آگاهی از روندها و تحولات و بحران های پیش رو و تصمیم گیری به هنگام در خصوص نحوه مواجهه با آن ها میتواند هر جامعه و سازمانی را در یافتن بهترین راه ها تواناتر سازد به شرطی که تجویزهای منطقی و کارآمد برای عبور از بحران های پیش رو به کار گرفته شود.
گزاره "پیشگیری بهتر از درمان است"، گزاره ای صحیح و گمشده در ساحت تدبیر و سیاست ایران است. تحلیل محتوای سخنان این روزهای مسئولین و مدیران نشان میدهد غالب بحثهای صورت گرفته حول محور یافتن و یا تجویز راه هایی برای برون رفت از بحران موجود است. هر یک از شخصیت ها و متخصصین به تناسب سلیقه و تخصص خود و با تکیه به بخشی از توانایی ها و ظرفیت های موجود در کشور نسخه ای نوشته و راهکاری را ارائه میدهند و هیچ کس از این که چرا ما نتوانسته ایم مانع از ورود به یک بحران شویم صحبتی نمی کند! گویا همه ما عادت کرده ایم که یک بحران را به انتظار بنشینیم و پس از وقوع آن با دستپاچگی به دنبال یافتن راه حل و عبور از بحران خود را به در و دیوار بکوبیم و در پس این تلاش رنج گونه اگر توفیقی نصفه نیمه هم حاصل شد، بادی به غبغب انداخته، عبور از یک معظلی را دسته جمعی جشن بگیریم؛ غافل از این که پیشگیری از درون رفت به یک بحران، به مراتب بهتر از یافتن راه حل برای برون رفت از همان بحران است.جهان معاصر عرصه تحولات شگرف و پوياي شتابنده است. تغييرات چنان غافلگيركننده و برقآسا از راه ميرسند كه كوچكترين كم توجهي به آن ميتواند به بهاي گزاف غافلگيري راهبردي در تمام عرصههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و حتي فرهنگي تمام شود. در اين محيط سرشار از تغيير و بيثباتي و آكنده از عدم قطعيتها، تنها رويكرد و سياستي كه احتمال كسب موفقيتهاي بيشتري دارد، تلاش براي معماري آينده است. لازمه معماری آینده و نقطه آغازین آینده اندیشی از زمان حال شروع میشود. به بیانی دقیق تر اگر چه گذشته، حال و آینده همگی به نوعی به هم وابستگی متقابل دارند، ولی در تنها نقطه ای که می توان آینده را تغییر داد، زمان حال است. حالی که در حال گرفته جامعه امروز چندان محلی از اعراب ندارد. به واقع درگیر بودن در مشکلات امروز و دیروز، دیگر وقتی را برای توجه به آینده باقی نگذاشته است. وقتی هشت یک جامعه هنوز در گرو نه آن است انتظار فکر کردن به یازده و دوازده و بیشتر، انتظار به جایی به نظر نمیرسد. روندی که اگر تداوم پیدا کند، بازهم باید منتظر واپس ماندگی در حل مشکلات کشور باشیم.
با اینکه بسياري از حوادث و رويدادهاي آينده قابل پيشبيني و انقياد هستند، اما اشتغال به زمان حال و تلاش در جهت رفع مشكلات موجود، مانع از آن ميشود كه مديران و تصميمگيرندگان به آينده بینديشند؛ موضوعی که مکرر در مکرر در حال رخ دادن است.
آیا بحران های زیست محیطی در ایران قابلیت پیش بینی و پیشگیری نداشت؟ آیا بحران آب و تبدیل شدن آن به یک مسئله امنیتی قابل پیش بینی و پیشگیری نبود؟ آیا بحران ارزی فعلی قابلیت پیش بینی و پیشگیری نداشت؟ قطعاً با مطالعه و برنامهریزی دقیق و اجرای سیاست های مناسب می شد مانع از وقوع بسیاری از این بحران ها شد. در کلامی ساده علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد. این مسئله ای است که در عادت مدیریتی کشور هنوز نتوانسته جایگاه مناسب خود را پیدا کند. کمتر سازمان و مدیری است که در شرایط عادی و زمانی که هنوز فرصت فراهم است به آینده سازمان و بحران های پیش روی آن بیندیشد و برای مقابله با آن برنامه ریزی نماید. جالب این که در عرف مدیریتی کشور وقتی مدیری میگوید در سازمان من مشکلی وجود ندارد، مدیر موفقی شناخته می شود. اما باید گفت مشکل همیشه هست اگر چه ممکن است هنوز رونمایی نشده باشد. بنابراین وقتی یک مدیر می گوید مشکلی نیست یعنی دقیقاً یک مشکل بزرگ وجود دارد و آن عدم آینده نگری است. امروزه تلاش عمده برنامهريزان و مدیران باید علاوه بر توجه جدي به چالشهاي كنوني و ارائه رهيافتهاي مقطعي، تفكر درخصوص چالشهاي آينده و نحوه مواجهه و قدرتيابي در آن عرصهها باشد.
از آنجایی که همگان در آینده ای زندگی و کار خواهیم کرد که متفاوت از امروز خواهد بود، دولت ها و سازمان ها و ملت ها باید تغییرات آینده را بهتر و بیشتر درک نمایند، چرا که وقتی آن ها به درکی درست از تغییرات دست یابند فرصت های بیشتری برای زندگی و تأثیر مثبت بر آینده خواهند داشت. پیش بینی شرایط و مشکلات آتی حتماً می تواند به بهره برداری صحیح و کامل از فرصت ها کمک کند. علاوه بر این مدیران و مسئولین باید با زیرکی انتظارات آینده جامعه را کشف نموده و برای پاسخ به انتظارات بر حق و یا اصلاح انتظارات غیر معقول، ابزار و لوازم لازم را فراهم آورند به گونه ای که شناسایی این انتظارات کمک کند که تمامی ظرفیت های مردمی در راستای تحقق مطلوب ترین آینده جهتدهی شوند.
به طور کلی آگاهی از روندها و تحولات و بحران های پیش رو و تصمیم گیری به هنگام در خصوص نحوه مواجهه با آن ها میتواند هر جامعه و سازمانی را در یافتن بهترین راه ها تواناتر سازد به شرطی که تجویزهای منطقی و کارآمد برای عبور از بحران های پیش رو به کار گرفته شود.