صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

بین الملل >>  اندیشکده ها >> تیتر یک بین الملل
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۲  ، 
شناسه خبر : ۳۳۸۶۴۸
برخی از اندیشکده ها و نخبگان سیاسی آمریکا سفر جو بایدن و دیدار وی با بن سلمان را بشدت زیر سوال بردند و برخی با رویکرد انتخاباتی بایدن در سال 2020، وی را اولین قربانی این سفر اعلام کردند. 
پایگاه بصیرت / گروه بین المللی/ مهدی رسولی

سفر جو بایدن به منطقه نه تنها موضوع رویکزرد جدیدی در سیاست خارجی آمریکا محسوب نمی شود بلکه در زمانهای گذشته ریاست جمهوری آمریکا بارها اتفاق افتاده است. در زمان ریاست جمهوری سابق آمریکا(دونالد ترامپ) این سفر(سفر به خاورمیانه) با تبلیغات بیشتر و با رویکرد واضح ضد ایرانی و با هدف فشار حداکثری به ایران صورت گرفت. بررسی آن رویکرد نشان می دهد که آمریکا و برخی از کشورهای منطقه تنها شکست خوردگان آن رویکرد بودند. جمهوری اسلامی ایران به موفقیت های بزرگی از آن زمان تا به امروز دست یافته است که قرار بود ترامپ در ازای دوشیدن برخی، ایران را محدود کند.

در این وضعیت جو بایدن رئیس جمهور پیر آمریکا نیز اشتباه قبلی روسای جمهور را تکرار کرد با رویکرد ضد ایرانی سعی در این یک ناتوی عربی- اسرائیلی برآمد. ناتوی که شکست آن را در ایجاد بازدارندگی مقابل ایران، از چندین سال قبل مشخص شده است. امنیت وارداتی که برخی از کشورهای عربی دنبال می کنند، جز ناامنی برای منطقه هیچ دستاوردی نخواهد داشت.   اندیشکده "شورای آتلانتیک" در گزارشی، ضمن اشاره به سفر جو بایدن به منطقه خاورمیانه، به طور خاص به این نکته اشاره می کند که پیام های تنش زای این سفر به ایران، صرفا مشکلات و چالش های آمریکا و متحدان منطقه ای و بین المللی آن را تشدید خواهد کرد و می تواند به نمودی از تکرار اشتباهات رهبران گذشته آمریکا در منطقه خاورمیانه تبدیل شود.

تصور غرب عموما آمریکا در طول چهار دهه گذشته تمرکز بر این نکته است که با فشار می توان در رفتار ایران تغییر ایجاد کرد و در نتیجه این کشور را مهار کرد. سیاستی در این مدت تنها بازنده آن آمریکا  و محتدانش بودند و جمهوری اسلامی ایران از زمان اتخاذ این رویکرد تا با امروز با پیشرفت و توسعه غیر قابل تصوری پیش رفته است. 

اندیشکده شورای آتلانتیک در این رابطه می نویسد:
"نخستین سفر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به منطقه در شرایطی انجام گرفته که سطح تهدیداتِ نظامی اسرائیل علیه ایران افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. این سفر پس از مذاکرت دوحه قطر میان ایران و آمریکا(با میانجی گری اتحادیه اروپا) صورت می گیرد که بدون دستیابی به هرگونه نتیجه ای، در تاریخ 29 ژوئن گذشته پایان یافت. 
"یائیر لاپید" نخست وزیر رژیم اسرائیل اخیرا در موضع گیری گفته است: ما هیچ تردیدی در استفاده از زور جهت حراست از امنیت شهروندانمان به خود راه نمی دهیم. وی به طور خاص یک ایرانِ اتمی، حزب الله لبنان که از میزان قبال توجهی موشک های نقطه زن برخوردار باشد، و همچنین محور مقاومت در منطقه که به اشکال گوناگون سعی در تقویت مواضع خود دارد را به مثابه تهدیداتی بنیادین علیه امنیت اسرائیل توصیف کرد. 
یک مشاور امنیت ملی سابق رژیم اسرائیل هشدار داده که تل آویو به هر نحو ممکن باید از اوج گیری قابل توجه حضور و نفوذ ایران و پایگاه های نظامی این کشور در خاک سوریه جلوگیری کند. اسرائیل مدت هاست که به نحوی مرتب حملاتی را علیه آنچه مواضع ایران در خاک سوریه عنوان می کند، انجام می دهد. اسرائیلی ها جدای از اینکه قدرت گیری ایران در سوریه را به مثابه یک تهدید می پندارند، معتقدند که ایران از طریق سوریه به نحو قابل ملاحظه ای اقدام به انتقال سلاح برای حزب الله لبنان نیز می کند. البته که بر اساس اطلاعات یک مقاله که نشریه وال استریت ژورنال منتشر شده، اسرائیل قبل از انجام حملات مذکور، هماهنگی های زیادی را نیز با دولت آمریکا انجام می دهد. 
در اوایل ماه ژوئن سال جاری میلادی، اسرائیل در دریای مدیترانه و دریای سرخ، اقدام به برگزاری مانور نظامی کرد. مانوری که اسرائیلی ها از طریق آن قصد داشتند این پیام را به برسانند که گزینه نظامی را جهت آنچه مقابله با پیشرفت های اتمی می خوانند، کنار نگذاشته اند. در عین حال، آمریکایی ها نیز ظاهرا انعطاف پذیری خود در مساله ایران را از دست داده اند. در این چهارچوب، تردید کمی وجود دارد که به احتمال زیاد بایدن در جریان رایزنی های خود در اراضی اشغالی و عربستان سعودی، ایران را محور اصلی گفتگوهای خود قرار داده است.
دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس(عربستان، کویت، بحرین، قطر، عمان، و امارات) عملا با توجه به نگاه خاصِ حکام خود، همسو با اسرائیل، دیدگاه های خاصی را در مورد ایران پیدا کرده اند و اساسا این کشور را به مثابه تهدیدی جدی برای خودشان می نگرند. در عین حال، شماری از این کشورها از اقلیت های شیعی نیز برخوردارند و ایران را متهم می کنند که سعی در فعال سازی این ظرفیت به نفع خود دارد. البته که پیش از سفر بایدن به منطقه نیز حکام خاورمیانه، رایزنی های فشرده ای را با هدف مقابله با تهران در پیش گرفتند. در این راستا، "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی در قالب یک تور منطقه ای در اواخر ماه ژوئن، از کشورهای مصر، اردن، و ترکیه بازدید کرد. سفر رئیس جمهور مصر "عبدالفتاح السیسی" به عمان و بحرین در تاریخ 27 ژوئن و همچنین یک ملاقات نسبتا محرمانه میان مقام های اسرائیلی و عربستانی در مصر نیز در همین چهارچوب قرار دارد. 
عبدالفتاح السیسی که جهت شرکت در یک کنفرانس با حضور رهبران عربی و رئیس جمهور آمریکا به شهر جده عربستان دعوت شده، بر به اصطلاح امنیت منطقه خلیج فارس تاکید کرده و آن را ادامه امنیت ملیِ مصر عنوان کرده است. وی همچنین هر اقدام و رویه ای را که موجب ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه شود، قویا رد کرده است. وی این موضع گیری ها را به طور خاص در جریان سفر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به مصر(در تاریخ 21 ژوئن) مطرح کرده است. 
البته که در کنار همه این ها، دولت بایدن بر ایجاد یک اتحاد امنیتی در منطقه با حضور کشورهای عربی و اسرائیل و رهبری آمریکا جهت مقابله با آنچه نفوذ و تهدید ایران عنوان می شود، تاکید دارد. "بنی گانتس" وزیر جنگ اسرائیل نیز بر تشکیل یک چنین اتحادی جهت مقابله با توان موشکی و پهپادی ایران و متحدان منطقه‌ای آن تاکید داشته است. تاکیداتی که مخصوصا با توجه به شکست و ناکامی مذاکرات دوحه که با هدف حل  اختلافات میان ایران و آمریکا انجام گرفت(با میانجی گری اتحادیه اروپا)، رو به افزایش نیز هستند. 
همزمان با اوج گیری تنش ها در منطقه، ایجاد بحران ها و تنش های جدید علیه ایران تنها می تواند وضعیت را بدتر کند و شکاف ها میانِ ایران و رقبا و دشمنانش در منطقه را عمیق تر کند. در واقع، در این فضا، استفاده از هرگونه ابزار و یا اقدام نظامی، می تواند بحران هایی تمام عیار را خلق کند. در این چهارچوب، ایجاد و تعریفِ یک اتحاد نظامی علیه ایران، حاملِ تبعات به شدت مخربی برای تمامی طرف هایی خواهد بود که در یک چنین اتحادی عضویت دارند. 
آمریکا نباید اشتباهات گذشته خود در زمان حمله سال 2003 به عراق و همراهی متحدان خاورمیانه ای آن با خود را تکرار کند. جنگ عراق در نوع خود یک فاجعه تمام عیار برای آمریکا بود. این جنگ نه تنها دو تریلیون دلار برای آمریکا هزینه در برداشت بلکه همچنین موجب کشته شدن دست کم 134 هزار غیرنظامی عراقی نیز شده است. در عین حال، بیش از 4200 نظامی آمریکایی هم در 6.5 سالِ اول عملیات نظامی آمریکا در عراق جان خود را از دست دادند و البته آمریکا با این اقدام خود، عراق را در خونریزی و تروریسم نیز غرق کرد. 
باید توجه داشت که ایجاد یک کارزار یا اتحاد نظامی علیه ایران، گزینه مناسبی جهت حل و فصل مسائل و مشکلاتِ مرتبط با این کشور نخواهد بود. در این راستا تنش ها بیشتر شده و منطقه وارد بحران های عمیق تری خواهد شد. با جنگ یا بدون جنگ، ایران بدون تردید یکی از مهمترین و قدرتمندترین رقبا علیه منافع و تحرکات منطقه ای واشینگتن خواهد بود. 
در کنار همه این ها، بر اساس گزارش های رسانه ای، عملیات های مخفی نظامی نیز گاه و بیگاه انجام می‌گیرند. در این میان، انجام هرگونه اقدامی از سوی اسرائیل علیه ایران و به طور خاص ترور شخصیت های موثر ایرانی که در قالب برنامه هسته ای و یا دستورکارهای نظامی ایران، مهم و برجسته تلقی می شوند، عملا نتیجه عکس داده و موجب شده تا امنیت خودِ رژیم اسرائیل و اسرائیلی ها تضعیف شود. این مساله به طور خاص گواهی بر این حقیقت است که اگر قرار باشد جنگ و تنشی علیه ایران راه بیفتد، تردیدی نیست که دامنه کنش و اقدام برای صهیونیست ها و متحدانشان نیز به مراتب محدودتر خواهد شد. 
اضافه بر این ها باید توجه داشت که عملیات های سایبری با هدف تخریب زیرساخت های ایران و اسرائیل، عملا به اقدامی رایج تبدیل شده است. اتحادیه اروپایی که به نوعی میانجیِ گفتگوهای اتمی میان ایران و آمریکا در قالب مذاکرات وین بوده است، به این نکته اشاره کرده که احتملا پس از پایان سفر منطقه ای بایدن به خاورمیانه، دور جدیدی از گفتگوهای اتمی ایران نیز آغاز خواهد شد. در این چهارچوب بهتر است که آمریکا پیشنهادِ طرف اروپایی را به مثابه شانسی مهم جهت حل و فصل معادله اتمی ایران بپذیرد و زمینه را برای ایجاد بحرانی فراگیر فراهم نسازد...".

برخی از اندیشکده ها و نخبگان سیاسی آمریکا سفر جو بایدن و دیدار وی با بن سلمان را بشدت زیر سوال بردند و برخی با رویکرد انتخاباتی بایدن در سال 2020، وی را اولین قربانی این سفر اعلام کردند. 

چندی پیش  و قبل از سفر باید به منطقه نشریه نشنال اینترست در این رابطه می نویسد: "نباید فراموش کرد که بایدن خود را به مثابه فردی متعهد به دموکراسی و حاکمیتِ قانون به آمریکایی ها معرفی کرد. در این چهارچوب، اینکه وی می خواهد بار دیگر روابط آمریکا را رژیمی همچون عربستان سعودی توسعه بخشد، با تصویرِ مذکور که وی سعی داشته از خود بسازد، تناقض جدی دارد. مساله ای که در نوع خود از همین حالا خودِ بایدن و شخصیتش را به بزرگترین قربانیِ سفر قریب الوقوع او به منطقه خاورمیانه تبدیل کرده است. وی در این سفر به احتمال زیاد امتیازاتی را به متحدان منطقه ای آمریکا واگذار خواهد کرد تا شرایط را در وضعیتِ کنونی آن حفظ کند و از آسیب رسیدنِ بیشتر به منافع آمریکا خودداری کند. از این منظر، سیاست خارجی دولت بایدن در منطقه خاومیانه، بیش از آنکه جلوه ای از "تغییر" داشته باشد، عملا تداوم همان رویه های سابقِ دولت های پیشین آمریکا است. این روند به امنیت آمریکا کمکی نمی کند و مشکلات ساختاری سیاست خارجی خاورمیانه ای آن را نیز لاینحل باقی می گذارد. تنها دستاورد این رویکرد چیزی جز حراست از یک وضعیت موجودِ پُرهزینه نیست. سیاست خارجی خاورمیانه ای آمریکا همواره هزینه زا بوده و منابع این کشور را نیز اتلاف کرده است. در این راستا، نکته نگران کننده این است که اگر آمریکا به همین سیاست های خود ادامه دهد و در عین حال رقابت های آن با دیگر قدرت های جهانی نظیر چین و روسیه نیز تشدید شوند، عملا وضعیتِ به مراتب خطرناک تری گریبانگیر آمریکا خواهد بود و می تواند هزینه های سنگینی را برای امنیت و منافع ملی این کشور به همراه داشته باشد."

نام:
ایمیل:
نظر: