یادداشت: تحولات دو کشور عراق و لبنان از منظرهای گوناگون مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. برخی از سؤالاتی که این روزها در این باره مطرح میشود، عبارت هستند از: ریشهها و زمینههای ایجاد چنین بحرانی چیست؟ مطالبات واقعی مردم عراق و لبنان چه موضوعاتی است؟ متغیرها و بازیگران مؤثر صحنه سیاسی عراق و لبنان چه مؤلفهها و افرادی هستند؟
در این میان، مسئلهای که گاهی از سر دلسوزی و برخی مواقع با اغراض سیاسی در برخی رسانهها مطرح شده و تلاش میشود آن را بزرگنمایی کنند؛ آن است که پدیدآمدن برخی اقدامات ضد ایرانی در جریان حوادث اخیر که در برخی از شهرهای عراق صورت گرفت، آیا ناقض و نافی ادعاهایی نیست که بر اساس آن در پیوند ملت عراق و ایران بر آن تأکید شده و میشود؟ در این میان یک خط رسانهای به وجود آمد که بر القای این نکته اصرار میورزد که تحقق ایده «پیوند ملتهای کشورهای عضو جریان مقاومت»، صرفاً شعاری است که جمهوری اسلامی ایران مطرح میکند و این موضوع بر واقعیتهای جاری منطقه منطبق نیست!
در پاسخ به این پرسشها و شبهات باید گفت، برجستهسازی رویکرد اعتراضات ضد ایرانی در جریان تحولات کشور عراق از اساس دچار اشکال است و صرفاً یک خط تبلیغاتی مبالغهآمیز برای سرپوش گذاشتن بر کامیابیها و توفیقاتی است که ائتلاف مقاومت در سالهای اخیر به دست آورده است. در اینکه نظام سلطه درصدد است با طراحی برخی سناریوها و اقدامات و نمایشهای ساختگی جهت اصلی و خواستههای اساسی معترضان عراقی را به سمت خصومت با جمهوری اسلامی ایران منحرف کند، کمترین تردید و ابهامی وجود ندارد؛ اما کیست که نقش محوری گروههای مردمی ایران، عراق، سوریه، لبنان، پاکستان و افغانستان را در خنثی کردن توطئه آمریکا و ایادی وابسته به آنها در منطقه، نداند یا انکار کند.
جایگاه حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق در بین لایههای اجتماعی و مذهبی جامعه عراق و لبنان و اعتمادی که مردم در موقعیتهای گوناگون سیاسی به این گروهها داشتهاند، آشکار و واضح به نظر میرسد. آیا خنثی کردن هزینههای چند هزار میلیاردی و طراحی متعدد آمریکا و نظام سلطه در منطقه بدون حضور تفکر مقاومت و همراهی عمومی مردم منطقه امکانپذیر بوده است؟