پاسخگو کردن مسئولین به این که در مدت مسئولیتشان برای تحقق این آرمانها و دفاع از منافع ملی چه کارهایی انجام داده اند، وظیفه اصلی و اولیه جنبش دانشجویی است. برای این که جنبش دانشجویی بتواند این کار را انجام دهد، الزاماتی را هم باید داشته باشد...
در جریان سفر نیکسون، رئیس جمهور وقت امریکا به ایران که به فاصله چهار ماه بعد از کودتای امریکایی- انگلیسی 28 مرداد و در اوج خفقان سیاسی و اجتماعی شکل گرفت، دانشجویان مؤمن و انقلابی در دانشگاهها دست به اعتراض و تجمع زدند. درگیری مأموران رژیم منجر به شهید شدن سه دانشجو و زخمی شدن تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران در این روز شد. این حرکت را به نوعی میتوان شروع مبارزات جدی دانشجویان علیه رژیم پهلوی در ایران به حساب آورد که محرک اقدامات و جنبشهای بعدی دانشجویان داخل و خارج از کشور قرار گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران جنبش دانشجویی در کشور از فعالیت باز نایستاد و در عرصههای خدمترسانی به ملت و بیان خواستههای به حق آنان و پیگیری اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی تداوم حیات داده است به طوری که هر ساله در آستانه 16 آذر که به روز دانشجو نیز نامگذاری شده، فعالیتها، عملکردها و رویکردهای جنبشهای دانشجویی کشور مورد بحث و بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. سایت بصیرت نیز ضمن تبریک این روز به دانشجویان عزیز کشور، گفتگویی انجام داده است با دکتر داود گودرزی، رئیس بسیج دانشجویی کشور و به بررسی مبانی فکری، ریشههای تشکیل و اقدامات جنبشهای دانشجویی از زبان وی پرداخته است که در ادامه، متن این گفتگو از نظر شما مخاطب گرامی میگذرد.
لطفاً در ابتدا مبانی فکری و زمینههای شکلگیری جنبشهای دانشجویی در کشور را برایمان بیان فرمایید؟ آیا تشکیل جنبشهای دانشجویی در کشور با ماهیات ضد استکباری بود یا این تشکلها تحت تأثیر موضوعات روشنفکری قبل از انقلاب بوجود آمد؟
مسئله جنبش دانشجویی در ایران را اگر کسی منصفانه بخواهد نگاه بکند و تحلیل درستی از تاریخ شکلگیری جنبش داشته باشد، با روح استکبارستیزی در ایران شروع شد. اولین مسئله جنبش دانشجویی در ایران مسئله استعمار و استکبار و حضور سلطهگران بیرونی در داخل کشور و مسئله دوم، استبداد داخلی بود. نقطه عطف جنبش دانشجویی در 16 آذر سال 1332 بود که به فاصله چند ماه بعد از کودتای 28 مرداد در دانشگاه تهران رخ داد. در این قضیه کاملاً مشخص است که دانشجویان به حضور نیکسون اعتراض کردند و آنجا به دستور رژیم و با حمایت امریکاییها کشتار در دانشگاه تهران انجام شد و ما در این روز یاد و نام سه شهید عزیز آن واقعه را گرامی میداریم و از آن به روز دانشجو یاد میکنیم.
لذا اتفاقات بعد از این واقعه و تحرکات و رفتارهای جنبش دانشجویی در کشور، یا در مبارزه با استکبار و یا در مبارزه با استبداد داخلی شکل میگیرد. در جریان قیام حضرت امام (ره) از سال 42 و با اوج گیری فعالیتهای انقلاب، مشاهده میکنیم که بخش عمدهای از یاران انقلاب را همین بدنه دانشجویی کشور شکل میدهند. کسانی که روشنگری میکنند و بیانیههای امام(ره) را دنبال میکنند، حرفها و صحبتهایی هم که میزنند باز در تأکید به این دو نکته است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش آفرینی دانشجویان و جنبشهای دانشجویی در جنگ تحمیلی به صورت کاملا ملموس تبلور می یابد. عمده فرماندهان و مؤثرین در دفاع مقدس از بدنه دانشجویی و فارغالتحصیلان دانشگاهی بودند. در اتفاقات بعد از جنگ و در کشاکش حوادثی که در این سالها رخ داده است نیز حضور و نقش مؤثر دانشجویان را در صحنهها مشاهده میکنیم.
بنابراین به نظر میرسد که اگر کسی بخواهد نحوه شکلگیری و استمرار فعالیتهای جنبش دانشجویی در کشور را منصفانه بررسی و تحلیل کند، استکبارستیزی جزء لاینفک فعالیتهای دانشجویی در کشور ماست و کسانی که غیر از این را بگویند به نوعی جعل واقعیت و تاریخ کرده اند و غالبا با اغراض سیاسی به چنین کاری دست می زنند.
در مقطع فعلی،اولویتها و مأموریتهای اصلی که جنبش دانشجویی دنبال می کند و باید دنبال بکند، چه مواردی است؟
جنبش دانشجویی به عنوان قشر پیشرو ملت ایران و به عنوان قشر روشنگر در ایران این حرکت را پرچمداری میکند. ما انقلاب کردیم و قرار است آرمانهایی را در این کشور پیاده کنیم و در داخل کشور و جهان به افق مورد انتظار برسیم. انقلاب ما هم در داخل و هم در دنیا حرف برای گفتن دارد. قرار است ما به تمدن اسلامی برسیم. در داخل ما باید استقلال و آزادی متناسب با کرامت و ارزشهای انسانی اسلامی در جامعه داشته باشیم. یک جامعه برخوردار و ثروتمند، بدون فقر و فساد و تبعیض باید تشکیل بدهیم. اینها آرمانهای این انقلاب و مردم بوده و هست. پرچمداری این حرکت در داخل بر عهده دانشجویان است. دانشجو و جنبش دانشجویی در دانشگاه نقش و کارکرد تولید علم و دانش و تولید نرمافزاری برای مسیر حرکت ملت ایران را دارد، جنبش دانشجویی باید مطالبهگر آرمانهای انقلاب باشد. پاسخگو کردن مسئولین به این که در مدت مسئولیتشان برای تحقق این آرمانها و دفاع از منافع ملی چه کارهایی کردهاند، وظیفه اصلی و اولیه جنبش دانشجویی است. برای این که جنبش دانشجویی بتواند این کار را انجام دهد، الزاماتی را هم باید داشته باشد.
نکته اول استقلال فکری است. دانشجو باید خودش تجزیه و تحلیل بکند، خودش اهل بررسی و تحقیق باشد. نباید از بیرون خط بگیرد. نباید ابزار جناحها و جریانهای سیاسی باشد. قرار شد جنبش دانشجویی خود پرچمداری بکند، لازمه این کار این است که خودش تحلیلهای و رفتارهای مختلف را ببیند و بشنود و روی موضوعات مختلف کشور تصمیمگیری کند. بنابراین بایستی استقلال فکری داشته باشد.
نکته دوم، امیدواری است. اگر جوان دانشجوی ایرانی ناامیدانه به صحنه نگاه کند، حرکت مثبتی نخواهد کرد. دشمن در تلاش است که امید را از جوان ایرانی بگیرد.
برای این که امید هم به عنوان لازمه دوم وجود داشته باشد، نیاز به لازمه سومی می باشد و آن واقعبینی است.دانشجوی مسلمان ایرانی در دانشگاه باید واقعیتهای موجود را ببیند، نقاط ضعف و قوت را ببیند. پیشرفتها و موانع کشور را ببیند، علت مشکلات را ببیند. دشمنیها را ببیند. کم کاری برخی از مسئولین را به دقت ببیند. این واقعبینی کمک میکند که امیدوارانه در صحنه باشد و داشتن امید نیز حرکت رو به جلو را محقق میکند و در چنین مسیری توقف به وجود نخواهد آمد.
الزام آخر برای دانشجو اعتماد به نفس است. این اعتماد به نفس در اندیشه امام(ره) و مقام معظم رهبری به دانشجو داده شده است. قرار نیست دانشجو یک عنصر خنثی در کشور باشد، بلکه دانشگاه مبدأ تحولات است و عنصر اصلی دانشگاه نیز دانشجو است و این دانشجو اگر افق دیدش را درست ترسیم کرد و مسائل کشور را با نگاه کلان نگاه کرد و یک نگاه راهبردی به جایگاه خودش که یک نقش ویژه است، پیدا کرد، در این صورت است که میتواند پرچمدار و جلودار حرکت ملت ایران باشد.
دانشجو با داشتن الزاماتی که عرض شد به وظیفه اصلی خودش عمل خواهد کرد.
اگر جنبش دانشجویی این چهار نکته را دنبال کند، آن مطالبهگری و آن جریانسازی در کشور و آن طراحی یک پازلی که دیگران در آن پازل کار بکنند، حتماً محقق خواهد شد.
اشاره کردید به این که جنبش دانشجویی باید مطالبهگر باشد، قطعاً جنبش دانشجویی باید مطالبهگر خواستههای مردمی از جناحهای سیاسی و دولتهای مستقر باشد، اما به نظر میرسد که امروزه جنبش دانشجویی به نوعی در کش و قوسهای جناحی دارد هضم میشود و آن کارکرد اصلی خودش را از دست میدهد. به عبارت دیگر، جنبش دانشجویی در حال تبدیل شدن به ابزاری در راستای تحقق اهداف جناحها و جریانهای سیاسی است، تا چه حد با این حرف موافقید؟
در داخل کشور ما احزاب، ویژگیها و آن بدنه اجتماعی و جذابیتی که باید برای عامه مردم داشته باشند را ندارند. بنابراین به بدنه دانشگاه و ظرفیتهای موجود در دانشجویان توجه دارند تا خلأهای خودشان را از این ناحیه پر کنند؛ لذا همیشه جریانهای سیاسی نگاه ابزاری به جریانهای دانشجویی داشتهاند تا بتوانند از این ظرفیت بزرگ برای مطامع خودشان بهرهبرداری کنند. برای همین است که در شاخص های جنبش دانشجویی می گوییم استقلال فکری شرط لازم در رسیدن به آرمان هاست.
جنبش دانشجویی نباید ابزار این و آن باشد، خودش باید جریانسازی و پرچمداری بکند و دیگران باید بروند از نگاه و تحلیل دانشجو استفاده بکنند. علاوه بر این آفت که یک آفت تحمیلی از بیرون به جنبش دانشجویی است، یک نگاه و آفت دیگر از درون به جنبشهای دانشجویی محتمل است. اگر جنبش دانشجویی بخواهد دچار محافظهکاری، دچار عافیت طلبیها و منفعتطلبی ها بشود، ویژگی پرچمداری را از دست میدهد و ابزار این و آن خواهد شد.
امروزه بخشی از بدنه دانشجویی کشور بر اثر این دو آفت لطمه خورده است ولی بخش عمدهای از جریان فعال دانشجویی کشور اینگونه نیست و دارد در راستای وظایف خودش کار میکند. کسی که الآن دارد کار جهادی میکند. ما کسی را که الآن مسئلهاش رفع محرومیت از کشور شده است را نمیتوانیم بگوییم که این جزو جنبش دانشجویی نیست. کسی که دارد درس میخواند و در کنار تحصیل به دغدغه اصلی کشور که رفع محرومیت از مستضعفان است، توجه دارد. دانشجو از اوقات فراغت خودش میزند و برای کمک به آنها پیش قدم میشود. جنبش دانشجویی همین است. دیگران یک تعریف روشنفکرانه از جنبش دانشجویی دارند که مثلاً بلد باشد در جمعی سخنرانی بکند و در مناظرات دانشجویی صحبت بکند و یا بیانیه بدهد، در حالی که جنبش دانشجویی فقط در اینها خلاصه نمیشود. جنبش دانشجویی قرار است آرمانهای انقلاب را سر لوحه خود قرار دهد و حرکت ملت ایران را پرچم داری بکند، یکی از مهمترین آن آرمانها، تحقق عدالت اجتمای است. اگر کسی برای عدالت اجتماعی حرف میزند، بیانیه هم میدهد و در عمل هم میرود کار میکند تا به سهم خودش این عدالت را محقق کند، این اوج فعالیت جنبش دانشجویی است.
جهاد علمی که دانشجویان بسیجی و انقلابی در دانشگاهها شروع کردهاند، اختراعاتشان، افتخاراتشان، نوآوریهایشان که در جشنوارههای متعدد گل میکند، شرکتهای دانش بنیانی که توسط دانشجویان انقلابی در کشور دارد شکل میگیرد که الحمدالله فعالیتهایی از این صنف در دانشگاهها کم نداریم همه وهمه آنها بخشی از جنبش ئانشجویی اند.
به نظر بنده ظلم و جفا در حق جنبش دانشجویی و دانشجویان انقلابی دانشگاههای کشور این است که بگوییم اینها جنبش دانشجویی نیست و فقط آنهایی که میروند مناظره راه میاندازند و دعواهای سیاسی میکند، جنبش دانشجویی است.
نظرتان در خصوص آینده بخشی از جنبشهای دانشجویی که یا در لاک محافظهکاری فرو رفتهاند و یا بازیچه دست جناحها شده و نقش ابزاری ایفا میکنند چیست؟
سه بخش مهم، هویت ایرانی ما را تشکیل میدهند،یکی انقلاب اسلامی ایران با آرمانها و ارزشهایش است، دیگری دین اسلام و مذهب تشیع است و سوم، تاریخ کهن ایران است.این سه وقتی در هم آمیخته شدند، هویت ایرانی را تشکیل میدهند. هر آن چیز که با این هویت ملی ما منطبق باشد، منافع ملی ما هم هست و هر جریان و تشکل و جنبشی در راستای منافع ملت ایران حرکت بکند همیشه در قلب و ذهن مردم ایران جای دارد.
ملت ایران ثابت کردهاند که هر کسی در راستای منافع ملی صادقانه حرف بزند و عمل بکند، همواره حمایتش میکنند و چنین جنبش، جریان و تشکلی ماندگاری پیدا میکند و در جامعه اثرگذار خواهد بود و اگر خدای نکرده جریانی فریب بخورد و نیازهای غیرواقعی را که دشمن دنبال جا انداختن آن به جای نیازهای واقعی مردم است را دنبال بکند، واقعیتهای کشور را نبیند، از مردم دور شود - که بخشی از جریان نخبگی ما متأسفانه از واقعیت جامعه به دوراند. یعنی نیازها، دغدغهها و مطالبات کف جامعه و مردم ما یک چیز دیگر است و بخشی از آنهایی که اسم خودشان را روشنفکر یا جریان نخبگی میگذارند، حرفهایشان چیز دیگری است.- این نوع تفکر نمیتواند پرچمدار خواستههای مردم باشد و توسط ملت طرد میشود. کسی که حرف دل مردم را صادقانه بزند و دنبال بکند و بر اساس مطالبات مردم فعالیت علمی و جهادی بکند، ماندگاری پیدا میکند و اگر کسی هم عکس این عمل بکند حتماً هم به خود و هم به مردم ظلم کرده است و جنبشهای دانشجویی کشور از این امر مستثنی نیستند.
با تشکر از دکتر داود گودرزی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از اکبر کریمی