صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۲۳۹۰
موفقیت های ایران و همپیمانان آن در شکست داعش در عراق و سوریه و پیوند زدن مسیر ایران به عراق و سوریه و لبنان منجر به آن شده که کمربند طرفداران ایران، قلب طرح آمریکا، برای تجزیه منطقه را بشکافد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، خبرگزاری اسپوتنیک در مقاله ای نوشت: در دو دهه اخیر آمریکا و همپیمانانش در منطقه با هزینه کردن چند هزار میلیارد دلار و لشکرکشی به منطقه خاورمیانه تلاش داشتند ایران را در محاصره قرار دهند و در نهایت کار ایران را تمام کنند اما امروزه ظاهرا ورق کاملا برگشته است.
در این مقاله آمده است، بر کسی پوشیده نیست که هدف از اشغال افغانستان و پس از آن عراق و تلاش برای سرنگونی نظام حکومت همپیمان ایران در سوریه، همه برای آن بود که ایران در محاصره قرار بگیرد و بتوان سر بزنگاه کار ایران را تمام کرد.
در واقع هدف نهایی نقشه ایالات متحده در منطقه خاورمیانه اشغال کل سرزمین های غرب آسیا از افغانستان گرفته تا لبنان و تقسیم بندی مجدد منطقه بر اساس منافع ایالات متحده بوده و البته هنوز هم هست.
این نقشه ها را می توان در طرح های موسوم به طرح «برنارد لوییس»و یا «طرح آتلانتیک» و یا «مرز های خونی» و یا «نقشه راه»به وضوح مشاهده کرد، همه این طرح ها در اینترنت قابل دسترسی است.
مبنای همه این طرح ها با اختلاف بسیار جزئی این است که تقسیم بندی منطقه بر اساس پیمان موسوم به «سایکس پیکو» منافع ایالات متحده را لحاظ نکرده است  و به این دلیل باید منطقه غرب آسیا تا شمال آفریقا مجددا تجزیه شود  بگونه ای که منافع ایالات متحده تامین شود.
منظور از منافع ایالات متحده در اینجا این است که منطقه باید به گونه ای مجددا تجزیه  شود که کشورهای کوچک و ضعیف وابسته به ایالات متحده در آن تا ابد با هم درگیر بمانند و این ایالات متحده است که باید  البته با واسطه یا مزدوران خود در این کشورها حکمرانی کند.
اگر به نگارندگان این طرح ها نگاه کنید مشاهده می کنید همه بدون استثناء افرادی هستند که شامل یهودیان صهیونیست یا مسیحیان صیهونیست حامی اسرائیل به حساب می آیند و با تاملی بسیار سطحی می توان دریافت که این طرح ها چند هدف را برای بقای اسرائیل می تواند تامین کند:
1 — با توجه به اینکه اسرائیل خود را سرزمین ملت یهود می داند ولی در هیچ جای دیگر جهان کشوری با ملیتی دینی و یا مذهبی وجود ندارد پس باید چند کشور دیگر در منطقه با چیزی به عنوان ملیت مذهبی مثل کشور شیعه و کشوری سنی و کشوری دروزی و کشوری مسیحی و… تشکیل شود تا موجودیت اسرائیل نیز توجیه پذیر باشد.
2 — با تجزیه منطقه به کشورهایی که تا ابد با یکدیگر درگیر می باشند اسرائیل همیشه قدرت برتر منطقه خواهد بود و اطراف آن همه کشورهای ضعیف و درگیر با یکدیگر حضور خواهند داشت و به همین دلیل اسرائیل می تواند از ثبات و امنیت برخوردار شود.
3 — سران کشورهای ضعیف و کوچکی که اطراف اسرائیل قرار دارند مجبور خواهند بود سر تعظیم و اطاعت نسبت به اسرائیل فرود بیاورند و برای تامین موجودیت خود موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند و زمانی که این کشورها دیگر نایی برای نفس کشیدن نداشته باشند اسرائیل خواهد توانست طرح صهیونیست ها برای ایجاد دولت برتر از نیل تا فرات را بدون هیچ مشکلی پیاده کند و اسرائیلی ها بر جهانیان سروری کنند.
برای رسیدن به این هدف طرح تصرف کل منطقه خاورمیانه و تجزیه مجدد آن توسط شخصیت های معروفی مانند برژینسکی و کیسینجر تهیه شد و کلید شروع پیاده سازی نقشه از حدود پنجاه سال پیش، یعنی قبل از انقلاب اسلامی در ایران، کلید خورد.
در آن زمان هم ایران و هم عربستان سعودی و ترکیه جزو همپیمانان ایالات متحده در منطقه به حساب می آمدند بعد ها هم مصر به آنها پیوست اما با این حال نقشه تجزیه این کشورها در پستوهای سیاسی آمریکا در حال تهیه شدن بود.
شاید بتوان گفت همه چیز وفق مراد طراحان نقشه پیش می رفت تا اینکه انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد.
اتفاقی که غیر قابل پیش بینی بود و برخی مقامات ایالات متحده باور داشتند که می توانند از شرایط بوجود آمده برای پیاده سازی طرح خود استفاده کنند و کشورهای منطقه را به جان هم بیاندازند.
چیزی که در این طرح ها مدنظر قرار نگرفته بود اراده ملت ها بود و هست. طراحان باور دارند با زر و زور و تزویر می توانند ملت های منطقه را وادار کنند وفق مراد آنها عمل کنند. اما اتفاقی که پیش افتاده مغایر با باور آنها بوده و هست. ملت های منطقه زر و زور و تزویر آمریکایی ها و همپیمانانشان را به دریا ریخته اند.
طرح ایجاد القاعده و پس از آن داعش بر این اساس بود که هم در افغانستان و هم در عراق بخش هایی که در طرح آمریکایی به عنوان کشورهای سنی از آنها یاد می شد جدا شوند و کردها بخش دیگری را تجزیه کنند و همچنین شیعیان بخش های خود را داشته باشند.
اگر به نقشه طرح آتلانتیک نگاه کنید همچنین به نقشه حکومت موسوم به «حکومت خلافتی داعش»نگاه کنید می بینید دقیقا همان بخش هایی که در نقشه آتلانتیک به عنوان استان سنی از آن یاد شده همان محدوده «داعش» است.
موفقیت های ایران و همپیمانان آن در شکست داعش در عراق و سوریه و پیوند زدن مسیر ایران به عراق و سوریه و لبنان منجر به آن شده که کمربند طرفداران ایران، قلب طرح آمریکا، برای تجزیه منطقه را بشکافد و اضافه بر اینکه طرح تهدید آمریکا برای ایران را برهم زند منجر به آن شود که همپیمانان ایالات متحده در انزوا قرار بگیرند.
قطعا به همین دلیل هم هست که ایالات متحده این روزها به هر دری  می زند تا زمینه ای برای مداخله نظامی خود فراهم کند و موفقیت ایران و همپیمانانش را در منطقه بر هم زند.
نام:
ایمیل:
نظر: