درواقع، کارآمدی ازجمله مهمترین ملاکهای ارزیابی حکومتها است. مهمترین اهمیت کارآمدی را می توان ارتباط آن با مقوله مشروعیت نظامهای سیاسی و بنیان قدرت دانست؛ بدین نحو که تقویت یا تضعیف کارآمدی بر قوت یا ضعف مشروعیت حکومتها تأثیرگذار است. براین اساس، ازجمله خطوط تخریبی دشمن در عملیات علیه انقلاب اسلامی، زیرسؤال بردن کارآمدی نظام جمهوری اسلامی بوده تا از این طریق، از انقلاب و ایدهها، ارزشها و روشهای آن مشروعیتزدایی کند. با این توضیح، در ارتباط با کارآمدی نظام جمهوری اسلامی توجه به چند نکته ضروری است:
1- برای ارزیابی کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران، باید وضعیت کنونی ایران را با گذشته مقایسه کرد نه آن را با کشورهای دیگری که سیر تحولات، اهداف و امکانات متفاوت و مختلفی در مقایسه با کشور ما ندارند. به بیان دیگر، اگر به صورت بُرشی و منقطع از گذشته به ایران کنونی نگاه کنیم، ممکن است سیر تحولات این کشور و دستاوردهای نظام سیاسی حاکم بر آن را چندان مطلوب ارزیابی نکنیم، اما اگر ایران کنونی را در ادامه ایران گذشته در نظربگیریم و به عبارتی، وضعیت کنونی ایران را با وضعیت ایران در گذشته مقایسه کنیم، کشوری را مشاهده میکنیم که تحولات آن در سیر منطقی خود قرارگرفته و دستاوردهای بیشماری را کسب کرده است. عقلانی و منطقی آن است که از شیوه دوم استفاده شود؛ زیرا نظام سیاسی هرکشوری را محصول تاریخ آن کشور میدانند و طبیعتاً برای ارزیابی کارآمدی و دستاوردهای هر نظام سیاسی منطقیتر آن است که وضعیت کنونی آن کشور با گذشته خودش مقایسه شود. ضمن اینکه مقایسه با کشورهای دیگر، به منظور آگاهی از وضعیت خود در نظام بینالملل نیز ضرورت خاص خود را دارد.
2- کارآمدی را میزان موفقیت در تحقق اهداف، باتوجه به شرایط موجود؛ یعنی موانع و امکانات تعریف کردهاند. به عبارتی، در ارزیابی کارآمدی دو نظام که به یک میزان در تحقق اهداف موفق بودهاند، آن نظامی کارآمدتر ارزیابی میشود که به آن اهداف در شرایطِ امکاناتِ کمتر و موانع بیشتر نایل شده است. براین اساس، اگرچه جمهوری اسلامی در تحقق اهدافش و برآورده کردن انتظاراتی که متوجه آن است، فراز و نشیب هایی داشته است، اما نکته مهم در این خصوص، شرایطی است که این نظام در آن عمل کرده است. جمهوری اسلامی ایران کارآمدی نسبی خود را در شرایطی پیچیده؛ با وجود موانع متعدد و امکانات محدود محقق کرده است. شایان توجه است که به اذعان صاحبنظران حجم تحولاتی چون کودتا، غائلهآفرینی، تجزیهطلبی، جنگ تمامعیار نظامی و... که در دهه اول انقلاب صورت گرفت، به اندازه تحولاتی است که برای یک کشور در طول حدود یک قرن در شرایط عادی صورت گرفته است. طبیعتاً نظامی که با این حجم از مسائل مواجه بوده است، فرصت چندانی نداشته که به مسائل کارامدی توجه کند، اما با این حال به درجه قابل قبولی از کارآمدی نائل شده است.
3- چنانچه وضعیت ایران را با کشورهای توسعهیافته غربی نیز مقایسه کنیم، متوجه میشویم که فاصله ما با این کشورها در سالهای اخیر نیز کاهش یافته است. براین اساس میتوان به دستاوردهای اخیر دانشمندان کشورمان در حوزه فناوریهای نظامی، سدسازی، دانشهای راهبردی(high - techs) که شامل فناوری هستهای، فناوری فضایی، دانش سلولهای بنیادین، فناوری نانو و... است اشاره کرد. به طوری که خوشبختانه رتبه کشومان در همه این فناوریها جزو ده کشور برتر دنیا میباشد، اهمیت دستاوردهای مذکور به گونهای است که امید میرود در سالهای نه چندان دور آتی، با تجاریسازی این دانشها، نه تنها زمینههای قطع وابستگی کشور به دنیای خارج از بین برود، بلکه کشورمان را در زمره صادرکنندگان این دانشها و ازجمله کشورهای کارآفرین در سطح نظام بینالملل قرار دهد. بنابراین، ایران اسلامی اکنون در حیطههایی دستاوردهایی کسب کرده که تا قبل از این، حوزه انحصاری چند کشور محدود تلقی میشد. این موضوع در خلق مزیتهای راهبردی برای نظام اسلامی بسیار مؤثر بوده و چنانچه با قدرت ادامه یابد، میتواند وضعیت کشورمان را به لحاظ توسعه اقتصادی به طرز شگفتی ارتقا دهد.
بنابراین، در یک نگاه کلی باید گفت که نظام جمهوری اسلامی ایران در ارتقای وضعیت عمومی کشور، در مقایسه با رژیم شاه، در کاهش فاصله کشور با کشورهای توسعهیافته و ورود به کلوپ کشورهای دارای فناوریهای راهبردی موفق عمل کرده است. هرچند این به معنای نادیدهگرفتن چالشها، موانع، معضلها و نقصهای موجود نیست، بلکه در اینجا منظور این است که چنانچه بخواهیم کارآمدی نظام را در ترازوی سنجش و ارزیابی قرار دهیم، باید به برخی نکات و ملاحظات نیز توجه کرد.
نکته پایانی اینکه کارآمدی مفهومی نسبی است و نمیتوان برای آن پایان و نهایتی در نظر گرفت و براین اساس، همه نظامها در هر مقام و موقعیتی که باشند و از هر درجهای که از کارآمدی برخوردار باشند، ممکن است در برخی حوزهها و مسائل ناکارآمد ارزیابی شوند.