حاکمیت دغدغههای جریانی و سیاسی بر شوراهای اسلامی شهر و روستا همواره یکی از مهمترین چالشهای پیش روی این نهاد در انجام بهینه وظایف آن بوده است. به گونهای که در دور اول انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، عمده منتخبین استان تهران، بیش از آنکه چهرههایی با دغدغههای صنفی باشند، چهرههایی سیاسی و وابسته به جریانات سیاسی بودند
تجربه چهار دوره فعالیت شوراهای اسلامی شهر و روستا، از سال 1377 تاکنون، حاوی نکات قوت و ضعف فراوانی در عملکرد این شوراهاست و اکنون که در آستانه برگزاری دوره پنجم انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا قرار داریم، فرصت مناسبی است تا با نگاه به عملکرد این نهاد در طول چهار دوره گذشته، نقاط ضعف و قوت آن را بیان و به بازخوانی مأموریتهای آن بپردازیم.
اصل تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا، به عنوان نهادی مردمپایه، کمک به دولت و دستگاههای مسئول برای انجام بهینه امور و درواقع، استفاده حداکثری از ظرفیتهای مردمی برای پیشبرد امور کشور در زمینههای مختلف، مشارکت دادن مردم در تعیین سرنوشت خود، تقویت روحیه مسئولیتپذیری، رشد توانمندیهای مدیریتی در سطوح پائینتر و در میان مردم اقصی نقاط کشور، نظارت مستقیم مردم بر روند اداره امور کشور و... است. در این زمینه، قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور تصریح دارد که به منظور پیشبرد سریع برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، پرورشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم و نظارت بر امور روستا، بخش، شهر و شهرک، شوراهایی به نام شورای اسلامی روستا، بخش، شهر و شهرک بر اساس مقررات این قانون تشکیل میشود.
درواقع، شوراهای اسلامی شهر و روستا حلقه رابط و واسطی میان دولت و مردم هستند که ضمن دارابودن وظایف مشخص در حوزههای عمرانی، رفاهی، امدادی و حتی قضایی و... از یک سو وظیفه دارند تا با بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییهای موجود در روستاها و شهرها، مسئولان را در جریان این امور قرار دهند و از سوی دیگر، وظیفه دارند تا مشارکت و خودیاری مردم و همکاری آنها با مسئولین را جلب نمایند. بنابراین مشخص است که شوراها میتوانند نقش مؤثری در ارتباط میان مردم و مسئولان و پیشبرد امور کشور داشته باشند.
اما در این میان، متأسفانه یکی از مهمترین آفتها و آسیبهایی که از همان ابتدا متوجه عملکرد این نهاد بوده است، نگاه فرصتطلبانه برخی جریانات و گروههای سیاسی به آنهاست. به بیانی، حاکمیت دغدغههای جریانی و سیاسی بر شوراهای اسلامی شهر و روستا همواره یکی از مهمترین چالشهای پیش روی این نهاد در انجام بهینه وظایف آن بوده است. به گونهای که در دور اول انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، عمده منتخبین استان تهران، بیش از آنکه چهرههایی با دغدغههای صنفی باشند، چهرههایی سیاسی و وابسته به جریانات سیاسی بودند و همین امر، دور اول شوراها در شهر تهران را به تعطیلی کشاند یا اینکه در دور اخیر و در ماجرای انتخاب شهردار تهران، حاکمیت همین نگاههای سیاسی و جریانی، سبب بروز بداخلاقیهای سیاسی از سوی جریان اصلاحطلب شد و کار به جایی رسید که خانم الهه راستگو، عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران که اصلاحطلبان مدعی بودند در انتخاب شهردار به آقای قالیباف رأی داده است، تهدید جانی و تهدید به اخراج از احزاب اصلاحطلب شد. در همین راستا، متأسفانه خبرهای ناخوشایندی از تبانی برخی اعضای شوراها در برخی پروندههای فساد به گوش میرسد که به هیچ وجه زیبنده نبوده و مانع کارآمدی این نهاد است.
در آستانه برگزاری دورجدید شوراهای اسلامی شهر و روستا قرار داریم، به نظر میرسد که در حال حاضر نیز این نهاد از نگاه فرصتطلبانه برخی جریانات سیاسی مصون نیست. کمااینکه در روزها و ماههای اخیر برخی جریانها از لزوم تصاحب شوراهای اسلامی شهر و روستا سخن گفتند و حتی برخی خبرها حکایت از آن دارد که جریانات مذکور به دنبال وارد کردن برخی چهرههای ردصلاحیت شده انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هستند. مسألهای که نشان میدهد شوراهای اسلامی شهر و روستا همچنان در چنبره نگاههای سیاسی گرفتار است.
با این وجود، هرچند که نهاد مهمی چون شوراها نمیتواند از نگاههای سیاسی منفک باشد، اما به نظر میرسد برای ارتقای کارآمدی این نهاد میبایست نگاههای صرف سیاسی به این نهاد کنار گذاشته شود و دغدغههای صنفی و نگاههای معطوف به حل مشکلات روستاها و شهرها در صدر اولویتها و دغدغههای این نهاد قرار گیرد.