صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۱۴۴۵۷
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسین عبداللهی‌فر

«مشارکت مشروط» آخرین راهبرد انتخاباتی است که اصلاح‌طلبان پس از راهبرد تحریم انتخابات در دستور کار قرار دادند. سعید حجاریان که از سال‌ها پیش نقش سخنگویی اتاق فکر اصلاح‌طلبان را به عهده دارد، در آخرین اظهاراتش می‌گوید: «در مباحث پیشین از جمله میزگرد «سیاست‌ورزی انتخاباتی؟» چند رویکرد پیش روی اصلاح‌طلبان ترسیم شده است؛ اما در کوتاه‌مدت، شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
راهبرد مشارکت مشروط و تحریم انتخابات را باید دو روی یک سکه دانست که اصلاح‌طلبان آنها را برای فرار به جلو و مواجهه با کاهش پایگاه رأی‌شان پیشنهاد کرده‌اند. مسئله‌ای که صادق زیباکلام در نامه‌ای به رئیس دولت اصلاحات مطرح کرده و می‌نویسد: «در اینکه اصلاح‌طلبان بخش قابل توجهی از محبوبیت‌شان را از دست داده‌اند تردیدی نیست.»
به این ترتیب آنچه نظریه‌پرداز اصلاحات از انتخاب چنین راهبردهایی دنبال می‌کند، این است که مشکلات درون گروهی و ناکارآمدی‌شان را به شورای نگهبان و نظام تسری داده و چنین القا کنند که اگر چهره‌های اصلی‌شان تأیید صلاحیت می‌شدند، اتفاقات دیگری رخ می‌داد. این در حالی است که ملت ایران توانایی و اوج کارآیی آنها در هشت سال حضورشان در شوراهای اسلامی، مجلس ششم و ریاست‌جمهوری هفتم و هشتم را دیده‌اند.
از این رو می‌توان گفت راهبرد فعلی اصلاح‌طلبان که تحت عنوان «مشارکت مشروط» مطرح شده، در ادامه راهبرد تحریم‌شان قرار دارد. مؤیدات این مدعا عبارتند از:
اولاً، همان موقعی که حجاریان راهبرد تحریم را مطرح کرد، مشروط به ایجاد شرایطی کرد که اگر قرار باشد از نیروهای دست چندم و به قول خودش جنس بنجل استفاده کنند، این راهبرد را انتخاب خواهند کرد؛ از این رو تحریم هم مشروط به شرایطی بود که با امتیازگیری از شورای نگهبان محقق می‌شد.
ثانیاً، در انتخاب مشارکت مشروط نیز حجاریان به صراحت می‌گوید اگر شروط مدنظرشان محقق نشود عطای انتخابات را به لقایش خواهند بخشید. به این ترتیب، این راهبرد نیز در تکمیل راهبرد تحریم برای امتیازگیری از نظام و شورای نگهبان مطرح شده است. موضوعی که عبدالله ناصری در بیان موضعش نسبت به راهبرد مشارکت مشروط به «نامه نیوز» اشاره کرده‌اند و می‌گوید: «شرط نخست انتخابات قابل دفاع است. انتخابات را باید فرایندی دید که بررسی صلاحیت نامزدها نقطه آغازش است؛ به عبارت بهتر شـورای نگهبان باید متفاوت از گذشته عمل کند. اگر نظارت بخواهد همچون دوره دهم انتخابات مجلس باشد، معتقدم اصلاح‌طلبان نمی‌توانند لیست بدهند. اصلاح‌طلبان سال 94 با حداقل‌ها کنار آمدند و لیست خود را با حضور برخی اصولگرایان معتدل بستند؛ اما در سال 98 نباید این رویه دنبال شود.)
ثالثاً، راهبرد مشارکت مشروط معایب راهبرد تحریم را ندارد. تحریم انتخابات هم می‌تواند به غلبه افراطی‌گری در جریان اصلاحات منجر شود. مسیری که انتخاب آن عقلای این جریان را به یاد سرنوشت گروه‌هایی مانند سازمان مجاهدین خلق، حزب خلق مسلمان و دیگر جریان‌هایی که این راه را انتخاب کرده‌اند، می‌اندازد و هم به سرعت موجب تشدید اختلافات درون جریانی میان طیف بیرون قدرت و درون قدرت اصلاحات می‌شود. واکنش‌های تندی که در همین مقطع کوتاه به نظر حجاریان صورت گرفت، گویای این عارضه است.
رابعاً، راهبرد تحریم انتخابات، نه تنها مشکل اصلی اصلاح‌طلبان در ناکارآمدی میدانی ناشی از شراکت در قدرت دولت فعلی را حل نمی‌کند؛ بلکه می‌تواند به انزوای بیشتر این جریان کمک کند.

نام:
ایمیل:
نظر: