انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم به پایان رسید و حسن روحانی با کسب حدود ۵۸ درصد از آرای ریخته شده به صندوق به عنوان رئیس دولت دوازدهم شناخته شد؛ اما پیروزی رئیس دولت یازدهم همه ماجرای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم نبود[...]
یادداشت: انتخابات
ریاستجمهوری دوازدهم به پایان رسید و حسن روحانی با کسب حدود ۵۸ درصد از
آرای ریخته شده به صندوق به عنوان رئیس دولت دوازدهم شناخته شد؛ اما
پیروزی رئیس دولت یازدهم همه ماجرای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم نبود؛
در کنار پیروزی نسبتاً خوب آقای روحانی با وجود همه ضد تبلیغها،
بداخلاقیها و هراسافکنیهایی که نسبت به جریان منتقد وی مطرح شد و همچنین
اشکالاتی که جریان منتقد به روند برگزاری انتخابات ۲۹ اردیبهشت وارد
میداند تا آنجا که شکایات متعددی را به مراجع قانونی ارائه کرده است، دو
نامزد این جریان توانستند بیشتر از ۱۶ میلیون رأی را که نزدیک به ۴۰ درصد
آرا میشود، به خود اختصاص دهند! آرایی که میتوان از آن به عنوان «نه
بزرگبه دولت مستقر» یاد کرد که در نوع خود، رکورد بیسابقهای بود؛ چرا که
هیچ یک از دولتهای مستقر پیشین در دوره دوم خود با چنین حجمی از رأی منفی
به عملکرد و رویکردهای خود روبهرو نبودند. سبد رأی بزرگ و فراگیر ۱۶
میلیونی در مقابل دولت مستقر که تمام چهار سال گذشته در ارتباط تنگاتنگ با
مردم بوده است و ابزارها و امکانات بیشتری برای تبلیغ خود و تمدید دوره خود
در اختیار داشته است، افزون بر آنکه یک پیروزی برای منتقدان به شمار
میآید، میتواند آغازگر یک پویش و جنبش اجتماعی برای مطالبهگری از دولت
آینده باشد. مطالبهگری که برای تحقق آن، باید از هم اکنون جریان منتقد
دولت که پشتوانه رأی ۴۰ درصدی مردم را در اختیار دارد، برای تحقق آن
سازوکارها و راهکارهای مدنی تازهای را که از چابکی، کارآمدی و فراگیری
برخوردار باشند، تدارک ببیند تا بتواند تمام ظرفیت اجتماعی خود را به
بهترین و تأثیرگذارترین شکل ممکن برای مطالبه و تحقق اهداف این بخش بزرگ از
مردم به کار بندد و موفق شود بسیاری از رویکردها و اقدامات احتمالاً
اشتباه و خطاهای احتمالی دولت آینده را تغییر دهد و خواست و تمایل خود را
به دولت دوازدهم تحمیل کند.