صادق زيباکلام در گفتگو با روزنامه شرق به طرح مباحثي پرداخته است که ميتواند مناقشات مختلفي را به همراه داشته باشد. وي در بخشي از اظهارات خود در مورد انتخابات پيش رو ميگويد:
«اصلا اصولگرايان نيازي نيست که کاري انجام دهند، براي اينکه اصولگرايان در انتخابات سال آينده 98 مجلس را خيلي راحت به دست خواهند آورد؛ يعني فکر نميکنند که از حالا تا بهمن يا اسفند 98 اتفاق خاصي بيفتد. همين روند خواهد بود. بنابراين به نظر من، مجلس يازدهم را خواهند برد و يکي، دو سال بعد هم در انتخابات 1400 قطعا اصولگرايان پيروز خواهند شد؛ يعني آن 16، 17 ميليون رأي آقاي رئيسي سرجايش هست، بهعلاوه يک چندميليوني هم ريزش از سوي اين 24 ميليون که ميرود به سبد آقاي رئيسي يا هرکس ديگري که از اصولگرايان بيايد نامزد شود. ما شانسي نداريم؛ چه در انتخابات 98 براي مجلس و چه در انتخابات رياستجمهوري 1400. مگر اين وسط يک معجزه اتفاق بيفتد.»
انتشار چنين اظهاراتي همواره با ابهامات و ترديداتي همراه بوده است. آيا انتشار چنين اظهاراتي حکايت از وجود اختلافات جدي در اردوگاه اصلاحطلبان دارد؟، يا آنکه برآمده از يک سناريو و نوعي تقسيم کار در اين اردوگاه است و اهداف ديگري را دنبال ميکند؟ انتشار آن چه دستاوردهايي براي اصلاحطلبان خواهد داشت؟
در اين باره گمانههاي زير قابل تامل و توجه است:
1. آسيب شناسي و نگراني از آينده: در اولين نگاه ميتواند چنين اظهارنظراتي را برآمده از نگاهي آسيب شناسانه به وضعيت آرايش سياسي احزاب و گروههاي سياسي دانست. وضع نامطلوب موجود در اردوگاه اصلاح طلبان و نگراني ايشان از آينده موضوعي نيست که بتوان آن را پنهان کرد. اين نگرانيها در ماههاي اخير بارها به تعابير گوناگون از زبانهاي مختلف شنيده شده است. برخي با صراحت بيشتر و برخي در لفافه به اين حقيقت اشاره داشتهاند که آنچه به عنوان کارنامه اصلاحطلبان در دو سه ساله اخير در حمايت از دولت اعتدال، عملکرد فراکسيون اميد مجلس و شوراي شهر پايتخت ثبت گرديده است، به هيچ وجه قابل دفاع نبوده و با واکنش منفي هواداران همراه بوده است. اين نارضايتي به شدت سبد راي اصلاحطلبان را تهديد کرده و امکان موفقيت در انتخابات پيش رو را کاسته است. لذا نگاه آسيبشناسانه ميتواند به خروج از بن بست اصلاح طلبان کمک کند.
2. شوک درماني و رقيب هراسي: از منظري ديگر انتشار چنين مطالبي را ميتوان نوعي «شوک درماني» براي خروج از خمودگياي دانست که بر اردوگاه اصلاح طلبان سايه انداخته است. افرادي چون زيباکلام که وضعيت اصلاحطلبي را چندان مناسب براي موفقيت در انتخابات آينده نميبينند و از طرفي با نوعي بيتفاوتي و ياس و نااميدي مواجهاند، به درمان اين وضعيت ميانديشند و اين امر از طريق «رقيبهراسي» در حال دنبال شدن است. در اين سناريو خطر به قدرت رسيدن رقيب آنقدر بزرگ ميشود تا انگيزههاي سلبي براي جلوگيري از پيروزي رقيب فعال گردد. اين شگرد فعالسازي نيروها بارها توسط اصلاحطلبان بکار گرفته شده و در برخي موارد نيز جواب داده است و احتمالا برخي از اصلاحطلبان اميدوارند که اين بار نيز بکار آيد!
3. ايجاد توهم در جريان رقيب: چنين اظهاراتي در قالب سناريوي ديگري نيز قابل فهم و ارزيابي است و آن ايجاد توهم در جريان رقيب سياسي است. اميدآفريني کاذب به انتخاباتي که بيش از يکسال به برگزاري آن باقي مانده و هنوز ابعاد آن مشخص نگرديده است، که در قالب اعترافاتي اينچنيني دنبال ميشود، عاملي است که ميتواند به «اشتباه محاسباتي» رقيب بينجامد. در صورت پذيرش اين ادعا که بدون شک اصولگرايان پيروز انتخابات 98 و رياست جمهوري 1400 هستند، هم اردوگاه رقيب را از برنامهريزي دقيق براي موفقيت بينياز ميسازد و هم رقابتها و مناقشات درون گروهي را با توجه به چشم انداز متوهمانه پيروزي آسان تشديد ميکند. و ميتواند ايشان را در سراشيبي انشقاق و واگرايي و تفرق بيندازد.
جمعبندي پاياني در تعبير نهايي زيباکلام نهفته است، آنجا که وي منتظر است تا «اين وسط يک معجزه اتفاق بيفتد!» بنظر ميرسد اين معجزه همان چيزي است که وي انتظار دارد از ترکيب سه سناريوي برشمرده حاصل آيد و آن هموار شدن مسير براي تغيير موازنه در انتخابات آتي به نفع اصلاح طلبان است. مطالبهاي که بنظر ميرسد تحقق آن نيازمند تلاشهاي بسيار بيشتر از اظهاراتي اينچنيني ميباشد.