ائتلاف ميان اصلاحطلبان و جريان اعتدال، يکي از مباحث پرمناقشهاي است که در طول سالهاي اخير فراز و نشيبهاي فراواني داشته است[...]
یادداشت: ائتلاف
ميان اصلاحطلبان و جريان اعتدال، يکي از مباحث پرمناقشهاي است که در طول
سالهاي اخير فراز و نشيبهاي فراواني داشته است. گاه در مسير همگرايي و
تقويت تا آنجا پيش رفته است که برخي کارشناسان گفتهاند بين اين دو تفاوتي
وجود ندارد و يک تفکر در قالب دو عنوان خود را صورتبندي کرده است و گاه
تنشها و اختلافات آنقدر اوج گرفته که بازتاب کاملاً رسانهاي و آشکار
يافته است.
پس از حوادث رخ داده در روند گزينش اعضاي کابينه دولت
دوازدهم و چگونگي مواجهه مجلس با اعضاي کابينه معرفي شده، روند واگرايي اين
دو اردوگاه تشديد شده و در طول هفتههاي اخير شاهد اعلام موضع شديد بخشي
از اصلاحطلبان عليه دولت بودهايم. اين وضعيت، بزرگان و فعالان سياسي
اصلاحطلبان را دچار سردرگمي کرده است! آنان از يک سو تداوم حيات سياسي خود
را گره خورده به سرنوشت دولت اعتدال ميدانند و از سويي ديگر با بخشي از
اقدامات و تصميمات اعتداليون دچار مشکل شدهاند. این در حالی است که
اردوگاه اصلاحطلبي نيز در وضعيت ايدهآلي به سر نميبرد و اختلافات در
درون آن اوج گرفته است.
در همين راستا، مصطفي تاجزاده از فعالان
اردوگاه فتنهگران که جزء فعالان سياسي اصلاحطلب به شمار ميآيد، با اشاره
به شرایط جریان اصلاحات به روزنامه اعتماد گفته است: «چه بخواهيم و چه
نخواهيم پيروزي و شکست آقاي روحاني به پاي ما نيز نوشته ميشود. همچنان که
پيامدهاي عملکرد احمدينژاد هرگز اصولگرايان را رها نخواهد کرد. حتي اگر
شب و روز بگويند که ما يکي نبوديم و از اول با هم اختلاف داشتيم. به همين
دليل بايد بكوشيم كه دولت روحاني پيروز شود. هرگونه انديشهاي جز اين يا
فرصتطلبي است يا زماننشناسي. فرصتطلبي به معناي غيراخلاقياش مدنظر
نيست، بلکه به لحاظ زماني و زماننشناسي مدنظر است.»
واقعيت آن است که
براي ائتلافهاي منفعتگرايانه که تنها مبتني بر مصالح مقطعي و مادي و
محدود شکل ميگيرد، نميتوان سرنوشت بهتري از وضعيت پيش آمده تصور کرد.
همگراييهایی که زودتر از تصور به واگرايي بدل خواهد شد.