صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - ۰۵:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۳۴۰۲۷۲
در موضوع رفتار برخی از نوجوانان و جوانان در اغتشاشات اخیر بیش از آنکه دنبال عوامل بیرونی بگردم، دنبال عوامل درونی هستم. اولین بحث این است که وزارت آموزش‌وپرورش یک وزارت فشل و زمینگیر است و اتفاقات اخیر کاملاً نشان می‌دهد که در این ۱۶ هزار ساعت وقتی که از بچه‌های ما طی ۱۲ سال می‌گیرد، عملاً کار مفیدی نکرده‌است. دلیل واضح آن نیز همین اتفاقاتی است که شاهد آن هستیم. بخش بزرگ مشکل ما متعلق به نظام آموزشی است و این باید در گام اول اصلاح شود.
اما نکته بعدی شکاف میان نسلی است که وجود دارد و حتی به نظر بنده ما از شکاف میان نسلی هم گذشته و به گسست میان نسلی رسیده‌ایم و ما اصلاً با هم مفاهمه نداریم. در حالی که هر دو ظاهراً فارسی هم صحبت می‌کنیم، اما گفت‌وگوی همدیگر را درک نمی‌کنیم و این گسست میان‌نسلی که قبلاً شکاف میان نسلی بود، موجب شده‌است که بچه‌های ما مانند گیاه خودرو بزرگ شوند و ارزش‌ها و هنجار‌هایی که این همه در مدرسه، خانه و رسانه‌ها گفته‌ایم متأسفانه به آن‌ها انتقال پیدا نکند که البته نتیجه آن را داریم می‌بینیم.

نکته سوم این است که بچه‌ها محصول اتفاقاتی هستند که در خانه‌های ما دارد می‌افتد. خانوده‌های ما به‌دلیل عصبانیت و خشمی که از شرایط اقتصادی به ویژه در هفت، هشت سال اخیر و مخصوصاً در پنج سال اخیر داشته‌اند، در خانه درباره این موضوعات صحبت می‌کنند و نوجوانان که ظرفیت پذیرش این مسائل را ندارند، به راحتی این خشم را بیرون می‌ریز‌ند. حال وقتی زیرساخت مناسب نیز ایجاد نشده که بچه‌هایمان هیجانات خود را از کانال درست بروز بدهند و زیرساخت‌های ما برای این قضیه ضعیف است، در نتیجه هرچیزی که هیجان بچه را به غلیان در آورد، طبیعتاً فضا را برای آن‌ها ایجاد می‌کند تا بخواهند این خشم خود را بیرون بریزند و البته اغتشاش نیز ایجاد کنند. در این میان، این نکته که غربی‌ها می‌خواهند بر این موج سوار شوند، اتفاق جدیدی نیست. ما ۴۳ سال است که به این موضوع عادت داریم، در اینجا، اما خواهش من از رسانه‌ها این است که دوباره نرویم سراغ تحلیل‌هایی که درست هستند، ولی کامل نیستند و عملاً مشکلی را از ما حل نمی‌کنند.
بدانیم در شرایطی که دشمنی‌های متفاوت و مداومی در برابر نظام اسلامی ما وجود دارد باید خود را برای مقابله با آن‌ها مقاوم کنیم. به این منظور اولین کار این است که نظام آموزشی را در دانشگاه‌ها و مخصوصاً مدارس تقویت کنیم. اول باید مدیریت در آموزش‌وپرورش با افرادی که متوجه تفاوت‌های نسل جدید با نسل قبلی هستند، عوض شود و مدیران آموزش‌و‌پرورش باید در این خصوص تحصیلات و تخصص مرتبط داشته باشند. طبیعتاً وقتی افراد در زمینه نحوه ارتباط با نسل جدید تخصصی ندارند، توانایی هم برای مدیریت و تأثیر بر رفتار آن‌ها نخواهند داشت و همین مسئله موجب می‌شود مثلاً با وجود اینکه همواره بیشترین نمره‌ها در درس‌های مذهبی از سوی دانش‌آموزان کسب می‌شود، ولی عامل به این خوانده‌های خود نباشند. در بسیاری از موارد شاهد هستیم با وجود اینکه مثلاً دانش‌آموز در درس هدیه‌های آسمانی نمره ۲۰ گرفته است، اما نمازخوان و روزه‌گیر نیست و این نتیجه همان نشناختن واقعیت نسل جدید در آموزش‌وپرورش است.
مسئله دیگر در حوزه آموزش‌وپرورش امکانات است. با وجود اینکه بخش زیادی از بودجه دولت در حوزه آموزش‌وپرورش هزینه می‌شود ولی هنوز امکانات این حوزه کم است و همین‌طور نیاز است آموزش‌وپرورش به معنای واقعی کلمه ملی شود. موضوع بعدی در زمینه ایجاد اغتشاشات از سوی نوجوانان به خانواده‌ها مربوط می‌شود که باید متوجه فضای روانی و حساس نوجوانان باشند و تلاش کنند انتقادات خود به شرایط اقتصادی را در برابر آن‌ها انجام ندهند یا به نحوی نباشد که آن‌ها را تحریک به رفتار خشونت‌بار یا ایجاد خسارت برای خود و جامعه کنند.
یکی دیگر از بخش‌های مهم در زمینه دانش‌آموزان، رفتار کادر آموزشی مدارس با آنهاست. من در فیلمی دیدم که یکی از مدیران مدارس دانش‌آموزان را تهدید به اخراج از مدرسه در صورت انجام اغتشاش می‌کرد. این در حالی است که دانش‌آموزی که اکنون بعد از دو سال کرونا به مدرسه آمده بسیار علاقه‌مند است بهانه‌ای پیدا کند دوباره از مدرسه فرار کند. معلمان و مدیران مدارس باید به جای این رفتار‌های تهدیدآمیز با این نوجوانان صحبت کنند، حرف‌های آن‌ها را بشنوند، به این بچه‌ها نحوه استفاده از حق اعتراض را آموزش دهند و تفاوت اعتراض و اغتشاش را برای آن‌ها توضیح دهند. مسئله این است که نوجوانان همانطور که به راحتی برای انجام رفتار خشونت‌بار تحریک می‌شوند، به همان راحتی هم خشم‌شان تخلیه می‌شود و به همین دلیل باید آن‌ها را هدایت کرد تا خشم و نیروی جوانی را که دارند، به شکل درست تخلیه کنند، چون این رفتار نوجوانان با رفتاری که در اعتراضات مثلاً جریانات کارگری یا کارمندان دولت اتفاق می‌افتد، متفاوت است و نحوه برخورد با آن‌ها نیز نیاز به نگرش متفاوتی دارد.
علیرضا شریفی یزدی/ روانشناس اجتماعی

منبع: روزنامه جوان
نام:
ایمیل:
نظر: