امروز اروپای واحد با رئیس جمهوری در کاخ سفید رو به روست که صراحتا از گروه های راست افراطی و ملی گرا در این مجموعه حمایت می کند و خواستار فروپاشی اتحادیه اروپاست و فشارهای خارجی برای فروپاشی اتحادیه اروپا در برهه فعلی نسبت به هر زمان دیگری افزایش یافته است
رئیس جمهور فرانسه که آخرین ماه های حضور خود در کاخ الیزه را سپری می کند، اخیرا هشدار معناداری را در خصوص وضعیت جاری در اتحادیه اروپا مخابره کرده است. فرانسوا اولاند در گفت و گو با روزنامه آلمانی زوددویچه سایتونگ اظهار داشت:
"افراط گرایان در سی سال گذشته هیچ گاه مانند امروز قدرتمند نبوده اند. اما فرانسه در برابر آن ها تسلیم نمی شود! آنچه در اروپا بیش از همه ما را نگران می کند بازگشت خودپرستی های ملی است. هر کشوری تنها منافع مستقیم خود را دنبال می کند؛ در این شرایط هیچ کس راضی نیست و اروپا شکست می خورد. بدون یک روحیه اروپایی جدید این اتحادیه تضعیف و زود یا دیر نابود می شود. پایداری اروپا نیاز به یک تصمیم روشن درباره فرم سازمان های آن دارد. اروپای با 27 عضو دیگر نمی تواند یک اروپای یکنواخت باشد. مدت طولانی ایده تشکیل اروپایی با سرعت های مختلف و متفاوت با مخالفت های زیادی روبرو بود. اما امروز این یک ایده است که خواه ناخواه مطرح شده است. در غیر این صورت اروپا متفجر می شود."
در خصوص اظهارات اولاند نکاتی وجود دارد که لازم است مورد تامل قرار گیرد:
نخست اینکه فرانسوا اولاند و دیگر مقامات اروپایی، خود در ایجاد شرایط بغرنج فعلی در اتحادیه اروپا و منطقه یورو نقش داشته اند. ناکامی در حل و فصل بحران اقتصادی و عدم وحدت رویه در مقابله با معضلات امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اروپا جملگی منجر به رویگردانی شهروندان اروپایی از گروه های راست میانه و سوسیالیست شده است. متعاقب برگزاری انتخابات پارلمانی سال 2014، که در جریان آن بیش از یکصد نماینده از جریان راست افراطی به پارلمان اروپا در بروکسل راه یافتند، پیام روشنی از سوی شهروندان اروپایی به سیاستمداران قاره سبز مخابره شد، اما آنها در آن زمان نسبت به عمق فاجعه و خطری که در انتظار اروپای واحد بود آگاه نشدند. همین مسئله منجر به قدرت گیری بیشتر گروه های افراطی و ملی گرا در اروپا شد. هم اکنون شرایط به گونه ای است که افرادی مانند مارین لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه که تا چند سال قبل اساسا بخت و اقبالی برای کسب آرای حداقلی در انتخابات نداشتند، خود را در کسوت روسای جمهور کشور آینده کشور خود می بینند. از این رو اولاند باید سهم خود و دیگر سران اروپایی را در ایجاد وضعیت فعلی بپذیرد.
نکته دوم اینکه قبل از اولاند نیز بسیاری از تحلیلگران مسائل بین الملل نسبت به فروپاشی اقتصادی و سیاسی اروپای واحد هشدار داده اند. با توجه به پیوستگی سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی به یکدیگر، ایجاد بحران در یک کشور به دیگر کشورها نیز سرایت خواهد کرد. دقیقا مانند اتفاقی که در جریان ایجاد بحران اقتصادی در یونان و انتقال آن به دیگر اعضای منطقه یورو افتاد. هم اکنون، بحران جاری در اروپا، به مراتب گسترده تر از بحران اقتصادی در یونان است! خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و رشد جریان راست افراطی در فرانسه جملگی علایم بروز شکاف های عمیق و غیر قابل ترمیمی است که در اروپا رخ داده است. همان گونه که مشاهده می شود، در این معادله، تروئیکای اروپایی نیز که تا قبل از این نقش اسکلت اصلی اروپای واحد را ایفا می کردند، دچار آسیب شده اند. در چنین شرایطی تکلیف دیگر اعضای اروپای واحد مشخص است.
نکته سوم اینکه اظهارات اولاند در برهه زمانی خاصی مخابره شده است! سرکار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا و حمایت وی از بازگشت اروپا به دوران قبل از تشکیل اروپای واحد، شرایط را برای سران قاره سبز سخت و دشوار ساخته است. امروز اروپای واحد با رئیس جمهوری در کاخ سفید رو به روست که صراحتا از گروه های راست افراطی و ملی گرا در این مجموعه حمایت می کند و خواستار فروپاشی اتحادیه اروپاست. به عبارت بهتر، فشارهای خارجی برای فروپاشی اتحادیه اروپا در برهه فعلی نسبت به هر زمان دیگری افزایش یافته است. در دوران ریاست جمهوری اوباما، وی از موجودیت کلی اتحادیه اروپا حمایت می کرد و حتی با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) هم مخالف بود. اما ترامپ علاوه بر اینکه با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا موافق است، خواستار الگوگیری دیگر کشورهای اروپایی از انگلیس است تا به این وسیله، به هدف خود مبنی بر فروپاشی کامل اتحادیه اروپا دست یابد.
در نهایت اینکه اظهارات اولاند، نقطه آشکارساز ضعف و سردرگمی مقامات اروپایی در قبال بحران های جاری در این مجموعه است؛ بحران هایی که ایجاد و استمرار آنها در وهله اول، محصول عملکرد خود مقامات اتحادیه اروپا طی سالهای گذشته و اخیر بوده است./