ما ۱۳ نفر بودیم از خانمهای اندیمشکی که در ستاد کربلا که بیرون شهر بود برای رزمندگان لباس میدوختیم، با صدای هواپیماها از حیاط خانه آمدیم بیرون، همه گیج بودیم نمیدانستیم باید چه کار کنیم و کجا برویم[...]
یادداشت: «ما
۱۳ نفر بودیم از خانمهای اندیمشکی که در ستاد کربلا که بیرون شهر بود
برای رزمندگان لباس میدوختیم، با صدای هواپیماها از حیاط خانه آمدیم
بیرون، همه گیج بودیم نمیدانستیم باید چه کار کنیم و کجا برویم. میگفتیم:
حالا ما چه کار کنیم؟ خیلیها میگفتند: اگر برویم واقعاً هیچکسی در
اندیمشک نیست، همه کشته شدهاند و فقط ما ماندهایم... تا دو روز با بچهها
بسیج شدیم از روی دیوارها، از روی پشت بامها، از روی درختها تکهتکههای
خون و گوشت که پودر شده بودند را جمع میکردیم و میگذاشتیم توی جعبه و
میبردیم معراج شهداء که ببریم خاک کنیم. خیلی سرباز در آنجا شهید شدند که
هیچ نام و نشانی هم نداشتند.» این جملات روایت تنها یکی از کسانی است که 4
آذر 1365 در اندیمشک بوده و به یاد دارد، جنگندههای رژیم دیکتاتور بعثی
بیش از 100 دقیقه به صورت مداوم، پایگاه چهارم شکاری، مناطق مسکونی، میدان
راهآهن، ایستگاه راهآهن، بازار روز کالا و ترهبار، پادگان دوکوهه،
دبیرستان شریعتی، سد و نیروگاه دز، بیمارستان شهید بهشتی و... در این شهر
را بمباران کردند، حمله بیرحمانهای که در آن دستکم 300 نفر از
هموطنانمان به شهادت رسیدند و 800 نفر دیگر مجروح شدند. این روزها سالگرد
این جنایت جنگی است که اگر چه نزدیک به 32 سال پیش در این شهر عزیز به وقوع
پیوست؛ اما امروز دیگر به دلیل قدرت بازدارندگی و سامانههای دفاعی و
نظامی کاملاً بومی جمهوری اسلامی ایران تکرار نمیشود. چه مسئلهای از این
روشنتر که اگر امروز ما دوست نداریم چنین اتفاق تلخ و ناگواری بار دیگر در
ایران اسلامی تکرار شود، باید هرگونه مذاکره و معامله بر سر توان دفاعی
کشور و سامانههای دفاع موشکی با هر طرف خارجی، خواه آمریکا و خواه اروپا
را به منزله خط قرمز خود بدانیم و اجازه ورود به این مباحث را به هیچ طرف
خارجی ندهیم! و نگذاریم برخی در داخل با جملات به ظاهر زیبایی، چون «جهان
امروز، جهان گفتمان است نه موشک»، توان دفاعی یک کشور بزرگ 80 میلیونی را
از کار بیندازند!