یادداشت: چه خود انتخاب کرده باشند و چه در فضای رسانهای برایشان انتخاب شده باشد! به جریان «عدالتخواهی» شناخته میشوند، اما امروز آنچه در روزهای اخیر از سوی یکی از شاخصترین چهرههای این شبه جریان و حامیان آن شاهد بودیم، ما را با این سؤال روبهرو میکند که خروجی این جریان چیست؟ مگر جز این است که جریان عدالتخواهی در شکل صحیح و درست آن باید در طرف مردم و افکار عمومی بوده و تلاش کند افکار عمومی به این نتیجه برسند که قدرت عدالتخواهی و مبارزه با فساد بیش از مفسدان است مگر جز این است که جریان عدالتخواهی در شکل صحیح و درست آن باید با ناامن کردن فضا برای مفسدان به آرامش و اطمینان خاطر افکار عمومی کمک کند؟
ناپدید شدن ناگهانی برادران صدرالساداتی و انتشار شایعات فراوان درباره احتمال بازداشت یا حتی قتل آنها از سوی افرادی که پروندهشان در ماههای اخیر از سوی آنها رسانهای شده است و زیر سؤال بردن دستگاههای امنیتی و انتظامی از سوی اطرافیان و حامیان آنها جز آنکه مردم را نگران و افکار عمومی را بدبین کند، چه دستاوردی داشته است؟ خود اختفایی این افراد با بهانههای کودکانه و واهی و ارائه مشی کاریکاتوری از مبارزه با فساد و عدالتخواهی، رهاوردی جز به حاشیه راندن و لوث کردن عدالتخواهی نداشت!
البته فراتر از اتفاقات اخیر این سؤال نیز مطرح است که این افراد از آغاز فعالیتشان تاکنون چه دستاوردی برای برقراری عدالت در جامعه و جلوگیری از دستاندازیها به بیتالمال داشتهاند؟
در خوشبینانهترین حالت اقداماتشان بدون نتیجه بوده است! افشای موردی و گزینشی پروندههای افراد و طرح نامها و ادعاها پیش از آنکه قطعی باشد، تاکنون جز آنکه ذهن مردم را درگیر کرده، فایدهای نداشته است! «جریان عدالتخواهی» عنوانی است که باید به گروه یا نهادی اطلاق شود که با سازوکاری مدون و عملکردی روشن به این عرصه وارد شود و فرایند و سازوکارهایی را برای پیشگیری از تکرار فساد طراحی و پیشنهاد کند! نه اینکه با طرح چند نام و ادعاهایی که قابل اثبات نیستند، تنها به سوءظن در جامعه دامن بزنند! مسئلهای که امیدواریم با حضور جوانان مؤمن انقلابی شکل واقعی و درست بگیرد، انشاءالله!