شاید خیلی برایتان اتفاق افتاده باشد که این عکس را در
جاهای مختلف مرتبط با دفاع مقدس دیده باشید. شاید مثلا در یادبود شهید یا یادواره
شهدای دلیر مرد عرصه دفاع از ارزشهای اسلامی. شاید با یک خط خوش هم رویش نوشته
باشند «شهادت هنر مردان خداست» و یا «اینکه ای شهید راهت ادامه دارد.» اما نکته
قابل توجه این است که این فرد اصلا شهید نشده است و هم اکنون نیز در قید حیات است.
البته یک بار هم من خودم به شخصه در شهر کربلا روی پلی این عکس را دیدم که به عنوان عکس شهید از آن استفاده شده بود. اما با تحقیقی میدانی دریافتیم که این عکس متعلق به مهدی صمدی صالح از رزمندگان دفاع مقدس و از تبار مردان مردی چون شهید حاج حسین همدانی و شهید چیت سازیان است. آری حاج مهدی متعلق به شهر همدان است. و حالا بی هیچ ادعایی در دانشگاه بوعلی سینا همدان مشغول به کار است. البته کتاب خاطرات او به همت سوره مهر مدتی است منتشر شده که داستان حضور او در جبهه دفاع مقدس را روایت می کند. او از سن 15 سالگی و از سال 1361 وارد جبهه شده و در عملیاتهای خیبر، والفجر 8، کربلای 5، بیت المقدس 2 و مرصاد شرکت داشته است. نام این کتاب هم «آنروز سه نیم بعد از ظهر» انتخاب شده است که بر گرفته از همان اتفاقی است که منجر به گرفتن این عکس می شود.
حاج مهدی زمانی که وارد جبهه می شود به دلیل سن کمش خیلی مورد استقبال قرار نمیگیرد. اصلا در یک برهه ای او را به همراه پانزده نفر دیگر جدا می کنند که به همدان اعزام کنند اما آنقدر پافشاری می کند که بالاخره قبول می کنند که او هم بماند. که او را به خط دوم اعزام می کنند. به قول خودش 45 روزی طول می کشد تا بقیه آنها را هم تحویل بگیرند. تا اینکه در چند عملیات شرکت داده می شود. و تازه آنجاست که می فهمد جبهه یعنی چه!
اولین مسئولیتی هم که به او سپرده می شود فرماندهی دسته ای است که البته در آنجا هم از لحاظ جثه و هم سنی از تمام نیروهای تحت فرماندهی خود کوچکتر است که همین باعث می شود مدتی طول بکشد تا او را به عنوان فرمانده خود بپذیرند. اما بالاخره مهدی صمدی صالح از پس جنگ بر می آید و تا پایان دفاع مقدس در جبهه حضور پیدا می کند. اما اینکه چطور این عکس از او گرفته می شود و اصلا چگونه انقدر شهرت پیدا می کند را از زبان خود او میشنویم.
مهدی صمدی صالح جریان آن روز را اینگونه بازگو می کند:«این عکس در منطقه عملیاتی کربلای 5 واقع در خاک عراق، بالای کانال پرورش ماهی که صدام در زمان جنگ به عنوان مانع طبیعی از آن استفاده میکرد گرفته شده است. شرایط آنجا طوری بود که در واثع ما مشغول یک عملیات پیوسته بودیم و باید بعضی از عملیات ها در روز و بعضی ها در شب انجام میشد. ما هم صبح زود رفتیم و عملیات کردیم و چون عملیات پیوسته بود به عقب برگشتیم. روی دژ پرورش ماهی یک کانال بود و کنار کانال یک جاده کشیده شده بود و تا جایی که یادم هست قبله در کانال یه خرده کج بود و نماز خواندن در کانال را سخت میکرد من هم که اوضاع را مناسب یافتم و دیدم که بد نیست نمازم را در کنار کانال بخوانم که این عکس آن جا در کنار کانال پرورش ماهی از من گرفته شده است.»
حاج مهدی صمدی صالح در پاسخ به این پرسش که آیا اصلا متوجه عکس برداری از خودش در آن موقعیت بوده یا خیر این طور جواب می دهد: «البته یک گروه فیلم برداری را قبل از اینکه وارد آن منطقه بشویم دیده بودم که از عقب دژ حرکت میکنند، اما به اینکه آن گروه عکاس داشته باشند و یا به آن منطقه ای که ما بودیم رسیده باشند اصلا فکر نکرده بودم. و اصلاهم فکر نمیکردم که بخواهند از نماز بچه ها هم فیلم برداری کنند. تا چند سال بعد که یک آلبومی از بهترین عکس های دفاع مقدس چاپ شد -که الان هم برای اکثر برنامه ها عکس های مورد علاقه ی خود رااز آن آلبوم انتخاب میکنند- که من این عکس را چند سال بعد در آن آلبوم، زمانی که این عکس جزء عکس های ملی انتخاب شده بود دیدم.»
این عکس را بی شک اکثر به قریب اتفاق دوستداران دفاع مقدس دیدهاند و چه حسرت ها که به اخلاص و خضوع و خشوع رزمندگان در مقابل پروردگارشان نخورده اند.