بحث خروج نظامیان آمریکایی از سوریه و افغانستان از مدت ها قبل مطرح بوده است؛ ترامپ در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری موضوع خروج نیروهای آمریکایی را از سوریه را جزء موارد اعلامی خود آورده بود و در خلال این دو سال هم گاه و بیگاه این مسأله را مطرح کرده بود که ما باید نیروهایمان را از سوریه خارج کنیم و لذا این موضوع بازتاب گسترده ای در سطح محافل سیاسی و رسانه ها داشت. به گونه ای که به سرعت به یکی از بحث های داغ رسانه ای تبدیل شد. به منظور واکاوی ابعاد مختلف خروج نظامیان آمریکایی از سوریه گفت وگویی با دکتر سعدالله زارعی استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل غرب اسیا انجام داده ایم.
در پاسخ به این سوال سناریوهای مختلف ارائه شده که در داخل و خارج کشور دو سناریوی اصلی مطرح است؛
الف- سناریوی خروج آمریکا برای اجراء اقدامات جدید
برخی معتقدند که آمریکایی ها این تصمیم را با محاسبه دقیق و با لحاظ منافع آمریکا و با یک استراتژی پیش برنده و مهاجم اتخاذ کرده اند و این موضوع نه تنها نشانه ضعف آمریکا نیست بلکه نشانه آغاز فصل جدیدی از سیاست تهاجمی آمریکا در این منطقه و مناطق دیگر است. این تحلیل در داخل ایران طرفداران زیادی دارد که موضوع را با ظاهری تئوریک مطرح کرده اند. البته در خارج از ایران هم این تحلیل مطرح شده است ولی وزن قابل ملاحظه ای در مقابل سایر سناریوها ندارد؛ در حالیکه این دیدگاه در داخل کشور بسیار تبلیغ می شود. دلیل آن هم این است که در داخل کشور ما یک طیف قابل توجهی مخصوصا از نخبگان باور ندارند که آمریکا می تواند خطا کند. آنها نمی توانند بپذیرند که آمریکا درتصمیم گیری اشتباه می کند و یا دچار ضعف و یا تعجیل در تصمیم گیری است. پیش فرض های اصلی این دیدگاه عبارتند از :
1- از نظر آنها آمریکا ابرقدرت است و همه کارهایش مطابق برنامه است و می داند چه می کند؛ و حتی جاهایی که ما احساس می کنیم که آمریکا دچار ضعف است، در پشت این موضوع اهداف و قدرت دیگری وجود دارد که ما از آن بی خبریم! این نگاه متأسفانه در برخی محافل تصمیم گیری ما نیز مطرح می باشد. کسانی که چنین نگاهی دارند در مورد خروج نیروهای آمریکایی اعتقاد دارند که آمریکایی ها یک مقطعی را تجربه کرده اند و اکنون جمع بندی آنها این است که این روش با شرایط جدید باید تغییر کند. یک دوره ای در منطقه داعش وگروه های تروریستی دیگر وجود داشته، لذا آمریکا در سوریه تعدادی پایگاه ایجاد نمود و صحنه را نظارت کرد، تا این تنش ها مثلا به سمت رژیم صهیونیستی کشیده نشود. اما در حال حاضر که دیگر داعشی در کار نیست و صحنه جدیدی پیش آمده، رویکرد آمریکا نیز تغییر پیدا می کند. در شرایط جدید جبهه مقاومت و ایران در حال تقویت هستند و قراردادهای اقتصادی در راه است، بلوک بندی جدید عربی ممکن است در راه باشد، بنابراین از نظر آمریکایی ها زمان آن است که جلوی این قضیه را بگیرند. در فضای جدید، تصمیم جدید، برنامه جدید، نیروی جدید، سازو کار جدید، روش جدید، دوستان جدید و چارچوب جدید نیاز است.
2- از نظر این طیف در این شرایط آمریکایی ها نیم نگاهی به ترکیه به عنوان متحد سنتی خود دارند، علاوه بر آن ترکیه عضو ناتو است و پایگاه (اینجرلیک) ترکیه در اختیار آمریکا است، ترکیه هم در جبهه مقاومت دوست محسوب نمی شود و اگر دشمن به حساب نیاید، رقیب به حساب می آید و علایقی دارد که آمریکایی ها می توانند روی او حساب کنند.
3- علیرغم وجود مشکلات در روابط آمریکا و روسیه، ترامپ روابطی با پوتین دارد و هم اکنون مهمترین پرونده ای که در آمریکا توسط سناتور مولر در حال پیگیری است، پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا به نفع ترامپ است. بنابراین ترامپ می تواند از برگ برنده پوتین در این صحنه استفاده کند.
4- نیروهای جدید در صحنه هستند که در فرآیند مذاکرات سیاسی مشارکت دارند و حدود 35 درصد از فرآیند سیاسی را شامل می شوند. این گروه ها که با دولت سوریه و بشار اسد هم موافق نیستند، در فرآیند سیاسی سوریه ایفای نقش می کنند. از نظر این طیف آمریکا اعلام کرده است که حضور نظامی خود را بر می دارد اما در فرآیند سیاسی با اعتراف به حق ترکیه و روسیه، و همکاری این گروه های مخالف دولت، جبهه جدیدی را شکل می دهد و با این ائتلاف در مقابل جبهه مقاومت قرار می گیرد.
ب)خروج به خاطر کسب نکردن دستاوردها
تحلیل دوم این است که آمریکایی ها برای اینکه جلوی خسارت هایشان را بگیرند موضوع خروج نیروهای نظامیشان از سوریه را مطرح کرده اند. بنابراین شرایط کنونی را باید طلیعه یک وضعیتی در نظر گرفت که در این وضعیت، جبهه مقاومت در موقعیت بهتر و طرف مقابل در موقعیت ضعیف تری قرار دارد.
بصیرت: برخی می گویند آمریکایی ها صحنه را ترک می کنند تا تلفات نداشته باشند اما با استفاده از موشک های نقطه زن خود می توانند ما را در سوریه مورد هجمه قرار بدهند. بنظر شما این موضوع چقدر می تواند جدی و عملی باشد؟
این موضوع در ایران هم مورد بحث قرار گرفته که آیا خروج نیروهای آمریکایی از منطقه به معنی پایان خصومت آمریکا علیه ایران است یا خیر؟ که پاسخش منفی بوده و بحث شده که آمریکایی ها اگر از این منطقه بروند می توانند از نقاطی دورتر و جایی که خودشان آسیب کمتری می بینند موقعیت ما را مورد هدف قرار دهند. اما آیا آمریکایی ها در این موضوع بی رقیب هستند و جمهوری اسلامی ایران دست بسته است؟ آیا فضا برای چنین کاری علیه جمهوری اسلامی به راحتی فراهم است؟ آیا آمریکا واقعا از رفقایشان در منطقه چشم پوشیده اند و فقط نگاه می کنند در دیاگو گارسیا چی دارند و کاری به عربستان و بقیه جاها ندارند؟ به نظر می رسد که این الان غلو آمیز است که اینها می روند تا از نقطه ای دورتر به ما حمله کنند. اقدامات تروریستی علیه ایران محتمل تر و عملی تر است.
بصیرت: اینکه گفته می شود در اسناد راهبردی آمریکا آمده که باید حضور نظامی خود را در غرب آسیا کاهش دهد، واقعیت دارد؟
خیر، چنین چیزی در وجود ندارد که آمریکا در یک چارچوب ارادی این کار را انجام داده است. اینکه آمریکایی ها آشفته حال هستند در تصمیم شان و این آشفتگی را به اجزایشان یعنی اسرائیل، تندروهای آمریکایی، به کسانی مثل مکرون، به عرب ها منتقل کرده اند واضح است بنا براین روشن است که این یک تصمیم خلاقانه و هماهنگ شده استراتژیک از سوی آمریکایی ها نیست این یک تصمیم انفعالی است. از خصوصیات تصمیم انفعالی این است که همه جوانب در نظر گرفته نمی شود. مشورت به اندازه کافی گرفته نمی شود، تماس به اندازه کافی با طرف های قضیه گرفته نمی شود. بنابراین آمریکایی ها از سر اقتدار و برنامه چنین تصمیمی نگرفته اند و این اولین باری نیست که آمریکایی ها بد تصمیم می گیرند یعنی بد تصمیم گرفته اند، بد اجرا کرده اند و بد شکست خورده اند. در عین حال نباید مکر دشمن را هم نادیده یا دستکم گرفت.