روزنامه کیهان**
چرا درد حماسه انتخابات 1400 برای دشمن دوچندان بود؟/ محمد صرفی
روزنامه جوان**
تحریم دیپلماسی با «دیپلماسی تحریم»!
با تحریمهای روز پنج شنبه علیه چند شرکت پتروشیمی ایرانی، اماراتی و چینی، «بازی لبه پرتگاه» بین تهران و واشنگتن وارد مرحلهای جدید و البته جدیتر شد. دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری امریکا میگوید که با تحریمهای جدید، شبکهای از تولیدکنندگان پتروشیمی ایرانی و همچنین شرکتهای پوششی آنها در چین و امارات را تحریم کرده که از شرکت پتروشیمی تریلیانس و شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران حمایت میکنند.
بر اساس تحریمهای روز پنجشنبه، دو شخص حقیقی و ۹ شرکت با ادعای فروش محصولات پتروشیمی ایران تحریم شدهاند. وزارت خزانهداری امریکا ادعا کرده این شرکتها نقش مؤثری در دلالی فروش محصولات پتروشیمی ایران در خارج از این کشور دارند و به انجام معاملات بینالمللی و دور زدن تحریمهای ایران کمک میکنند. تا قبل از تحریم روز پنجشنبه، دولت بایدن حدود ۱۵۰ مورد تحریم دیگر هم انجام داده بود که همه آنها را با برجام سازگار میدانست یا به عبارتی معتقد بود ناقض برجام نیستند و اگر توافقی هم برای احیای برجام به دست میآمد، آنها را رفع نمیکرد.
با این حال، لارنس نورمن، خبرنگار والاستریت ژورنال در حساب کاربری خود در توئیتر نوشته که برخی منابع به او گفتهاند دولت بایدن معتقد است تحریمهایی که روز پنجشنبه اعمال شدهاند با برجام مغایرت دارند. نکته مهمتری که نورمن به آن اشاره کرده، این است که دولت بایدن گفته که اگر مذاکرات برای احیای برجام به سرانجام برسد و توافق احیا شود، تحریمهای روز پنج شنبه برداشته خواهد شد. نورمن نوشته که دولت بایدن از اروپاییها خواسته این پیام را به ایرانیها انتقال دهند.
سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، دیروز با گفتن اینکه «من از امریکاییها متعجبم که از سویی پیغام مذاکره و توافق میفرستند و از سویی بر لیست تحریمها میافزایند»، تلویحاً چیزی را که لارنس نورمن گفته، تأیید کرد. همین سناریو، در جریان صدور قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران نیز تکرار شد.
چند روز قبل از صدور قطعنامه آژانس هم طرفهای اروپایی و هم امریکا از مجاری غیر رسمی به ایران پیام داده بودند که قطعنامه صادر شده ملایم بوده و در آن اشارهای به ارجاع مسئله ایران به شورای امنیت نشده تا مانع واکنش تند و تیز ایران شوند.
طرح B که وجود ندارد
با تحریمهای روز پنجشنبه، تصاعد تنش که طرفهای غربی با تصویب قطعنامه شورای حکام آن را کلید زدند، یک گام دیگر به سمت جلو رفت. اروپا و امریکا با طراحی قطعنامه در شورای حکام، تعامل با ایران را یک گام به سمت ناپایداری سوق دادند و حالا امریکا با اعمال تحریم علیه شبکه پتروشیمی ایران در حال هدایت این روند «تا آستانه درگیری فعال با هدف دستیابی به یک نتیجه مثبت برای خود است.»
با وجود تحریمهای جدید، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا عصر پنج شنبه گفت که دولت بایدن در پیگیری مسیر دیپلماسی معنادار برای دستیابی به بازگشت متقابل به اجرای کامل برجام صادق و استوار بوده است.
به گفته بلینکن، پتروشیمیهای وابسته به ایران در خارج از این کشور به انجام معاملات بینالمللی و دور زدن تحریمها کمک میکنند و از فروش محصولات پتروشیمی ایران به مشتریان در چین و سایر بخشهای شرق آسیا حمایت میکنند.
وی در عین با تأکید بر تداوم دیپلماسی، گفته که امریکا در صورت عدم دستیابی به توافق، «همچنان از اختیارات تحریمی خود برای محدود کردن صادرات نفت، فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی از ایران» استفاده خواهد کرد.
همچنین ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا در نشستی با خبرنگاران گفت: «ما هنوز معتقدیم، پتانسیل به نتیجه رساندن بازگشت دوجانبه به پایبندی به برجام (توافق هستهای) وجود دارد، البته اگر ایران مسائل فرابرجامی را کنار بگذارد و روی طرح توافقی که مدتی میشود روی میز است، تمرکز کند.»پرایس، در پاسخ به این سؤال که با توجه به تحریمهای جدید، واشنگتن چه کاری برای ترغیب ایران به بازگشت بر سر میز مذاکره انجام میدهد و آیا ضربالاجلی برای توافق وجود دارد، گفت: «ضربالاجل وجود دارد.
این ضربالاجل روزی است که مزایای بازگشت به برجام بر اثر توسعههای برنامه هستهای ایران رنگ ببازد.»او گفته که دلیل اینکه «امریکا به دنبال بازگشتی دوجانبه به برجام» است این است که بازگشت به برجام «همچنان در راستای منافع ملی امریکا و منافع جمعی شرکا و متحدان بینالمللی ماست.»
او با این حال، تأکید کرد: «همیشه این طور باقی نخواهد ماند، به ویژه به خاطر اینکه ایران در حال انجام دادن اقداماتی است که ذیل برجام ممنوع بود، مانند فعال بودن سانتریفیوژهای پیشرفته، ذخیره اورانیوم در سطوح مختلف، ذخیره آب سنگین و هر کاری که اگر دوباره مشمول محدودیتهای سخت برجام شود، مطرح نخواهد بود.»
هم موضعگیری بلینکن و هم صحبتهای ند پرایس نشان میدهد که طرف امریکایی به رغم اصرار بر رویکرد تهاجمی با اعمال تحریمهای جدید، برای احیای برجام اصراری قابلتأمل دارد. واقعیت این است که برآیند نگاه دولت جو بایدن به توافق هستهای با ایران، همان چیزی است که کریس مورفی، سناتور دموکرات پیش از این آن را به زبان آورده است: «بدون توافق [برای احیای برجام]هیچ راهی جهت متوقف کردن ایران در مسیر دستیابی به سلاح هستهای وجود ندارد.»
روز چهار شنبه به فاصله یک روز قبل از تحریمهای جدید امریکا، مقامات دولت بایدن در نشست طبقه بندی شده سنای امریکا شرکت کردند، جایی که از جمله رابرت مالی، نماینده ویژه امریکا در امور ایران در آن شرکت داشت.
آنگونه که منابع امریکایی گفتهاند، هدف این جلسه، مطلع کردن سناتورهای امریکایی از طرح به اصطلاح «B» دولت بایدن در صورت شکست مذاکرات بوده است. پرایس با اشاره به این نشست گفته است: «اگر ایران نخواهد این کار انجام شود، اگر انتخابش این باشد که مسائل فرابرجامی را مطرح کند، ما گزینههای دیگری هم داریم که در دسترسمان هستند. این گزینهها مواردی هستند که ماههاست با شرکا و متحدانمان دربارهشان صحبت کردهایم و آنها را پیگیری خواهیم کرد.»
با این حال، سناتورها پس از این نشست سنا گفتهاند که دستان کاخ سفید در این زمینه خالی است. مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه ایالت فلوریدا پس از این نشست نوشت: «فکر نمیکنم آنها (دولت بایدن) طرح B داشته باشند.
آنها چیزی در این مورد به ما نشان ندادهاند.» سناتور تاد یانگ جمهوریخواه نیز گفته است: «در مورد پلان B وضوح زیادی وجود ندارد. برخی از آنها فقط تابعی از این واقعیت است که گزینههای عالی زیادی وجود ندارد.»
مدیریت بحران یا تصاعد تنش؟
در جلسه طبقهبندی سنا، سناتورها گفتهاند که امیدها برای مسیر دیپلماتیک برنامه هستهای تهران کمرنگ شده است، با این حال، در واشنگتن و پایتختهای اروپایی درباره اینکه در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، گزینه جایگزین چه خواهد بود، نگرانیهای جدی وجود دارد. برخی خبرنگاران از قول سناتور مارکو روبیو دموکرات در جلسه طبقهبندی شده سنا نقل کردهاند که دستیابی ایران به یک بمب هستهای گریزناپذیر است. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا بدون اینکه مطرح شدن چنین دیدگاهی از سوی مارک روبیو را رد کند، گفته است: «ما بر این باور نیستیم که دست یافتن ایران به یک بمب هستهای گریزناپذیر است. در واقع، رئیسجمهور بایدن تعهد کرده است که ایران هیچگاه به یک سلاح هستهای دست پیدا نکند.»
در اروپا روز جمعه یک دیپلمات اروپایی در گفتگو با شبکه العربیه با ابراز نگرانی از روند مذاکرات در وین در خصوص شکست مذاکرات هشدار داد و گفت که شکست مذاکرات هستهای با ایران موجب بروز «چالشهای خطرناکی» میشود و همزمان تأثیر منفی بر روابط اروپا با ایران میگذارد. با این حال، جوزف بورل، کمیسیونر سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته که «همچنان با همه طرفها در تماس است تا ترتیب بازگشت به برجام و اطمینان از اجرای کامل را ایجاد کند.» او گفته است: «عناصر و شرایط اساسی برای انجام این کار شناخته شده و روی میز است. زمان تصمیمگیری اکنون است.»
صنم وکیل از اندیشکده چتمهاوس معتقد است که هیچ کدام از طرفها حاضر نخواهد بود که توافق موجود از بین برود، بهخصوص که به نظر او جنگ اوکراین باعث شده طرف غربی فاقد قدرت مانور لازم برای نقشآفرینی در بحران با ایران باشد. در نتیجه وکیل معتقد است: «هیچ طرح B مؤثری وجود ندارد...
وضعیت موجود یک استراتژی مدیریت بحران برای باز نگه داشتن باب مذاکرات است.» با این حال، دیگران هشدار میدهند طولانی کردن بازی رویارویی با ایران برای گرفتن امتیاز، میتواند منجر به تصاعد بحران شود.
کرزیزانیاک در گفتگو با آسیاتایمز میگوید: «این امکان وجود دارد که هر دو طرف از نردبان تنش پایین بیایند و به سرعت برای امضای توافق روی میز در وین حرکت کنند، اما هر اقدام و واکنش جدید، احتمال چنین نتیجهای را کمتر و کمتر میکند.» علی واعظ، رئیس بخش ایران در گروه بحرانهای بینالمللی در گفتگو با فایننشالتایمز هشدار میدهد: «ما در شرایطی هستیم که برای اولین بار است که ایران توانایی فرار هستهای و ظرفیت تولید مواد کشف نشده شکافتپذیر کافی برای یک سلاح را دارد. ما در آغاز چرخه باخت-باخت تصاعد (تنش) هستیم.»
**************
روزنامه خراسان**
الزامات مقابله با نبرد هیبریدی صهیونیستی/ محمدصادق مرادی
چند روزی است فضای رسانهای منطقه با سخنان عجیب صهیونیستها پر شده است.در ابتدا سخن از تشکیل فرماندهی مشترک پدافند هوایی صهیونیستها و ارتجاع عرب منطقه به میان آمد و بعد از آن درخواست نخستوزیر این رژیم از رئیسجمهور آمریکا برای تشکیل یک ائتلاف منطقهای علیه ایران به رهبری آمریکا!
علت تعدد بالای این مدل سخنان در چند روز گذشته به خوبی مشخص است. دشمن ضربات پنهانی مهلکی دریافت کرده و خود را به علت کارزار جنگ اوکراین در گوشه رینگ تنها میبیند.رئیسجمهور آمریکا در راه منطقه است و قرار به سفر مستقیم از تلآویو به ریاض دارد. اعراب و صهیونیستها هم درحال آمادهسازی پیشزمینههای درخواستهای گران قیمت خود ازآمریکا هستند. شاید لازم باشد به بایدن ماجرای ترور حاج قاسم یادآوری شود که در آن ترامپ فریب نتانیاهو را خورد و هزینه زهر اسرائیلی را عینالاسد آمریکایی داد. بایدن باید بداند که قمارهای بزرگ تر، بازندگان بزرگ تری هم خواهند داشت.
باید به این نکته اشاره کرد که صهیونیستها نیز دقیقا با عینک ترامپ به اعراب نگاه کرده و توقعی بیش از "گاو شیرده" از آنان ندارند.در چنین شرایطی بدیهی است ارسال هشدار ملموس که با پیوست رسانهای گسترده همراه باشد میتواند جلوی اشتباهات محاسباتی طرف مقابل به ویژه برخی کشورهای منطقه را بگیرد. قاعدتا مختصات این هشدار باید بر این نکته استوار باشد که هرگونه سازمان دهی علیه منافع کشورمان بدون پاسخ نخواهد ماند.
پاسخی که طبعا با توجه به صف بندیهای موجود و تواناییهای محور مقاومت برای طرف مقابل غیر قابل چشم پوشی است.
همان طور که در ماههای اخیر به ویژه در هفتههای متاخر شاهد بوده ایم در حوزه میدانی، نبرد هیبریدی(ترکیبی) میان جمهوری اسلامی و اسرائیل در جریان است. البته تاریخ نشان داده رژیم اشغالگر قدس باهدف تکمیل پازل عملیات روانی خود بسیاری از حوادث صنعتی و... را از قصد به نام خود ثبت کرده و فضا را به نفع خویش به تصویر میکشد.
دشمن در راستای راهبرد "مرگ با هزار ضربه چاقو" بیان کرده است که از این به بعد قصد دارد به جای بازوهای منطقهای به اصطلاح به آن چه وی سر اختاپوس میخواند حمله کند!
اظهاراتی که تا حد زیادی معطوف به شرایط داخلی بغرنج دولت نفتالی بنت است. به عبارتی این دولت که خود را در لبه تیغ فروپاشی ائتلاف و کابینه میبیند سعی کرده است با تند کردن فضای سیاست خارجی خود به نوعی راه فراری برای خود بیابد.
نگاهی به موضع گیریها و اظهار نظرهای وی حداقل در یک ماه گذشته به خوبی این سناریوی نخ نما را هویدا میکند.
در عین حال با توجه به همکاری کامل سازمانهای بینالمللی با طرف مقابل و محکوم نشدن هیچ کدام از جنایات دشمن تقریبا هیچ امیدی به سازوکارهای بینالمللی برای توقف توحش احتمالی اسرائیل وجود ندارد.همگان همیاری و همکاری مستمر این دست نهادها را با رژیم اشغالگر قدس در طول سالیان اشغال فلسطین و تجاوز به خاک لبنان و سوریه دیدهاند.
باید توجه داشت که دشمن بیشترین تلاش خود را در حوزه رسانه و دیپلماسی به کار بسته و برای مثال با دادن اعلان هشدار مبنی بر امکان عملیات ایران به شهروندان خود در کشورهای خارجی سعی بر دامن زدن بر ایرانهراسی موجود در فضای رسانهای جهانی دارد، پس رعایت الزامات رسانهای در مقابله بااین رژیم درواقع به کارگیری یک عنصر رزمی تلقی میشود .لذا به نظر میرسد علاوه بر سفت و سخت کردن سیستماتیک مقوله "حفاظت اطلاعات"، "حفاظت اشخاص" و "حفاظت از زیرساختها" باید این نکته را نیز در نظر داشت که با تنوع و تغییر تهدیدها و عملیاتهای این رژیم باید آمادگی برای پاسخ به آن در حوزه عملیاتی نیز متناسب شود.
**************
روزنامه ایران**
**************
روزنامه شرق**
برجام، مردهای که دولت سیزدهم نمیتواند دفنش کند/ مهدی بازرگان
در بحبوحه بنبست مذاکرات وین این تکجمله تکراری بهعنوان موتیف دیپلماتیک در مواضع تهران و واشنگتن بارها تکرار شده است؛ آمریکاییها میگویند «برجام در دسترس است، اگر...»؛ ایرانیها هم میگویند «برجام در دسترس است، اگر...».
ایرانیها هم میگویند «برجام در دسترس است، اگر...». ادامه این جمله هرچه باشد فعلا واقعیتها نشان میدهد برجامی در کار نیست، بهویژه در 10 روز اخیر پس از صدور قطعنامه شورای حکام آژانس با واکنشهای تهران در برابر این قطعنامه، امیدها برای احیای برجام عملا به صفر رسیده است.
این در حالی است که باقریکنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه، صبح پنجشنبه گذشته در اجلاسیه کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در تالار فردوسی دانشگاه تهران اظهار کرد: «این واقعیت که دولت (رئیسی) همه تخممرغهای سیاست خارجی را در سبد مذاکرات نگذاشته است، هیچ خدشهای به اراده جدی، اهتمام مستمر و تلاش جدی دستگاه دیپلماسی برای بهنتیجهرساندن مذاکرات وارد نکرده و نمیکند».
این جمله کلیدی مذاکرهکننده ارشد ایرانی در دل خود حاوی دو پیام بسیار مهم است؛ نخست آنکه دولت سیزدهم با وجود تمام سروصداهای رسانهای و فشارهای سیاسی بعد از صدور قطعنامه شورای حکام که از خبرگزاریها، روزنامهها، محافل حزبی، سیاسی تا مجمع تشخیص مصلحت نظام برای خروج از NPT، خروج از توافق هستهای و خروج از آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشیده شده است، با درک واقعیتهای صحنه جهانی بهواسطه ۱۰ ماه حضور در بدنه اجرائی کشور کماکان به احیای برجام امیدوار است. پیام دیگر آن است که حتی اگر به باور، خواست و فشار جریان داخلی ضد توافق هستهای بخواهیم برجام را پس از صدور قطعنامه شورای حکام مرده فرض کنیم، دولت رئیسی نمیتواند آن را دفن کند؛ بنابراین این دولت، نه تمایل و نه اساسا توانی برای خروج از آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خروج از NPT و به طریق اولی اعلام خروج رسمی جمهوری اسلامی ایران از مذاکرات وین را ندارد، چراکه بهخوبی با تبعات منفی آن آشناست.
به موازات این شرایط پیچیده و بغرنج بود که چهارشنبه گذشته کمیسیون اصل ۹۰ در گزارشی از استنکاف حسن روحانی، رئیسجمهور سابق و علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، از اجرای کامل مصوبه مجلس یازدهم موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریمها خبر داد؛ این بازی سیاسی پایداریهای مجلس یازدهم تنها با هدف مقصرجلوهدادن دولت دوازدهم در رسیدن ایران به این نقطه (بنبست مذاکرات وین و صدور قطعنامه شورای حکام) منتشر شده است.
حال آنکه یگانه مقصر بنبست ۹۹ روزه مذاکرات وین و نتیجه مستقیم آن یعنی صدور قطعنامه شورای حکام به نگاه دولت سیزدهم در مدیریت مذاکرات یا بهتر بگوییم فقدان مدیریت مذاکرات و سپردن گفتوگوها به مسکو و اولیانوف، ثمرهای بهتر از این وضعیت را در پی نخواهد داشت.
از این منظر گزارش کمیسیون اصل ۹۰ با فشار چهرههایی مانند خضریان، نبویان و...، صرفا به این دلیل منتشر شده است که باز هم مسئولیت شکست دولت رئیسی در عرصه سیاست خارجی مانند دیگر شکستهای این دولت به گردن دولت روحانی بیفتد، چراکه به باور آنها اگر بندهای قانون مذکور به طور کامل اجرا میشد، طرفهای غربی با محوریت آمریکاییها و به دنبالش آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام، صدور قطعنامه علیه ایران را کلید نمیزدند.
شاید در ظاهر نام این قانون مجلس یازدهم اقدام راهبردی برای لغو تحریمها باشد، اما هر کسی که اندک شناختی از فضای جامعه جهانی داشته باشد به خوبی میداند که اجرای کامل این مصوبه، نه به لغو تحریمها که صرفا به کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و فعالشدن مکانیسم ماشه منجر خواهد شد تا نهایتا پیچ تحریمها علیه ایران از این هم سفتتر شود؛ سناریویی که به نظر میرسد ایدئالترین شرایط برای جریان کاسب تحریم و دلواپس در سایه تحرکات پایداریچیهای مجلس یازدهم باشد.
هرچند افکار عمومی دیگر گوشی برای شنیدن این جملات نخنما و کلیشهای ندارد.
حتی اگر این ادعای پایداریچیهای حاضر در کمیسیون اصل 90 را ذیل گزارش چهارشنبه گذشته بپذیریم، سؤال مهمی که باید پرسید این است که اگر دولت روحانی بنا به صلاحدید خود از اجرای کامل بندهای قانون مجلس یازدهم که اتفاقا با بدعتی در شورای عالی امنیت ملی ناظر به موافقت دبیر شورا (شمخانی) برخلاف نگاه رئیس سابق این شورا (روحانی) همراه بود، چرا دولت رئیسی طی 10 ماهی که قدرت را به دست گرفته است از اجرای تمام و کمال بندهای این قانون استنکاف میورزد؟!
مگر آنکه پیرو نکته کلیدی یادشده در سطور پیشین، این دولت توان اجرای کامل این قانون یا به عبارت دیگر دفنکردن برجام را ندارد، کما اینکه جملات باقریکنی هم برخلاف فشارهای سیاسی و سروصداهای رسانه داخلی همین جریان ضدبرجام به معنای مخالفت ضمنی با اجرای کامل قانون مجلس است.
**************************************************************