد از فروریختن پلاسکو تلاش هاى همه جانبه براى نجات آتش نشانان محبوس شده در زیر آوار آغاز شد. تلاش هایى که در عمق فاجعه، جلوه گاه ایثار، تلاش و همت جهادى مردم براى نجات این جوانان ازجان گذشته بود، از تشکیل صف در برابر پایگاه هاى اهدا خون گرفته تا تهیه مواد غذایى براى تلاشگران امداد و نجات، حضور تیم هاى امداد و نجات شهرهاى دیگر در تهران براى تسریع کمک رسانى به مصدومان حادثه و هم چنین برگزارى مراسم دعا و توسل براى نجات آتش نشان هاى محبوس در آوار توسط مردم و هیئات مذهبى که تسلایى بود بر آلام داغ دیدگان این حادثه.
اما در این میان نکته اى که بیش ازپیش مردم داغدار را آزرده خاطر کرد، آغاز بحث وجدل ها و سیاسى کردن موضوع فروریختن ساختمان پلاسکو در فضاى رسانه اى بود، مردم چشم انتظار و دل نگرانى که رسانه ها را به امید خبر نجات عزیزانشان دنبال مى کردند با فضایى روبه رو شدند که گویى مسأله نجات دلاوران و قهرمانان آتش نشان به مسأله دست دو تبدیل شده و موضوع اصلى، بهره بردارى از فاجعه پلاسکو براى تسویه حساب هاى سیاسى است.
وقتى که همه توجه ها و تلاش ها باید معطوف و متمرکز بر نجات جان آتش نشانان مى بود، کاسبان درد و رنج مردم از این اتفاق هم نگذشتند و به دور از هرگونه خطر، شروع به لجن پراکنى کرده تا از این آب گل آلود ماهى مراد خود را بگیرند و به مقاصد کثیف سیاسى خود برسند، آن هم درحالى که آتش نشان هاى ازجان گذشته محبوس در زیر میلیون ها تن آهن و بتن با مرگ دست وپنجه نرم مى کردند.
در این میان، پیام حکیمانه و به موقع مقام معظم رهبرى درباره حادثه آتش سوزى و ریزش ساختمان پلاسکو، حجت را بر مسؤولین تمام و راه را بر کاسبان درد و رنج مردم بست:
«حادثه ى دردناک آتش سوزى و فروریختگى ساختمان در مرکز شهر مایه اندوه و تأسف و نگرانى عمیق اینجانب است. شهامت و فداکارى آتش نشانانى که در عملیات نجات مردم، خود دچار حادثه ى خطیر شده و در حال فداکارى متعهدانه به امتحانى دشوار گرفتار آمده اند، دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانى و اندوه، آکنده مى سازد.
در حال حاضر همه ى تلاش ها باید براى نجات جان گرفتارشدگان جهت دهى شود. رسیدگى به علل حادثه مسأله ى بعدى است.
از همه مسؤولان مى خواهم همان گونه که در این چند ساعت، تلاش کرده اند کار مجاهدانه ى خود را ادامه دهند و وظیفه ى فورى را بر هر حرف وحدیثى مقدم بدارند.خداوند کمک فرماید، ان شاءالله.»
ایشان در جایگاه پدرى دلسوز و دل نگران که از داغ فرزندانِ آتش نشان خود اندوهگین است، مسؤولین را از درگیر شدن در بازى هاى سیاسى این حادثه بر حذر داشته و تأکید مى کنند همه تلاش ها باید در راستاى کمک و نجات آتش نشان هاى درگیر در این حادثه جهت دهى شود. درجه اول اهمیت در این زمان نجات جان کسانى که در خط مقدم ایثار و فداکارى براى نجات جان مردم قرار دارند و علت یابى چرایى وقوع این حادثه و مشخص شدن مقصرین، مسأله اى است که باید پس از اتمام عملیات نجات مورد بررسى قرار بگیرد.
هم چنین نکته ى شاخص پیام مقام معظم رهبرى که باید در ادامه و حتى پس از پایان این حادثه نصب العین مسؤولین قرار بگیرد، «عمل به وظیفه» و دورى از حرف وحدیث هاى حاشیه اى است که اگر عمل به وظیفه که چیزى جز «تلاش مجاهدانه» براى خدمت به مردم نیست، توسط مسؤولین موردتوجه قرار گیرد، دیگر در آینده شاهد چنین فجایعى نخواهیم بود.


*    تجلیل از حماسه با شکوه آتش نشانان
در میان مشاغل گوناگونى که در جامعه امروز وجود دارد، برخى حرفه ها و شغل ها براى تأمین آرامش، امنیت، سلامت و مقابله با حوادث و بحران هاى احتمالى و... ایجاد شده اند که در پرتو آن ها افراد جامعه در امنیت و آرامش به سر می برند. کسانى که به این قبیل حرفه ها روى مى آورند پیش از نیاز شغلى، از عشق وانگیزه بالایى براى خدمت رسانى به مردم برخوردارند؛ مردان و زنانى که روز و شب، در سرما و گرما و سخت ترین شرایط براى خدمت به همنوعان خود در آماده باش کامل قرار دارند.
یکى از این اقشار آتش نشان ها هستند که دشوارى ها، خطرات و زیان هاى ناشى از نوع کار آن ها بسیار زیاد است. واژه مقدس آتش نشان همیشه فرشته نجات را براى مردم و جامعه تداعى مى کند. آتش نشان ها معمولا براى نجات جان انسان ها، در برخى موارد حیوانات، حفاظت از ثروت هاى عمومى و ملى و ارائه خدمات بشردوستانه پاى در راه مأموریت خود مى گذارند.
به جرأت مى توان گفت خطرات ناشى از حرفه آن ها با فعالیت نیروهاى نظامى و امنیتى که مشغول پاسدارى از امنیت و تمامیت ارضى کشور، به ویژه در نقاط صفر مرزى هستند، برابرى مى کند. به همین دلیل هم قانونگذار مشخص کرده که هرگاه مأمور آتش نشانى در راه انجام وظیفه جان خود را از دست بدهد، شهید محسوب شود.
در واقع، آتش نشان ها به دل آتش مى زنند تا هم از جان و هم از مال مردم حفاظت کنند. آن ها با علم به خطرات آتش، به استقبال شعله ها مى روند تا حتى جان یک نفر را نجات دهند؛ لذا باید گفت که آتش نشانى شغل نیست، بلکه عشق است و اگر کسى عاشق نباشد نمى تواند در جرگه این اسطوره هاى ایثار قرار گیرد.
آتش نشان ها همان طور که از اسمشان پیداست براى فرو نشاندن شعله هاى آتش وارد میدان مى شوند؛ خواه این آتش سوزى محدود و جزئى باشد، خواه عظیم و خطرناک، مانند آتش سوزى ساختمان پلاسکو که به فروریختن کامل این ساختمان 15 طبقه منجر شد و عده اى از این مردان جهادگر و شجاع در زیر انبوهى از آوارهاى سنگین گرفتار شدند. حادثه اى که نه تنها خانواده هاى این عزیزان را داغدار کرد، بلکه عموم مردم ایران را در بهت و ماتم فرو برد. اما باز هم دوستان و همکاران شان باید بسیج مى شدند تا آن ها را از زیر خروارها خاک و سنگ و آهن و... نجات دهند، یا پیکرهاى شان را به خانواده هاى شان بسپارند.
در این حادثه سهمگین از دقایق اولیه وقوع حادثه تلاش هاى طاقت فرساى آتش نشانان به طور زنده و مستقیم از رسانه ملى در معرض دیدگان ملت ایران و جهان قرار گرفت و مردم فهیم ایران هم در سراسر کشور قدردان و دعاگوى هموطنان خود در آتش نشانى بودند و عشق و محبت خود را با اهداى خون و دسته هاى گل به آتش نشانان در مناطق مختلف کشور نشان دادند.
اگرچه مشاهده صحنه هایى از بى توجهى و کم توجهى برخى از مردم به عمق حادثه که با تجمع غیرضرورى در ساعات اولیه وقوع و گرفتن عکس هاى سلفى و... حتى برخى حرکت هاى نامناسب در برابر دوربین زنده تلویزیون دل انسان را به درد مى آورد، اما قاطبه مردم قلب شان براى آتش نشانانى مى تپید که ساعت ها در زیر آوار محبوس شده بودند.
البته ناگفته نماند تنها سازمان آتش نشانى و خدمات ایمنى تهران که یکى از سازمان هاى وابسته به شهردارى تهران است، درگیر حادثه ساختمان پلاسکو نبود و از همان ساعات اول سازمان ها و نهادهاى مختلف امدادى با مدیریت و محوریت شهردارى تهران با تمام امکانات به میدان آمدند اما بار اصلى در مدیریت و اجرا بر عهده مدیریت شهرى بود که با مشى جهادى و مدیریت لحظه به لحظه صحنه حادثه را پیگیرى مى کرد. باشد تا با احساس مسؤولیت مردم و مسؤولان، دیگر شاهد چنین حوادث ناگوارى نباشیم.


*    پیشگیرى، بهترین روش اداى دین به شهداى آتش نشان
اگر زاویه نگاه خود را نسبت به فروریختن ساختمان پلاسکو تغییر دهیم، مى بینیم که این حادثه بیشتر از جنبه احساسى و عاطفى اش از دردى بزرگ در لایه هاى پنهان زندگى اجتماعى مردم ایران فریاد مى زند.
جایى که نادیده گرفتن توصیه هاى ایمنى و تمرکز بیش از حد بر نفع شخصى باعث مى شود تا هزینه چند صد میلیونى ایمن سازى ساختمانى مانند پلاسکو 1000 میلیارد تومان خسارت مستقیم را به مجموع ساکنان آن تحمیل کند.
خیلى ساده و ملموس است که خسارت روحى و روانى که در چند روز گذشته بر مردم تحمیل شد بسیار بیشتر از خسارت مالى واردشده بر مالکان ساختمان پلاسکو است.
این قبیل بى مبالاتى اخلاقى فراگیر در کشور سال هاست حوادث دردناک بزرگى را به مردم تحمیل کرده است و شاید بتوان گفت بزرگترین علت وقوع چنین حوادثى، تمرکز بیش از حد بر نفع شخصى و نادیده گرفتن منافع عمومى و از آن مهم تر فراموش شدن مسؤولیت هاى اجتماعى هر کدام از ما شهروندان است.
سالهاست تولید خودروهاى بى کیفیت، انبوه سازى بدون در نظر گرفتن استانداردهاى حداقلى، بى توجهى به قوانین راهنمایى و رانندگى، نادیده گرفتن اصول ایمنى به دلایل واهى، حوادث تلخ و غم بار زیادى را به مردم تحمیل کرده است.
این سبک زندگى در درازمدت، یک ملت بزرگ و داراى سرمایه بزرگ فرهنگ دینى و ملى را به قهقرا خواهد برد و تاریخ کهن و تعالیم اخلاقى نادیده گرفته شده، تاب مقاومت در برابر حس بى مسؤولیتى جمعى را نخواهند داشت.
شاید اگر ساکنان پلاسکو در طول ده سال گذشته یک بار و فقط یک بار به ایمن سازى این ساختمان مى اندیشیدند، امروز شاهد از دست دادن چندین شهروند فداکار و مسؤولیت پذیر کشورمان نبودیم.
آتش نشان هاى شهید پلاسکو قبل از هر چیز در آتش بى توجهى تک تک افرادى سوختند که حداقل اصول ایمنى اولیه را نادیده گرفتند و تمام تمرکز خود را صرفا متوجه کسب درآمد کردند. اگر ما مردم ایران با جامعه آتش نشان کشور احساس همدردى مى کنیم، بهترین روش بروز و ظهور این همدردى، ایمن کردن تمام مکان هایى است که ممکن است در آینده جان جوانان غیورى چون شهید آتش نشان بهنام میرزاخانى را بگیرد.
تاریخ ایران نشان مى دهد فرهنگ ایثار در میان مردم ما شدیدا عمیق و درونى است و تبدیل به یک هنجار شده است اما چه خوب مى شود اگر این روحیه ایثار در پیشگیرى از رویدادهاى دردناکى چون آتش سوزى ساختمان پلاسکو بروز کند.
حادثه پلاسکو از خطاى جمع کوچکى ناشى شد که منافع جمع بزرگترى از کارگران و کسبه ساختمان را درگیر کرد و تذکر ندادن اصول ایمنى توسط کسبه ساختمان خطاى دیگرى بود که براى مدتى آرامش را از مردم ایران سلب کرد. متاسفانه هزینه هایى که از محل نادیده گرفته شدن وظایف شهروندى به مردم ایران تحمیل مى شود بسیار زیاد است و دامنه گسترده اى از موضوعات فرهنگى و اجتماعى را شامل مى شود تا حدودى که حتى نهادهاى مسؤول هم گاهى در مقابل آن درمانده مى شوند.


*    درس هاى حادثه پلاسکو
آتش سوزى ساختمان 54 ساله پلاسکو درس هایى زیادى را در ارتباط با برخوردهاى داخلى و خارجى با این موضوع به ما آموخت که نیازمند برگزارى برنامه هاى مختلف براى موشکافى و بررسى ابعاد مختلف آن است.
یکى از درس هاى این حادثه که این روزها در رسانه هاى مختلف به صورت پراکنده به آن پرداخته مى شود، پایین بودن آمار بیمه شدن اموال و سرمایه هاى مالکان و صاحبان مراکز تجارى مستقر در پلاسکو است.
براساس آمارهاى اعلام شده، 560 واحد در مجتمع تجارى پلاسکو فعال بود. 15 هزار میلیارد ریال خسارت به این واحدها وارد شده است و سه هزار کارگر نیز بیکار شدند. بخش زیادى از کسبه این ساختمان در صنف تولیدکنندگان و فروشندگان پیراهن بودند که 99 درصد آنان از این واحدها به عنوان «مرکز پخش» استفاده مى کردند. هم چنین 180 واحد در این ساختمان تولیدکننده و فروشنده دیگر اقلام بودند.
اکنون در گرماگرم اقداماتى که در ارتباط با حادثه آتش سوزى و به دنبال آن فروریختن ساختمان پلاسکو انجام مى شود، براساس تخمین هاى اولیه رقم 15 هزار میلیارد ریال (1500 میلیارد تومان) به عنوان خسارت اولیه اعلام مى شود که این رقم مى تواند در ادامه بررسى هاى دقیق ابعاد دیگر حادثه افزایش نیز داشته باشد.
براساس اعلام بیمه مرکزى ایران از رقم خسارت بالا، فقط 35 درصد اموال و دارایى هاى موجود در ساختمان پلاسکو بیمه بوده و براى همین منظور نیز رقمى کمتر از 490 میلیارد ریال (49 میلیارد تومان) خسارت به افراد پرداخت می شود که با یک محاسبه سرانگشتى خسارات پیش بینى شده پرداختى در مقابل رقم خسارات وارده بسیار ناچیز است و احتمال افزایش خسارت در مراحل بعدى و محاسبات دقیق تر نیز بسیار زیاد است.
البته افرادى که اقدام به بیمه کردن اموال خود کرده اند نیز شاید پیش بینى چنین روزى را با این ابعاد گسترده براى هدر رفت یکباره سرمایه ها و دارایى ثابت و جارى خود نمى کردند زیرا براساس اعلام بیمه مرکزى، این افراد نیز بعضا به دلیل پایین اعلام کردن سرمایه براى عدم پرداخت حق بیمه واقعى، داراى پوشش هاى ناکافى از 500 میلیون ریال تا چند میلیارد ریال هستند که دریافت خسارات نیز از شرکت هاى بیمه گزار فقط بخشى از خسارت هاى وارده به آن ها را تأمین مى کند.
این امر نشان مى دهد در کنار توجه ناکافى به امر ایمنى و زوایاى مختلف آن، بى توجهى به اخذ پوشش هاى مناسب و کافى بیمه اى براى جبران خسارت هاى وارده به عنوان یک رویه غلط در کشور فراگیر شده است.
با توجه به آنچه که گذشت باید گفت نظر به این که برخى بیمه ها فاقد اجبارند، یکى از امورى که باید با همکارى و ارایه مشوق هاى لازم از سوى مسؤولان بیمه اى کشور به صورت عمومى و سراسرى انجام شود، گسترش فرهنگ بیمه در ابعاد مختلف است تا مردم هنگام مواجهه با بلایاى مختلف در کنار مشکلات روحى و روانى ناشى از آن، با موضوع تأمین منابع مالى براى جبران خسارت مواجه نشوند.
پیش از حادثه آتش سوزى ساختمان پلاسکو نیز موضوع سرمازدگى باغ هاى مناطق مختلف کشور مطرح شد و از این بابت شمارى از کشاورزان پس از یک سال زحمت در نهایت محصولاتشان دچار سرمازدگى شد و از بین رفت و آن هایى که بیمه نبودند دچار خسارت شدند.هم چنین اکنون شمارى از شهروندان به دلیل نداشتن بیمه شخص ثالث و تصادف رانندگى در پشت میله هاى زندان و دور از خانواده به سر مى برند.
با توجه به این که فقط از مجموعه 43 حادثه طبیعى (نه انسان ساز) در جهان نزدیک به 34 مورد آن در ایران بروز می کند باید گفت که کشور به گسترش فرهنگ بیمه به عنوان یک اقدام پیشگیرانه بسیار مفید و ضرورى نیاز دارد و این مهم در ارتباط با بیمه منازل مسکونى مردم در برابر زلزله و آتش سوزى بیش از پیش احساس مى شود و در کنار عزم مردم، کمک بیشتر مسؤولان بیمه را نیز مى طلبد.
بى دلیل نیست که این روزها خبرهایى حاکى از بسترى شدن برخى از کسبه پلاسکو در بیمارستان منتشر شده است آن هم به دلیل زیان هاى چند میلیاردى ناشى از این حادثه و نداشتن بیمه. بر اساس اخبار منتشر شده، بعد از حادثه پلاسکو تاکنون نزدیک به یک هزار نفر از کسبه مستقر در خیابان جمهورى اسلامى اقدام به پوشش بیمه اى سرمایه هاى ثابت و جارى خود کرده اند تا در صورت بروز حادثه که هیچگاه خبر نمى کند، بتوانند بخشى از خسارت هاى خود را جبران کنند.
در صورتى که 600 واحد پلاسکو را به عنوان یک جامعه آمارى در نظر بگیریم، فقط 35 درصد از آن ها بیمه بوده اند؛ با تعمیم این آمار به سراسر کشور مى توان گفت هنوز دارایى، سرمایه و املاک 65 درصد دیگر از افراد جامعه فاقد پوشش بیمه اى است که ضرورت توجه به موضوع بیمه و گسترش فرهنگ آن را مى طلبد.


*    درس ها و عبرت هاى حادثه پلاسکو
به طور قطع، هر حادثه بزرگ، به اندازه بزرگى اش درس ها و عبرت هاى بزرگ و فراوانى خواهد داشت. آنچه بسیار مهم و باارزش است، توجه جدى مسؤولان کشور در تمامى سطوح و همه آحاد مردم به این درس ها و عبرت ها است؛ از همین رو این حادثه را نباید به فراموشى سپرد و به راحتى از کنار آن عبور کرد. باید بر روى این حادثه تأمل کرد و از درس هاى آن عبرت گرفت. رسانه هاى کشور و به ویژه رسانه ملى، در این زمینه رسالت بزرگى بر دوش دارند که نباید آن را فراموش کنند.
البته بزرگ ترین آفت در مسیر بهره گیرى از درس ها و عبرت هاى چنین حوادث و رخدادهایى، تکرار چنین حوادث در صحنه هاى دیگر است. همگان باید واقعیت هاى صحنه را مشاهده کرده و هر کس ازجمله مسؤولان و مردم به نوبه خود، به این پرسش پاسخ دهند که چه باید کرد تا این قبیل حوادث در دیگر نقاط پایتخت و دیگر نقاط کشور تکرار نشود؟ همگان باید با مرور واقعه از آتش سوزى گرفته تا فروریختگى برج پلاسکو و عملیات امداد و نجات و آواربردارى، ببینند تا چه اندازه براى مواجه شدن با چنین پدیده اى آمادگى دارند. به طور قطع، امکان تکرار حادثه ساختمان پلاسکو در هر لحظه و هر مکان دیگرى وجود دارد؛ اما با هوشیارى و انجام کارهاى لازم در وقت خود، می توان از وقوع این قبیل حوادث جلوگیرى کرد یا از عمق و ابعاد و خسارات مالى و جانى آن کاست. از میان تمامى درس ها و عبرت هاى بزرگ و فراوان این حادثه، سه درس بزرگ را باید بیش از همه مورد توجه قرار داد:


1. ایمن سازى بناها
ساختمان هاى مشابه برج پلاسکو در تهران و دیگر شهرهاى کشور وجود دارد؛ ساختمان هایى با کاربرى مسکونى و تجارى که از استانداردها و ایمنى لازم برخوردار نیستند. با نگاهى عمیق و راهبردى، مى توان گفت برخى از مناطق و محله هاى قدیمى تهران و برخى کلان شهرها و حتى شهرهاى کوچک، به لحاظ بافت هاى فرسوده، در برابر حوادث و بلایاى طبیعى، چون سیل و زلزله کمترین ایمنى را دارند. اگر خداى ناکرده روزى در تهران با این تراکم جمعیت، زلزله اى رخ دهد، تصور آن صحنه هاى احتمالى به ویژه در بافت هاى فرسوده، با نیم نگاهى به صحنه هاى دهشتناک فروریختگى برج پلاسکو و حوادث بعدى آن چگونه است؟ مردم و مسؤولان چگونه با آن حادثه احتمالى روبه رو خواهند شد؟ به قول معروف «حادثه خبر نمى کند».
بنابراین همگان باید پیام فروریختگى برج پلاسکو را جدى بگیرند و بازسازى، نوسازى و ایمن سازى تمامى بافت هاى فرسوده و بناهاى ناایمن را در دستور کار خود قرار دهند. در این زمینه، مسؤولان در قواى سه گانه، وظیفه سیاست گذارى، قانون گذارى و طرح ریزى راهبردى دارند. مردم هم در این اقدام بزرگ و ملى، نقش مهم و برجسته اى دارند. تمامى افراد و خانواده هایى که در بناهاى فاقد ایمنى و بافت هاى فرسوده زندگى مى کنند، باید به فکر علاج واقعه پیش از وقوع آن باشند.
مسؤولان با خاستگاه هاى جریانى و حزبى، با هر گرایش و سلیقه اى، هنگامى که در جایگاه مسؤولیت قرار مى گیرند، باید دلسوزانه براى حل مسائل و مشکلات کشور از قبیل موضوع مورد نظر، با تمام توان وقت گذاشته، با همت هاى بالا و عزم و اراده هاى پولادین قدم بردارند.


2. مسائل اصلى را تباه نکنیم
آتش نشان جانفشانى که به خاطر جان و حتى مال مردم، دل به آتش مى زند و با شنیدن صداى منع همکارش مى گوید «مال مردم است»، دقیقا همان احساس تعهد و ایثارى را دارد که یک رزمنده در دفاع از مرز یا حرم اهل بیت(ع) از خود نشان مى دهد. گره هاى بزرگ را فداکاران گشوده اند، همچنان که افتادن برخى از گره هاى بزرگ در زیست اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى و سیاسى مردم، زیر سر اشرافیت خودبنیاد و مستأثر (در هر شکل و شمایلى) است.
رهبر معظم انقلاب 24 مهر 1391 در جمع بسیجیان خراسان شمالى و در تبیین همین موضوع مهم فرمودند: «ایثار، نقطه مقابل استئثار است. استئثار یعنى هرچه که وجود دارد، ما براى خودمان بخواهیم. گاهى در برخى از دعاهاى ائمه(علیهم السلام) از مستأثرین شکایت شده است. مستأثرین یعنى آن کسانى که هرچه هست، براى خودشان می خواهند، دنبال منافع شخصى و دست اندازى به داشته هاى دیگرانند. ایثار، نقطه مقابل این است؛ یعنى از سهم و حق خود براى دیگران گذشت کردن... پایین تر از قله هاى ایثار (آن ها که جانشان را کف دست گرفتند)، صرف نظر کردن و گذشتن از منافع کوتاه مدت مادى است که ما براى خودمان تعریف مى کنیم. آن جا که مى بینیم رسیدن به یک حق شخصى، معنایش این است که از حقوق دیگران و از قانون عبور کنیم، اینجا مهار و زمام نفس خود را به دست بگیریم.»
متأسفانه برخى اوقات، همّ و غمّ شمارى از مدیران ما در رده هاى گوناگون صرف تخلیه هیجان ها و حبّ و بغض هاى شخصى و جناحى و سیاسى مى شود و مصالح بزرگ ملى را چنان زیر دست و پا مى اندازند که مصداق «تضییع الاصول و التمسک بالفروع» مى شود؛ مسائل اصلى و مهم تباه مى شوند و حاشیه ها و مسائل فرعى، نصب العین مدیران قرار مى گیرند. خسارت بزرگى است که تصمیم گیرى و اقدام یا امتناع برخى مدیران و سیاستمداران، نقطه مقابل این تذکر امیرمومنان(ع) به ابن عباس باشد: «فلایکن افضل ما نلت فى نفسک من دنیاک بلوغ لذه او شفاء غیظ... نباید برترین چیزى که در نفس خود از دنیایت به آن مى رسى، دستیابى به لذتى یا فرونشاندن آتش خشمى باشد بلکه باید خاموش کردن آتش باطل یا زنده کردن حقى باشد.» (نامه 66 نهج البلاغه)
هرچه زمان بیشتر مى گذرد، حکمت و اهمیت نامگذارى پیاپى 2 سال اخیر به عنوان «دولت و ملت، همدلى و همزبانى» و «اقتصاد مقاومتى، اقدام و عمل» بیشتر آشکار مى شود. نقطه مقابل همدلى، «تفرقه» و بدتر از آن، فرسایش و اصطکاک و استهلاک ظرفیت هاى ملى است و در مقابل اقدام و عمل، گفتار درمانى و بى عملى و مجادله زدگى قرار دارد.
مدیران دستگاه ها بعضا خود را با سخنران و نظریه پرداز و منتقد و رقیب انتخاباتى دستگاه تحت مدیریت خود اشتباه مى گیرند؛ دوست دارند همچنان حرف بزنند و نقد کنند و به گردن دیگران بیندازند و سیاه نمایى کنند و انجام مسؤولیت هاى تعهدکرده را به رفتارهاى ساختارشکن یا هزینه از منافع کلان ملى مشروط کنند و... به هزار بهانه متوسل شوند و هر کارى بکنند، جز همان مسؤولیتى که پذیرفته اند. سنت الهى بر این است که موفقیت بر مدار وحدت باشد و ناکامى، میوه تفرقه؛ چنان که امیرمؤمنان فرمود عبرت بگیرید از سرنوشت پیشینیان و «ملتزم باشید به هر آنچه موجب عزت آن ها شد؛ ازجمله پرهیز از تفرقه و پایبندى به الفت... و اجتناب کنید از هر کارى که کمر آن ها را شکست و قدرت شان را به ناتوانى تبدیل کرد؛ از کینه و عداوت هایى که نسبت به هم در دل هایشان جا گرفته بود و خصومت هایى که در سینه ها نسبت به یکدیگر انباشته بود و رویگردانى از هم. و تخاذل الایدى. و دست از یارى هم کشیدن و یکدیگر را خوار کردن...» (خطبه 192 نهج البلاغه). امام هم چنین در خطبه 34 سوگند خورد و فرمود «غُلِبَ و الله المُتَخاذِلون: به خدا سوگند، آن ها که یکدیگر را خوار کردند، مغلوب و مقهور شدند» و در خطبه 27 لب به شکوا گشود که چرا دعوتش به جهاد اجابت نمى شود و سپس فرمود: «تواکلتم و تخاذلتم حتى شُنَّتِ الغارات. آن قدر مسؤولیت ها را گردن یکدیگر انداختید و همدیگر را خوار کردید تا غارتگران تاختند.»
رفاه زدگى و تدارک بساط زندگى اشرافى، یک مصیبت بزرگ براى کار و خدمت مجاهدت آمیز است. براى هموار کردن مسیرهاى ناهموار و برداشتن موانع بزرگ از سر راه پیشرفت، روحیه جهادى لازم است. اشرافیت زدگى و سهم خواهى ، بیمارى بزرگى است که به جان هر مدیر و مدیریتى بیفتد، زمین گیر مى کند. به تعبیر مولاى متقیان «خداوند شکر را برعهده شما نهاده و امر خویش را به شما واگذاشته و در میدان محدود دنیا مهلتى به شما داده تا سبقت بگیرید. پس کمربندها را محکم کنید. و لا تجتمع عزیمهْ و ولیمهْ . و عزم و اراده مجاهدت با سورچرانى و رفاه طلبى یک جا جمع نمى شود.» (خطبه 241) وقتى قبیله گرایى و اشرافیت و رفاه اطرافیان و خاصان اولویت شد، همواره بودجه براى خدمت به مردم کم مى آید حال آن که براى حقوق و پاداش هاى نجومى، محدودیت مشابهى نزد مدیران مذکور دیده نمىشود.
اگر پیامبر اعظم(س) فرمودند «جدوا و اجتهدوا... بکوشید و سخت بکوشید و نافرمانى نکنید که همانا هر کس بنا کند و ویران ننماید، بناى او ارتفاع مى گیرد هرچند که کوچک باشد اما کسى که مى سازد و ویران مى کند، بنایش برافراشته نمى شود»، آلوده شدن به همت هاى غیرالهى و غیرانقلابى، راهزن نیت و عمل مسؤولین است. آن جا که غرض ها از ابتدا یا در میانه راه آلوده مى شوند، انحراف آغاز مى شود و کارها و وعده ها نیمه کاره مى ماند. این حکمت والا از امیرمومنان(ع) است که فرمود «العمل العمل، ثم النهایهْ النهایهْ ، و الاستقامهْ الاستقامهْ ، ثم الصبر و الورع...» (خطبه 176) فرمود: در کار پشتکار داشته باشید و به سرانجام برسانید و استقامت و مداومت به خرج دهید و آن را به چاشنى شکیبایى و پارسایى بیامیزید. کارها و برنامه ها و شعارهاى خوب معمولا هیجان انگیزند اما در میانه راه که سختى ها پدیدار یا اولویت ها گم مى شود، آن برنامه ها نیز به حاشیه مى افتند. اما به تعبیر پیامبر اعظم(ص) رحم و لطف خداوند، شامل آن هاست که کار را محکم و استوار به سرانجام برسانند؛ «رحم الله أمرأ عمل عملا فأتقنه (فأحکمه).»
غرق شدگى در حجم سیاست بازى و مجادلات و منازعات سیاسى، جفاى بزرگى در حق مردم و انقلاب است و متاسفانه برخى رسانه ها نقش بزرگى در این «احتجاب» مدیران و مسؤولان نسبت به اولویت ها و مشکلات اصلى دارند. آن ها به جاى ایفاى نقش آینه، وارونه نمایى مى کنند، حاشیه ها را جاى اولویت ها و اصول را به عنوان مسائل فرعى جا مى زنند، جنجال مى آفرینند و هو مى کنند و آدرس غلط مى دهند و در مسیر اقدام و عمل هاى ملى انحراف مى آفرینند. برخى از آن ها ابزار دست مدیران اشرافى اند و در واقع چون خریده شده اند، استقلال و صلاحیت نقادى و ارزیابى و بازنمایى صادقانه را از دست داده اند و برخى دیگر، فراتر از دعواهاى جناحى و سیاسى، نفوذى و پایگاه رسانه اى دشمنان خارجى هستند هرچند که خود را طرفدار این مدیر یا آن حزب و جناح جا بزنند.


3. آمادگى براى سفر آخرت
درس بزرگ دیگر این حادثه دلخراش، آماده بودن براى سفر آخرت است. عزیزانى که در کسوت آتش نشان، جان خود را براى نجات دیگر انسان ها فدا کردند، آیا ساعاتى پیش از این حادثه، تصور چنین رخت بر بستن از دنیاى فانى را داشتند؟ این نوع رفتن ها از دنیایى که محل عبور همگان است، براى هر فردى با هرجایگاه و هر موقعیتى امکان وقوع دارد. به طور قطع، اگر همگى براى این نوع رفتن ها، آمادگى داشته باشیم، بسیارى از رفتارها و مواضع را اصلاح خواهیم کرد. بنابراین، این درس بزرگ را هم باید جدى گرفت. جدى گرفتن این درس به ویژه از سوى مسؤولان کشور در تمامى سطوح، انگیزه هاى آنان را براى انجام مسؤولیت ها و وظایف بر اساس این درس بزرگ تقویت خواهد کرد؛ زیرا مى دانند روزى باید در قبال مسؤولیتى که بر عهده گرفته اند، در پیشگاه حضرت حق پاسخگو باشند.
نام:
ایمیل:
نظر: