خداوند انسان را موجودی اجتماعی خلق کرده است. اجتماعی بودن انسان نشاندهنده وجود نیازهای متعدد و متکثر است که برای تأمین این نیازها، نیاز به همنوع و استفاده از همنوع برای تأمین نیازهای همدیگر ضرورت پیدا میکند. در جوامع گسترده و پیچیده امروزی، شکل تأمین این نیازها پیچیدهتر از قبل شده که نیازمند روشها و متدهای جدید و سازمانیافته و علمی است. از ویژگیهای شرایط کنونی جوامع امروزی شکلگیری برخی از نیازها به صورت جمعی و گروهی است که در برخی از مواقع این نیاز اکثریت جامعه موردنظر را تحت پوشش قرار داده و موجی را در جهت تأمین این نیاز ایجاد میکند. برخی از مواقع به علت وجود شرایط اقلیمی و فرهنگی مناسب و داشتن زیربناهای قوی و مستحکم و قابل تأمین بودن از حیث اعتبارات و بودجه و داشتن برنامهای منسجم و منظم و قوی از سوی دولتمردان و قانونگذاران، نیاز جمعی به سمت برآورده شدن حرکت میکند، ولی در برخی از مواقع به علت نقص در یکی از جنبههای فرهنگی و اقتصادی و بودجهای و همچنین عدم شناختن اقلیم آن منطقه و برخی از مسائل دیگر، علاوه بر اینکه به سمت تأمین نیاز جمعی مورد نظر حرکت صورت نمیگیرد، بلکه آن نیاز علاوه بر بزرگ شدن و تبدیل شدن به یکیک نیازهای فراجمعی، نیازهای دیگری را نیز در این مسیر ایجاد میکند و موجب ایجاد نیازهای کاذب و نیازهای غیرضرور در جامعه میشود که همین عامل منجر به پنهان ماندن نیاز اصلی و تبدیل شدن آن به نیازهای ثانوی دیگر خواهد شد که نیازمند اتلاف وقت و هزینهای گزاف است و درنهایت منجر به پیچیده شدن نیاز و هدر رفتن سرمایهها و هزینهها خواهد گردید. در این میان مهمترین عامل برای حل معضل و مشکل چنین جامعهای، شناختن نیاز اصلی جامعه و متمرکز کردن امکانات و هزینهها برای تأمین آن است، چرا که با تأمین آن برخی از نیازهای کاذب ایجاد شده خودبهخود از بین خواهند رفت؛ بنابراین شناخت نیاز اصلی جامعه و زوایای آن یکی از وظایف مسئولین و دولتمردان و قانونگذاران است.
برای شناختن نیاز جمعی و اصلی، مسیرهای مختلفی وجود دارد که یکی از همین مسیرها انتخابات و رویکرد انتخاب مردم و فعال شدن طبقات اجتماعی در چنین جامعهای در حین انتخابات است. معمولاً در هر یک از انتخابات، اعم از انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس، طبقهای از طبقات اجتماعی فعال میشود که نیاز آن طبقه فعال شده و نوع انتخاب و افراد انتخاب شده نشاندهنده رویکرد نیاز جمعی آن جامعه است؛ بنابراین اولین وظیفه اندیشمندان و سیاسیون یک جامعه فارغ از جهتگیریهای سیاسی، شناسایی طبقات فعال شده و نوع رویکرد آنها در انتخابات است که این موضوع میتواند به عنوان یکی از راهکارهای اساسی شناخت نیاز جامعه در انتخابات اخیر مورد استفاده قرار گیرد.
هر جامعه را میتوان در یک نگاه کلی به طبقات مرفه، متوسط و محروم تقسیمبندی کرد. میزان فاصله ایجاد شده بین این طبقات و نوع تقسیم ایجاد شده داخل طبقات، بخصوص طبقه متوسط جامعه، نشاندهنده نیازهای جمعی آن جامعه است. اگر طبقه متوسط به شکل گسترده و یکنواخت در یک جامعهای توزیع گردد و طبقات محروم و مرفه جامعه تعداد بسیار اندکی را تشکیلدهند، شناخت نیاز چنین جامعهای آسان است، ولی اگر خود همین طبقه متوسط به سمت تقسیمبندی و شقه شدن حرکت نماید و گروهی به سمت طبقه مرفه و گروهی به سمت طبقه محروم حرکت نمایند و گروهی نیز در همان متوسط باشند، شناخت را مقداری سختتر میکند؛ زیرا طبقه جدا شده از طبقه متوسط هم ویژگیهای طبقه متوسط جامعه را داراست و هم ویژگیها و برخی نیازهای طبقه وصل شده به آن را و با یک نیاز دوگانه خود را نشان خواهد دارد؛ لذا در چنین جامعهای علاوه بر این که نیازها به صورت شقه شدن و عدم ثبات نیازها حرکت میکند، بلکه نگاه خود این طبقات به نیاز را هم تغییر داده و برخی مواقع خودبهخود به شکلگیری نیازهای ثانوی و انتظارات حاکی از آن نیازها منجر خواهد شد که در چنین مواقعی آمیختگی نیازها به وجود خواهد آمد. از سوی دیگر تقسیمبندی در طبقات مرفه و محروم و گسیل شدن آنها به سمت طبقه متوسط همین عوامل و درهمآمیختگی نیازی و سخت شدن نیازهای جامعه را ایجاد خواهد کرد.
درنتیجه از اصلیترین وظایف اندیشمندان سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی و دولتمردان و قانونگذاران، بعد از انتخابات، تجزیهوتحلیل شرکتکنندگان در انتخابات و نحوه نگاه آنها به انتخابات و رو کردن انتخابی آنها و بررسی فعال شدن نوع و چگونگی طیفهای اجتماعی در زمان انتخابات است که با این نگاه میتوان علاوه بر این که نیاز جمعی جامعه را شناسایی کرد، میتوان نوح حرکت مجلس و دولت را بعد از انتخابات مشخص نمود؛ لذا بررسی نکات ذیل بعد از انتخابات از اهمیت بالایی در جهت شناخت نیاز جمعی جامعه برخوردار است:
۱. میزان حضور طیفهای مختلف جامعه در انتخابات به چه صورت بوده است؟
۲. نحوه انتخاب این طیفها چگونه هست؟ (با توجه به نوع انتخاب صورت گرفته)
۳. کدامیک از شعارهای مطرح شده در انتخابات مورد استقبال قرار گرفته است؟
۴. آیا مسیر انتخاب موازی با مسیر رسانهها بوده است یا برخلاف مسیر رسانهای، انتخاب صورت گرفته است؟ (رسانههای سنتی تأثیرگذار بودند یا رسانههای مدرن؟)
۵. عوامل و اتفاقات و جریانات تأثیرگذار بر انتخاب کدام بودند؟