صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۹۱۶۱
میرحسین موسوی که اساس افول خود را ایام عاشورای ۸۸ می‌داند و تصور می‌کرد مثل یک قهرمان سال‌ها در افکار عمومی زنده می‌ماند، حال که می‌بیند در حال پیوستن به زباله‌دان تاریخ است، با تندخویی خود و به‌واسطه داشتن روحیه اغتشاشگری و فتنه‌گری، بهترین راه را مواضع انتحاری برای جلب‌توجه می‌داند تا با کسب حمایت رسانه‌ای صهیونیست‌ها، منافقین، جریان نفاق و ضدانقلاب، مرگ سیاسی خود را به تعویق بیندازد.

به‌تازگی وب‌سایت «کلمه» (ارگان رسانه‌ای اعضای فراری جریان فتنه) که گفته می‌شود زیر نظر اردشیر امیرارجمند، رابط گروه برانداز موسوم به «جنبش سبز» با گروهک منافقین در پاریس مدیریت می‌شود، مطلبی از ميرحسين موسوی منتشر كرد كه ظاهراً قرار است به‌عنوان مقدمه‌ای بر ترجمه عربی «بیانیه‌های جنبش سبز» منتشر شود.

موسوی که می‌خواهد کلکسیونی از تمام ننگ‌ها را در کارنامه سیاسی خود داشته باشد، در اين يادداشت سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محور مقاومت و پیروزی‌های آن به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی را مشابه واژگانی که رسانه‌های رژیم صهیونیستی و گروهک تروریستی منافقین در بیانیه‌های خود علیه انقلاب و نظام استفاده می‌کند، «کج‌روی»،  «شوم» و «ننگین‌ترین جرائم» توصیف کرد و در بخش دیگری از آن، در ادبیاتی بی‌شرمانه و وقیحانه به ساحت شهدای مدافع حرم اهانت کرده است كه نشان می دهد داعشی‌های وطنی نیز همچنان از نام این قهرمانان و مردان میدان، هراس و وحشت دارند.

وی با توهین به سردار شهید حسین همدانی، از فرماندهان نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه او را «سردار بی افتخار» می‌خواند و با «تلف شده» خواندن جان این شهید عزیز در راه «مستبدی دیگر»، این را سزای «جنایت» سردار همدانی در «استخدام اوباش بدسیرت برای قمه‌کش کردن جوانان مردم» توصیف می‌کند و با «خودکامه» خواندن رهبر معظم انقلاب که «طعمه» مقابل سردار انداخته و «همه چیز او را مطالبه کرده» توهین بر توهین می‌افزاید.

 

وی با توهین به سردار شهید حسین همدانی، از فرماندهان نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه او را «سردار بی افتخار» می‌خواند و با «تلف شده» خواندن جان این شهید عزیز در راه «مستبدی دیگر»، این را سزای «جنایت» سردار همدانی در «استخدام اوباش بدسیرت برای قمه‌کش کردن جوانان مردم» توصیف می‌کند

میرحسین با «بدنام» خواندن حزب‌الله لبنان نشان می‌دهد خط او همان خط سلطنت‌طلب‌ها و منافقین و بهایی‌هاست و خوش‌بینی برای جدایی او از خط آمريکا و رژیم صهیونیستی توهمی بیش نیست. مطلب ميرحسين كه می‌توان آن را صدای صهيونيست‌ها و داعش دانست به مذاق ضدانقلاب و گروهک تروریستی و جنایتکار منافقین خوش آمد، از اين یادداشت به شدت استقبال کردند و آن را بازنشر دادند.

 

درباره بيانيه موهون ميرحسين موسوی می‌توان چند نكته بیان كرد؛

  1. ميرحسين موسوی كه اساس افول خود را ايام عاشورای 88 می داند و تصور می كرد مانند يک قهرمان سال‌ها در افكار عمومي زنده مي ماند، حال كه مي بيند در حال پيوستن به زباله‌دان تاريخ است، با تندخويي خود و به‌واسطه داشتن روحيه اغتشاشگري و فتنه‌گري، بهترين راه را مواضع انتحاري براي جلب‌توجه مي داند تا با كسب حمايت رسانه‌ای صهیونیست‌ها، منافقين، جريان نفاق و ضدانقلاب، مرگ سياسي خود را به تعويق بيندازد. به نظر می‌آید یادداشت میرحسین موسوی بیش از آنکه داخلی باشد بیشتر انتقال پیامی به محور عبری- عربی منطقه و اعلام آمادگی مجدد برای شریک شدن در بازی های ضد امنیتی آنها و جلب‌توجه و حمایتشان است تا جايي كه وی در اين بيانيه تحریفي به سود رژیم صهیونیستی انجام داده و اصطلاح رژیم کودک‌کش را که در میان آزادگان جهان برای رژیم اشغالگر قدس به کار می‌رود، برای کشوری که یکی از مراکز اصلی مبارزه با این رژیم به شمار می‌رود به کار برده است.
  2. موسوی در مسير تضعيف محور مقاومت و همزمان با حملات رژيم صهيونيستي به مردم بي دفاع فلسطين، ديكته‌هاي غرب و صهيونيست‌ها را نشخوار مي‌كند، تلف شده خواندن جان سردار همدانی، فقط توهین و تخطئه اين شهيد بزرگوار نیست، بلکه تخطئه همه مدافعان حرم از شهيد قاسم سلیمانی تا گمنام‌ترین آنهاست؛ از ایران تا لبنان و عراق تا افغانستان و پاکستان. موسوی شهيد همدانی را عنوان می‌کند، اما نشانه‌اش کل جبهه مقاومت است. وي در حالي 18 مرداد، سالروز شهادت محسن حججي با لحني سخيف و بی‌شرمانه به شهداي مدافع حرم توهين مي كند كه حضور گسترده مردم در مراسم تشييع سرداران و شهداي مدافع حرم نشان از عشق و محبت مردم به اين عزيزان دارد. به واقع دست و پا زدن امثال ميرحسن موسوي را براي تخريب وجهه شهداي مدافع حرم را می‌توان مصداق ضرب‌المثل «خاك پاشيدن به خورشيد» دانست كه قطعاً نتیجه‌ای جز ذلت و خواري براي اهانت كنندگان نخواهد داشت.
  3. مشی رفتاری و مواضع گفتاری اصلاحات بعد از شكست در انتخابات 1400 به‌ویژه در ماه‌های اخیر نشان‌دهنده تلاش هدفمند این جریان برای احیای خود در سایه حرکت به سمت رادیکالیسم ساختارشکن است. در چنین فضایی دست به قلم شدن موسوی به عنوان نماد رادیکالیسم اصلاحات را می‌توان تقلایی برای موضوعیت‌بخشی به خود و احياي پايگاه اجتماعي طيف راديكال جريان اصلاحات دانست.
  4. برخورد قاطع نکردن با جریان فتنه و باز ماندن پرونده خسارت آفرین این جریان می‌تواند زمینه‌ساز توطئه‌های جدید از سوی فتنه‌گران و غرب‌گرایان داخلی باشد. بی هزینه شدن اظهارات ساختارشکنانه و حمله به اسطوره‌های مردم راه را برای گستاخی‌های بعدی این عناصر بدنام باز می‌کند. در سال ۸۸ جريان فتنه به رهبري میرحسین موسوی موجب شکل‌گیری تحریم‌ها علیه ملت ایران شد و در حال حاضر نيز نبايد اجازه داده شود سران فتنه بیش از این برای ملت ایران خسارت ایجاد کنند و طمع دشمنان را نسبت به کشور ایران افزایش دهند.
  5. امروز بسياري از مردم و خانواده‌هاي معظم شهدا و حتي افرادي كه در انتخابات سال 88 به موسوي رأي دادند، معتقدند سران فتنه لياقت و ظرفيت برخورداري از رأفت نظام را ندارند و در صورت مهيا بودن شرايط از هر امكان و فرصتي عليه منافع ملي و ضربه زدن به آرمان انقلاب استفاده خواهند كرد، زیرا چنین افرادی نمی‌توانند دلسوزانه برای مصالح کشور صحبت کنند؛ بلکه جز خدمت به اهداف دشمنان انقلاب اسلامی کار دیگری انجام نمی‌دهند. علاوه بر ضرورت ادامه حصر، هرگونه كاهش محدوديت براي سران فتنه ازجمله ميرحسين موسوي كه خانواده او از رأفت نظام استفاده کرده و رابط موسوي با برخی اشخاص و محافل خاص شده‌اند، می‌تواند چالشي امنيتي ايجاد و آرامش جامعه را برهم زند.
  6. بعيد نيست بعد از بازداشت مصطفي تاجزاده و از دست رفتن تريبون جريان غربگرا، جريان فتنه و اصلاح طلبان رادیکال و مشاوران خائن به ملت بخواهند با استفاده ابزاري از ميرحسين موسوي و ديكته مأموريت به او، به عنوان تريبون و بلندگوي خود استفاده و او را بار ديگر وارد پازل ضدامنيتي جديد كنند.
  7. این بیانیه غیر از نمایش سقوط کامل و بی‌حدومرز برای موسوی، آزمون بسیار بزرگی را پیش پای برخی چهره‌های سیاسی از جمله افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی و بعضی دیگر از افرادی که خود را اصلاح‌طلب می‌خوانند قرار می‌دهد. مرزبندی نکردن صریح و مشخص با چنین اقدامی، خط بطلان بر ادعاهای اصلاح‌طلبانه آنها خواهد بود.
  8. موسوی به دنبال تشویش افکار عمومی و دور کردن جامعه از دیدن موفقیت‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و دولت سیزدهم در سیاست خارجی و منطقه و همچنين ایجاد چنددستگی در جامعه و رفع آرامش از وضعیت کنونی کشور است، زیرا حيات جريان فتنه منوط به آشوب و التهاب در جامعه است.
  9. امروز تجربه هشت ساله دولت حسن روحاني كه حمايت مطلق و همه جانبه اصلاح طلبان و چهره‌هايي همچون هاشمي رفسنجاني را نيز پشت سرش داشت، اين واقعيت را براي مردم روشن کرده حتي اگر ميرحسين موسوي در انتخابات 88 نيز پيروز انتخابات بود، خروجي دولتش بهتر از دولت روحاني نبود و شايد شرايط اقتصادي و سياسي كشور بحرانی‌تر نيز مي شد.
  10. مطلبی که میرحسین موسوی در بيانيه خود در زمینه جانشيني رهبري مطرح کرد، کاملاً خلاف قانون اساسی است، زیرا رهبری هرگز جانشین خود را تعیین نمی‌کند بلکه این مجلس خبرگان است که برای ایشان جانشین تعیین می‌کند. صلاحیت‌های افرادی که واجد این شرایط هستند کاملاً مورد دقت و بررسی مجلس خبرگان قرار می‌گیرد و طبیعتاً اعتماد به مجلس خبرگان ناشی از دقت آنها در این مسئله مهم است. در واقع ميرحسين موسوي با طرح مسئله انحرافي موروثي بودن حكومت سعي در فتح بابي در زمینه مسئله جانشيني است تا علاوه بر خط‌دهي به رسانه‌ها معاند، جايگاه ولايت فقيه را آماج حملات و تهمت‌ها قرار دهد.
نام:
ایمیل:
نظر: