«ملک سلمان بنعبدالعزیز در حکمی ممنوعیت رانندگی برای زنان سعودی را لغو کرد.» خبری که روز گذشته بر روی خروجی خبرگزاریهای سعودی قرار گرفت؛ این خبر به تنهایی موضوع چندان مهمی به نظر نمیرسد و میتوان آن را تصمیم یک حاکم برای رهایی از مناقشهای بیپایان در این زمینه دانست[...]
یادداشت: «ملک
سلمان بنعبدالعزیز در حکمی ممنوعیت رانندگی برای زنان سعودی را لغو کرد.»
خبری که روز گذشته بر روی خروجی خبرگزاریهای سعودی قرار گرفت؛ این خبر به
تنهایی موضوع چندان مهمی به نظر نمیرسد و میتوان آن را تصمیم یک حاکم
برای رهایی از مناقشهای بیپایان در این زمینه دانست؛ اما اگر این خبر را
در کنار اخباری، مانند رسیدن پسر ملک سلمان به ولیعهدی عربستان با پاکسازی
گسترده شاهزادگان سعودی در رژیم پادشاهی عربستان و دورخیز وی برای کنار
گذاشتن پدر، صدور اجازه حضور زنان در ورزشگاهها و شرکت در مراسم روز ملی
این کشور، تلاش برای حذف لقب خادمالحرمین شریفین از پادشاه عربستان و
انتشار اخباری مبنی بر واگذاری اداره امور حرم نبوی و بیتاللهالحرام به
شخصی به جز پادشاه عربستان، سفرهای متعدد ولیعهد و دیگر مسئولان رژیم
آلسعود به سرزمینهای اشغالی و تلاش برای همکاری بیشتر با غرب به ویژه
دولت دونالد ترامپ، تدوین سند چشمانداز 2025 برای تغییرات بنیادین در
حوزههای مختلف و... قرار دهیم و این خبرها را مانند قطعات یک جورچین کنار
هم بچینیم، آنگاه با طرح جامع و حساب شدهای روبهرو میشویم و این خبر یک
معنای بزرگ را با خود همراه خواهد داشت که عبارت است از آنکه ولیعهد جوان
عربستان به دنبال تغییر بزرگ در عربستان است؛ تغییری که میتوان مشخصه اصلی
آن را حرکت به سوی سکولاریسم در این کشور دانست. به عبارت دقیقتر،
ولیعهد کم سن و سال سعودی قصد دارد همان راهی را برود که آتاترک در ترکیه و
رضاخان در ایران رفتند! در این راستا او خوب میداند که تصمیمگیریهایی،
چون لغو ممنوعیت رانندگی زنان از سوی او با توجه به بافت این کشور و قدرت
مفتیهای وهابی به سختی پذیرفته میشود و به همین دلیل پیش از کنار زدن پدر
و در دست گرفتن حکومت متمول سعودی، تصمیماتی از این دست را با اسم، مهر و
امضای پدر اجرایی میکند و در نهایت با کنار گذاشتن ملک سلمان از عربستان
جدید رونمایی میکند.