صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۲۶۷۱۲
 محمد ایمانی، فعال رسانه‌ای درباره مرحوم دکتر علی اصغر زارعی، در کانال تلگرامی خود نوشت: جانباز دانشمند و غیرتمند، دکتر علی اصغر زارعی، پس از مدت ها تحمل رنج بیماری و جانبازی، دار فانی را وداع گفت و به دیدار همرزمان شهیدش شتافت. روح آن رزمنده غیور، ان شاء الله با اهل بیت علیهم السلام محشور باشد.
 

متنی را که در ادامه می خوانید، در تاریخ  ۲۱ مهر ۱۳۹۴ (پس از ماجرای تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام در مجلس نهم) در روزنامه کیهان منتشر شده است:

مرد می‌گریست. عاقل مردی بود، می‌گفت بد کردید. می‌گفت و گریه می‌کرد. لابد زخم تازه، طعنه به جراحت‌های کهنه دفاع مقدس زده بود که کار مرد به اورژانس کشید.

او یک دلواپس است؛ از زمره آنهایی که می‌گویند کاسب تحریم‌اند. وقتی پرونده استیضاح وزیر علوم سابق (فرجی‌دانا) پیش آمد و او از پیش‌آهنگان بود، گفتند دلواپس است، چون برادرش بورسیه غیرقانونی گرفته است. بورسیه و ما ادراک ما البورسیه! 28 مرداد 93 بود. مرد گفت «باید اعتراف کنم یکی از برادرانم از بورسیه استفاده کرده!» اقرار العقلاء علی انفسهم جائز! چشم ما روشن آقای علی‌اصغر زارعی! خب!

«ادعا کرده‌اند نام برادران من در فهرست بورسیه‌های غیرقانونی وجود دارد. البته باید اعتراف کنم که یکی از برادرانم از بورسیه استفاده کرده؛ اما نه بورسیه دکترا؛ بلکه بورسیه «شهادت» که در دوران جنگ تحمیلی نصیب وی شد. احتمالا منظور این بداخلاقی‌ها هم همین بورسیه شهادتی بوده که نصیب برادر من شده است. یکی دیگر از برادرانم نیز چندماه پیش فوت کرد که کارگر بود و تحصیلات دانشگاهی نداشت که بخواهد از بورسیه دکترا استفاده کند. دیگر برادرم هم که زنده است، همین‌طور اصلا تحصیلات دانشگاهی ندارد که بحث بورسیه دکترایش مطرح باشد. بنابراین، می‌ماند همان یک برادرم که شهید شد و احتمالا منظور از این هیاهو، بورسیه شهادت بوده که نصیب برادرم شد».

نوش جانت این تیرهای ملامت! «یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه ... یجاهدون فی سبیل‌الله و لایخافون لومه لائم». غم حقیقت را خوردن و طعنه شنیدن، سنت جوانمردان است.

علی‌اصغر زارعی اکنون یک «برند» که نه، یک پرچم است؛ او علمداری است که راه گم نشود. در غیرت و مردانگی او همین بس که آبان 1387 وقتی مطلع شد مدیرکل پارلمانی دولت وقت برای منتفی کردن یک استیضاح، چک 5 میلیونی به برخی نمایندگان می‌دهد، رفت و سیلی به گوش او نواخت.

علی‌اصغر زارعی دیروز اما به گوش فلان نماینده  و دولتمرد سیلی نزد. سیلی‌ای اگر زد همان بود که گفت و گریست؛ بی‌آبرویی کردید! این سیلی نجیبانه، سیل خواهد ساخت زیر پای همه بی‌خیال‌ها و سهل‌انگارها و سهل‌اندیش‌ها که پلی شده‌اند برای عبور و نفوذ دشمن ... حتی اگر کار رزمنده «علی‌اصغر» به اورژانس کشیده باشد.

دمت‌ گرم رزمنده!

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

نام:
ایمیل:
نظر: