موقعیت و شخصیت ناطق نوری به گونهای است که به نظر میرسد اکنون در میان اکثریت شخصیتها و جریانهای سیاسی کشور، تمایلی جدی برای بازگشت ناطق به عرصه سیاست کشور وجود دارد. درواقع، هر سه جریان اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالگرا درصدد آن هستند تا با رایزنی با ناطق، وی را به نفع خود وارد عرصه فعالیتهای سیاسی کنند.
هرچند با پایان مجلس پنجم شورای اسلامی، علیاکبر ناطق نوری دیگر بروز و ظهور چندانی در صحنه سیاست کشور نداشته است، اما تنها اندکی بعد از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که اصلاحطلبان، خواهان پذیرش نقش و جایگاه مرحوم هاشمی از سوی ناطق شدند و حتی در اظهارنظرهای خود، خواهان واگذاری ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به ناطق نیز بودند. با این حال، باتوجه به استعفای ناطق نوری از ریاست بازرسی دفتر مقام معظم رهبری و بعد از مشخص شدن جانشین وی، بار دیگر، بحثهای مرتبط با ناطق نوری و نقشآفرینیهای وی در سیاست کشور بالا گرفته است.
درواقع، موقعیت و شخصیت ناطق نوری به گونهای است که به نظر میرسد اکنون در میان اکثریت شخصیتها و جریانهای سیاسی کشور، تمایلی جدی برای بازگشت ناطق به عرصه سیاست کشور وجود دارد. اگرچه نمیتوان منکر بود که این قضیه احتمالاً مخالفینی نیز دارد. درواقع، هر سه جریان اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالگرا درصدد آن هستند تا با رایزنی با ناطق، وی را به نفع خود وارد عرصه فعالیتهای سیاسی کنند.
در این میان، برخی از اصولگرایان باتوجه به ضعف در رهبری درصدد بازگشت ناطق و بهرهگیری از حضور وی هستند؛ این موضوع باتوجه به رحلت آیت الله مهدوی کنی برای اصولگرایان ضرورت بیشتری دارد. هرچند تصور میشود که برخی لایهها و طیفهای اصولگرایی چندان اصرار و جدیتی در این زمینه ندارند و این خواسته بیشتر مطلوب طیفهای میانی اصولگرایان است. در این زمینه، اخیراً محمدرضا باهنر دبیر جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفت و گویی با روزنامه اعتماد، نزدیکی ناطق نوری به اصلاحطلبان را رد و در این باره گفته که معتقدم الان هم مواضع جناب آقای ناطقنوری، با مواضع آقای خاتمی در سال ٧٦، آن جاهایی که با هم رفیق بودند، هنوز مواضعشان رفاقت با هم است و آن جایی که رقابت داشتند هنوز رقیب هم هستند. اصلاً اینطور نیست کسی فکر کند آقای ناطق اصلاحطلب شده یا آقای روحانی اصلاحطلب شده است. باهنر همچنین با اشاره به تلاشهایش برای بازگرداندن ناطق نوری به عرصه سیاست و نتیجه این تلاشها گفته بود که خوشبختانه نزدیک شدیم و انشاءا... خبرهای خوبی میشنوید.
اصلاحطلبان نیز به منظور ترمیم رابطه خود با نظام و شاید هم به منظور نزدیکی بیشتر به دولت دوازدهم و تحتفشار قراردادن بیشتر روحانی مایلاند تا ناطق را به نفع خود وارد عرصه سیاست کنند. به عبارت دقیقتر، هرچند در سالهای اخیر فاصله میان اصلاحطلبان و مرحوم هاشمی اندک شده بود، به گونهای که بویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 تمایز آنها از هم دشوار بود، با این وجود به نظر میرسد که اصلاحطلبان مایل به بازگشت ناطق نوری به عرصه سیاست هستند تا وی، کارویژهها و نقشهای حمایتی مرحوم هاشمی در قبال آنها را عهدهدار شود. در این زمینه نیز پایگاه خبری اصلاحطلبِ «عصر ایران» در یادداشتی با نقد اظهارات باهنر درباره نسبت ناطق نوری با اصولگرایی نوشته است که شاید باهنر راست بگوید و ناطق، لاریجانی و حتی روحانی اصلاح طلب نشدهاند اما قطعا دیگر اصولگرا نیستند. راستگرایان باید بپذیرند که دیگر بسیاری از چهرههای مطرح مانند ناطق و لاریجانی تعلقی به اصولگرایی ندارند و راه خود را از آن ها جدا کردند. این یادداشت در ادامه تأکید می کند: فضای سیاسی ایران در حال یک دگرگونی بزرگ است. ادبیات سومی جدا از گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی در ایران آغاز شده است به نام اعتدالگرایی. روحانی، ناطق و لاریجانی در این گفتمان تعریف میشوند.
این در حالی است که فاصله اعتدالگرایان و اصلاحطلبان بسیار اندک است و میتوان اعتدالگرایان را در ذیل اصلاحطلبان و جزیی از آنها به حساب آورد، اما در قضیه موردبحث میتوان میان آنها و اصلاحطلبان تفکیک قائل شد. به عبارتی، اعتدالگرایان بیش از سایرین تلاش میکنند تا از ظرفیتهای بازگشت احتمالی ناطق نوری به نفع خود بهرهبرداری کنند. درخصوص تلاش آنها میتوان به چند نکته اشاره کرد:
1- با فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی، به عنوان پدرمعنوی اعتدالگرایان، آنها احساس میکنند که به شخصیتی شبیه هاشمی نیاز دارند تا نقش پدری را برای آنها ایفا کند. هرچند میان ناطق و مرحوم هاشمی و جایگاه وی و پذیرش این جایگاه در میان اعتدالگرایان تفاوتهایی وجود دارد.
2- اعتدالگرایان به حضور ناطق نوری به نفع خود نیاز جدی دارند؛ زیرا باتوجه به موفقیت آنها در جذب علی لاریجانی به سمت خود و فاصلهگیری نسبی از اصلاحطلبان، بویژه بعد از روی کار آمدن دولت دوازدهم، که اقدامی در راستای تعریف هویت و جایگاهی متمایز از خود و به نوعی تلاش برای ایجاد جریان سومی در کشور محسوب میشود، آنها به شخصیتی در وزن و اهمیت ناطق نیاز دارند تا بتوانند وزن و اهمیت خود را فزونتر کرده و فاصله و هویت خود را با سایر جریانها متمایزتر کنند. شاید بر همین اساس بود که در دولت دوازدهم تلاش شد تا مسئولیتهایی به وی واگذار شود.
3- آنچه بیش از همه، بارقههای امید را در این زمینه برای اعتدالگرایان روشن نگه میدارد، دوستی دیرینه و نزدیکی ناطق به آقای روحانی و سابقه همکاریهای این دو با هم است.
در این زمینه نیز محمد هاشمی، برادر مرحوم هاشمی و عضو حزب اعتدال و توسعه، ضمن استقبال از بازگشت ناطق نوری به سپهر سیاسی کشور، در این درباره گفته که اگر او به صحنه بازگردد در طیف میانه رو قرار خواهد گرفت و احتمال دارد که به صورت فراجناحی عمل کند. هاشمی افزوده که آقای ناطق نوری در گذشته از نیروهای اصولگرا بودند؛ گذشته ایشان گذشته اصولگرایی است اما در سال های اخیر مقداری در مواضع ایشان تعدیل حاصل شده و به طیف میانه رو و اعتدال گرا نزدیک شدهاند.
با این همه، به نظر میرسد که ناطق نوری شخصیتی نیست که براحتی تن به بازیها و مکانیسمهای جریانی و حزبی بدهد. درواقع، وی بیشتر میکوشد تا شخصیت مستقل خود را حفظ کند و به عنوان یک رجل سیاسی مورداحترام و موردرجوع و به دور از هیاهوهای سیاسی به حیات خود ادامه دهد. شاهد مثال در این زمینه، دیدار اخیر وی با حجتالاسلام رئیسی و آیتالله علم الهدی در مشهد بود؛ زیرا باتوجه به حمایتهای وی از روحانی در انتخابات و در شرایطی که تصور میشد که وی بیش از پیش به دولت نزدیک شود، در کمال تعجب، با رقیب روحانی و یکی از جدیترین منتقدین دولت وی دیدار کرد.
نکته پایانی اینکه؛ فارغ از این تحلیلهای جریانی، بازگشت احتمالی ناطق به صحنه سیاسیت کشور و نقشآفرینی بیشتر وی در سیاست عملی، اقدامی است که باید مورداستقبال همه قرار بگیرد. این موضوع، بویژه بعد از فوت قدمایی چون آیتالله مهدوی کنی و آیتالله هاشمی رفسنجانی، بیش از پیش احساس میشود.