صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

بین الملل >>  سیاست خارجی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۳۱۴۴۸۸
تبعات اقدام ضد ایرانی کاخ سفید چه خواهد بود
اگرچه منازعه شکل گرفته میان ایران، آمریکا و دو مهره واشنگتن یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی ظاهرا بر سر "نفت" می باشد، اما خصلت دربرگیرندگی این منازعه به گونه ای است که قطعا به حوزه های دیگر نیز تسری خواهد یافت. به عبارت بهتر، واشنگتن، ریاض و ابوظبی نباید انتظار داشته باشند که واکنش ایران نسبت به اقدام و کنش نفتی آنها صرفا در حوزه "انرژی و نفت" تبلور پیدا کند!
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / فخرالدین اسدی
سرانجام همان گونه که پیش بینی می شد، دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا معافیت نفتی هشت کشور از جمله کره جنوبی، ژاپن، چین، هند و ترکیه را در قبال خرید نفت کشورمان تمدید نکرد. روز دوشنبه (دوم اردیبهشت) مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد هدف از این اقدام، توقف کامل فروش نفت ایران و اعمال فشار اقتصادی مضاعف به کشورمان است. افزایش 3 درصدی قیمت نفت و ابراز تردید کارشناسان خبره نفتی در خصوص توانایی دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده در تنظیم بازار نفت از جمله عواقب و تبعات اولیه تصمیم ترامپ محسوب می شود. در این خصوص نکاتی وجود درد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت:
1- اقدام واشنگتن در تقابل مطلق نفتی با ایران، وفق "تحریمهای یکجانبه کاخ سفید" صورت گرفته است. به عبارت دقیق تر این تصمیم، ماحصل و خروجی تحریمهای چندجانبه علیه کشورمان نمی باشد. همین مسئله علاوه بر جنبه های حقوقی و اعتباری، جنبه عملیاتی تصمیم ترامپ را نیز خدشه دار می کند. قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران در حوزه "فروش غیر مستقیم نفت" یا "فروش به واسطه ها" در چنین فضایی افزایش پیدا می کند. موضوعی که بسیاری از تحلیلگران مسائل نفتی طی دو روز اخیر بر روی آن تاکید کرده اند. در چنین شرایطی هدف اصلی ترامپ، پمپئو و بولتون برای به صفر رساندن صادران نفت ایران تحقق پیدا نخواهد کرد.
2- اصرار واشنگتن بر عدم تمدید معافیتهای نفتی ایران منجر به نارضایتی کشورهای مشتری نفت ایران، شده است. حتی کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی نیز به عنوان شرکای واشنگتن در منطقه شرق آسیا، نارضایتی خود را از این تصمیم اعلام کرده و بر رایزنی با کاخ سفید برای عادی سازی روند واردات نفت از ایران اصرار می ورزند. کشورهای ترکیه و چین  در این خصوص مواضع صریح تری را علیه واشنگتن اتخاذ کرده و بر عدم تبعیت از تصمیمات جنجالی ترامپ تاکید نموده اند. آنها از یک سو نگران فعل و انفعلات بازار نفت در آینده بوده و از سوی دیگر، تصمیم اخیر کاخ سفید را مغایر با اصل "چندجانبه گرایی" در نظام بین الملل قلمداد می کنند.
3- معادله به اینجا ختم نمی شود. اگرچه منازعه شکل گرفته میان ایران، آمریکا و دو مهره واشنگتن یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی ظاهرا بر سر "نفت" می باشد، اما خصلت دربرگیرندگی این منازعه به گونه ای است که قطعا به حوزه های دیگر نیز تسری خواهد یافت. به عبارت بهتر، واشنگتن، ریاض و ابوظبی نباید انتظار داشته باشند که واکنش ایران نسبت به اقدام و کنش نفتی آنها صرفا در حوزه "انرژی و نفت" تبلور پیدا کند! در این منازعه، ایران به صورتی کاملا هدفمند و هوشمندانه وارد خواهد شد و هزینه های ناشی از اقدام نفتی آمریکا و متحدان آن را در سایر حوزه ها جبران خواهد کرد. سکوت معنادار جمهوری اسلامی ایران در برابر اقدام اخیر آمریکا، مقدمه ای برای اقدامی جدی و هزینه ساز برای طراحان بازی نفتی اخیر علیه کشورمان محسوب می شود.
4- اقدام نفتی اخیر آمریکا علیه ایران، به معنای اعلام پایان رسمی حیات "برجام" محسوب می شود. اگرچه از اردیبهشت ماه سال گذشته و متعاقب خروج ترامپ از برجام، این توافق با تنفسی مصنوعی سرپا نگاه داشته شده بود، اما با اعمال تحریمهای گسترده نفتی،  دیگر دلیلی برای ماندن جمهوری اسلامی ایران در این توافق یکطرفه وجود ندارد. از سوی دیگر، نوع واکنش اتحادیه اروپا نسبت به اقدام اخیر آمریکا نیز نشان می دهد که تروییکای اروپایی اساسا اراده ای مبنی بر حفظ توافق هسته ای با ایران ندارند. سکوت وقیحانه فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مسئول کمیته مشترک برجام حاکی از توافقات پشت پرده ای دارد که میان واشنگتن و اعضای اتحادیه اروپا در قبال تحریم نفتی ایران صورت گرفته است. بدیهی است که در چنین شرایطی وزارت امور خارجه کشورمان باید رسما پایان رایزنی های برجامی با اروپا را اعلام کرده و برای خروج کامل از برجام زمینه سازی نماید.
5- با توجه به نقش پررنگ  "واسطه ها" و فروش غیر رسمی نفت ایران در بازارهای بین المللی، تصویب لوایح 4 گانه(FATF ) و پیوستن به آنها معنایی به جز تقویت ابزارهای نظارتی و سلبی غرب علیه فروش نفت ایران نخواهد بود. به طور کلی دو اقدام ایالات متحده مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمره گروههای تروریستی کاخ سفید و متعاقبا، اعلام عدم موافقت ترامپ با تمدید معافیت  کشورهای وارد کننده نفت از ایران، جایی برای دفاع از تصویب لوایح 4 گانه باقی نگذاشته است. در این خصوص لازم است کشورمان در یک موضع گیری قاطعانه ، بررسی لویح پالرمو و CFT را تا زمان عقب نشینی رسمی آمریکا از دو تصمیم اخیر خود از دستور کار خارج کند.
6- همان گونه که مشاهده می شود، ترامپ بازی خطرناکی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است. اگرچه کاخ سفید آغازگر این بازی بوده است، اما پایان آن دیگر در دستان ترامپ، همراهان و متحدان آن نخواهد بود. نباید فراموش کرد که واشنگتن در هدفگذاری های اقتصادی قبلی خود نیز علیه ایران شکست خورده است. همگان به یاد دارند که در اردیبهشت ماه سال گذشته و متعاقب خروج واشنگتن از برجام، ترامپ دو گلوگاه زمانی را برای فروپاشی اقتصاد ایران در نظر گرفته بود؛ یکی مرداد ماه و دیگری آبان ماه سال گذشته. مقامات آمریکایی با استناد به محاسباتی که آنها را کاملا واقع گرایانه و مبتنی بر نظرات کارشناسی دقیق قلمداد می کردند، مدعی اضمحلال اقتصادی و سیاسی ایران تا ماه نوامبر (آبان ماه) سال 2018 شده بودند! بدون شک این بار نیز واشنگتن در منازعه نفتی با ایران سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت. البته هزینه های شکست ایالات متحده آمریکا در این منازعه به مراتب نسبت به سال گذشته بیشتر خواهد بود.                                                                                             
نام:
ایمیل:
نظر: