یادداشت: اختلاف در اردوگاه اصلاحطلبان به اوج خود رسيده است؛ به گونهای که در کلام و بيان افراد مؤثري در اين اردوگاه قابل مشاهده است. در ماههاي اخير، «غلامحسین کرباسچي» دبيرکل حزب سازندگي سخناني را بر زبان ميآورد که به شدت موجب بر هم ريختگي برخي فعالان سياسي اصلاحطلب است. پيش از اين مواضع وي در ماجراي دستگيري «محمدعلي نجفي» به جرم قتل همسرش موجب تنش شد و اکنون مصاحبه وي با روزنامه «کارگزاران» پيرامون نقش سيدمحمد خاتمي خيليها را آشفته کرده است!
وي در اين مصاحبه با اشاره به برخي صحبتهاي اخير عباس عبدي، حسين مرعشي و احمد زيدآبادي درباره نياز جريان اصلاحات به رهبري جديد گفت: «آقاي خاتمي مورد احترام همه بوده و هستند؛ اما آيا به واقع آقاي خاتمي اصلاحات را رهبري ميکنند؟ اينکه زماني در جريان انتخابات يا در مسئله و حوزه ديگري ايشان اظهار نظري کنند و همه به نظر ايشان احترام بگذارند، به معناي رهبري نيست. رهبري يعني ورود به مسائل، مديريت و ساماندهي آنها.»
اين اظهارات را برخي اعتبارزدايي از خاتمي و برخي عبور اين حزب از اصلاحطلبي و خروج از جبهه اصلاحطلبان تفسير کردهاند؛ از این رو در واکنش به اين اظهارات امثال صادق زيباکلام با انتشار توئیتی نوشتند: «خروج سازندگي از جبهه اصلاحات را با همه تلخيش ميتوانم درک کنم. اين فقط کرباسچي و مرعشي نيستند که بيبرنامگي، بيهدفي، بيارادگي، بيمسئوليتي و بيعملي رهبري اصلاحات بالاخص جناب خاتمي آنها را بالمره نااميد و به آخر خط رسانيده است. اما بايستي از اين عزيزان پرسيد که آيا خروج از اصلاحات راه درستي است؟»
چنين برداشتهايي بلافاصله اعضاي حزب سازندگي را به تقلا انداخت تا براي رفع ابهام به پاسخگويي روي آورند؛ برای نمونه، «محمد قوچاني» در مصاحبهاي با «ايرنا» مدعي شد اتفاقاً مصاحبه آقاي کرباسچي دعوت خاتمي به رهبري اصلاحات است، نه عبور از رهبري اصلاحات!
اين مجادلات کلامي اين واقعيت را آشکار میکند که اصلاحطلبان براي ورود به انتخابات با چالشهايي جدي مواجه هستند که حاصل آن واگرايي و تشتت در فهرستهای انتخاباتي خواهد بود. همچنين ميتوان گفت، گويا محوريت خاتمي در اردوگاه اصلاحطلبان به روزهاي پاياني خود نزديک شده است و بايد در انتظار چينش جديد اين اردوگاه بود.