اگر آمریکاییها در سال 32 برای اولین حضور رسمیشان در تسلط بر ایران، اقدام به کودتا علیه مصدق کردند، امروز با گذشت حدود 40 سال از تجربه شیرین 25 سال احساس مالکیت بر این کشور، تمامی جهد و جد خود را برای بازگرداندن آن روزها به کار گرفته و مشغول برنامهریزی هستند.
شاید در اولین نگاه هیچ وجه اشتراکی میان اوضاع امروز کشور با سالهای پیش از کودتای 28 مرداد ۱۳۳۲ به نظر نرسد؛ چرا که نه استبداد پهلوی تحت استعمار انگلیسیها سلطنت میکند و نه ملیمذهبیها در قالب دولت مصدق به ملی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست استعمارگر پیر اقدام کردهاند تا مورد غضب آنها واقع شده باشند. آمریکا نیز امروز در صحنه سیاسی ایران نه تنها فعالمایشاء نیست؛ بلکه سفارتخانهای هم ندارد تا بتواند با مکر و خیانت نسبت به دوستان روشنفکرمآب خود در اجرای کودتا مشارکت کرده و به طور رسمی به جای انگلیسیها، استثمار مردم ایران را در پیش گیرد.
با این وجود، نگاه موشکافانه به صحنه سیاسی کشور و راهبردها و تاکتیکهای غرب، شباهتهایی را نشان میدهد که برآورد نقش و اهداف بیگانگان در کشورمان عبرتآموز و غفلت از آنها به دلیل تکرار در گذشته سبب ندامت است. برخی از تشابهات مهم امروز و آن روز ملت و دولت ایران و دشمنانان آنها را میتوان در مؤلفههای زیر خلاصه کرد.
۱ـ تلاش آمریکا برای بازگشت به کشور/ اگر آمریکاییها در سال 32 برای اولین حضور رسمیشان در تسلط بر ایران، اقدام به کودتا علیه مصدق کردند، امروز با گذشت حدود 40 سال از تجربه شیرین 25 سال احساس مالکیت بر این کشور، تمامی جهد و جد خود را برای بازگرداندن آن روزها به کار گرفته و مشغول برنامهریزی هستند.
۲ـ بد عهدی آمریکا در تعامل با ملت ایران/ اگر واشنگتن در ماجرای نفت ایران بدعهدی خود را نسبت به ملیگرایان که برای حذف انگلیس به دامان آمریکا پناه برده بودند، به اثبات رساند و برای نجات اقتصاد ایران حتی حاضر به خرید یک قطره نفت از دولت مصدق نشد، در ماجرای هستهای نیز به غربگرایانی که همیشه مشکل اصلی را مذاکره نکردن و تعامل نداشتن با آمریکا میدانستند ثابت کرد که در هیچ حالتی حاضر به پذیرش تعهدات خود نیست و اساساً تعامل با کشورهای غیر خود را به جهت روحیات استکباری مایه خفت خویش میداند.
۳ـ سوءاستفاده آمریکا از اوضاع بد اقتصادی کشور با اعمال تحریم/ اگر کاخ سفید در سال 32 میان مصدق و رژیم پهلوی، دومی را برای تأمین منافع خود مناسبتر ارزیابی کرد و برای حذف مصدق خرید نفت ایران را تحریم کرد، امروز هیچ انگیزهای برای لغو تحریمهای اقتصادی به جز تغییر رژیم یا رفتار دولت ایران ندارد.
۴ـ اتخاذ سیاست تغییر رژیم به جای تغییر رفتار/ از دیگر تشابهات امروز ایران با سالهای کودتا این است که سیاست دولت جدید آمریکا مانند آن سالها بر تغییر نظام اسلامی تمرکز یافته است، چنانچه وزیر خارجه فعلی این کشور اعلام کرد دولت ترامپ بنا ندارد مانند اوباما سیاست تغییر رفتار ایران را دنبال کند.
۵ـ دامن زدن به اختلافات جناحی و سیاسی/ اگر در آن زمان واشنگتن موفق شد میان دو جریان مذهبی و ملیگرا اختلاف ایجاد کند، یا به آن دامن بزند تا مانع اجرای سیاستهای خود علیه دولت و به نفع شاه شود، امروز نیز دقیقاً این سیاست را تحت عناوین حمایت از میانهروها و افراطگرایان یا اصلاحطلبان و اصولگرایان یا انقلابیون و غیر انقلابیها دنبال میکند تا به هدف اصلی خود در چیرگی بر نظام اسلامی نائل شود.
۶ـ عملیات روانی پیچیده برای ناامیدی مردم از بهبود وضعیت/ مهمترین وجه مشترک وضعیت امروز و آن روز کشور قرار گرفتن مردم در معرض عملیات روانی پیچیده آمریکا است. هدف از عملیات آن روز این بود تا مردم از اختلافات میان مصدق و آیتالله کاشانی و مسائل سیاسی خسته شده و عملاً امیدی به بهبود اوضاع اقتصادی از سوی دولت مصدق نداشته باشند. از این رو، در عمل نیز آمریکاییها حاضر به کمک به دولت وقت ایران نشدند تا گشایشی در وضع مردم رخ ندهد. امروز نیز دقیقاً همان عملیات را در موضوع هستهای اجرا میکنند و قرار است مردم ضمن گله از مخالفان برجام که در ظاهر به فکر مشکلات مردم نیستند، از دولت نیز به دلیل ناتوانی عملی در حل مشکلات نومید شوند تا خروجی آن ناکارآمدی نظام اسلامی باشد.
---/ی