صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۲۳۲۱۷
نقشی که وی در مدیریت فکری فتنه88 داشته و بسیاری از تحولات سیاسی کشور را در مسیری غیر از آنچه امام ریل‌گذاری کرد و رهبری بر همان مدار حرکت داد به قدری موثر بوده که تعبیر «مرد خاکستری اصلاحات» در باره وی از سوی دوستانش تعبیر نابجایی نیست.  
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ فتح الله پریشان
دیروز موسوی خوئینی‌ها از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و دادستان اوائل انقلاب نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب نوشته و از بی‌اعتمادی مردم به نظام ابراز نگرانی کرده‌اند و به گونه‌ای مسئولیت این وضعیت(!!!!) را متوجه مسئولان عالی دانسته‌اند. البته نوشتن نامه به مسئولان نظام اسلامی نه تنها مذموم نیست بلکه از باب «نصیحه لائمه المسلمین» توصیه نیز شده است اما چگونگی این توصیه و روش شناسی نقد قدرت و این که آیا مبتنی بر مشاهده و زدودن دردی است یا بر اساس تقسیم کاری حزبی و عقده‌گشایی سیاسی صورت می‌گیرد و اساسا چه هدف یا اهدافی را دنبال می‌کند، بسیار مهم است و پرده از نیات و اهداف نویسنده برمی‌دارد؛ مخصوصا نویسنده‌ای که خود در بخش عمده‌ای از مسئولیت‌ها مستقیم و غیرمستقیم صاحب اثر بوده است. 

نکته‌های تحلیلی
1- شاید شخصیت‌ موسوی‌خوئینی‌ها برای خیلی از جوانان و نسل چهارم انقلاب شناخته شده نباشد. وی از انقلابیون دو آتشه با تفکر چپ و از بانیان اصلی تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام بود که امروز بسیاری از رفقای حزبی و سیاسی‌اش به شدت به این امر - که البته هنوز هم مورد تائید انقلابیون است- اعتراض دارند و ریشه اصلی بدبختی‌های کشور را در آن می‌بینند.لذا برای کسانی که هم رهبری معظم انقلاب را می‌شناسند و هم موسوی خوئینی‌ها و تغییر شیفت و گردش سیاسی‌اش از چپ به راست لیبرال‌سرمایه‌داری را و هم کم و بیش با سیر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در طی چهار دهه گذشته آشنا هستند، خیلی نامه‌نگاری آقای موسوی خوئینی‌ها و آدرس غلط دادن وی در ارتباط با ریشه‌یابی مشکلات امروز شگفت‌آور نیست؛ زیرا به تعبیر کسانی که وی را می‌شناسند از جمله دوست و همپالگی جریانی‌اش دکتر زیباکلام، خوئینی‌ها «در ردیف انقلابیون تندرو و رادیکال اوایل انقلاب و دهه شصت» بشمار می‌آید که اصولا «به حاکمیت قانون احترام» نمی‌گذاشت.
2- ردپای اثر فکر سیاسی موسوی‌خوئینی‌ها را در خیلی از تحولات و دگردیسی‌های جریان شناختی جریان اصلاحات می‌توان دید. نقشی که وی در مدیریت فکری فتنه88 داشته و بسیاری از تحولات سیاسی کشور را در مسیری غیر از آنچه امام ریل‌گذاری کرد و رهبری بر همان مدار حرکت داد به قدری موثر بوده که تعبیر «مرد خاکستری اصلاحات» در باره وی از سوی دوستانش تعبیر نابجایی نیست.  
3- اما تک تک ادعاهای وی دارای پاسخ تاریخی و اقناعی است. اگرچه امروز موسوی خوئینی‌ها به رهبری نامه نوشته و به مصداق آیه «وَإذَا قِیلَ لَهم لَا تُفسِدُوا فی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» در کسوت مطالبه‌گر چرایی وضعیت خراب مملکت ظاهر شده، اما نگاهی تاریخی به ریشه‌یابی مشکلات و حاکم شدن مشی و مرام سرمایه‌داری از طریق بیش از سه دهه حاکمیت تفکر اصلاحات و اعتدال در تارو پود اقتصاد و فرهنگ و سیاست این کشور مسئولیت داشته و دارد. آقای خوئینی‌ها! وضعیت امروز محصول و معلول نگاه سیاسی شماو دوستانتان است. باید مقابل آینه‌ای تمام‌نما بنشینید و رویکردها و عملکردهای گذشته و حال خود و مجموعه سیاسی مرتبط با خود را محاکمه کنید که؛ چرا نمک انقلاب را خوردند و با عدم کاربست تفکر ناب انقلابی امام(ره) به بی‌راهه رفتند و کشور را دردسر انداختند.. که اگر نبود مدیریت امام‌گونه رهبری امروز خبری از این همه دستاورد در حوزه‌هایی جون نفوذ منطقه‌ای، توانمندی‌های موشکی، هسته‌ای و صدها رهاورد نگاه ناب انقلابی دیگر نبود. البته به فضل الهی و همت انقلابیون متخصص و دلسوز کشور با واقعیت‌های امیدبخشی که پیش رو دارد از آزمون سخت وضعیت کنونی نیز سربلند بیرون می‌آید و به زودی امور را بر مدار مدیریت انقلابی و خدمت بی‌منت به مردم در‌می‌آورد.

نکته راهبردی
به نظر ‌می‌رسد جریان اصلاحات به سبب شکست‌های متعدد در مناصب تقنینی و اجرایی گذشته در صدد پاک کردن صورت مسئله پاسخگویی به رویکردها و عملکرهای گذشته است. آنها مبتنی بر تجدیدنظری اساسی و بر اساس تقسیم کاری سیاسی در صدد فرافکنی مسئولیت‌ها و انداختن مشکلات به دوش بخش انتصابی نظام و تبرئه و تطهیر خود از مسئولیت‌ها هستند. این رویه همیشگی آنهاست. اصلاحات هیچ‌گاه مسئولیت کارهای خودش را برعهده نگرفته است. در حالی حافظه نسیان و نقصان ‌ناپذیر الهی و حافظه تاریخی و تحلیلی مردم در مرصاد بافته‌ها و یافته‌های آنها نشسته و به زودی عکس انگیزه و هدف آنها به ثمر خواهد نشست؛(إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ).
نام:
ایمیل:
نظر: