صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۰ - ۰۶:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۳۴۳۷۲

روزنامه کیهان**

عملیات تنف، هراس مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی/سعد‌الله زارعی

سوریه در هفته‌های اخیر دستخوش تحولات معنادار امنیتی شد. عملیات تلافی‌جویانه مقاومت علیه پایگاه آمریکایی «تنف» واقع در نزدیکی مرز کشور‌های اردن و عراق، در نوع خود حادثه‌ای مهم بود. وجود یک پایگاه ویژه که گفته می‌شود نزدیک به ۱۰۰۰ نیروی نظامی آمریکایی و دستکم ۱۵۰۰۰ نیروی مزدور وابسته به آمریکا در آن حضور داشته‌اند، موضوع ساده‌ای نبود. شاید در طول ۵-۶ سال اخیر این اولین حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در سوریه بود. به همین دلیل بعضی از کارشناس‌های آمریکایی پیش‌بینی کردند از این پس پایگاه‌های نظامی آمریکا در سوریه به دور تسلسلی از حملات مواجه می‌شود. همانگونه که در عراق با چنین وضعی مواجه می‌باشد. البته با این تفاوت که آمریکا در عراق می‌تواند مدعی وجود یک توافقنامه امنیتی محرمانه میان خود و دولت عراق گردد. اما در سوریه این پوشش و بهانه را هم برای حضور نظامی ندارند و لذا اگر حمله علیه آمریکا در سوریه شروع شود، آمریکایی‌ها با دشواری‌های مضاعفی مواجه می‌گردند.
یک رخداد دیگر امنیتی، گسترش حضور نظامی ترکیه در شمال سوریه بود. اردوغان به بهانه اینکه حملات علیه پایگاه‌ها و نیرو‌های این کشور در ادلب و اطراف آن زیاد شده است نیرو‌های ارتش خود را در قالب یک ستون نظامی پرطمطراق وارد شمال سوریه کرد و به عبارتی دیگر حضور نظامی خود در سوریه که گفته می‌شد نیرو‌های نظامی آن تا پیش از این از مرز ۱۸۰۰۰ نفر فراتر رفته است، تقویت کرد. در مقابل آن ارتش سوریه در اطراف مراکز استقرار نیرو‌های ترکیه آرایش نظامی گرفت. در خصوص این تحولات نکاتی وجود دارد:
۱- ارتش سوریه بعد از یک دوره حدود دو ساله رکود عملیاتی، از دو ماه پیش خود را برای از سرگیری عملیات آزادسازی مناطق تحت اشغال تروریست‌ها و کشور‌های متجاوز آماده کرد و اولین عملیات هم در استان ادلب- کانون فعلی تسلط نسبی نیرو‌های موسوم به النصره- صورت گرفت که طی آن ضمن آسیب رسیدن به نیرو‌های تروریستی، نیرو‌های نظامی ترکیه نیز با تلفاتی مواجه گردیدند و بعضی از موقعیت‌های تحت سیطره ارتش ترکیه نیز در این استان تخریب گردید.
پس از شروع عملیات ارتش سوریه در ادلب، رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه به روسیه رفت تا ارتش سوریه را از ادامه عملیات بازدارد، اما ولادیمیر پوتین با صراحت به او گفت از عملیات ارتش سوریه برای آزادسازی ادلب حمایت می‌کند و ترکیه بهتر است نیرو‌های خود را از این منطقه خارج گرداند. از این رو روزنامه‌های مخالف حزب عدالت و توسعه در ترکیه نوشتند اردوغان از روسیه با دست خالی بازگشت.
اردوغان پس از بازگشت متوجه شد روسیه از عملیات
ارتش سوریه حمایت می‌کند و در واقع عملیات ادلب با هماهنگی میان روسیه و سوریه شروع شده است از این رو احساس نگرانی کرد و این درست در شرایطی صورت گرفت که اوضاع اردوغان در داخل هم چندان خوب نبود و مطالب علنی رسانه‌های این کشور علیه او نشان می‌داد موقعیت رئیس‌جمهور در این کشور متزلزل گردیده است. اردوغان که معمولا در این شرایط تنها راه را «تغییر معادله» می‌داند، اقدام به اعزام حجم بیشتری از نیرو‌ها و تجهیزات ارتش به سوریه نمود و این در حالی است که اگر سوریه تصمیم به واکنش بگیرد تلفاتی به ارتش تحت امر اردوغان وارد می‌شود که او نمی‌تواند توضیحی مقبول درباره مشروعیت حضور نظامیان ترکیه علیرغم مخالفت دولت همسایه داشته باشد.
۲- تردیدی در این وجود ندارد که عملیات تهاجمی ارتش سوریه علیه تروریست‌ها در ادلب و کشور‌های حامی آنان استمرار می‌یابد و تردیدی هم در پیروزی ارتش بر تروریست‌ها وجود ندارد آنچه از هم‌اکنون اردوغان را نگران کرده است فردای غلبه قوای ارتش بر تروریست‌ها در ادلب می‌باشد چرا که آن فردا آغاز تلاش ارتش سوریه برای پاکسازی صفحات شمالی کشور خود از وجود قوای متجاوز - شامل ترکیه و آمریکا- خواهد بود و این به آن معناست که جنگی کلاسیک درمی‌گیرد و در چنین شرایطی ارتش کشوری شکست می‌خورد که از نظر جهانی، منطقه‌ای و داخلی «متجاوز» دیده می‌شود. بازتاب شکست نظامی اردوغان در سوریه محدود نمی‌ماند و نتیجه چنین شکستی فقط خارج شدن ارتش ترکیه از سوریه نیست چرا که هر شکستی نوعا شکست‌های بعدی را در پی می‌آورد و طبعا اردوغان نگران آغاز شکست‌های نظامی سریالی ترکیه در منطقه است.
۳- اقدام نظامی مقاومت علیه پایگاه آمریکایی‌ها در تنف یک علامت هشدار مشترک به دولت‌های متجاوز در سوریه بود. اینکه آمریکایی‌ها یک پایگاه جریان مقاومت را مورد هدف قرار دهند و طی آن چند نفر از نیرو‌های آن به شهادت برسند و یا ضرباتی به تجهیزات آنان وارد شود، تعجب کسی را برنمی‌انگیزد، اما اینکه نیرو‌های مقاومت به یک پایگاه مجهز آمریکایی حمله‌کنند، یک پدیده جالب توجه خواهد بود. پایگاه تنف با هدف ایجاد یک کمربند امنیتی در شرق سوریه به نفع رژیم صهیونیستی ایجاد شده و در طول این ۶-۷ سال از یک چتر سنگین حفاظتی برخوردار بوده و به طور مداوم پوسته حفاظتی و پدافندی آن ضخیم‌تر هم شده است. در این پایگاه دستکم ۱۰۰۰ نیروی نظامی ورزیده آمریکا به همراه انواعی از تجهیزات جنگ‌های زمینی و هوایی مستقر بوده‌اند و گفته می‌شود ۱۵۰۰۰ نیروی مزدور عرب‌زبان هم تحت عملیات این پایگاه بوده‌اند. وصف تنف در سوریه، وصف عین‌الاسد در عراق است یعنی این بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا در سوریه به حساب می‌آید. این پایگاه هم‌اینک اولین ضربه نظامی را تحمل کرده است و این می‌تواند به معنای آغاز عملیات علیه نیرو‌های نظامی آمریکا در سوریه باشد. گفته می‌شود هم‌اینک بین دو تا سه هزار نیروی نظامی آمریکا در این کشور حضور دارند. وضع آمریکایی‌ها در سوریه نسبت به عراق تا حد زیادی متفاوت است در عراق دولتی وجود دارد که واشنگتن با آن رابطه رسمی دارد و مدعی وجود توافق امنیتی راهبردی با این کشور است با این وجود در این کشور، تا آن حد در تنگنا قرار گرفتند که- البته ریاکارانه- اعلام کردند سفارت خود در بغداد را تعطیل خواهند کرد.
۴- اقدام نظامی علیه تنف در واقع اقدام نظامی علیه رژیم صهیونیستی هم به حساب می‌آید کما اینکه مطبوعات و رسانه‌های اسرائیلی با صراحت به این موضوع اشاره نمودند، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل، در سفر اخیر خود به آمریکا نتوانست از آمریکا وعده قطعی بگیرد که هر وقت مورد حمله مخالفان خود واقع شد به نفع این رژیم وارد عملیات نظامی شود. حالا خود آمریکا مورد حمله قرار گرفته است و نه واشنگتن و نه تل‌آویو قادر به نشان دادن واکنش نیستند. این موضوع بیانگر آن است که پوسته حفاظتی رژیم صهیونیستی به رغم دارا بودن انواعی از لایه‌های دفاعی نظیر سامانه گنبد آهنین و پاتریوت به شدت ضعیف شده است. رژیم اسرائیل تاکنون در سایه حمایت نظامی آمریکا موقعیت امنیتی خود را استثنایی می‌خواند، اما هم اینک خود آمریکا دچار رعب از ابهت نیرو‌های مقاومت شده و این همان چیزی است که رژیم صهیونیستی به آن فکر نکرده بود. اسرائیل درگذشته با استناد به پیروزی در چهار جنگ سنگین نظامی با دولت‌های عربی، نبرد نظامی علیه خود را پایان یافته معرفی تصور می‌کرد، ولی هم‌اینک با نگاه به حمله مقاومت به تنف به خوبی می‌داند که آن تصویر دیگر جاذبه‌ای ندارد و کسی را نمی‌ترساند.

**************

روزنامه وطن امروز**

لبنان، قطر می‌شود؟/مهدی گرگانی

دنیای عرب طی چند روز اخیر شاهد یک تنش سیاسی عجیب و غریب است که فقط به خاطر اظهارنظر یک مقام مسیحی لبنانی درباره جنگ یمن به وجود آمده است؛ تنش غیرضروری‌ای که عربستان سعودی باعث و بانی آن است و در پس آن اهداف و مقاصدی نهفته است.
«جورج قرداحی» وزیر اطلاع‌رسانی کابینه جدید بیروت در ماه سپتامبر مصاحبه‌ای انجام داده که روز دوشنبه هفته گذشته منتشر شد. قرداحی در این مصاحبه از تجاوز ائتلاف سعودی به یمن انتقاد کرده و جنگ یمن را بیهوده خوانده و با تاکید بر حملات هوایی سعودی‌ها به منازل مسکونی و مراسم‌های عزا و عروسی و کشتار گسترده غیرنظامیان، خواستار پایان این تجاوز شد.
انتشار این مصاحبه خشم حکام سعودی را به دنبال داشت و فورا به یک جنجال سیاسی میان بیروت و ریاض تبدیل شد؛ مناقشه‌ای که همگان را به یاد تنش‌آفرینی عربستان سعودی با قطر و فشار ریاض به کشور‌های دیگر از جمله مصر، امارات و بحرین برای قطع روابط با دوحه انداخت.
۱- این بحران در حالی از سوی سعودی‌ها کلید خورده است که هنوز ۲ ماه بیشتر از تشکیل کابینه جدید بیروت نمی‌گذرد؛ کابینه‌ای که پس از ماه‌ها رایزنی‌های فشرده سیاسی و دست و پنجه نرم کردن با مداخلات خارجی شکل گرفته است. به نظر می‌رسد عربستان از تشکیل کابینه نجیب میقاتی چندان راضی به نظر نمی‌رسد و قصد دارد با فشار دیپلماتیک به لبنان از طریق قطع روابط امتیاز‌هایی از دولت بیروت اخاذی کند یا این کابینه را به سقوط بکشاند. ریاض ضمن اخراج سفیر بیروت و قطع واردات از این کشور به کشور‌های دیگر جهان عرب که دنباله‌رو آن هستند فشار وارد کرده تا روابط خود را با لبنان قطع کنند؛ از جمله امارات، بحرین و کویت که به دستور سعودی‌ها سفرای لبنان را احضار کردند.
۲- بعد از شکست غائله فالانژیست‌های وابسته به «سمیر جعجع» که با حمله به معترضان لبنانی در مقابل کاخ دادگستری و شهادت ۷ نفر از هواداران حزب‌الله به دنبال ایجاد آشوب و جنگ داخلی در لبنان بودند، سعودی مترصد فرصتی بود تا با بحران‌سازی از طریق درگیری میان جریان‌های سیاسی لبنان به کابینه نجیب میقاتی ضربه بزند و جبهه مخالفانش را در لبنان تضعیف کند. به دنبال شکست تلاش‌های سعودی و امارات برای خروج جورج قرداحی از لیست کابینه، اظهارات وی درباره جنگ یمن بهترین فرصت برای جبهه سعودی بود تا طرح جدید خود را پیش ببرد. برخی حتی از تلاش‌های ریاض برای استعفای نجیب میقاتی نیز خبر داده‌اند، هر چند این مساله از سوی دولت بیروت رد شده است.
۳- واکنش سخت سعود‌ی‌ها به اظهارنظر یک مقام خارجی ـ که اتفاقا پیش از در اختیار گرفتن مقامش بیان شده است ـ نشان می‌دهد سعودی‌ها بویی از آزادی بیان نبرده‌اند و حتی الفبای آن را نیز بلد نیستند. نکته مهم دیگر در این راستا سکوت رسانه‌ها و مقامات غربی مدعی آزادی بیان است. به طور قطع اگر این اظهارنظر از سوی یک مقام خارجی در راستای منافع سعودی‌ها انجام می‌شد، کشور‌های غربی با توجیه آزادی بیان از وی حمایت می‌کردند، اما سفیر آمریکا در بیروت که در کوچک‌ترین موضوعات لبنان مداخله می‌کند، اکنون روزه سکوت گرفته است.
۴- در حال حاضر عربستان سعودی که در تحولات اخیر لبنان با انزوای سیاسی مواجه شده است و در مواردی مانند بحران سوخت در این کشور عرصه را به حزب‌الله و رقیبش ایران واگذار کرده است، درصدد راه‌اندازی یک بازی سیاسی جدید در لبنان برای بر هم زدن توازن قوا در این کشور است. گفته می‌شود ریاض خواستار استعفای جورج قرداحی است، اما «سلیمان فرنجیه» رهبر حزب المرده که جورج قرداحی از سهمیه‌های این جریان در کابینه لبنان است با آن مخالفت کرده و خواستار ادامه کار قرداحی در سمت خود است. از سوی دیگر وزرای مخالف جریان سعودی نیز تهدید کرده‌اند در صورت استعفای جورج قرداحی، آن‌ها نیز کابینه را ترک می‌کنند و این موضوع کل کابینه را در خطر فروپاشی قرار خواهد داد.
روزنامه «البنا» با اشاره به اقدامات ریاض درباره لبنان می‌نویسد: تصمیم عربستان، انتقام از شکست در لبنان با سوق دادن آن به سوی هرج و مرج و بی‌ثباتی است. تا زمانی که عربستان سعودی در یمن شکست می‌خورد، باید لبنان بر سر مردمش خراب شود؛ به همین سادگی!
در حال حاضر تحولات سیاسی لبنان کمی پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی است. باید منتظر ماند و دید طی روز‌های آینده تحولات به کدام سمت پیش خواهد رفت. آیا بحران‌سازی جدید سعودی‌ها آن‌ها را به اهداف‌شان می‌رساند یا باید منتظر یک شکست و ناکامی دیگر باشند؟

**************

روزنامه خراسان**

بایدن در آزمون «دیپلماسی»/امیرعلی ابوالفتح

در جریان حضور جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در نشست سران گروه ۲۰ در رم، رسانه‌ها به نقل از وی اعلام کردند که رئیس جمهور آمریکا معتقد است تنها راه حل موضوع هسته‌ای ایران، «مسیر دیپلماسی» است. کیتلان کالینز خبرنگار شبکه سی ان ان در توئیتر نوشت: بایدن رئیس جمهور آمریکا می‌گوید که او و سران بریتانیا، آلمان و فرانسه پس از دیدار دیروز درباره پیشرفت هسته‌ای ایران، توافق کردند که «دیپلماسی» بهترین راه برای رسیدگی به موضوع ایران است. این اظهار نظر در مقایسه با جمله کلیشه‌ای و تکراری که پیش از این مقامات ارشد دولت آمریکا بر زبان می‌آوردند و در ارتباط با ایران می‌گفتند «همه گزینه‌ها روی میز است»، حداقل در مقام سخن اقدامی رو به جلو به شمار می‌آید. به ویژه این که رسانه‌ها اغلب جمله «همه گزینه‌ها روی میز است» را به محتمل بودن اقدام نظامی علیه ایران ترجمه می‌کردند. اکنون به نظر می‌رسد حداقل در لفظ، دیپلماسی، بهترین راه مواجهه با آن چه آمریکا و متحدانش «خطر ایران هسته ای» می‌نامند، به شمار می‌آید. ضمن این که نباید فراموش شود چه با جمله «همه گزینه‌ها روی میز است» و چه بدون آن، آمریکایی‌ها همواره نقشه‌های نظامی علیه ایران یا دیگران داشته و دارند و اصولا راهکار نظامی هیچ گاه از سناریو‌های محتمل خارج نشده است. با این حال، همین که در اوج فعالیت‌های هسته‌ای ایران و در حالی که غرب برای از سر گیری مذاکرات وین بی قراری می‌کند، رئیس جمهور آمریکا در حاشیه یک نشست بین المللی بر راهکار دیپلماسی تاکید دارد، نقطه حائز اهمیتی به شمار می‌آید. با این حال، این دیپلماسی در اختیار رئیس جمهور آمریکاست و اگر مایل باشد یا بخواهد، می‌تواند به خوبی از آن استفاده کند. رئیس جمهور آمریکا بر اساس قانون این کشور مجاز است با صدور فرامین اجرایی، مسیر سیاست داخلی یا خارجی آمریکا را تغییر دهد و دیپلماسی را جایگزین تقابل کند؛ همان طور که پیش از این، جو بایدن با امضای فرمان اجرایی، بازگشت ایالات متحده به پیمان‌هایی همچون پیمان آب و هوایی پاریس را اعلام کرد و آن سیاست را «بازگشت آمریکا به دیپلماسی» لقب داد. در باره توافق هسته‌ای ایران که دونالد ترامپ بر خلاف تعهدات آمریکا از آن خارج شد نیز جو بایدن از صلاحیت و اختیارات کافی برای توسل به «دیپلماسی» برخوردار است. همان گونه که ترامپ با چرخاندن قلم روی کاغذ در روز هشتم می ۲۰۱۸، خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریم‌های هسته‌ای ایران را اعلام کرد، جو بایدن هم می‌تواند با چرخاندن یک قلم روی کاغذ، مسیر اشتباه قبلی را تصحیح کند؛ به ویژه این که رئیس جمهور کنونی آمریکا در حاشیه نشست سران گروه ۲۰ در رم به صراحت گفت که جهان همچنان هزینه اشتباه ترامپ برای خروج از برجام را می‌دهد. از این رو، متوقف ماندن رئیس جمهور کنونی آمریکا بر این موضع که «دیپلماسی» بهترین راه برای حل موضوع هسته‌ای ایران است، گرچه لازم به نظر می‌رسد، اما کافی نیست. کافی آن خواهد بود که ایالات متحده بازگشت خود را به برجام اعلام کند، سیاست فشار حداکثری در مقابل تحریم‌های هسته‌ای ایران را تمام شده بخواند و به دیپلماسی اجازه دهد تا ایران هم به تمام تعهدات برجامی خود بازگردد. گرچه این روند به مذاکراتی نیز نیاز داشته باشد، با این حال نباید به اندازه‌ای طولانی و دشوار باشد که شش دور مذاکره در وین را بطلبد. در این صورت «دیپلماسی» راه خود را طی خواهد کرد.

**************

روزنامه ایران**

هجوم مسافران به مترو و اتوبوس‌ها/حمیده امینی فرد

ساعت طرح ترافیک از دیروز در تهران افزایش یافت. شهروندان با یک ساعت کاهش در صبح (۷:۳۰) و یک ساعت افزایش در بعد از ظهر (۱۷) تقریباً به روز‌های اوج طرح ترافیک در تهران برگشتند. قرار است این ساعت با بازگشایی مراکز آموزشی دوباره افزایش یافته و در صبح‌ها از ۷:۳۰ به ۶:۳۰ و در بعدازظهر‌ها نیز از ۱۷ به ۱۸ تغییر کند. بازگشت ساعت طرح به گذشته از زبان مسئولان شهری و پلیس به علت افزایش تردد‌ها و بار ترافیکی در یک ماه اخیر اعلام شده است. واکسیناسیون ۷۸ درصدی شهروندان در تهران (دوز اول) و برگشت تردد‌ها به سطح شهر یکی از دلایل افزایش ترافیک در هفته‌های اخیر در تهران نام برده می‌شود. وضعیت ترافیکی تهران اگرچه دیروز در اوایل صبح در برخی معابر بزرگراهی با ترافیک سنگین مواجه بود، اما به‌تدریج از بار ترافیکی در اواسط ظهر کاسته شد و، اما در بعدازظهر در ساعت پیک، شهروندان دوباره در دام ترافیک سنگین عصرگاهی افتادند که البته بعد از ساعت ۷ به‌تدریج آرام شد. دیروز نخستین تکانه‌های تردد‌های شهروندان در حمل و نقل عمومی بازتاب یافت.
افزایش یک‌ونیم برابری مسافران مترو متروی تهران در صبح روز دوشنبه افزایش ۵ درصدی را تجربه کرد که در عصر این افزایش مسافر نسبت به روز یکشنبه تا ۱۰ درصدهم پیش رفت. اگرچه بیشتر گلایه شهروندان به قفل شدن معابر و ازدحام سنگین خودرو‌ها در خیابان‌ها اختصاص داشت، اما رسیدن آمار مسافران مترو به عدد یک میلیون و ۸۰ هزار نفر (با افزایش ۲۰ هزار نفر از روز شنبه تا یکشنبه) نشان داد که وضعیت حمل و نقل عمومی نیز از افزایش تردد‌ها مصون نمانده است و ما با چالش افزایش مسافر در خطوط مترو مواجهیم.
علی عبدالله‌پور، مدیرعامل شرکت بهره‌برداری متروی تهران با بیان اینکه در دوران کرونا قضاوت رفتار مسافران با سال‌های قبل متفاوت شده است به «ایران» می‌گوید: «نمی‌توان تحلیل قاطعانه‌ای دراین زمینه ارائه داد، اما ما آمادگی افزایش ۲۰ تا ۲۵ درصدی مسافران را داریم و برای این تعداد خودمان را آماده کرده‌ایم.»
او بخشی از این افزایش مسافر را به اجرای پویش واکسیناسیون در ایستگاه‌های مترو مربوط می‌داند و می‌گوید: «خوشبختانه اجرای این طرح با استقبال مردم مواجه شد و خیلی‌ها دوز دوم را در ایستگاه‌ها تزریق کردند که همین موجب شد تا طی دو هفته تعداد مسافران افزایش یابد. پیش از این تعداد مسافران حدوداً ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر بود. او درباره اینکه با شروع سفر‌های آموزشی ممکن است تعداد مسافران به یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر سابق برگردد، می‌گوید: «در زمان‌های اوج در سال‌های گذشته که با تغییرات ساعت طرح ترافیک و افزایش قیمت بنزین همراه بود ما شاهد افزایش ۲۰ تا ۲۵ درصدی مسافر در روز‌های اول بودیم بنابراین براساس آن می‌توانیم بگوییم که تا چه میزان تغییراتی درآینده رخ خواهد داد.»
اجرای طرح ترافیک در پایتخت بیش از ۴ دهه سابقه دارد که البته در طول همه این سال‌ها در ۱۹ مرحله دچار تغییراتی شده است و در سال ۸۴ نیز با آمدن طرح زوج و فرد وارد فاز گسترده‌تری شد که حالا همین طرح جای خودش را به محدوده کنترل آلودگی هوا یا همان سهمیه ۲۰ روزه فصلی داده است. با این حال اجرای طرح همچنان با موافقان و مخالفانی روبه‌روست. عده‌ای تأکید دارند که این طرح جز درآمد‌سازی برای شهرداری خاصیت دیگری ندارد و البته مسئولان شهرداری نیز در هر دوره‌ای پاسخ داده‌اند که درآمد آنچنانی از اجرای طرح ندارند.
تغییر ساعت طرح ترافیک حدود ۱۵ درصد اثرگذار است با این‌همه سردار هادیانفر، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی اعلام کرده که تغییر ساعت طرح ترافیک ۱۰ تا ۱۵ درصد در حل مشکل ترافیک تأثیرگذار خواهد بود و اینطور نیست که این طرح اثری در زنجیره ترافیک تهران نداشته باشد. او می‌گوید: «واقعیت این است که زیربنا و زیرساخت‌های تهران گنجایش این میزان وسیله نقلیه را ندارد و این درحالی است که ورود خودرو در طول سال روبه افزایش است و سالانه یک و نیم میلیون وسایل نقلیه اعم از موتورسیکلت و خودرو به ناوگان حمل و نقل کشور اضافه می‌شود، اما خروجی خودرو‌های فرسوده نداریم و اسقاط هم اگر صورت بگیرد بسیار کم است. البته با برنامه وزارت صمت برای افزایش تولید مخالفتی نداریم، اما باید اسقاط خودرو‌های فرسوده در اولویت قرار بگیرد.»
طرح ترافیک طی حدود دو سالی که از آمدن کرونا می‌گذرد با فراز و فرود‌های زیادی همراه بود. از تعطیلی موقت طرح تا کاهش ساعت کاری اجرای طرح با توجه به دورکاری کارمندان و تعطیلی مراکز آموزشی... حالا به نظر می‌رسد که با بازگشت شهر‌ها به روال عادی زندگی با وجود همه هشدار‌ها و خطر‌ها از آمدن موج ششم، دوباره اجرای طرح به عنوان یکی از کلیدی‌ترین راهکار‌ها مورد توجه قرار گرفته است. ترافیک کلافه‌کننده بویژه در عصر به‌خاطر کاهش طول روز و همین‌طور اجرای محدودیت شبانه که ساعت تردد‌ها را کاهش داده است نه تنها ترافیک که آلودگی هوا را هم به‌دنبال داشته است. برای همین دیروز با تداوم شرایط جوی و عدم وزش باد مؤثر همزمان با افزایش ترافیک شامگاهی بر غلظت ذرات معلق افزوده شد و برقراری وضعیت ناسالم برای گروه‌های حساس در مناطق پرتردد به‌وجود آمد. یعقوب آزاددل، مدیر توسعه سیستم‌های حمل و نقل پاک و آموزش سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران با دفاع از اجرای طرح ترافیک و افزایش ساعات آن به «ایران» می‌گوید: تجربه نشان داده که با کاهش ساعات اجرای طرح محدودیت‌های ترافیکی بر ازدحام خودرو‌ها در معابر افزوده شده است. اگرچه زمانی محدودیت‌ها برای جلوگیری از ازدحام مسافران و خطر شیوع ویروس کرونا برداشته شد و به‌دنبال آن استفاده از خودرو‌های شخصی افزایش یافت، اما در برخی کشور‌ها بر خلاف این رویه حتی محدودیت‌ها بیشتر شد و مردم را ترغیب کردند تا به سمت استفاده از دوچرخه و پیاده روی بروند. البته وضعیت تهران قابل مقایسه با برخی شهر‌ها نیست، اما این فرصت وجود دارد تا حداقل در مسیر‌های کوتاه شهروندان از خودرو استفاده نکنند. من با اجرای این طرح موافق هستم چراکه اگر نبود ازدحام بیشتری اتفاق می‌افتاد و منطقی بود که حتی زودتر ساعات اجرای طرح به گذشته برگردد.
همچنین تغییر ساعت طرح ترافیک علاوه بر مترو بر شبکه اتوبوسرانی هم تاثیر مستقیم گذاشته است. اگرچه آمار افزایش مسافران تا دو روز آینده قابل احصا است، اما مشاهدات میدانی ما نشان می‌دهد که دیروز هم برخی خطوط و بویژه همه خطوط تندرو در سطح شهر با افزایش مسافرمواجه شدند. تعداد مسافران اتوبوس در ماه‌های اخیربه حدود ۶۰۰ هزار نفر رسیده است که قطعا در این چند روز با افزایش قابل ملاحظه روبه رو خواهد شد البته بیشترین نگرانی‌ها از آغاز سفر‌های آموزشی است.

**************

روزنامه شرق**

گذاریم اجماع شکل بگیرد/جاوید قربان‌اوغلی

حسن روحانی در آخرین روز کاری خود در مصاحبه با رسانه ملی درباره مذاکرات هسته‌ای گفت: «اگر هدف تأمین نظر مقام معظم رهبری باشد این کار شدنی است، ولی اگر مذاکرات مقید به مصوبه مجلس باشد به توافق نمی‌رسد». روحانی در ادامه گفت: «مصوبه می‌گوید تمامی تحریم‌ها علیه ایران باید برداشته شود، این اتفاق می‌تواند بیفتد، اما مذاکرات دیگری را می‌طلبد». حدود سه ماه پس از این سخن و سکانداری دولت سیزدهم در مذاکرات هسته‌ای، کشتی مذاکرات به قول مولانا «کژ می‌شد و مژ می‌شد»، در بین وین و بروکسل در نوسان است و چشم‌اندازی هم فراروی آن دیده نمی‌شود. به نظر می‌رسد راهبرد تیم جدید که هنوز مذاکره‌کنندگان آن مشخص نشده‌اند و علی باقری‌کنی، معاون سیاسی وزارت خارجه، یک‌تنه آن را نمایندگی می‌کند، نادیده گرفتن آمریکا، از‌سرگیری مذاکرات در قالب جدید و لغو همه تحریم‌هاست. در راهبرد جدید (که متأسفانه سنگ‌بنای آن را تیم قبلی گذاشت) آمریکا تا زمانی که برجام را در شاکله قبلی آن نپذیرد، حق ورود در مذاکرات را ندارد و هم‌پیمانان اروپایی وظیفه انتقال نتیجه مذاکرات و پیام‌رسان دوطرفه بین ایران و آمریکا خواهند بود. اجازه دهید برای ترسیم تصویری روشن از آنچه پیش‌روی ماست، چند گزاره را مطرح کنم:

۱-تصمیم‌گیران و مقامات عالی کشور، توافق هسته‌ای سال ۱۳۹۴ (موسوم به برجام) را با آگاهی کامل از کاستی‌های آن، به نفع ایران می‌دانستند. دلیل ساده این مدعا تصویب آن در مجلس در زمانی کمتر از ۲۰ دقیقه و متعاقب آن در شورای نگهبان بود. برجام توافقی با قدرت‌های جهانی برای برون‌رفت از شرایطی بود که کوچک‌ترین اشتباه می‌توانست کشور را با مخاطراتی غیرقابل جبران روبه‌رو کند. روحانی در همان مصاحبه گفت: «آقای اولاند، در سال ۲۰۱۳ به من گفت ما شش کشور، تصمیم قطعی به جنگ با ایران داشتیم؛ وقتی شما آمدید و اعلام آمادگی برای مذاکره کردید از جنگ منصرف شدیم. در ذهن من هم همین بود که ما بین دوراهی هستیم، یا وارد جنگ با دنیا می‌شویم یا وارد صلح که صلح با دیپلماسی محقق می‌شود».
۲-خروج ترامپ از توافق هسته‌ای دو پیامد مهم و درس‌آموز داشت: اول، عصبانیت و انتقاد بی‌سابقه سه کشور اروپایی عضو ۱+۵ از آمریکا. از نظر فرانسه، انگلیس و آلمان اقدام ترامپ بی‌اعتبارکردن اروپا در جهان بود؛ به‌خصوص اینکه رفتار توهین‌آمیز ترامپ با اروپا در موضوعاتی مانند ناتو، معاهده پاریس و... نمایانگر بی‌اعتنایی کامل آمریکا به اروپا بود. دوم، تلاش کشور‌های اروپایی عضو برجام برای پیداکردن راهکار همکاری‌های اقتصادی با ایران. سه کشور اروپایی ولو از بغض ترامپ مایل بودند با مشوق‌هایی اقتصادی برجام را همچنان زنده نگه دارند، ولی هژمونی آمریکا و سیطره این کشور بر بازار و استفاده از ابزار تحریم علیه شرکت‌های اروپایی که با ایران کار کنند، مانع از تحقق این رویکرد اروپا شد؛ به بیان دیگر که نمایانگر بخشی از مناسبات آمریکا و اروپاست، می‌توان چنین گفت که «اروپا می‌خواست، اما نمی‌توانست». درس این رویداد بسیار ساده و روشن است؛ راهبرد مذاکرات با اتکا به اروپای منهای آمریکا به جایی نخواهد رسید. مصداق اخیر بر این گزاره، توافق انریکه مورا با علی باقری‌کنی در سفر تهران مبنی بر برگزاری جلسه ۱+۴ در بروکسل با فشار آمریکا به سرعت لغو و به دیدار دوم این دو در بروکسل تغییر یافت.
۳-عنصر «زمان» به نفع کدام طرف حرکت می‌کند؟ ایران یا طرف مقابل؟ به باور نگارنده، زمان به سرعت در جهت مخالف منافع ایران حرکت می‌کند.

از یک طرف به‌رغم وعده‌های رئیس‌جمهور، سایه سنگین تحریم‌ها همچنان بر مؤلفه‌های تأثیرگذار در عبور از این شرایط سنگینی می‌کند. درست است که تحریم تنها عامل در ایجاد شرایط اقتصادی نیست، ولی عبور از آن کمک بزرگی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ مضافا اینکه با استمرار بن‌بست در مذاکرات، زیانی متوجه طرف‌های مقابل نمی‌شود. دغدغه آن‌ها و آژانس کاهش نظارت‌های تحت برجام است. این مؤلفه به‌رغم افزایش فشار بر غرب و آمریکا به دلیل پایبندی ایران به عدم تولید بمب، لزوما نمی‌تواند اهرم فشاری برای امتیازگیری باشد. از این منظر بزرگ‌نمایی زمان «گریز هسته‌ای» از سوی برخی کشور‌ها و به‌خصوص اسرائیل بیش از احساس خطر با هدف استمرار فشار جهان به ایران است که در صورت ادامه خطر احیای «اجماع جهانی» علیه ایران را افزایش می‌دهد.
با امعان نظر به گزاره‌های فوق، بیانیه اجلاس اخیر گروه ۲۰ در ایتالیا، هشدار‌های به ظاهر فنی، ولی در واقع سیاسی مدیرکل آژانس و همچنین مواضع روسیه و چین در انتقاد از ایران در تعلل در بازگشت به مذاکرات وین را باید جدی گرفت. هنوز مشخص نیست توافق ایران و ۱+۴ در شش دور مذاکره تا چه اندازه به خواست‌های ایران نزدیک است. بر اساس آخرین اظهارنظر روحانی توافق بر اساس نقطه‌ای که ترامپ از آن خارج شد، قابل دستیابی بود و حتی به‌صراحت گفت اگر اجازه داده شود عراقچی می‌تواند آن را امضا کند. مخالفت ایران با گسترش مذاکرات به مسائل دیگر (موشکی و نفوذ ایران در منطقه) اقدامی موجه، مسموع و منطبق با متن برجام و بالطبع قابل دفاع است. با توجه به شرایط جهان که به‌سرعت در حال گذر از انزوای آمریکای دوره ترامپ به سمت‌و‌سوی تشدید فشار به ایران است، ایستادگی بر این موضع و عدم اصرار بر موارد دیگر به مصلحت ایران است. برای جلوگیری از اجماع جهانی و با توجه به تمایل شدید سه کشور اروپایی و نیز روسیه و چین به از‌سرگیری مذاکرات ناتمام وین، راهبرد ایران در این مرحله باید بازگشت دو طرف به برجام (مطابق آنچه بود)، تضمین استفاده از تمام مزایای آن اعم از لغو تحریم‌های منطبق با برجام، عادی‌شدن روابط اقتصادی و مبادلات تجاری و پذیرش محدودیت‌های مندرج در آن باشد. اصرار ایران بر لغو همه تحریم‌ها بر اساس مصوبه مجلس و تضمین عدم خروج به‌خودی‌خود به معنای تغییر در متن توافق قبلی است که به‌طور طبیعی موضع آمریکا را در تغییرات دیگر موجه جلوه می‌دهد. بر اساس برخی اطلاعات، ایران موضع تضمین عدم خروج را به اجرای آن در دوره بایدن تقلیل داده است که این خبر در صورت صحت انعطافی مبتنی بر واقع‌گرایی از سوی ایران است؛ زیرا تضمین عدم خروج برای مدتی طولانی، نیازمند تبدیل توافق سیاسی کنونی به معاهده‌ای است که مجلس سنای آمریکا با دوسوم آرا، آن را تصویب کند. با توجه به ترکیب کنونی سنا، بایدن هم (حتی در صورت تمایل) مانند سلف خود قادر به عبور از آن نیست. در شرایطی که آمریکا بازیگر اصلی و لغو تحریم‌هاست، شرط‌بندی ایران بر اروپا و گذاشتن همه تخم‌مرغ‌ها در سبد این سه کشور رویکرد ناصوابی است که نتیجه‌ای در بر نداشته و موضع ایران را ضعیف‌تر خواهد کرد؛ زیرا علاوه بر ناتوانی اروپا در فشار به آمریکا، شاهد کاهش اختلافات این کشور‌ها با آمریکا در دوره بایدن و یکسانی مواضع آن‌ها در قبال ایران هستیم. ضمن اینکه اظهارات اخیر مقامات روسیه و چین نیز مؤید بازی هنرمندانه این دو کشور برای ماهی‌گیری از آب گل‌آلود بن‌بست مذاکرات وین ناشی از مطالبات حداکثری آمریکا و ایران است؛ مطالباتی که فقط می‌توان بر سر میز مذاکره بین دو طرف، آن را تعدیل کرد و به توافقی متعادل دست یافت؛ امری که آمریکا از آن استقبال و ایران وقت خود را با مذاکره بی‌حاصل با بازیگران دیگر تلف می‌کند.

**********************************************************************

نام:
ایمیل:
نظر: