صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۱  ، 
شناسه خبر : ۳۱۳۵۶۹

روزنامه کیهان **

40 سال پس از پیش‌بینی درست کارتر

با یک سفر فشرده به ورشو، مونیخ و داووس موافق هستید؟ بیایید ما نیز با مقامات کشورهایی که چمدان سفر به این شهرهای اروپایی را بسته‌اند، همراه شویم و معادلات قدرت جهانی را در چهل سالگی انقلاب اسلامی مرور کنیم. 24 و 25 بهمن، نشستی در ورشو به خواست آمریکا، با موضوع امنیت خاورمیانه (با تمرکز بر نفوذ ایران) برگزار می‌شود. دو روز بعد (27 بهمن) کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ در هتل بایریشر هوف دایر خواهد شد. مجمع جهانی اقتصاد نیز از فردا در داووس سوئیس آغاز به کار می‌کند. واقعیت نشست «ورشو» را باید از چشم انداز «مونیخ» و «داووس» مشاهده کرد. مبانی محاسبات را باید منطبق بر واقعیت معادلات قدرت اقتصادی و سیاسی چید و گرنه «شروران شرخر» عالم، نیاز خود را به ما خواهند فروخت؛ گران هم خواهند فروخت.

1- چشم انداز مونیخ و ورشو، از داووس دیدنی است؛ مرتفع‌ترین شهر اروپا در دامنه ‌های آلپ، با ۱۵۶۰ متر ارتفاع از سطح دریا. قدرت‌های سیاسی و اقتصادی دنیا هر سال در داووس گردهم می‌آیند اما نشست امسال، حال و روز خوبی ندارد. گزارش وبسایت رادیو فرانسه را بخوانید: «سران بسیاری از کشورهای بزرگ در همایش جهانی داووس شرکت نمی‌کنند. اختلافات تجاری، تنش در مناسبات بین‌المللی، برگزیت، کاهش رشد اقتصادی و چشم‌انداز رکود که موجب نگرانی شدید سران شده، بر نشست امسال اثر گذاشته است. روسای ‌جمهور آمریکا و فرانسه و نخست‌وزیران انگلیس و هند در همایش امسال شرکت نخواهند کرد. سران چین و روسیه نیز به خاطر عدم شرکت سران مذکور حضور پیدا نمی‌کنند. عدم حضور هر یک از مقامات، نشانه بحران داخلی و یا بین‌المللی و سیاسی و اجتماعی است. دولت ترامپ با رقبا دست و پنجه نرم می‌کند؛ بخشی از ادارات فدرال تعطیل شده و مناسبات با متحدان سنتی نیز به هم خورده؛ ترامپ گرفتاری‌هایی مهم‌تر از شرکت در داووس دارد. ماکرون هم از 10 هفته قبل در زورآزمایی با جلیقه‌زردها و اقشار کم‌درآمد به‌سر می‌برد و با آگاهی از خطر حضور در گردهمائی سرمایه‌داران، از آن پرهیز می‌کند. نخست‌وزیر انگلیس نیز که نمی‌داند برای برون‌رفت از جایگاه لرزان خود به کدام سو بنگرد، از رفتن به بلندی‌های لغزنده داووس می‌هراسد. او ناگزیر، رفت و آمد میان لندن و بروکسل را دنبال می‌کند».

2- از چشم انداز مونیخ چه خبر است؟ روزنامه ایندیپندنت اواخر بهمن 95، گزارش سالانه رئیس‌کنفرانس امنیتی مونیخ را منتشر کرد که همچنان معتبر است. ولفگانگ ایشینگر گفته بود «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. همه‌پرسی برگزیت و انتخاب ترامپ، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و ناتو را در وضعیت متزلزلی قرار داده است. دولت آمریکا ممکن است به منزله کاتالیزور ]سرعت دهنده فعل و انفعالات[ این روند عمل کند. فضای امنیتی جهان بی‌ثبات‌تر از هر مقطع دیگر از زمان جنگ جهانی دوم است. احتمالاً در آستانه دوره عبور از غرب هستیم؛ دوره‌ای که امور بین‌الملل را بازیگران غیرغربی شکل می‌دهند. برخی از اساسی‌ترین ارکان غرب و نظم جهان لیبرال، تضعیف شده. ناکامی سران غرب برای پاسخگویی به درگیری‌ها در سوریه و اوکراین، ضعف در مقابله با بحران‌ها را آشکار کرد. این وضعیت، زمینه را برای پر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند روسیه و ایران فراهم کرده است.» مقارن همین سخنان، خانم موگرینی به روزنامه دی ولت گفت «قدرت رهبری آمریکا در حال کاهش و زوال است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا بی‌ثبات ‌شده است».

3- هفت سال قبل وقتی حکیم انقلاب از «پیچ مهم تاریخ» سخن گفت، باور ماجرا برای برخی دشوار بود. اما تحولات جاری، از «نقطه عطف تاريخ» حکایت می‌کرد. اين واقعيت را برژينسكي، برنت اسكوكرافت و جيمز جونز (مشاوران امنيت ملي در دولت هاي كارتر، جرالد فورد، بوش پدر و اوباما) 22 آذر 1390 در نشست «شوراي آتلانتيك» در واشنگتن شهادت دادند. برژينسكي گفت «درگيري نظامي با ايران داراي ابعاد فاجعه آميز براي آمريكا خواهد بود» و دويچه وله در گزارش نشست نوشت «3 مشاور پيشين كاخ سفيد هم عقيده بودند كه جهان در يك نقطه عطف تاريخي از هنگام فروپاشي شوروي قرار گرفته و جنبش فراگير در خاورميانه نشانه اين دوره تاريخي است. برژينسكي گفت ما نيازمند درك عميق‌تر از چالش‌هاي بين المللي هستيم كه آمريكا در پهنه جهان با آنها روبرو شده؛ يكي از دلهره آورترين موضوعات اين است كه ما در مقايسه با گذشته با چالش هاي پيچيده تري مواجه هستيم».

4-هفت سال بعد، شاهد کدام صورت بندی قدرت هستیم؟ همین پمپئو که در کسوت وزیر خارجه آمریکا علیه ایران دوره گردی می‌کند و شوی ورشو را ترتیب می‌دهد، یک سال قبل هنگام ریاست سازمان سیا به MSNBC گفت «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷سال گذشته بسیار بیشتر شده؛ امروز این کشور دارای نفوذ بسیار زیادی -فراتر از نفوذ 7 سال قبل- است. ایران همه‌جای خاورمیانه حضور دارد». او هفته گذشته نیزاز نفوذ ایران در کل منطقه نالید. سال میلادی در حالی به سر رسید که روزنامه گاردین نوشت «سال 2018، سال پیروزی ایران و شکست عربستان در عراق، لبنان، سوریه و یمن است».

5- وارونگی محاسبات آمریکا را فقط مقتدای انقلاب نبود که بر مبنای واقعیت‌های انکار ناپذیر به رخ کشید؛ محافل رسانه‌ای آمریکا نظیر مجله Foreign Policy سالهاست در این باره اتفاق نظر پیدا کرده‌اند. این نشریه معتبر آمریکایی اواخر خرداد 93 نوشت «شاید واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ایران باثبات‌ترین کشور خاورمیانه است. کارتر در سال 1979 با شاه ایران در کاخ سعدآباد دیدار کرد و گفت ایران، جزیره ثبات در یکی از مناطق پرچالش جهان است. مدتی بعد موج انقلاب، ایران را فرا گرفت و پادشاهی پهلوی سرنگون شد. کارتر به خاطر پیش‌بینی نادرست مورد تمسخر قرار گرفت اما او‌اشتباه نکرده بود بلکه تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود(!) ایران امروز در قلب منطقه‌ای آشوب‌زده، جزیره ثبات است».

6- می‌شود چند جلد کتاب از گزیده ارزیابی محافل غربی درباره آخرین توازن قدرت در منطقه نوشت و اینها چند نمونه مجمل است؛ «ریچارد هاس رئیس‌شورای روابط خارجی آمریکا: راهبرد آمریکا علیه ایران در ورشو، بی‌نتیجه است». «مارتین ایندیک معاون اسبق وزارت خارجه: مواضع دولت آمریکا درباره ایران مایوس‌کننده است؛ کاش پمپئو از کیسینجر یاد می‌گرفت بی‌پشتوانه حرف نزند». «آنتونی کردزمن (پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل): آمریکا سالهاست فاقد راهبرد عملی در مقابل ایران است». «نشریه نشنال اینترست: تجربه 40 ساله می‌گوید آمریکا باید از منطقه خاورمیانه خارج شود». و «روزنامه تاگس‌اشپیگل: ایران پس از 40 سال به یک قدرت بزرگ تبدیل شده است». این اقتدارِ برآمده از محاسبات درست انقلاب و محاسبات آشفته دشمن را باید باور کرد و با عزت با دولت‌های بدعهد، کم خیر و شرور غربی روبه رو شد. باید علت دشمنی ریشه دارشان را فهمید و خام زبان بازی آنها نشد. قدرت کم نظیر الگو سازی و سرعت تکثیر شوندگی انقلاب، خار چشم مستکبران است. «کريس بکماير» معاون جان کري سال 94 در اوج هیجانات برجامی که تصور می‌شد با حراج برنامه هسته‌ای می‌توان دشمنی دشمن را متوقف کرد، گفت «ايران به خاطر انقلاب 1979 تحريم است». آبان همان سال، واشنگتن تايمز نوشت «نفوذ آمريکا در خاورميانه به خاطر طراحي و نفوذ ايران رو به نابودي است».

7- آمريکا و برخی دولت‌های اروپایی همواره با ملت ايران از موضع «شرارت» و «شرخري» برخورد کرده‌اند. رهبر حکیم انقلاب 22 فروردين 82 در ديدار جمعي از دانشجويان زنجان فرمودند «يکي از کارهاي دشمن اين است که آنچه را داريم، تحقير کند؛ درست مثل بعضي از شرخرها و کهنه دلال‌ها که اگر جنسي را بخواهند، توي سر جنس مي زنند و آن را بي اهميت مي کنند تا دارنده آن جنس، راحت آن را از دست بدهد... امام صادق عليه الصلاهًْ والسلام به صحابي خود فرمود اگر تو گوهر درخشاني در دست داشته باشي که قدر آن را بشناسي، همه دنيا هم که جمع شوند و بگويند ريگ است، باور نمي کني؛ اگر يک ريگ هم در دست بگيري و همه دنيا هم شهادت بدهد که الماس است، باز هم باور نمي‌کني. مهم اين است که بداني چه در دست داري. تلاش من اين است که ملت ايران بداند چه سرمايه عظيمي در اختيار دارد و بداند چه استعداد با ارزشي در دنياي اسلام دارد». (اي هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم بگويند در دست تو مرواريد است، تو را سودي ندهد در حالي که

مي‌داني گردو است. و چون در دست تو مرواريد باشد و مردم گويند گردو است، تو را زياني نرساند حال آنکه مي داني مرواريد است).

8- آقای ظریف در سفر به بغداد، با احترام و استقبال گسترده مقامات عراقی مواجه شد؛ این را مقایسه کنید با سفر سال گذشته وزیر خارجه کشورمان به آلمان و شرکت در کنفرانس مونیخ که از ارائه سوخت به هواپیمای مهمان رسمی دریغ کردند. یا سفر به پاریس که دولت بی‌حیثیت فرانسه، اجازه برپایی نشست ضدایرانی را به گروهک تروریستی منافقین داد. همچنین مقایسه کنید با بازداشت آقای اسداللّهی دبیر سفارت کشورمان در وین مقارن با سفر رئیس‌جمهور به اتریش. آیا این دو برخورد متفاوت، گوشزد نمی‌کند که باید اولویت‌های دیپلماسی دولت تغییر کند؟ از نگاه اقتصادی هم، کشورهای همسایه و دوست و برادر اولویت دارند. به عنوان مثال حجم تجارت 13 میلیارد دلاری با عراق، با کل تجارت ما با اروپا برابری می‌کند، بلکه برخی سالها بیشتر بوده و ظرفیت افزایش تا 20 میلیارد دلار را دارد. همچنین بیشترین میزان گردشگری که در کنار تقویت پیوندهای فرهنگی و سیاسی و امنیتی، با خود، ارز و فرصت شغلی و اقتصادی می‌آورد، گردشگران عراق و برخی دیگر از همسایگان هستند.

9- بنابر اعلام معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، عراق با حدود دو میلیون مسافر، درصدر کشورهایی است که در هفت ماه نخست امسال، بیشترین گردشگر را روانه ایران کرده‌اند. همچنین طبق گزارش مدیرکل نظارت و ارزیابی گردشگری «سفر اروپایی‌ها به ایران ۲۲ درصد کاهش داشته است. ‌کل گردشگران اروپایی که سال ۹۶ به ایران سفر کردند ۲۵۷هزار نفر بود. درآمدزایی گردشگران کشورهای همسایه با توجه به رشدی که داشته، ریزش آمار گردشگران اروپایی را جبران می‌کند. تعداد گردشگران اروپایی به ۳۰۰ هزارنفر هم نمی‌رسد، درحالی‌که جمعیت گردشگران از کشورهای همسایه بیش از سه میلیون نفر است». با ملاحظه همه ابعاد اقتصادی و امنیتی و فرهنگی و سیاسی باید پرسید چرا آقای روحانی بعد از پنج سال، یک سفر کاری به عراق یا سوریه ترتیب نمی‌دهد؟ یعنی مثلا نقش ما از دولت روسیه کمتر بود که پوتین باید به سوریه سفر کند ولی روسای جمهور ما -چه احمدی‌نژاد و چه روحانی- ازاین مهم غفلت کنند؟!

10- دیپلمات‌های ما هر قدر لازم است، با اروپایی‌ها مذاکره کنند اما نباید به آنها امید بست و معطل شان ماند. برخی دولت‌های غربی وقیح‌تر از آنند که با خطاب «شرم باد» آقایان ظریف و عراقچی، شرمنده شوند و بدعهدی و گستاخی را کنار بگذارند. ما ناچار و محتاج آنها نیستیم بلکه برخی از همان‌ها، محتاج روابط با ما هستند؛ اگر خود را به برکت اسلام و انقلاب، عزیز و محترم بشماریم و متاثر از تصویرسازی دشمن به صحنه نگاه نکنیم.

محمد ایمانی

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

تجربه شکست خورده

بسم‌الله الرحمن الرحیم

پس از اعلام تصمیم فدریکا موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر عدم حضور در اجلاس ضدایرانی در لهستان، فرانسه هم رسماً اعلام کرد در این اجلاس شرکت نخواهد کرد و هیچ کدام از دیپلماتهای ارشدش را به این اجلاس نمی‌فرستد.

پیش‌بینی می‌شود که هیچ یک از کشورهای مطرح نیز حاضر به مشارکت در این اجلاس ضدایرانی نباشند. در صورت تشکیل این اجلاس، قاعدتاً حرکت جدید آمریکا، اسرائیل و رژیمهای فاسد عربی در این زمینه، پیشاپیش یک اقدام شکست خورده ارزیابی می‌شود و فاقد ارزش و اعتبار مورد انتظار دشمنان ایران است. چرا که وزن و اعتبار چنین اجلاسی قطعاً بیش از وزن و اعتبار میزبان و مجریانش نیست و در حال حاضر لهستان در پائین‌ترین موقعیت در اروپا قرار دارد و مجریان هم هر کدام به نحوی درگیر مسائل شدید پیرامونی هستند

ترامپ با یک دولت نیمه‌تعطیل مواجه شده و با کنگره به درگیری روزمره پرداخته است بعلاوه کابوس استیضاح یا برکناری زودرس وی اوضاع را در کاخ سفید بحرانی کرده است. دمکراتها مخالف تخصیص بودجه برای ایجاد یک دیوار حائل در مرز مکزیک هستند. شاید با اصرار در این زمینه مایلند شکست و ناکامی ترامپ در مطالبه هزینه‌های احداث دیوار از مکزیک را به رخ بکشند. چرا که ترامپ در مناظره‌های انتخاباتی وعده داده بود این دیوار با هزینه مکزیکی‌ها اجرا می‌شود.

ارتجاع ناکام عرب هم در بدترین شرایط ممکن طی دهه‌های اخیر قرار گرفته و درگیری میان سران عرب مانع تشکیل یک اجماع آبرومند میان آنها شده است. وضعیت اسرائیل از همه بدتر است و «بنی‌موریس» مورخ صهیونیستی از نابودی حتمی و قریب‌الوقوع اسرائیل سخن می‌گوید و معتقد است که صهیونیستها در این منطقه غرق خواهند شد.

از سوی دیگر «دانیال لزار» نویسنده کتاب کودتای مخملی معتقد است کاخ سفید پس از شکست و ناکامی در محاصره ایران در منطقه و ایجاد ائتلاف عربی علیه ایران، راه به جائی نخواهد برد و شاهد شکست دیگری این بار در لهستان خواهد بود. لزار فهرستی از دلایل و زمینه‌های ارزیابی خود را مطرح می‌کند و می‌پرسد چرا یک نشست بین‌العربی را باید در یک کشور ضعیف اروپائی تشکیل داد؟ بعلاوه کدام کشور مهم اروپائی حاضر است در چنین اجلاسی در همسایگی خود شرکت کند و شریک جرم آمریکا و اعراب علیه ایران شود؟ به ویژه آنکه سعودیها به عنوان متحد کلیدی ترامپ در میان دریائی از مصائب و مشکلات بی‌پایان دست و پا می‌زنند. چنین متحدی به جای یک مزیت، یک دردسر بزرگ است.

بعلاوه این روزها در میان رسانه‌ها انبوهی از حملات بی‌سابقه و جملات گزنده نثار معدود اطرافیان باقیمانده در کنار ترامپ می‌شود که آنها فرصت نمی‌کنند همه را بخوانند و بشنوند تا چه رسد به پاسخگوئی و رفع اتهام و ابهام. در چنین شرایطی سئوال اصلی اینست که وقتی ناظران از عمق بحران در اطراف ترامپ آگاهند، پس اصرار جنون‌آمیز دارودسته ترامپ در دشمنی و کینه‌توزی علیه ایران چه توجیهی دارد؟ و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ پاسخ این سئوال روشن است و به نظر می‌رسد آنها برای فرار از وضعیت موجود و سرپوش گذاشتن بر بحرانهای فزاینده‌ای که کاخ سفید و شخص ترامپ را دربرگرفته، امیدوارند با این قبیل حرکتهای مذبوحانه افکار عمومی را به مسائل خارج از مرزها سرگرم کنند و با انحراف افکار عمومی فرصتی هرچند محدود به دست بیاورند تا بلکه فکری برای خروج از بحران به ذهن آنها برسد. ولی مشکل اینست که آنها هرچه بیشتر تلاش می‌کنند، کمتر نتیجه می‌گیرند و اتفاقاً درون باتلاقی که خودشان به وجود آورده‌اند، بیشتر فرو می‌روند.

امروزه حتی نزدیکترین متحدان آمریکا هم ترجیح می‌دهند از ترامپ فاصله بگیرند تا از عواقب سقوط احتمالی ترامپ در امان بمانند و اتهام همدستی با ترامپ را پیشاپیش از خود رفع کنند. فراموش نکنیم که امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در نخستین ماههای ورود ترامپ به کاخ سفید هشدار می‌داد که اجازه نمی‌دهد آمریکای ترامپ منزوی شود. مکرون شاید همان روزها هم آگاه بود که این، بلوف بزرگی است و نه‌تنها از فرانسه که از هیچ‌کس برنمی‌آید که مانع انزوای آمریکای ترامپ شود ولی این روزها شاهدیم که مکرون هم از دارو دسته ترامپ قطع امید کرده و برای رهائی از عواقب انزوای آمریکا و سقوط زودرس ترامپ تلاش می‌کند تا حساب فرانسه را از حساب آنها جدا کند. این اوج انزوای ائتلاف درماندگان است که حتی متحدین دیروز هم از آنها فاصله می‌گیرند.

در این زمینه مشکل جدی‌تری هم وجود دارد و آن اشتهای سیری‌ناپذیر صهیونیستها برای سوءاستفاده از ناشی‌گریهای ترامپ در آخرین فرصتهای باقیمانده است که برای آمریکا حتی مشکل امنیت ملی ایجاد می‌کند. لابی صهیونیستی «ایپک» تاکنون چندین بار به صراحت اعلام کرده که بسیاری از طرفها و برنامه‌های ترامپ و دستیارانش را این لابی پرنفوذ ارائه کرده و حتی در چند مورد خاطرنشان کرد که متون طرحها را هم لابی ایپک تهیه کرده است. اگرچه دولتهای گذشته هم از صهیونیستها حرف‌شنوی داشتند ولی اخیراً ایپک به گونه‌ای رفتار می‌کند که گوئی کاخ سفید را به «اتاق فرمان لابی ایپک» تبدیل کرده است که قاعدتاً برای جامعه آمریکا بسیار تحقیرکننده و آزاردهنده است.

از این دیدگاه، تشکیل یا عدم تشکیل اجلاس ضدایرانی در لهستان یک تجربه مشترک محور شرارت عبری – عربی محسوب می‌شود که از باقیمانده رمق و اعتبار نیم‌بند ترامپ هم در آخرین فرصتها برای پیشبرد مقاصد صهیونیستها استفاده ابزاری می‌شود، تلاشی که از هم‌اکنون یک اقدام شکست‌خورده است.

***************************************

روزنامه خراسان**

رانندگی خوب مردم و کسری بودجه دولت!

نویسنده : دکتر محسن زنگنه

بودجه یک کشور،‌ هر سال نشانگر سیاست ها و خط مشی های دولت در حوزه های اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی و حتی سیاسی است. میزان بودجه مصرفی و هزینه ای دولت در بخش های مختلف ، به نوعی حکایت از سیاست های دولت در آن زمینه ها دارد. مثلا زمانی که بودجه های دفاعی افزایش یا کاهش می یابد به نوعی سیاست دولت را در سال آینده در این زمینه مشخص می کند. یا اگر بودجه بخش آموزش عالی و تحقیق و پژوهش افزایش یابد، نشان دهنده عزم و برنامه جدی دولت در ارتقا و توسعه کمی این بخش است .از سوی دیگر؛ بخش های مختلف دولت بر اساس اتفاقات، رفتار بخش های متنوع جامعه را در سال آینده پیش بینی و بر اساس آن اقدام به تنظیم سرفصل های بودجه می کنند. به عنوان مثال، یکی از درآمد های دولت،‌ درآمد های مالیاتی است و سرفصل های زیادی از جمله مالیات حاصل از واردات، حقوق کارکنان ،‌ فروش کالاها و خدمات و ... را شامل می شود. بنابراین متولیان امر، باید بر این اساس میزان درآمدهای مالیاتی را تخمین بزنند و در بخش منابع بودجه وارد کنند.در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی هم به همین شکل است . به عنوان مثال، قانون گذار باید پیش بینی کند در سال آینده چه میزان بزهکاری منجر به محکومیت زندان رخ خواهد داد تا بر اساس آن، بودجه زندان های کشور را کاهش یا افزایش دهد یا استقبال مردم از کتاب و کتاب خوانی یا سینما و تئاتر در سال آینده به چه میزان خواهد بود تا بر همان اساس به تجهیز سالن های سینما یا گسترش کتابخانه های عمومی و ... اقدام کند.

با این مقدمه ، به عرض خوانندگان محترم می رساند که بر اساس لایحه بودجه 98 دولت ،‌ 2.5 درصد از درآمد 208 هزار میلیاردی دولت ، حاصل از جرایم و خسارت است . این جرایم شامل مجازات و خسارت های قانون کار، محیط زیست، تخلفات صنفی، تخلفات بهداشتی و ... است. در این میان، درآمد 40 هزار میلیارد ریالی حاصل از جرایم رانندگی است (بند 150101)‌. این بخش نسبت به امسال (سال 97)‌ رشد 33 درصدی داشته است ( سال 97 ، این میزان 30 هزار میلیارد است) و به این معنی است:

1- دولتمردان پیش بینی کرده اند در سال آینده، میزان تخلفات رانندگی باید 33 درصد افزایش یابد و این یعنی ، کاهش شاخص های فرهنگ عمومی جامعه .

2- دولت تلاش می کند تا این درآمد را محقق سازد و چنان چه این مبلغ محقق نشود، دولت با کسری 4 هزار میلیارد تومانی در این بخش مواجه خواهد شد و این یعنی یک نقطه منفی در عملکرد بخش های مربوط.

3- هر گونه فرهنگ سازی اعم از آموزش مردم، ساخت کلیپ و فیلم ، تبلیغات تلویزیونی و ... نه تنها برای دولت هزینه ایجاد می کند بلکه موجب بهبود رفتار رانندگان و در نتیجه کاهش تخلفات رانندگی و در نهایت کاهش درآمد دولت و افزایش کسری بودجه می شود. ضمن آن که در بودجه سال آینده، بخش فرهنگ از جمله بخش هایی است که بیشترین کاهش بودجه را شاهد است.

4- افزایش 33 درصدی بودجه حاصل از جرایم رانندگی ،

آمارهای ارائه شده در خصوص بهبود رفتارهای اجتماعی و ارتقای فرهنگ عمومی را دچار خدشه می سازد یا این که این درآمد، نمی تواند درآمد واقعی باشد و قابل تحقق نیست.

نتیجه؛ این رقم و سرفصل بسیار کوچک از بودجه ، مشتی است نمونه خروار که نشان می دهد سیاست های اقتصادی ،

فرهنگی و اجتماعی در کشور از تناسب و هماهنگی لازم برخوردار نیستند. بخش های فرهنگی و اجتماعی از بهبود شاخص های فرهنگ عمومی و اثر گذاری برنامه ها و اقدامات خود می گویند اما دولت در بخش دیگر انتظار دارد این شاخص ها افول کند و از محل آن ،‌به 40 هزار میلیارد ریال درآمد دست یابد. (‌ هر خانواده در سال 166 هزار تومان )‌. از سوی دیگر، نیروی انتظامی هم موظف است برای تحقق این درآمد گام های جدی بردارد و 33 درصد درآمد حاصل را افزایش دهد و این یعنی ضعف در نظام بودجه ریزی کشور و تطابق نداشتن آن با فرهنگ اسلامی – ایرانی، یعنی نبود پیوست فرهنگی بودجه، یعنی تناقض بین سیاست های کلان ارتقای فرهنگ عمومی و سبک زندگی با ارقام

و عدد های اقتصادی دولت.

بنابراین باید از مردم درخواست کرد به منظور تحقق درآمدهای پیش بینی شده در بودجه و جلوگیری از کسری بودجه دولت که منجر به استقراض از بانک مرکزی و افزایش نقدینگی و تورم می شود، نه تنها برای ترمیم و اصلاح وضعیت رانندگی خود اقدام نکنند بلکه تلاش کنند با تخلف بیشتر و افزایش 33 درصدی جرایم سالانه رانندگی، به دولت در تامین مخارج خود و مقابله با تحریم کمک کنند!

***************************************

روزنامه ایران**

بخوان! بدان و ...بنویس

«ایران» به عنوان یک رسانه که پلی میان دولت و مردم است، باید سیاست و استراتژی خود را بر دو محور پرسشگری و پاسخگویی بنا نهد.

«ایران» امروز پا به 25 سالگی می‌گذارد. در عصر اعتدال و اعتدالگرایی و در عصر جدید «ایران» تلاش خواهیم کرد همچنان امید را در جامعه ترویج کنیم. سیاهی‌ها را سیاه‌تر نبینیم و سفید‌ها را سفیدتر.

می‌خواهیم گفت‌وگوی انتقادی در میان بخش‌ها و نسل‌های مختلف را دامن بزنیم که نیاز و ضرورت امروز است.

همچنان که تلاش کردیم نشان دهیم اسلامیت و جمهوریت دو رکن اساسی این نظام است، از نوشتن درباره اعتقادات مذهبی مردم و توجه به آیین‌ها، عقاید و تفکرات دینی اکثریت مردم این سرزمین واهمه‌ای نداشته و نخواهیم داشت. ما ترکیبی از روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و متعهدانه را سرلوحه کار خود قرار داده‌ایم و قواعد بازی همه با هم را رعایت خواهیم کرد.

هرچند روزنامه ایران به روزنامه دولت مشهور است اما خود را روزنامه‌ای مردمی و متعلق به آنان و بازتاب دهنده همه ارکان ایران اسلامی می‌دانیم. تلاش کرده و خواهیم کرد که چگونه می‌توان هم روزنامه حرفه‌ای بود و هم نقاد و پرسشگر. می‌خواهیم در عصر جدید فضایی ایجاد کنیم که مخاطب را با روزنامه آشتی دهیم و تکنولوژی جدید را به خدمت روزنامه‌نگاری سنتی درآوریم. قطعاً گزارش‌نویسی روزانه همراه با بسته‌های تحلیلی و گفت‌وگو‌های پرنکته و خواندنی، سرلوحه کارهای جدید ما خواهد بود و ارائه صفحات تحلیلی‌تر و ضمائم متفاوت‌تر و نیز گسترش ستون‌های اختصاصی‌تر در همین راستا خواهد بود.

هرچند در این مسیر تا رسیدن به نقطه مطلوب و زیبنده ملت راه دور و درازی در پیش است اما اطمینان عمومی و جلب نظر مخاطبان از جمله دستاوردهایی است که در این سال‌ها جز با تلاش بی وقفه همکاران دلسوز در همه بخش‌های روزنامه و مداقه تحریریه پرتوان و حضور اساتید و بزرگان ایران زمین و تلاش آنانی که امروز نیستند ، به دست نمی‌آمد و به بار نمی‌نشست.

سعی خواهیم کرد در راه پیش رو و در یک سال آتی تغییراتی در شکل و محتوای مطالب ارائه دهیم و در یک پوست‌اندازی، «ایران» را روزآمد کنیم. امید بسته‌ایم تا در سالروز تولد «ایران» هفت هزارمین شماره «ایران» هماره توأم با سعادت و شیرین باشد و دور باد آفت دور فلک از جان و تنش.

روزنامه ایران دوره‌ای جدید را آغاز می‌کند؛ می‌خواهیم ماندگارتر بمانیم با همراهی همه شما (چه خوانندگان سنتی و کاغذی ما چه مخاطبان آنلاین و اینترنتی ما) سپاس بی دریغ‌مان را تقدیم می‌کنیم و می‌خواهیم همچنان ما را از همراهی و اعتمادتان بی‌بهره نسازید.

سخن به درازا نمی‌کشانم و ضمن تشکر از مخاطبان که بزرگترین مشوقان ما بوده‌اند، از همکارانم در تحریریه که بالندگی روزنامه برآمده از تلاش یکایک آنان است، سپاسگزاری می‌کنم. در ضمن گروه‌های حروفچینی، ویرایش و صفحه‌آرایی روزنامه که نیروهای بسیار حرفه‌ای هستند، در زنجیره کار، وظیفه‌ای بس مهم برعهده دارند که سپاس از آنان باید وظیفه من و همکارانم در تحریریه باشد و نیز سایر نیروهای روزنامه که امور آگهی، چاپ، توزیع، اداری، حسابداری و خدمات را برعهده دارند، در این چرخه به آن اندازه مؤثرند که باید گفت محصول ما حاصل تلاش همگی آنان است. به زبانی دیگر هر یک در جای خود از نیروهای حرفه‌ای «ایران» هستند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

سیاست جدید آمریکا در ورود به رقابت‌های موشکی

دنیای موشک‌ها!

ماشاءالله ذراتی: «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا پنجشنبه گذشته از سند «بازنگری دفاع موشکی ۲۰۱۹» ایالات‌متحده رونمایی کرد. این رونمایی دقیقا یک روز پس از آن بود که «آندرا تامسون»، معاون وزارت خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحاتی اعلام کرد ایالات‌متحده از ۱۳ بهمن فرآیند خروج از «پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد» (INF) را آغاز می‌کند.

سند «بازنگری دفاع موشکی ۲۰۱۹» آمریکا در واقع ادامه راهبرد و روح حاکم بر اسناد بالادستی آن است و این سند را باید در کنار اسناد «راهبرد امنیت ملی آمریکا 2017»، سند «راهبرد دفاع ملی آمریکا 2018» و سند «استراتژی ملی مقابله با تروریسم 2018» ارزیابی و تحلیل کرد.

در سند «راهبرد امنیت ملی آمریکا 2017» ادعا شده بود حکومت‌های کره‌شمالی و جمهوری اسلامی ایران متعهد به بی‌ثبات کردن مناطق خود، تهدید اتباع آمریکا و متحدان این کشور و نیز برخورد شدید با مردم خودشان هستند. همچنین برای 2 کشور رقیب و برهم زننده نظم آمریکایی یعنی روسیه و چین نیز از عبارت «تجدیدنظرطلب» استفاده شده بود و آنها به عنوان رقبای واشنگتن معرفی شده بودند. بحث آخر نیز گسترش نفوذ، توسعه ارزش‌های آمریکایی و بازگرداندن آمریکا به جایگاه پیشین خود در نظام تک‌قطبی بود.

سند راهبرد دفاع ملی آمریکا که توسط «جیمز متیس»، وزیر مستعفی دفاع این کشور در اختیار کنگره آمریکا قرار گرفت، شبیه راهبرد امنیت ملی درباره تضعیف نظم بین‌الملل بعد از جنگ دوم جهانی و بی‌ثبات‌سازی تهدیدهای کره‌شمالی و ایران برای این نظم، سخن به میان آورده است.

این راهبرد همچنین بر این واقعیت متمرکز شده است که ایالات‌متحده دیگر برتری بی‌قید و شرط در هر حوزه‌ای ندارد. این راهبرد همچنین درباره اینکه چگونه باید آمریکا با تهدیدهای ناشی از افزایش تکنولوژی‌های جدید، تروریست‌ها و شبکه‌های جنایت فرامرزی مقابله کند و اینکه چگونه آمریکا دیگر یک پناهگاه نیست، بلکه به یک هدف تبدیل شده است، بحث می‌کند. در استراتژی ملی مقابله با تروریسم نیز برجسته‌سازی تهدید ایران مدنظر بوده است. در این سند ادعا شده ایران به‌ مثابه مهم‌ترین دولت حامی تروریسم، تهدیدهایی متوجه آمریکا و جهان می‌‏کند و وعده داده شده آمریکا با این تهدیدها و آنچه رئیس‌جمهور آمریکا در مقدمه این سند از آن به‏ عنوان «شبکه‏ تروریستی جهانی ایران» نام برده، مقابله خواهد کرد.

سند «بازنگری دفاع موشکی ۲۰۱۹» آمریکا ضمن ارائه ارزیابی‌های پنتاگون از وضعیت دفاع موشکی آمریکا، نقشه‌راهی پرهزینه برای توسعه این بخش متناسب با گسترش «تهدیدها» پیشنهاد می‌دهد. این راهبرد جدید شامل اتخاذ تدابیر جدید و غیرمتعارف برای حفاظت از آمریکا و گسترش فناوری‌های دفاعی در فضا و استفاده از سامانه‌هایی است که بتواند سریع‌تر موشک‌ها و سایر تهدیدات علیه آمریکا و متحدانش را رهگیری، شناسایی و نابود کند.

بر اساس این سند، اگر مرحله بازدارندگی موفقیت‌آمیز نباشد یا درگیری با یک کشور یا در یک منطقه به وجود بیاید، عملیات حمله آمریکا برای پشتیبانی از دفاع موشکی، موشک‌های «دشمن مخالف» را پیش از پرتاب شدن، منحط، متوقف یا منهدم خواهد کرد که این موضوع یادآور حملات پیشدستانه دوران جرج بوش است!

در این سند آمریکا فضا را یک زمینه حساس و مهم برای توسعه قابلیت‌های نظامی و دفاعی نسل آینده می‌داند و قصد دارد برای مقابله با تهدیدات، اقدامات نامتعارفی را اتخاذ و اجرا کند. دولت آمریکا قصد دارد درباره ایده نصب و استقرار رهگیرهای خاص در فضا مطالعه کند تا بتواند با موشک‌های دشمن به‌محض شلیک و در دقایق نخست شلیک مقابله و آنها را رهگیری و منهدم کند.

کنگره آمریکا نیز پنتاگون را تشویق کرده است در راستای همین رویکرد حرکت کند و تدابیر و اقدامات لازم را برای تحکیم سامانه‌های دفاع موشکی در سراسر جهان اتخاذ کند. از جمله اقداماتی که پنتاگون برای تقویت قدرت دفاع موشکی مدنظر قرار داده است، استفاده از پهپادهای مسلح به لیزر است. همچنین کنگره آمریکا وزارت دفاع این کشور را موظف کرده است تا سال ۲۰۲۰ اقدام به استقرار یک «رادار تفکیکی برد بلند» یا سایر حسگرهای مناسب به منظور دفاع در برابر موشک‌های ایران کند. آژانس دفاع موشکی آمریکا در حال انجام ارزیابی‌های لازم برای تعیین مکان این رادار و بهینه‌سازی آن به منظور انجام مأموریت مورد نظر است.

در بخش نخست سند که به تهدیدهای موشکی جاری و تهدیدهای نوظهور علیه سرزمین آمریکا اختصاص یافته است، از 4 کشور به عنوان عوامل بالقوه تهدید موشکی نام برده شده است: ایران، روسیه، کره‌شمالی و چین. در این بخش، پنتاگون ارزیابی خود از ایران را که تلویحا اقرار به توان دفاعی و فنی کشورمان است به این نحو صورت‌بندی کرده است: «ایران نفوذ آمریکا در خاورمیانه را اصلی‌ترین مانع در برابر هدفش برای تبدیل شدن به قدرت مسلط در منطقه می‌بیند. یکی از ابزارهای اصلی ایران برای ساطع کردن قدرت و توسل به اقدامات قهری، زرادخانه موشکی‌اش است که وجه مشخصه آن، افزایش شمار و همچنین افزایش دقت، برد و کشندگی موشک‌هایش است. ایران صاحب بزرگ‌ترین نیروی موشکی خاورمیانه است و به توسعه فناوری‌های قابل کاربست در موشک‌های قاره‌پیما با قابلیت تهدید ایالات‌متحده ادامه می‌دهد. تمایل ایران برای داشتن موازنه راهبردی در برابر ایالات‌متحده می‌تواند این کشور را به سمت تصاحب موشک‌های قاره‌پیما سوق دهد و پیشرفت‌‌هایش در برنامه فضایی می‌تواند مسیر دستیابی به موشک‌های قاره‌پیما را کوتاه کند».

بخش دیگری از این سند به ارزیابی‌ تهدیدهای موشکی علیه نیروهای برون‌مرزی آمریکا و متحدان و شریکان آن پرداخته است. در این بخش درباره ایران، این ادعا ارائه شده است: «ایران کماکان به توسعه موشک‌های پیشرفته‌تر با دقت، برد و کشندگی ارتقایافته ادامه می‌دهد. این کشور صاحب مجموعه‌ای از سامانه‌‌های موشک بالستیک کوتاه‌برد و میان‌برد با دقت فزاینده است که از قابلیت تهدید نیروهای برون‌مرزی آمریکا و متحدان و شریکان این کشور برخوردار است. سامانه‌های میان‌برد ایران می‌توانند اهدافی را از اروپای شرقی گرفته تا جنوب آسیا هدف قرار دهند، ضمن آنکه ایران سامانه‌های موشکی‌اش را به گروه‌های دیگری انتقال داده است. آن گروه‌ها از موشک‌های مذکور علیه متحدان و شریکان خاورمیانه‌ای آمریکا استفاده کرده‌اند. ایران استفاده از موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد خود به عنوان ضدکشتی را مورد آزمایش قرار داده که این می‌تواند تهدیدی علیه شناورهای نیروی دریایی آمریکا و متحدان این کشور در خلیج ع.ر.ب.ی (خلیج فارس) و تنگه هرمز باشد. این کشور همچنین از یک موشک کروز با برد ادعایی ۲۰۰۰ کیلومتر برای حمله به اهداف زمینی رونمایی کرده است».

وزارت خارجه روسیه در واکنش به این سند در بیانیه‌ای اعلام کرد: «برخلاف ادعای نویسندگان استراتژی، درک طرح‌ها و رویکرد‌هایی که در این استراتژی وجود دارد به هیچ وجه نه امنیت آمریکا و نه متحدان و شرکا را افزایش نخواهد داد. تلاش برای حرکت در مسیر مشخص شده تاثیر منفی خواهد داشت. این استراتژی ضربه مهم دیگری به ثبات بین‌المللی بوده و کاملا آشکار است که هیچ کسی از چنین سناریویی منتفع نخواهد شد».

وزارت خارجه روسیه در بیانیه‌ای اخطار داد این راهبرد در واقع چراغ سبزی به چشم‌انداز طراحی توانمندی‌ حمله موشکی از فضاست و می‌توان آن را با طرح شکست‌خورده رونالد ریگان، رئیس‌جمهور پیشین ایالات‌متحده در دوره جنگ سرد موسوم به «جنگ ستارگان» مقایسه کرد.

سخنگوی وزارت خارجه چین نیز اعلام کرد: «گزارش آمریکا پر از مفاهیم زمان جنگ سرد و بازی بی‌نتیجه است. این سند تنها با بزرگ‌نمایی تقابل جغرافیایی - سیاسی و رقابت قدرت‌ها به‌صورت غیرمدلل درباره تهدید چین صحبت می‌کند».

«انجمن کنترل تسلیحات» (ACA) در یک گزارش جدید اعلام کرد نسخه بازنگری شده سند دفاع موشکی آمریکا در سال ۲۰۱۹ از سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده‌ای حمایت می‌کند که آمریکا باید آنها را رد کرده و در عوض، بر مذاکره با روسیه و چین پیرامون ثبات راهبردی متمرکز شود. این انجمن در ادامه می‌افزاید سند جدید دفاع موشکی «توسعه چشمگیر و پرهزینه‌ای را برای دفاع‌های موشکی آمریکا پیشنهاد می‌دهد که احتمالاً ضمن تشدید نگرانی‌های روسیه و چین نسبت به وجود تهدید علیه بازدارندگی هسته‌ای استراتژیک خود، ثبات راهبردی را تضعیف کرده و چشم‌انداز کاهش تدریجی تسلیحات هسته‌ای را پیچیده‌تر می‌سازد».

در حالی ‌که وزارت امور خارجه کشورمان درباره ادعاهای واهی این سند و بزرگنمایی تهدید ایران و همچنین تاکید سند بر همکاری موشکی آمریکا با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و کمک سالانه 500 میلیون دلاری آمریکا به برنامه گنبدآهنین رژیم صهیونیستی سکوت اختیار کرده است، شاهد لفاظی‌ها و ایران‌هراسی روزافزون آمریکا و متحدان اروپایی‌اش درباره برنامه متعارف و صلح‌آمیز موشکی و فضایی کشورمان هستیم.

این اتهامات و فشارها علیه ایران در حالی است که بر اساس سند «بازنگری دفاع موشکی ۲۰۱۹»، آمریکا خود ‌بزرگ‌ترین برنامه نامتعارف و غیرصلح‌آمیز موشکی و فضایی را دنبال کرده و درصدد گسترش نظامی‌گری و سلطه خود در عرصه موشکی و فضا است. در چنین فضایی حتی لحظه‌ای تردید در توسعه توانمندی‌های موشکی و فضایی کشورمان حماقت‌آمیز و خسارت‌بار خواهد بود.

***************************************


نام:
ایمیل:
نظر: