صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۶:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۲۸۴

روزنامه کیهان**

درس‌هایی برای شکست کرونا/عباس شمسعلی

۱۶ سال پیش یعنی غروب پنجم فروردین ۱۳۸۴ وقتی جمعیت یکصد هزار نفری حاضر در استادیوم آزادی تهران سرخوش از پیروزی مهم و غرورانگیز تیم ملی فوتبال ایران در مقابل ژاپن، در حال ترک ورزشگاه بودند اتفاق تلخی رقم خورد. ازدحام بیش از حد جمعیت هنگام خروج باعث شد تا ۷ نفر از تماشاچیان جان خود را از دست بدهند و کام شیرین مردم کشورمان ساعتی پس از یک جشن ملی، با این حادثه ناگوار تلخ شود. این حادثه تا روز‌ها بحث محافل و رسانه‌ها بود. اما آن روز که همه از مرگ دلخراش ۷ نفر بهت زده و غمگین بودند هیچکدام از مردم حتی تصور نمی‌کردند که چند سال بعد یک ویروس نورسیده و بیماری ناشناس می‌تواند در طی ۱۸ ماه جمعیتی بیش از همان جمعیت حاضر در ورزشگاه آزادی را در کشورمان به کام مرگ بفرستد و با قدرت خود طی یک روز جان نه ۷ نفر بلکه ۷۰۰ هموطن را بگیرد.
متاسفانه بیماری کرونا در کنار قربانی کردن چهار میلیون و ۵۲۷ هزار نفر در دنیا، طی ۵۶۰ روزی که از شیوع آن در کشورمان می‌گذرد، طبق آمار رسمی تا دیروز، ۱۰۷ هزار و ۷۹۴ فوتی به جای گذاشته است یعنی روزانه به طور میانگین قریب ۲۰۰ هموطن تنها به علت این بیماری از دنیا رفته و ۲۰۰ خانواده داغدار عزیزان خود شده‌اند، به عبارتی گویی هر روز در کشور یک هواپیما با ۲۰۰ مسافر سقوط کرده است.
طی این مدت که از شیوع جهانی این ویروس چموش می‌گذرد و کشورمان هم درگیر این بیماری خطرناک است، تلاش‌ها و اقدامات زیادی برای مهار و کنترل آن انجام شده است، از تلاش‌های کادر فداکار درمان و نیرو‌های داوطلب و جهادی تا اقدامات مسئولان اجرایی، اقداماتی که هرگاه حساب شده و اصولی‌تر بوده و همراهی درصد بیشتری از مردم را داشته توفیقات بیشتری حاصل شده و البته هرگاه با چاشنی سوء تدبیر مدیریتی همچون باز گذاشتن سفر‌های نوروزی بدون توجه به هشدار‌های کارشناسان و یا کم‌توجهی مردمی همراه شده روز‌های بسیار تلخی را از خود به یادگار گذاشته است. این‌ها خلاصه تجربه‌ای است که طی فراز و فرود‌های پنج نوبت پیک هولناک کرونا در کشور حاصل شده است. اکنون، اما در شرایطی قرار داریم که باید جدی‌تر از گذشته با درس گرفتن از این تجربه‌ها، همه با هم وارد میدان شویم، به ویژه آنکه با روی کار آمدن دولتی تازه‌نفس و پرانگیزه می‌توانیم به توفیقات بیشتر و بهتر در مهار این بیماری امیدوار باشیم.
همانطور که اشاره شد درخصوص مهار کرونا وظایف و مسئولیت‌هایی بر عهده مردم و وظایف خطیری بر عهده مسئولان است که ضمن تاکید بر اهمیت هماهنگی و همکاری هر دو گروه در این عرصه در ادامه به بخش‌هایی که لازم است مورد توجه اساسی و شاید بازنگری قرار بگیرد اشاره می‌شود.
با توجه به پیچیدگی‌ها و قدرت بیماری کرونا، طبیعتاً مهار و مدیریت آن تنها نمی‌تواند بر دوش مجموعه بهداشت و درمان کشور باشد. بی‌شک برای موفقیت در چنین عملیات مهم و بزرگی باید بخش‌های مختلف از قبیل وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی، نیرو‌های مسلح و مردم پای کار بیایند.
در یک سال و نیم گذشته نمونه‌های موفقی از ثمره این همکاری را دیده‌ایم، اما به نظر می‌رسد باید با تقویت اتاق عملیات و فرماندهی این کار، بیش از پیش از تمام ظرفیت‌های موجود و قابل اتکا در کشور استفاده شود. به راستی ستاد ملی مقابله با کرونا باید تبدیل به یک اتاق جنگ و عملیات تمام‌عیار علیه کرونا شود به گونه‌ای که در این راه لحظه‌ای از تدبیر و برنامه‌ریزی جدی و هدفمند و البته بهره‌مندی از نظرات کارشناسان غافل نشود.
یکی از موضوعات مهم در مقابله با کرونا واکسیناسیون سراسری است که بر اساس تحقیقات دانشمندان داخلی و مشاهدات و پژوهش‌های انجام شده در سطح جهان اکنون شاید به عنوان مهم‌ترین ابزار برای از بین بردن خطر مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا محسوب می‌شود.
با تلاش‌های زیادی که علی‌رغم تحریم‌های غیر انسانی و رقابت جهانی کشور‌ها برای تامین واکسن و در مواقعی بدعهدی طرف‌های قرارداد برای تامین به موقع واکسن انجام شده (از جمله ساز و کار کوواکس بهداشت جهانی که تاکنون ۲۰۰ میلیون دلار هزینه ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دز واکسن سهمیه ایران را دریافت، اما بخش عمده‌ای از این سهمیه را تحویل نداده است)، تاکنون قریب ۲۹ میلیون دُز واکسن به کشورمان وارد شده است.
از سویی با تلاش قابل ستایش دانشمندان کشورمان در ساخت واکسن‌های بومی تاکنون از چند نمونه در دست تولید یا کارآزمایی، واکسن برکت پس از کسب مجوز‌های لازم و پشت سر گذاشتن موفق کارآزمایی‌های بالینی به تولید انبوه رسیده است و تاکنون ۸ میلیون دز از آن تولید، چهار میلیون و ۲۰۰ هزار دز تحویل وزارت بهداشت شده و حدود دو میلیون و ۶۰۰ هزار دز از آن تزریق شده است و واکسن‌های دیگر نیز در آستانه ورود به مرحله تولید انبوه هستند.
اکنون نیاز است دولت با استفاده بیشتر از ظرفیت‌های موجود همچون دستگاه دیپلماسی و بازو‌هایی همچون هلال احمر و با پیگیری‌های مضاعف، واردات واکسن را تسهیل بخشد که خوشبختانه در روز‌های گذشته نشانه‌هایی از سرعت گرفتن واردات واکسن مشاهده می‌شود و وعده‌هایی برای افزایش چشمگیر واردات در روز‌های آینده نیز داده شده است.
از سوی دیگر توجه ویژه به تولید واکسن‌های داخلی و رفع نیاز‌های تولید کنندگان برای رسیدن به میزان تولید مورد انتظار باید جدی‌تر از قبل توسط دولت دنبال شود. نکته مهم درخصوص تسهیل واردات واکسن خارجی محرز شدن توان ایران در تولید واکسن بود و آنطور که مدیرکل دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو می‌گوید: «اگر واکسن برکت به تولید انبوه نمی‌رسید، کشور‌های خارجی به‌راحتی واکسن در اختیار ما قرار نمی‌دادند».
موضوع دیگر که باید توسط مسئولان امر و ستاد کرونا مورد توجه قرار بگیرد، موضوع تدوین یک پروتکل دقیق، علمی و هماهنگ درمانی برای بیماری کرونا است. متاسفانه یکی از ناهماهنگی‌های محسوس در مبارزه با کرونا در کشور طی این مدت اعلام مواضع متضاد درخصوص دارو‌های بیماران کرونایی است. در این خصوص یک روز نام برخی دارو‌ها به عنوان دارو‌های موثر اعلام و تجویز می‌شود که در مواقعی نیز تهیه آن برای خانواده بیمار سخت است، اما مدتی بعد یک مسئول حوزه بهداشت و درمان درخصوص همان دارو‌ها می‌گوید که در جلسه کمیته علمی کرونا مطرح شد که این دارو‌ها در پروتکل درمان بیماران سرپایی جایی ندارد، اما حجم بسیار زیادی از پزشکان این دارو‌ها را برای همه تجویز می‌کنند. جالب اینکه این دارو‌ها یک بار در پوشش بیمه قرار می‌گیرد یکبار گفته می‌شود به علت بی‌تاثیری از پوشش خارج می‌شود و دوباره گفته می‌شود در پوشش بیمه قرار می‌گیرد.
در این بین ایجاد کسب و کار‌هایی همچون تبلیغ تهیه دارو‌های گرانقیمت کرونا و تزریق خانگی دارو و سرم در فضای مجازی است که اگر نظارت دقیقی بر آن‌ها که معلوم نیست تخصص لازم را داشته باشند صورت نپذیرد می‌تواند خطرآفرین شود.
نکته مهم دیگر توجه به غربالگری است، موضوعی که چند بار توسط رهبر معظم انقلاب نیز مورد تاکید قرار گرفته است. متاسفانه در شرایط فعلی دسترسی آسان به تست‌های مورد اعتمادتری همچون pcr برای مردم دشوار شده است به نوعی که گاه یک فرد مشکوک به ابتلای کرونا باید در سطح شهر به چندین مرکز بهداشت مراجعه کند چرا که معمولا روزانه در برخی مراکز منتخب در هر منطقه و به تعداد محدودی کیت‌های تست توزیع می‌شود که در همان ساعات ابتدایی صبح تمام می‌شود. حتی اگر در مراکزی دسترسی به این تست‌ها باشد هزینه قابل توجهی باید پرداخته شود. این در حالی است که به راحتی و با یک جست‌وجوی اینترنتی به وفور با تبلیغات تست‌های خانگی و البته با هزینه‌های هنگفت روبرو می‌شویم. حال سؤال اینجاست اگر تست کم است چرا درخصوص تولید یا واردات بیشتر آن اقدام جدی‌تری نمی‌شود و چرا این تست‌ها در آزمایشگاه‌های خصوصی و فضای مجازی با هزینه مضاعف در دسترس است و اگر کمبودی نیست چرا پروژه مهم غربالگری که می‌تواند باعث شناسایی به موقع و ابتدایی بیماران کرونایی شده و از اوج‌گیری بیشتر بیماری و همچنین تردد افراد مبتلای فاقد علامت در سطح جامعه جلوگیری کند غفلت می‌شود. در روز‌های اخیر از رایگان شدن تست کرونا و تحت پوشش بیمه قرار گرفتن آن سخن رفته است، اما متاسفانه آنقدر شرط و تبصره برای این کار لحاظ می‌شود که بسیاری با وجود احتمال ابتلا، به علت هزینه بالای تست یا کمیاب بودن آن از دادن تست منصرف شده و احتمالا مشغول انتشار ویروس در جامعه می‌شوند. سؤال این است آیا رایگان بودن تست‌ها برای دولت و بیمه‌ها به صرفه‌تر است یا پرداخت هزینه چند میلیونی بستری شدن یک بیمار در آی سی یو؟
این روز‌ها از شیوع ویروس جهش یافته و خطرناک «لامبدا» در برخی کشور‌ها خبر‌هایی می‌رسد، با توجه به تجربه قبلی ورود انواع ویروس‌های جهش یافته به کشور که تبعات آن هنوز ادامه دارد باید موضوع کنترل مرز‌ها و جلوگیری از ورود این ویروس به کشور مورد توجه جدی‌تر مسئولان امر قرار گیرد.
یکی دیگر از موضوعات و تجربه‌های گذشته که باید فکری اساسی برای آن کرد کم توجهی در رعایت دستورالعمل‌ها و محدودیت‌ها، هم از سوی مردم و کسبه و هم از سوی برخی مسئولان ناظر می‌باشد. حال باید مسئولان امر نگاه جدیدی به این محدودیت‌ها داشته باشند اگر برخی از آن‌ها نیاز به تجدید نظر و اصلاح دارد اقدام شود اگر تاکید بر ادامه اجرا است پس عمل به آن و نظارت‌ها جدی‌تر گرفته شود. در این بین توجه به مشکلات اصناف و مشاغل و حمایت از اقشار صدمه دیده نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد.
موضوع دیگر کم‌توجهی به توانمندی‌های علمی طب سنتی در کمک به مبارزه با کرونا است. متاسفانه برخی رد و مخالفت‌ها در بین طیف‌هایی از طرفداران طب سنتی و طب نوین نسبت به یکدیگر از گذشته در کشور وجود داشته که با شیوع کرونا شدیدتر شده است حال آنکه وظیفه وزارت بهداشت است که بستری فراهم آورد تا در فضایی علمی جلسات هم‌اندیشی بین متخصصان طب سنتی و نوین برگزار شود تا هم دیدگاه‌ها به هم نزدیک شود و هم هر کجا که امکان بهره‌مندی از خدمات علمی و مورد تایید طب سنتی در کنار طب نوین برای مهار کرونا و سایر حوزه‌های پیشگیری و درمان وجود دارد از این ظرفیت‌ها به نفع مردم استفاده شود.
درخصوص وظایف مسئولان موارد دیگری نیز هست، اما در این بین مردم نیز وظیفه دارند از ساده‌انگاری و کم‌توجهی به پروتکل‌ها خودداری نمایند. نباید فراموش کرد که گاه یک کم‌توجهی ما می‌تواند جان یک فرد دیگر را به خطر بیندازد و خانواده‌ای را داغدار کند. متاسفانه گویا تکرار روزانه این تلفات و خبر‌های آن باعث عادی شدن یا کاهش حساسیت ماجرا برای عده زیادی از مردم شده است تا جایی که علی‌رغم همه هشدار‌ها و توصیه‌ها یا ابلاغ محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها عده‌ای کار خود را می‌کنند و کمترین تبعیت از الزامات و اقتضائات این روز‌های دشوار را ندارند.
لازمه شکست کرونا، همراهی مردم و مسئولان و درس گرفتن از تجربه‌های قبلی است. مسئولان وظیفه دارند بهترین برنامه‌ریزی و تدارکات را در این خصوص فراهم نمایند و مردم هم نباید لحظه‌ای از عمل به وظیفه اجتماعی خود در این خصوص غافل شوند.

**************

روزنامه وطن امروز**

علت جوسازی رسانه‌های آمریکایی درباره آینده سرمایه‌گذاری‌های پکن در افغانستان چیست؟
فرار آمریکایی؛ فرصت چینی/فرزانه دانایی‌

زمانی که ایالات متحده سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد، وضعیت اقتصادی جهان بشدت متفاوت از امروز بود؛ شرکت تسلا یک کمپانی بزرگ آمریکایی نبود، آیفون در آن زمان وجود خارجی نداشت و هوش مصنوعی فقط در فیلم‌های استیون اسپیلبرگ دیده می‌شد. حالا تکنولوژی به اندازه‌ای پیشرفت کرده است که نیاز شدیدی به چیپ‌های با تکنولوژی بالا و همچنین باتری‌های با قدرت ذخیره زیاد است و در عین حال به مواد معدنی برای ساخت تکنولوژی‌های نوین روز احتیاج است که تنها در زمین‌های خاص یافت می‌شوند. افغانستان حالا روی ذخیره‌ای از این مواد قرار دارد که برآورد می‌شود یک تریلیون دلار ارزش داشته باشد. مهم‌ترین این مواد ذخایر لیتیوم این کشور است که می‌تواند باعث ایجاد درگیری‌های بین‌المللی زیادی شود. این آمار، این روز‌ها بشدت در رسانه‌های آمریکایی مطرح شده و تصور می‌شود با خروج آمریکا از افغانستان، چین قرار است به همه این منابع دسترسی و سرمایه‌گذاری میلیاردی در افغانستان داشته باشد، اما بررسی شرایط اقتصادی و سیاسی بین چین و افغانستان حقایق دیگری را آشکار می‌سازد.
جنگ اول افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی، جنگ داخلی و در نهایت جنگ با ایالات متحده، این کشور را از دسترسی به معادن اصلی خود بازداشته است؛ حالا نیز انتظار نمی‌رود این مساله به این زودی‌ها تغییر کند، چرا که کشور‌های اروپایی و آمریکا اعلام کرده‌اند قرار نیست به این زودی‌ها طالبان را به رسمیت بشناسند و در انتظار نوع برخورد این گروه با مردم افغانستان می‌مانند. اگر تحدید حقوق اقلیت‌ها و زنان توسط طالبان ادامه یابد یا اینکه افغانستان تبدیل به محلی برای تجمع تروریست‌ها در جهان شود، سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در این کشور زیر سوال رفته و در عین حال آمریکا و اتحادیه اروپایی با تحریم‌های خود اجازه کار اقتصادی به سایر کشور‌ها در افغانستان را نخواهند داد.

سایه تحریم بر سر افغانستان

با این حال بسیاری معتقدند با عقب‌نشینی نیرو‌های ارتش ایالات‌متحده از افغانستان، پکن می‌تواند چیزی که کابل بشدت به آن نیاز دارد را تامین کند؛ سرمایه‌گذاری اقتصادی و ثبات سیاسی. یکی از اعضای ارشد ارتش آزادی‌بخش خلق که بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ در ارتش خدمت می‌کرده است، در یادداشتی در نیویورک‌تایمز نوشته است: «افغانستان در مقابل چیزی که چین به این کشور اهدا می‌کند، هدیه‌ای گرانبها به پکن تقدیم می‌کند: فرصت برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های افغانستان و دسترسی به یک تریلیون دلار ذخایر معدنی».
برای اینکه این اتفاق بیفتد ـ که احتمال آن بسیار کم نیز هست ـ باید دید در هفته‌های آینده چه اتفاقی در افغانستان می‌افتد. ایالات متحده می‌تواند تحریم‌های زیادی را علیه طالبان به‌عنوان دولت مستقر در افغانستان یا به عنوان یک گروه مستقل اعمال کند و اجازه ندهد چین یا روسیه محدودیت‌های ایجادشده توسط شورای امنیت را وتو کرده یا سرمایه‌گذاری در افغانستان انجام دهند. واشنگتن از هم‌اینک ذخایر ارزی ۵/۹ میلیارد دلاری افغانستان در این کشور را توقیف کرده و صندوق بین‌المللی پول نیز کمک‌ها به افغانستان را تعلیق کرده است؛ این کمک‌ها شامل ۵۰۱ میلیون دلار منابع مالی به مردم افغانستان بود که با حضور طالبان دیگر به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. اگر طالبان بخواهد امیدی برای دسترسی به این مبالغ مالی داشته باشد باید تلاش کند با رهبران قبایل یا سایر جنگجویان در این کشور صحبت کرده و اجازه ندهد جنگ داخلی دیگری در افغانستان شکل گرفته یا نقض حقوق‌بشر در این کشور رخ دهد. کابل در عین حال می‌داند با بحران اقتصادی شدیدی روبه‌رو است؛ قیمت‌ها از زمانی‌که آمریکا تصمیم به خروج از افغانستان گرفته است بشدت افزایش داشته است، قیمت مواد غذایی مانند آرد، روغن، دارو و همچنین پول نقد در این کشور افزایش پیدا کرده و پول نقد نیز در این کشور به دلیل بسته بودن بانک‌ها در دسترس نیست. طالبان هفته جاری رئیس بانک مرکزی جدیدی را به کار گمارد تا از این بحران‌ها جلوگیری کند، اما مطمئنا بحران اقتصادی و سیاسی افغانستان منجر به کاهش ارزش پول ملی شده و به افزایش تورم در این کشور منجر می‌شود.

مانع‌گذاری آمریکا در مسیر سرمایه‌گذاری چین

طالبان به دنبال ارتباطات بین‌المللی خوب با کشور‌ها بویژه کشور‌های همسایه‌اش و چین است. مقامات و رسانه‌های در کنترل دولت زمینه برای ارتباط خوب با سایر کشور‌ها را فراهم کرده‌اند. روزنامه دولتی گلوبال تایمز چین نیز خبر داده است سرمایه‌گذاری در افغانستان به دلیل اینکه دولت چین طالبان را به‌عنوان دولت مستقر در افغانستان به رسمیت می‌شناسد، ادامه پیدا می‌کند. گزارش دیگری در همین باره اشاره کرده است ایالات‌متحده در وضعیتی قرار ندارد که بتواند از همکاری بین چین و افغانستان جلوگیری کند.
سخنگوی وزارت خارجه چین هفته گذشته بیان کرده بود: «برخی بر عدم اعتماد خود به طالبان در افغانستان تاکید می‌کنند. ما می‌خواهیم بگوییم هیچ چیز برای همیشه ثابت باقی نمی‌ماند، ما نیاز داریم گذشته و حال را به طور واضح ببینیم؛ باید به کلماتی که مردم افغانستان می‌گویند گوش دهیم و اعمال آن‌ها را ببینیم».
از نظر چین، افغانستان ارزش اقتصادی و استراتژیک زیادی دارد. رهبران حزب کمونیست چین در چند روز اخیر بار‌ها اعلام کرده‌اند طالبان باید جلوی اقدامات تروریستی و حملات علیه چین را بگیرد، زیرا آن‌ها معتقدند امکان ارتباط و فعالیت اقتصادی قدرتمند با این کشور در صورتی که ثبات به آن بازگردد، وجود دارد. آن‌ها همچنین به‌دنبال فرصتی برای سرمایه‌گذاری در بخش معادن افغانستان هستند که می‌تواند از طریق زیرساخت‌هایی که چین در منطقه ایجاد کرده به این کشور انتقال پیدا کند، برای مثال می‌توان به پروژه‌های ۶۰ میلیارد دلاری چین در همسایه افغانستان یعنی پاکستان اشاره کرد که راه برای انتقال مواد معدنی به چین را تسریع می‌کند.

ارزش معادن افغانستان چقدر است؟

اما در این میان اطلاعات غلط و سازماندهی‌شده از سوی دولت آمریکا نیز وجود دارد. مقامات ایالات‌متحده برآورد کرده‌اند سال ۲۰۱۰، افغانستان حدود ۱۰ تریلیون دلار ذخایر معدنی داشت که همچنان کشف نشده باقی مانده است. مقامات افغانستان اعلام کرده بودند این برآورد اشتباه است و حداقل ۳ برابر این میزان مواد معدنی در افغانستان وجود دارد. این مواد شامل ذخایر گسترده‌ای از لیتیوم، مس، و مواد دیسک برای انتقال به سمت انرژی‌های سبز و پاک بسیار حیاتی هستند. با این حال زیرساخت‌های بسیار بد و همچنین امنیت پایین، تلاش‌ها برای ایجاد انتفاع از این ذخایر را ناکام باقی گذاشته است. با این حال، به دست گرفتن کنترل افغانستان توسط طالبان در شرایط خاصی رخ داده است؛ شرایطی که آمار‌ها نشان می‌دهد زنجیره مواد معدنی مورد نیاز باتری‌های لیتیوم در شرایط بحرانی قرار دارد. سرمایه‌گذاران حاضرند برای تضمین مواجه نشدن با کسری مواد مورد نیاز باتری‌های لیتیوم دست به سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای بزنند. ایالات‌متحده، ژاپن و اروپا به دنبال قطع و کاهش وابستگی خود به چین در مواد معدنی مورد نیاز بسیار نادر هستند. مشکل اساسی برای طالبان در این باره کمبود نیروی متخصص برای سیاست‌گذاری است؛ در گذشته آن‌ها افراد ناشایست و غیرکارآمدی را برای پست‌های حساس به کار گمارده بودند: مانند وزیر اقتصاد و همچنین بانک مرکزی. آن‌ها اگر هم‌اکنون نیز به دنبال همین رویه باشند باید منتظر تبعات منفی در سیستم اقتصادی و همچنین رشد اقتصادی افغانستان باشند.

نگاه چین به افغانستان «فرصت‌محور» نیست

«اندرو اسمال» کارشناس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپایی درباره رفتار چین در بحران افغانستان گفته است: «چین به افغانستان به عنوان یک فرصت نگاه نمی‌کند بلکه به‌عنوان مدیریت بحران و مدیریت تهدید نگاه می‌کند. حضور ایالات‌متحده در افغانستان تهدید ژئوپلیتیک برای چین بود؛ مانند حضور نظامی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۰، اما پکن هر ۲ را به یک اندازه تهدیدآمیز می‌داند و البته حضور طالبان و تهدید آن را تهدیدی کمتر و کوچک‌تر از تهدید حضور شوروی یا آمریکا در این کشور می‌داند. اگر چه آمریکا نیرو‌های نظامی بنیادگرای اسلامی را در افغانستان که در واقع حیاط‌خلوت چین است به عقب رانده و شبه‌نظامیانی را کشته بود که در لیست کشتار چینی‌ها به دلیل ترس از تروریسم قرار داشتند، اما چین می‌دانست که آمریکا از پایگاه‌های مستقر در این کشور می‌تواند برای اهدافش درباره مهار استراتژیک چین استفاده کند. پکن مطمئنا آرزو داشت ایالات‌متحده از افغانستان و کل منطقه بیرون برود، اما زمانی که توافق صلحی بین ایالات‌متحده و طالبان به وجود آمده باشد. به همین دلیل چین در حال حاضر هراس‌های زیادی از موقعیت فعلی دارد. از یک طرف اگر بخواهیم گذشته طالبان را در نظر بگیریم باید بگوییم چین نیز از کنترل دوباره افغانستان به دست طالبانی که مانند دهه ۹۰ فکر می‌کند بشدت هراس دارد، زیرا می‌داند این کشور را تبدیل به پایگاهی برای تروریست‌ها می‌کند که ممکن است علیه چین نیز دست به کار شوند. در عین حال منافع سیاسی و اقتصادی چین از دهه ۹۰ میلادی به بعد رشد و گسترش زیادی در منطقه داشته است و با وجود اینکه چین از قدرت گرفتن طالبان و تبعات آن برای کشور‌های همسایه مانند پاکستان نگران است، اما معتقد است شاید بتواند در این میان مدیریت بحران انجام دهد».

افغانستان؛ گورستان امپراتوری‌ها

برخلاف جو‌سازی‌های رسانه‌ای آمریکایی‌ها، نمی‌توان به طور قطع بیان کرد چین شیفته سرمایه‌گذاری در افغانستان است. در هر صورت، این کشور به دنبال منافع اقتصادی و تجاری خود در سراسر منطقه است و افغانستان به صورت خاص و به‌تن‌هایی برای آن ارزش بسیار زیادی ندارد؛ بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری‌های پکن در افغانستان مربوط به یکی از معادن مس این کشور و همچنین پروژه انرژی آمودریا است که برای سال‌های متمادی این پروژه‌ها متوقف شده بودند. در عین حال بحث‌های زیادی درباره احتمال حضور افغانستان در ابتکار کمربند و جاده وجود دارد؛ پروژه‌ای که می‌تواند ارتباطاتی را برای کریدور اقتصادی چین و پاکستان از طریق افغانستان به وجود بیاورد. اما عدم ثبات سیاسی مناسب در افغانستان تا به حال مانع شکل‌گیری این بخش از ابداع کمربند و جاده درباره افغانستان شده است. پکن همچنین با وجود درخواست‌های متعدد دولت افغانستان تصمیم گرفته بود زیرساخت‌ها و پروژه‌هایی در نزدیکی مرز‌های افغانستان با خود یعنی در کریدور «واکن» نداشته باشد. چین درباره مرز‌های خود با کشور‌های منطقه بشدت حساس بوده و تلاش دارد منطقه امنی در بین مرز‌های خود با افغانستان داشته باشد، بنابراین از هر گونه سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها خودداری می‌کند.
تا هم‌اکنون پکن توانایی داشتن رابطه خوب با دولت افغانستان و در عین حال طالبان را داشته است و هر ۲ طرف نیز می‌دانند هر کسی که در افغانستان در نهایت قدرت را در دست بگیرد، با چین همیشه هم‌مرز خواهد بود؛ در نتیجه برای دومین اقتصاد بزرگ دنیا این مساله کاملا واضح و شفاف است که می‌خواهد از ارتباط با افغانستان سود ببرد نه زیان. در عین حال این روایت که چین به دنبال سود اقتصادی از رابطه با افغانستان است، مساله جدیدی نیست. طالبان بدون‌شک در زمان حملات ۱۱ سپتامبر مشغول رایزنی با چین و هیأت چینی بود که به کابل رفته بودند تا درباره سرمایه‌گذاری در بخش معدن افغانستان با وزرای معدن و صنعت این کشور دیدار کنند. دولت افغانستان بعد از سقوط طالبان نیز از همان زمانی که آمریکا به این کشور حمله کرد تا هم‌اینک، همیشه اعلام کرده بود یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران در افغانستان، دولت چین است. سال ۲۰۰۷، یکی از شرکت‌های صنعتی چین برنده مناقصه معدن مس در افغانستان شد، سال ۲۰۱۱ نیز شرکت ملی نفت چین برنده مناقصه برای زمین‌های نفتی آمودریا در این کشور شد. همه این مسائل این امید را برای افغانستان زنده کرده بود که می‌تواند به عنوان کشوری مستقل، اقتصاد مستقلی از آمریکا نیز داشته باشد. با این حال نفوذ آمریکا در بین دولتمردان افغانستانی باعث شد هر ۲ سرمایه‌گذاری چین در افغانستان شکست خورده و با بن‌بست مواجه شود.
از سوی دیگر مساله جالبی که در نگاه چینی‌ها و افغان‌ها وجود دارد این است که آن‌ها همیشه این مثال را در یاد دارند که می‌گوید افغانستان گورستان امپراتوری‌ها بوده است. چین نمی‌خواهد به سومین قدرت جهان تبدیل شود که در افغانستان تمام منافع خود را از دست داده و شکست می‌خورد، بنابراین به سمت بالا بردن نقش سیاسی خود و همچنین تعامل با طالبان خواهد رفت تا بتواند نگرانی‌های امنیتی و ملی خود را در افغانستان برطرف کند.

********************

روزنامه خراسان**

همسویی عجیب با رسانه‌های سعودی- انگلیسی/سید علی علوی

پس از تیتر یک خراسان با عنوان «تاوان بی توجهی به تاکید‌های رهبر انقلاب برواردات واکسن» طی یکی دو روز گذشته برخی کاربران فضای مجازی به ویژه برخی چهره‌های اصلاح طلب با بازنشر صفحه نخست روزنامه خراسان به انتقاد از این رویکرد پرداخته اند. خراسان در این گزارش به این موضوع پرداخته بود که اگر چه رهبر انقلاب بر ممنوعیت واردات واکسن از آمریکا و انگلیس تاکید کردند، اما این ممنوعیت به هیچ وجه به معنی ممنوعیت مطلق نبوده و واردات دیگر واکسن‌ها از مبدأ دیگر به جز این کشور‌ها مجاز بوده است چرا که همان موقع در دستوری کتبی که در گزارش مورخ ۶ شهریور نیز به آن اشاره شده بود این مجوز صادر شده است و در چند مورد دیگر نیز در عین حمایت از تولید داخل وتکیه بر توان علمی فرزندان این سرزمین بر واردات واکسن از خارج به اندازه مورد نیاز تاکید مکرر کرده اند. تاریخ‌ها و مراسمی که بر واردات واکسن خارجی به اندازه مورد نیاز تاکید شده در این گزارش ذکر شده است. واقعیت این است که تخریب و اعتبارزدایی از رهبر انقلاب یکی از دستور کار‌های ویژه رسانه‌های بیگانه است در واقع یکی از عوامل اعتماد اجتماعی طی سال‌های گذشته با وجود همه ناکارآمدی‌ها و مشکلات در بدنه مدیریتی کشور، اعتماد عمومی به رهبر انقلاب بوده است موضوعی که جبهه رسانه‌ای بیگانه راجع به آن حساس ودر برهه‌ها و به بهانه‌های مختلف مترصد عملیات علیه آن است. آخرین آن موضوع منع رهبر انقلاب درباره واردات واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی بود. در واقع پس از خلف وعده ۵۰ میلیونی مخبر و عدم شفاف سازی دلایل آن برای افکار عمومی و پس از وعده‌های مکرر و سرخرمن نمکی و با آغاز پیک پنجم کرونا و بی تدبیری‌ها در قرنطینه هوشمند و همچنین تاخیر در واردات واکسن و پس از آغاز مرگ و میر‌های چند صدتایی عملیات رسانه‌ای علیه رهبر انقلاب به اوج رسید. موضوعی که البته با واکنش‌های نسنجیده برخی رسانه‌های داخلی بازتاب نامناسب پیدا کرد. اما خراسان چه می‌گوید و در واقع شاخص‌های رویکرد رهبر انقلاب در موضوع کرونا در این ۱۹ ماه پاندمی کرونا چه بوده است:
۱. توجه به نظر کارشناسان و متخصصان امر حوزه بهداشت و درمان
نکته‌ای که بار‌ها از سوی ایشان مورد تاکید قرار گرفته و براین اساس است که رهبر انقلاب مجموعه‌ای از رفتار‌های نمادین را مانند استفاده از ماسک در تمامی برنامه‌ها تا برخی ممانعت‌ها همچون منع برگزاری مراسم مذهبی مطرح کردند.
۲. اعتماد به متخصصان داخلی باهدف تولید علم.
براین اساس است که به رغم مجموعه‌ای از توصیه‌ها تا تولید واکسن داخلی واکسن خارجی نمی‌زنند.
۳. برخورداری یکسان با آحاد مردم
براین اساس است که تا نوبت شان متناسب با دوره سنی شان نمی‌شود واکسن نمی‌زنند و به سفر نمی‌روند
۴. بی اعتمادی به آمریکا و قدرت‌های غربی
و در کنار سه مورد ذکر شده است که براساس گزارش‌های متخصصان و کارشناسانی با واردات واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی که ۳ مورد از ۱۷ پلتفرم واکسن‌های تولیدی در جهان است مخالفت می‌کنند.
این در حالی است که نیاز کشور به واکسن عددی حدود ۱۸۰ میلیون است وگرچه برکت برای شهریور وعده ۵۰ میلیون دوز داده بود، اما با وجود وعده برکت باز هم کشور به بیش از ۱۰۰ میلیون دوز واکسن نیاز داشته است.
حال سوال اصلی این است که چرا سیستم تصمیم گیری در دولت دوازدهم و وزارت بهداشت نمکی حداقل برای واردات این ۱۰۰ میلیون دوز واکسن بیش از ۵ ماه تعلل کرده است؟
موضوعی که در یادداشت مورخ ۲۳ مرداد به آن پرداختم و از دستگاه قضا درخواست رسیدگی عاجل برای بررسی عملکرد آقای نمکی و تیم اش راتحت عنوان تضییع حقوق عامه کردم.
همه حرف این است که رهبر انقلاب هیچ گاه بر انحصار واکسن داخلی تاکیدی نداشته اند منع ایشان مربوط به واکسن‌های از مبدأآمریکا و انگلیس بوده که در واقع براساس آمار کمتر از ۳۰ درصد واکسن‌های تولید شده کرونا تا کنون است به گونه‌ای که براساس داده‌های Airfinity سهم جهان از واکسن‌های صادراتی آمریکا همچون فایزر تنها یک درصد است!
واقعیت آن است که حتی اگر منع رهبری برای واردات واکسن از آمریکا و انگلیس نبود با توجه به تخاصم و تحریم‌هایی که آمریکا علیه ایران دارد که آن را در مقاطع مختلف همچون دارو‌های بیماران پروانه‌ای یا کمک صندوق جهانی بابت مقابله با کرونا نشان داده به طور واقع بینانه امکان واردات این واکسن‌ها در حجم‌های چند میلیون دوزی به کشور از مبدا‌های رسمی چندان محتمل نبود بماند که شرایط نگهداری واکسن آمریکایی و یخچال‌های مورد نیاز آن نیز چالشی جدی به شمار می‌رفت در حالی که همزمان واکسن‌های دیگری با شرایط بسیار آسان‌تر در نگهداری تولید شده بود.
اگر از این مسئله که کم اهمیت هم نیست بگذریم، براساس صحبت‌های آقایان علی لاریجانی و صفارهرندی چرا سیستم تصمیم گیری در وزارت بهداشت آقای نمکی مانع از واردات ۱۸ میلیون دوز واکسن سینوفارم در بهار ۱۴۰۰ شده است.
اگر موضوع مجوز اضطراری به برکت است خوب می‌شد این کار را حداقل برای دور زدن تحریم‌ها نه در اواخر خرداد که در فروردین و اردیبهشت انجام داد.
در هر صورت آن چه مسجل است این است که از دی ماه ۹۹ تا تابستان ۱۴۰۰ حدود ۵ ماه آقای نمکی به دلایل مشهود و نامشهود در واردات واکسن تعلل کرده اند.
تعللی که امروز رسانه‌های سعودی و انگلیسی از آن برای هجمه به رهبر انقلاب استفاده می‌کنند
چه این که اگر چنین تعللی نبود اگر آن ۱۸ میلیون واکسن چینی در ابتدای بهار ۱۴۰۰ همچون ترکیه و امارات وارد کشور می‌شد اگر برای خرید حداقل ۵۰ میلیون دوز واکسن در بهار ۱۴۰۰ اقدام به موقع می‌شد امروز با این حجم از مرگ و میر هموطنانمان مواجه نبودیم مرگ و میر‌هایی که به واقع به تعلل در واردات واکسن مربوط است نه منع یکی دو نوع واکسن موضوعی که به نظر می‌رسد باید آقای نمکی درباره آن پاسخگو باشد
مطالبه‌ای بحق که افکار عمومی از دستگاه قضا و آقای اژه‌ای دارند
جالب این جاست که این رویکرد روزنامه خراسان در تفکیک کردن منع دو تا سه پلتفرم واکسن کرونا از بین ۱۷ پلتفرم موجود، با تعلل دستگاه مدیریتی دولت دوازدهم در واردات واکسن به مذاق برخی چهره‌های اصلاح طلب خوش نیامده است خوش نیامدنی که منجر به هجمه‌ای رسانه‌ای علیه این رویکرد شد.
اگر نخواهیم بدبینانه موضوع را ببینیم که تعمدا تعلل در واردات به منع واردات واکسن آمریکایی و انگلیسی گره زده می‌شود. جای سوال این جاست چرا این تفکیک، ناخوشایند این دسته از رسانه‌ها و چهره‌های اصلاح طلب قرار گرفته است آیا این رسانه‌ها هم استراتژی رسانه‌های سعودی و انگلیسی را درباره مقصرسازی برای مرگ و میر‌های کرونا دنبال می‌کنند؟

********************

روزنامه ایران**

یادداشتی برای اندوه‌های کاظم هژیر آزاد
یا رب این آتش که درجان من است!/مهدی شفیعی

در بارش بلا؛ بیش از همیشه نگرانی از فروریختن‌هاست. نگرانی آوار شدن سقف‌هایی که هرکدام به امیدی برپا مانده بودند و ناگهان بر خاک خمیدند. هیچ چیز تلخ‌تر از کسر شدن آدم‌هایی نیست که به چنگ و دندان آن‌ها را به امروز کشیده باشند تا به ثمر بنشینند و سایه‌گستر باشند.
این روز‌ها مفهوم عبارت «از بلا دور باشی» را که بی‌هیچ تصوری از عمق فاجعه «بلا» بر زبان داشتیم، با پوست و گوشت و استخوان خویش لمس می‌کنیم.
ما برای یکدیگر آرزو می‌کنیم که از بلا دور باشیم و بلا چنان نزدیک است که به هر ثانیه، تلخ می‌شنویم که عزیزی به مرگ تسلیم شده و عطای زندگی را به لقایش بخشیده است و تلخ‌تر آنکه سوگواران به خاک غم نشسته باید درد دوری را تاب بیاورند و بی‌هیچ آداب و آیینی به عزای خویش بنشینند و در مردگان خویش نظاره کنند. هرکدام از ما این روز‌ها تصاویری را دیده‌ایم که پیش از این در آیات الهی خوانده بودیم و از کتاب‌ها شنیده بودیم و در فیلم‌ها دیده بودیم که تصاویر آخرالزمانی اینچنینند...
انعکاس تصویری از استاد «کاظم هژیر آزاد» - مرد متین و بزرگ‌منش تئاتر و سینما- که به تنهایی و دست‌بسته در هیأت تسلیم به جنازه فرزند خویش می‌نگرد، چنان دلخراش و استخوان‌سوز است که به کلمه درنمی‌آید و حیرتا که تاب‌آوری آن هنرمند می‌تواند تعبیری از همدردی با همه مردمانی باشد که عزیزی از دست داده‌اند و رنج تنهایی و بی‌تسلایی چشیده‌اند؛ تصویری که می‌تواند تجسم آیه شریفه «وَ اِذِابتَلی ابراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاُتَمَّهُنّ...» باشند و درسی به یادگار از پدری که به بدرقه جانش آمده است، اما سوگواری‌اش را فریاد نمی‌زند که مبادا اندک امیدی که هست، رنگ نومیدی بگیرد.
بردباری آن هنرمند در روزی که کشتی آرامشش را ساحلی امن در پیش نیست، ستایش‌برانگیز است. اگرچه خوب می‌دانیم که هیچ مرهمی بر آن زخم ناسور کارگر نخواهد بود.
با صمیمانه‌ترین تسلیت‌ها با او زمزمه می‌کنیم که:
یارب این آتش که در جان من است/ سرد کن زان سان که کردی بر خلیل

********************

روزنامه شرق**

‌کرونا و بازسازی همبستگی اجتماعی/حمزه نوذری

شیوع ویروس کرونا در ایران شدت بیشتری پیدا کرده است و تعداد زیادی از شهروندان قربانی این ویروس مرگ‌بار شده‌اند. شاید یکی از سخت‌ترین و غمگین‌ترین ایامی است که هر فرد و جامعه‌ای با آن مواجه می‌شود. حفظ جان و روابط اجتماعی که دو امر بسیار حیاتی انسان است، با خطر مواجه شده است. هرچند درباره علل افزایش تعداد مبتلایان و مرگ‌و‌میر ناشی از آن و همچنین راهکار‌های مواجهه با آن سخن بسیار گفته شده، اما نیاز است از منظر اجتماعی مسئله واکاوی شود. احساسی و هیجانی رفتارکردن و عدم تصمیم‌گیری منطقی و عقلانی مدیران ارشد به‌شدت مورد نقد قرار گرفته است. جامعه مدنی از کندی در تصمیم‌گیری دقیق و به‌موقع در تهیه و توزیع واکسن و عدم قاطعیت در اجرای مصوبات به‌شدت گله‌مند است. زمانی که بحث واکسن کرونا مطرح شد، دوگانه متضاد واردات آن یا تولید داخلی پررنگ شد و هنوز فرایند تولید واکسن داخلی کامل نشده بود که مدیران و مسئولان بسیار هیجانی رفتار کردند و وعده چند میلیون دوز در هر ماه دادند و نه‌تن‌ها پیش‌بینی‌های نادرست از تولید داخلی بیان کردند بلکه از صادرات آن به کشور‌های دیگر گفتند. عدم صداقت و شفافیت در اطلاع‌رسانی و ملاحظات سیاسی، حزبی و... در واردات واکسن نیز برای جامعه مسئله مهمی است که جواب روشنی به آن داده نشده است. در اینجا تضاد میان واقعیت سخت و دردناک شیوه ویروس مرگ‌بار کرونا و جنبه‌های آرمان‌گرایانه برجسته‌تر شده است. بی‌نظمی بوروکراتیک در تهیه و توزیع واکسن اعتماد عمومی را خدشه‌دار کرده است و بسیاری از افراد جامعه خواهان مجازات مدیرانی هستند که تصمیم‌گیری‌های نادرست آن‌ها سبب چنین وضعیتی شده است. همان‌قدر که به مدیران نقد وارد است، باید افراد جامعه را نیز نقد کرد. امروز همه افراد مطالبه‌گر شده‌اند که نکته مثبتی است، اما مطالبه حق با مسئولیت همراه است. جدا از مسئله تأمین معاش و از سر اجبار بیرون‌رفتن با تجمعات و سفر‌هایی مواجه هستیم که ضرورت زیادی ندارد. افرادی را که ماسک نمی‌زنند و در گردهمایی و هم‌نشینی‌های متعدد شرکت می‌کنند، جان خود و خانواده و دیگر افراد جامعه را به خطر می‌اندازند، نه تنها باید به‌شدت نقد کرد بلکه باید جریمه سنگین کرد. اشتباهات برخی افراد جامعه کمتر از اشتباهات دولت نیست. در این مدت برخی افراد از خانه‌نشینی و فاصله‌گذاری اجتماعی خسته شده‌اند و معتقدند خانه‌نشینی بی‌فایده بوده است، چون افراد دیگری وضعیت را بدتر کرده‌اند. نکته مهم این است که رابطه و تعامل بر مبنای اعتماد بین دولت و جامعه به‌شدت مخدوش شده است. غلبه احساسات، رویکرد شعاری و بی‌توجهی به منطق و خرد در تصمیم‌گیری وضعیت را بدتر کرده است. با وجود همه چالش‌ها اکنون بهترین زمان برای همبستگی اجتماعی و عزم ملی در مقابل خطری است که تمام اقشار، گروه‌ها و اقوام را درگیر کرده است. هرچند اغلب اوقات در مقابله با حوادث طبیعی مدیریت ناکارآمد بوده و بی‌تدبیری مورد نقد جامعه قرار گرفته، اما اکنون زمان مناسبی است که نشان دهیم می‌توانیم با تعامل و ارتباط مناسب دولت و جامعه مدنی بر این چالش بزرگ غلبه کنیم. برای تحقق این امر لازم است این اقدامات انجام شود: ۱) صداقت و شفافیت در اطلاع‌رسانی ۲. اجتناب از رویکرد شعاری و هیجانی ۳. اولویت حفظ جان مردم بر حزب‌گرایی، گروه‌بندی سیاسی و برپایی هرگونه تجمع ۴. تصمیم‌گیری درست، دقیق و به‌موقع مبتنی بر واقعیت‌های اجتماعی ۵. قاطعیت در برخورد با گروه‌ها و کسانی که پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند ۶. تسریع در واردات و تولید واکسن و عدم محاسبه اقتصادی در خرید واکسن. ۷. تصمیم‌گیری با همکاری جامعه مدنی و قاطعیت در اجرای آن و جریمه سنگین برای خاطیان. ۸. درخواست کمک از کشور‌ها و سازمان‌های بین‌المللی برای مواجهه با شیوع ویروس مرگ‌بار کرونا.

***********************************************

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: